محمدكاظم رحمتي The Quran: Formative Inter pretation, edited by Andrew Rippin, Aldershot:Ashgate, 1999, 385pp. ISBN: O-86078-848-2.گردآوري مجموعه مقالات حوزههاي مختلف اسلامشناسي يكي از كارهاي جديد در چاپ آثار محققان غربي است. بتازگي اثري اين گونه، با نام شكلگيري دانش تفسير قرآن به چاپ رسيده است. اين كتاب بيست و پنجمين مجلد از مجموعه شكلگيري جهان كلاسيك اسلامي (سالهاي 600ـ950 ميلادي) است كه تحت نام اشراف لورنس اي. كنراد ((Lawrence I.Conrad و به همت اندرو ريپين از سوي انتشارات اشگيت در 385 صفحه منتشر شده است. هر يك از كتب اين مجموعه بيست و پنج جلدي، حاوي مقالات متعددي در آن حوزه نموده كه به قلم متخصصان غربي نگارش يافته است.(1) هدف اين مجموعه، گردآوري مقالات كلاسيك غربيان و مسلمانان در حوزههاي مختلف اسلامي چون تاريخ، تفسير، قرآن پژوهي، سيره، شيعهشناسي و غيره است.(2) به منظور يك دست نمودن تمام اين متون، همه مقالات به زبان انگليسي منتشر ميشوند، بنابراين مقالات تدوين شده به زبانهاي ديگر، همگي به انگليسي ترجمه شدهاند. اين مسئله با توجه به رواج زبان انگليسي به عنوان زبان علمي كشور ما براي محققان قرآن پژوه اهميت فراواني دارد.گردآوردنده اين مجموعه، آقاي اَندرو ريپين، از نام آورترين قرآن پژوهان فعلي در غرب است. وي از سال 1974 تا 1977 ميلادي در دانشگاه مك گيل (كانادا) به تحصيل در مقطع فوق ليسانس اشتغال داشته و پايان نامه خود را تحت عنوان «حرم و اصطلاحات مرتبط و مشابه در قرآن: تحليلي از كاربرد آنها و معانيشان» به رشته تحرير در آورده است.(3) وي در همان دانشگاه، پايان نامه دكتراي خود را با نام «بررسي درباره متون اسباب النزول، بررسي درباره كاربرد و تحول آن در تفاسير» در سال 1981 ميلادي دفاع كرده است.(4) پس از آن، وي مقالات متعددي در حوزه قرآنپژوهي نگاشته است كه در مجالي ديگر، گزارش مشروحي از فعاليتهاي قرآني وي ارايه خواهد گرديد.(5)كتاب حاضر، حاوي هفده مقاله قرآني است. كلود ژيليو (Claud Gilliot)، محقق و قرآنپژوه فرانسوي كه پاياننامه دكتراي خود را به بررسي تفسير طبري اختصاص داده است، در مقالهاي با عنوان «آغاز علم تفسير قرآن» به بررسي معضل وثاقت متون تفسيري قرون نخستين اسلامي پرداخته است. محمدبن جرير طبري (متوفي 310 قمري) در تفسير مشهور خود بر قرآن «جامع البيان عن تاويل آي القرآن»، مجموعهاي گسترده از منقولات روايي تفسيري را عرضه كرده است. در اين ميان منقولات منسوب به ابنعباس و وثاقت آنها، كانون بحث ژيليو است. نتيجهاي كه ژيليو از نوشته خود گرفته، عدم وثاقت اين روايات به عنوان تفاسير گفته شده توسط عبدالله بن عباس است.نبيه ابوت در تحقيق خود، «تكوين نخستين تفسير»، به بررسي خاستگاه تفسير و بحثهاي كهن درباره متشابهات و مفهوم آن پرداخته است. وي به عكس ژيليو، شأن و جايگاه ممتازي براي ابنعباس در مقام مفسر قرآن ذكر كرده و به وثاقت منقولات وي حكم كرده است. اين تعارضها در حقيقت بازتاب دهنده مسئله وثاقت متون در ميان محققان غربي است. نخستين بار، اين بحث را به نحو جدي ايگناتس گلد تسيهر مطرح نمود و بعدها هنري لامنس و بِكر، آن را پي گرفتند اما يوزف شاخت آن را به مرحله در خور تأملي رساند. ادعاي اين محققان، تداول سنت شفاهي روايت متون و عدم مكتوب بودن احاديث نبوي در قرون اول و دوم است. اين نظر، مورد اجماع محققان غربي نيست و برخي چون خانم ابوت و آقاي ويلفرد مادلونگ بر وجود سنت مكتوب نظر دارند و برخي چون پاتريشيا كرون و مايكل كوك ـ از متاخران ـ حد افراطيتري از نظر عدم وثاقت متون كهن قرن اول را پذيرفتهاند. تفاوت رهيافت ژيليو وابوت ناظم به اين اختلاف نظريات است. نظر به اهميت ابن عباس، عيسي بولاتا در مقاله خود به بررسي مسائل نافع بن ازرق پرداخته و سعي كرده است تا مسئله استنادات شعري - منسوب به ابن عباس ـ را در تفسير كلمات غريب قرآني را تبيين كند. اين مجموعه اقوال(مسائل نافعبن ازرق) پرسشهاي نافعبن ازرق، رهبر فرقه ازارقه خوارج از عبداللهبنعباس است.