ب، عقلى نبودن معرفت نهانى - معصومان و فهم ویژه آنان از قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

معصومان و فهم ویژه آنان از قرآن - نسخه متنی

سید رضا مؤدب

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ب، عقلى نبودن معرفت نهانى

معرفت درونى و نهانى نيز كه انحصارى است، ضرورتاً معرفت عقلى نيست؛ زيرا آن معرفت، اگر عقلانى مى‏بود، براى عقلا ممكن و ميسور و در آن صورت اختصاصى نخواهد بود. از اين‏رو، آن معرفت، ادراك عقلى نيست و با برهان، نتوان بدان رسيد؛ بلكه مى‏بايد معرفتى قلبى و شهودى ويژه باشد كه با شهود خاص معصوم، حاصل مى‏شود، آن هم شهود غيبى و قدسى است كه براى ديگرانى كه در آن رتبه نيستند، ميسور نخواهد بود. آن معرفت براى كسى حاصل مى‏شود كه به مقام ولايت الهى و رتبه عصمت نائل شده و در خود هيچ احساس دورى از خداوند را ندارد و به مقام قرب الهى رسيده و حجابى براى او وجود ندارد و حتى علم، نيز براى او حجاب محسوب نمى‏گردد (امام خمينى، 140).

ج، راسخان در علم و فهم ويژه آنان

خداوند متعال در قرآن مى‏فرمايد: و ما يعلم تاويله الا الله و الراسخون فى العلم (آل عمران/7) بر تاويل قرآن، جز خدا و راسخان در علم، كس ديگرى آگاه نيست. از آيه شريفه مى‏توان استفاده كرد كه پيامبر اسلام(ص) كه از راسخان در علم و از روشنترين مصاديق آنست، بر تأويل قرآن آگاه و او بر علم معانى درونى آنها مطلع است .

از اين رو مى‏توان گفت تأويل ويژه قرآن و يا مراحلى از فهم و علم به بطون قرآن، دانشى است كه در اختيار همگان نبوده و تنها راسخان در علم از آن بهره‏مندند؛ امامان معصوم(ع) نيز كه از راسخان در علم به شمار آمده‏اند، از طريق پيامبر(ص) از آن حقايق نهفته، مطلع مى‏شوند .

البته روشن است كه قرآن، خود به طور مستقل، حجت است و اين معنى، از روايت ثقلين نيز قابل دريافت است؛ زيرا در آن روايت، حجيت هر يك از ثقلين، منوط به ديگرى نشده است. طباطبايى نيز بر آن است كه قرآن مجيد در دلالتش، مستقل و مانند ديگر كلامها، معنى و مراد خود را كشف مى‏كند؛ البته پيامبر(ص) و ديگر معصومان(ع) عهده دار جزئيات و تفصيل آنها هستند (قرآن در اسلام، 24-26).

قرآن نيز خود را فروآمده به زبان عربى روشنگر مى‏داند: نزل به الروح الامين على قلبك لتكون من المنذرين بلسان عربى مبين (شعراء/193-195) قرآن را جبرئيل بر قلب تو نازل كرد تا از انذاركنندگان باشى، و آن را به زبان عربى آشكار، نازل نمود يعنى زبان ظاهرى قرآن، عربى مبين است و از اين جهت فهم ظاهرى آن، اختصاصى نبوده و ظاهر آن مستقل از عترت، حجت است و در مواردى از نزول آيات، پيامبر(ص) واسطه‏اى بيش نيست و خطاب آيات متوجه ديگران است و اگر ظاهر آيه، متوجه رسول است، از باب مثل معروف «ايّاك اعنى واسمعى يا جاره» است يعنى به تو مى‏گويم ولى همسايه تو گوش كن و امام صادق(ع) نيز بدان اشاره دارد و مى‏فرمايد: «نزل القرآن بأيّاك اعنى واسمعى يا جاره» قرآن مانند اين ضرب المثل نازل شده كه گويند به تو مى‏گويم و اى همسايه گوش كن (كلينى، 20/630 .)

/ 9