نويسنده :محمدرضا فؤاديان‏ - امام حسین (ع) و مهدی (عج) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام حسین (ع) و مهدی (عج) - نسخه متنی

محمدرضا فؤادیان‏

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نويسنده :محمدرضا فؤاديان‏



از نواى غريبانه استغاثه امام حسين(ع)، سال‏ها و قرن‏ها مى‏گذرد، اما انعكاس
آن را مى‏توان در لحظه لحظه تاريخ به گوش جان شنيد، اين فرياد نه تنها رو به خاموشى
و افول نگذاشته، بلكه هر روز رساتر و پرصلابت‏تر، خروش وجوشش آزادگان عالم را
افزوده است.



گويا امام حسين (ع) سال‏ها و قرن‏ها چشم به راه دوخته و به انتظار نشسته است؛
تا امام عصر (عج)، ندايش را پاسخ گويد؛ پرچم بر زمين مانده‏اش را به دوش گيرد؛
داغ‏هاى كهنه‏اش را التيام بخشد و آرمان‏هاى بلندش را لباس تحقق بپوشاند. روز ظهور،
هنگام پاسخ به استغاثه مظلومانه امام حسين(ع) است و حضرت مهدى (ع) پاسخ دهنده آن.
در اين گستره بى‏انتها و افق‏هاى دور آن، كسى به خروش و التهاب فرزندش كه براى
رسيدن آن روز، گذر آرام آرام و جانكاه لحظه‏ها را به تماشا مى‏نشيند و روزها و
سال‏ها را با چشمان منتظرش بدرقه مى‏كند وجود ندارد.



به راستى چه رمزى مهر سكوتْ بر لبان بسته و چه سرّى در اين ميان رخ پنهان
كرده است؟ چرا ياد امام حسين(ع) هميشه و همه جا، همراه و هم پاى ياد حضرت مهدى (ع)
است؟ چرا هر جا سخن از حسين(ع) است، نام حضرت مهدى(ع) نيز رخ مى‏گشايد؟ چرا عاشورا
روز ((ظهور)) است و ياد حسين (ع) آغازين كلام مهدى (ع)...؟



اين گفتار مى‏كوشد گوشه‏هايى از اين ارتباط و پيوست را، از منظرهاى مختلف و
در ابعاد گوناگون بررسى كند و فهرست وار آنها را در چهار بخش (همراه با قرآن، همراه
با روايات، ادعيه و زيارات، تشرفات) و يك خاتمه برشمارد تا به عنوان دستمايه برخى
از محققان و مبلغان و نيز ابزارى براى تحقيق و پژوهش بيشتر و مقدمه‏اى براى كشف
زوايايى ديگر از حقايق نورانى حيات اين دو امام همام (ع) باشد. گرچه بررسى و تحليل
اين پيوستگى‏ها و نيز نتايج و آثار آن، مجالى ديگر و فرصتى فراخ‏تر مى‏طلبد و گشودن
گره اسرار اين پيوستگى‏ها، دل‏هايى راز دان و جان‏هايى آگاه از آن اسرار را
مى‏طلبد.

همراه با قرآن

1. امام حسين (ع) از نگاه امام مهدى (عج)

سعد بن عبدالله قمى گويد: به امام عصر - اوراحنا له الفداه - عرض كردم: ((اى
فرزند رسول خدا! تأويل آيه ((كهيعص)) چيست؟ فرمود: ((هذه اگ‏روف من انباء الغيب،
اطلع الله علشا عبده زكريا، د قيّك‏ا عط تمد (ص) و ذلك ان زكريا سأل ربه ان يعلّمه
اى‏ء اگ‏مسة فاهبط عليه جقئيل فعلّمه اياها...؛(1) اين حروف از اخبار غيبى است كه
خداوند زكريا را از آن مطّلع كرده و بعد از آن داستان آن را به حضرت محمد (ص) باز
گفته است...)).



داستان از اين قرار است كه: زكريا از پروردگارش درخواست كرد كه ((اسماء خمسه
طيّبه)) را به وى بياموزد. خداوند، جبرئيل را بر او فرو فرستاد و آن اسماء را به او
تعليم داد.