مقاله رمزي بعلبكي با عنوان قراءات از منظر نحويان قرون دوم و سوم» به توضيح اين مطلب ميپردازد كه چگونه عالمان نحوي، قراءات مختلف قرآني را در فهم قرآن مورد استفاده قرار ميدادهاند. ليه كينبرگ، دو مفهوم محكمات و متشابهات را مورد بررسي قرار داده است. محور بحث وي آيه هفتم سوره آل عمران است. خانم وداد قاضي، درباره واژه خليفه در ادبيات تفسيري قرون اوليه به بحث پرداخته و تحولاتي را كه در فهم سياسي اين واژه رخ داده، متذكر گرديده است. جان برتن، موضوع آيات غرانيق (سوره حج، آيه 19ـ20) را دستمايه مقاله خود قرار داده است. در تفسير اين آيات برخي مفسران رواياتي را نقل كردهاند كه از ديرباز يكي از جدليترين مسائل در ترجمه قرآن توسط مستشرقان و بحثهاي كلامي بين متكلمان مسلمان و مسيحي بوده است.(6) اين مسئله مورد توجه برخي شرقشناسان قرار گرفته و در دفاع از درستي آن مقالاتي نگاشتهاند. ويليام مونتگمري وات (W.M.Eatt) در كتاب محمد(ص) در مكه و تاريخ اسلام كمبريج، ضمن دفاع از درستي اين روايت و عدم وجود هيچ انگيزهاي در جعل آن، تغيير موضع كفار قريش را در مقابل پيامبر به تفصيل با نقل اين روايت آغاز كرده است. اين در حالي است كه اكثر مفسران اسلامي بر عدم درستي اين ماجرا نظر دارند.ويراستاران، اطلاعات مجملي همراه با گزيده كتابشناسي از آثار ديگر را براي سهولت كار خوانندگان و مطالعه بيشتر ذكر كردهاند. دو نمايه در آخر كتاب (نمايه عمومي مشتمل بر نام اشخاص) و نمايه آيات قرآني منقول در مقالات، كار جستجو را براي خوانندگان آسانتر كردهاند. گفتني است كه قبلاً اين مقالات در مجلات و يادنامههاي مختلفي منتشر شدهاند و تنها حسن اين مجموعه، كنار هم قرار دادن، اين تعداد مقالات مختلف در حوزه تفسير و علوم قرآني به زبان انگليسي است.1ـ از اين مجموعه، كتاب با نام The life of Muhammad به ويراستاري اُري رويين Rubin uri در سال 1994 منتشر شده است.2ـ ناشر ديگري به نام وريوروم (Variorum) در لندن اين كار را به نحو ديگري در دست انجام دارد. اين ناشر مقالات مختلف محققان را جمع آوري كرده و به منظور تسهيل استفاده محققان، آنها را به همان صورتي كه در مجلات تحقيقي براي نخستين بار منتشر شدهاند، تجديد چاپ ميكند. از آثار قرآني اين ناشر به كتاب خانم ماري ترزا دلورني ميتوان اشاره كرد كه حاوي مقالات متعدد ايشان در باب ترجمههاي لاتيني قرآن در قرون وسطي است. مشخصات كتابشناسي اثر خانم داورني چنين است:Marie-Therese d'Alverny, La connaissance de L'Islam dans L'Occident medieval, Variorum, London 1999, xii+328.3- HRM and associated and synonymous terms in The Quran: an analysis of their use and meaning.4- The Quranic asbab al-nuzul material: an examination of its use and development in exegesis.5ـ مجموعهاي حاوي 21 مقاله از ايشان (كه از سال 1979ـ1990) تحت نامThe Quran and its Interpretative Tradition, pp358(25 October 2001), Variorum; ISBN. 0860788482.منتشر شده است. گزارش تفصيلي از اين كتاب و فعاليتهاي قرآني آقاي ريپين در نوشتاري ديگر ارايه خواهد شد.6ـ براي نمونه درباره اين موضوع بنگريد به:دبليو جرج شلايبر، «آيا قرآن ترجمه جرج سيل قابل اعتماد است.؟»، ترجمه عباس امام و علي وجيهي، مجله ترجمان وحي، سال پنجم، شماره دوم (1380) ص 81ـ82