راه‏هاي نفوذاسراييليات در تفسير قرآن1 - راههای نفوذ اسراییلیات در تفسیر قرآن (2) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

راههای نفوذ اسراییلیات در تفسیر قرآن (2) - نسخه متنی

مهدی پیشوایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

راه‏هاي نفوذاسراييليات در تفسير قرآن1

مهدي پيشوايي

در بخش پيشين اين مقال، آغاز شكل‏گيري علم تفسير، سير تاريخي تدوين علم تفسير، منابع تفسير در عصر صحابه، تفسير در عصر تابعان و نيز منابع تفسير در اين عصر، مورد بحث و بررسي قرار گرفت و روشن گرديد كه در عصر تابعان، روايات و حكايت‏ها و گزارش‏هاي اسراييلي، از سوي يهود يا بعضي از نو مسلمانان يهودي‏الأصل، به منابع تفسير در عصر صحابه افزوده شد و اين، آغاز نفوذ اسراييليات در تفسير بود. هم‏چنين نگرشي بر تفاسيري كه از اسراييليات بيش‏تر اثر پذيرفته، به عمل آمد.

اينك در اين بخش، « نمونه‏هايي عيني از اسراييليات در تفاسير» مورد بحث قرار مي‏گيرد.

نمونه‏هايي از اسراييليات در تفاسير

اينك كه با ريشه‏ها و عوامل و تاريخ نفوذ اسراييليات در تفسير آشنا شديم و نيز راويان اسراييليات در تفسير را به اختصار معرفي كرديم، وقت آن رسيده است كه نمونه‏هايي عيني از اسراييليات در تفاسير را معرفي كنيم. در اين زمينه به ذكر چند نمونه اكتفا مي‏كنيم:

1 ـ افسانه‏ي انگشتري حضرت سليمان، علي نبينا و آله‏و عليه‏السلام

در قرآن مجيد در آيات 34 و 35 سوره‏ي «ص» سخن از آزمايش الهي در مورد حضرت سليمان به ميان آمده است كه به علت ايجاز و اختصار آيه، مفسران و محدثان، آن را به گونه‏هاي مختلفي تفسير كرده‏اند. قضيه‏ي اين آزمايش، دست مايه‏ي ورود داستان انگشتري سليمان ـ كه در افسانه‏هاي يهود آمده ـ به برخي از كتاب‏هاي تفسيري شده‏است.

توضيح اين كه خداوند در دو آيه‏ي ياد شده مي‏فرمايد:

«ولقد فتنّا سليمان و ألقينا علي كرسيّه جسدا ثم أناب قال ربِّ اغفرلي وهَبْ لي ملكا لاينبغي لأِحدٍ من بعدي إنّك أنت الوهّاب»

ما قطعا سليمان را آزموديم و بر تخت او جسدي افكنديم، سپس او به درگاه خدا توبه كرد. گفت: پروردگارا! مرا ببخش و حكومتي به من عطا كن كه بعد از من سزاوار هيچ كس نباشد، كه تو بسيار بخشنده‏اي.

«كرسي» به معناي «تخت پايه كوتاه» است. گويا سلاطين داراي دو نوع تخت بوده‏اند، تختي براي موارد عادي با پايه‏هاي كوتاه و تختي براي جلسات رسمي و تشريفاتي با پايه‏هاي بلند. اوّلي را «كرسي» و دومي را «عرش» مي‏ناميدند. «جسد» نيز به معناي جسم بي‏روح است.

چنان‏كه در برخي از تفاسير معاصر آمده، از اين آيه اجمالاً استفاده مي‏شود كه موضوع آزمايش سليمان، به وسيله‏ي جسد بي‏روحي بوده است كه بر تخت او در برابر چشمان‏اش قرار گرفت، چيزي كه انتظار آن را نداشت و اميد به غير آن بسته بود و اين امر موجب تنبّه سليمان شده و او توبه كرده است.

امّا اين كه جسد چه بوده و جزئيات اين قضيه چه‏گونه بوده، قرآن مجيد شرح بيش‏تري نداده است. از اين رو مفسران و محدثان، در اين زمينه، اخبار و تفسيرهايي نقل كرده‏اند كه‏از همه موجه‏تر و روشن‏تر اين است:

سليمان، آرزو داشت فرزندان برومند و شجاعي نصيب‏اش شود كه در اداره‏ي كشور و مخصوصا جهاد با دشمن، به او كمك كنند. او كه داراي همسران متعدد بود، با خود گفت: من با آن‏ها همبستر مي‏شوم تا فرزندان متعدّدي نصيب‏ام گردد و به هدف‏هاي من كمك كنند، ولي چون در اين‏جا غفلت كرد و «إنْ‏شاءالله» ـ·· همان جمله‏اي را كه بيانگر اتكاي انسان به خدا در همه‏ي حال است‏ـ نگفت، در آن زمان هيچ فرزندي از همسران‏اش، متولد نشد، جز فرزندي ناقص‏الخلقه، مانند جسدي بي‏روح كه آوردند و بر كرسي او افكندند.

سليمان سخت در فكر فرو رفت و ناراحت شد كه چرا يك لحظه از خدا غفلت كرده و بر نيروي خود تكيه كرده است. آن‏گاه از اين ترك اَوْلي توبه كرد و به درگاه خدا بازگشت2.

/ 11