زكريا چون نام‏هاى محمد، على، فاطمه، و حسن (عليهم السلام) را ياد مى‏كرد،
اندوهش بر طرف مى‏شد و گرفتاريش از بين مى‏رفت. و چون حسين (ع) را ياد مى‏كرد، بغض
و غصّه، گلويش را مى‏گرفت و مى‏گريست و مبهوت مى‏شد.



روزى گفت: بارالها! چرا وقتى آن چهار نفر را ياد مى‏كنم، آرامش مى‏يابم و
اندوهم بر طرف مى‏شود؛ اما وقتى حسين را ياد مى‏كنم، اشكم جارى مى‏شود و ناله‏ام
بلند مى‏شود؟



خداى تعالى او را از اين داستان آگاه كرد و فرمود: ((كهيعص))! ((كاف)) اسم
كربلا و ((هاء)) رمز هلاك عترت طاهره است، و(( ياء)) نام يزيد ظالم بر حسين (ع) و
((عين)) اشاره به عطش و ((صاد)) نشان صبر او است.



زكريا چون اين مطلب را شنيد، نالان و غمين شد و تا سه روز از عبادتگاهش بيرون
نيامد، و به كسى اجازه نداد كه نزد او بيايد. و گريه و ناله سر داد و چنين نوحه
گفت:



بارالها! از مصيبتى كه براى فرزند بهترين خلايق خود، تقدير كرده‏اى دردمندم.

خدايا! آيا اين مصيبت را بر آستانه او نازل مى‏كنى؟ آيا جامه اين مصيبت را بر
تن على و فاطمه مى‏پوشانى!؟ آيا اين فاجعه را بر ساحت آنان فرود مى‏آورى؟

بعد از آن گفت: بارالها! فرزندى به من عطا كن تا در پيرى چشمم به او روشن شود
و او را وارث و وصىّ من قرار ده؛ آنگاه مرا دردمند او گردان؛ همچنان كه حبيبت محمد
را دردمند فرزندش گرداندى.



خداوند، يحيى را به او بخشيد و او را دردمند وى ساخت. و دوره حمل يحيى شش ماه
بود و مدت حمل امام حسين (ع) نيز شش ماه بود و براى آن نيز قضيه‏اى طولانى است.

2. امام مهدى (عج)، از نگاه امام حسين (ع)

امام باقر (ع) مى‏فرمايد: حارث اعور به امام حسين (ع) عرض كرد: ((يابن رسول
الله! جعلت فداك: اخقص عن قول الله ص كتابه ((والشمس و ضحشا)) قال: و ب‏ك يا حارث،
ذلك تمد رسول الله (ص)، قلت: جعلت فداك: قوله: ((والقمر اذا تلشا))، قال: ذلك
امفاثؤمنغ عط بن اض طالب يتلو تمداً، قال: قلت: ((و الش‏ار اذا جلّشا))، قال: ذلك
القاذ من آل تمد، ج‏لأ الارض قسطا و عدلا؛(2)اى زاده رسول خدا! فدايت شوم. مرا از
معناى آيه شريفه والشمس و ضحيها [سوگند به خورشيد و گسترش نور آن‏] مطّلع ساز. حضرت
فرمود: مراد از خورشيد، رسول الله (ص) مى‏باشد.

پرسيد: فدايت شوم! منظور از آيه شريفه ((والقمر اذا تليها)) [سوگند به ماه
چون پس از آن آيد. ]چيست؟

فرمود: منظور از ماه، اميرالمؤمنين على بن ابى طالب (ع) است كه بعد از
پيامبر(ص) مى‏باشد.

گفت: مقصود از آيه شريفه ((والنهار اذا جلّيها)) [و سوگند به روز و چون آن را
روشن سازد ]چيست؟

فرمود: مقصود از روز، قائم آل محمد (عج) است كه زمين را پر از قسط و عدل
كند)).

3. امام مهدى (عج) و امام حسين (ع)

خداوند متعال مى‏فرمايد: ((و لا تقتلوا النفس الط حرّم الله الا باگ‏ق و من
قتل مظلوما فقد جعلنا لوليّه سلطانا، فلا يى‏ف ص القتل انه كان منصورا(3)؛ كسى را
كه خداوند خونش را حرام شمرده، به قتل نرسانيد، مگر به حق و آن كسى كه مظلوم كشته
شده، براى وليش سلطه (حق قصاص) قرار داديم؛ اما در قتل اسراف نكند، چرا كه او مورد
حمايت است)).



سلاّم بن مستنير مى‏گويد: امام محمد باقر (ع) درباره آيه ((و من قتل مظلوما))
فرمود: ((او حسين بن على (ع) است كه مظلوم كشته شد و ما اولياى او هستيم. و قائم ما
چون قيام كند، در طلب انتقام خون امام حسين (ع) بر آيد؛ پس مى‏كشد تا جايى كه گفته
مى‏شود اسراف در قتل كرده است. مقتول، حسين (ع) و ولىّ او قائم (عج) است. و اسراف
در قتل اين است كه غير قاتل او كشته شود. او منصور است؛ زيرا از دنيا نمى‏گذرد تا
اين كه يارى شود به مردى از خاندان پيامبر خدا كه زمين را پر از قسط و عدل كند،
همچنان‏كه پس از جور و ظلم شده باشد)).(4)



قندوزى حنفى نيز مى‏گويد: ((از امام على الرضا فرزند موسى الكاظم (رضى الله
عنهما) رسيده كه آن حضرت فرمود: آيه ((و من قتل مظلوما))(5) درباره حسين و مهدى(ع)
نازل شده است)).

همراه با روايات

1. امام مهدى (ع) فرزند امام حسين (ع)

در 308 روايت، وارد شده كه امام مهدى (عج) نهمين فرزند امام حسين (ع) است و
در بيشتر احاديثى كه از وجود مقدس رسول اكرم (ص) درباره حضرت ولى‏عصر (عج) آمده، به
آن حضرت به عناوينى چون: ((از تبار پسرم حسين)) و ((از نسل اين پسرم))، ((نهمين
فرزند پسرم حسين)) معرفى شده است.(6) كه مجموع روايات پيامبر (ص) در اين زمينه 185
حديث مى‏باشد.(7)



در اين جا چند روايت از قول امام حسين (ع) نقل مى‏شود:

1. مردى از طايفه همدان مى‏گويد: ((حعت اگ‏سغ بن عط بن اض طالب علشأ السلام
يقول: قاذ هذه الامة هو التاسع من ولدى و هو صاحب الغيبة و هو الذى يقىَّ مفاثُه و
هو حىّ؛(8) از امام حسين بن على (ع) شنيدم كه مى‏فرمود: قائم اين امت نهمين از
فرزندان من است و او صاحب غيبت است، و او كسى است كه ميراثش را در حياتش تقسيم
مى‏كنند)).



2. امام حسين (ع) مى‏فرمايد: ((كان رسول الله يقول فآ بلاص به، يا حسغ! انت
السيد ابن السيد، ابوالسادة تسعة من ولدك اچ‏ة ابرار امناء معصومون و التاسع مهدسّم
قاچ‏هم. انت الامام بن الامام، ابوالاچ‏ة تسعة من صلبك اچ‏ة ابرار و التاسع مهدسم
ج‏لأ الدنيا قسطا و عدلا، يقوم ص آخر الزمان كأ حت ص اوله؛(9) رسول خدا (ص) در
بشارتى به من فرمود: اى حسين! تو سيد پسر و پدر ساداتى، و ((نه)) فرزند از تو،
امامان ابرار و امين و معصوم‏اند، و نهمين آنان مهدى قائم (عج) است. تو امام پسر
امام و پدر ائمه هستى و نه فرزند از پشت تو ائمه ابراراند و نهمين آنان، مهدى است
كه دنيا را در آخر الزمان، پر از عدل و قسط مى‏كند...))... .

2. نسب حضرت مهدى (عج) از زبان امام حسين (ع)

سالار شهيدان، فرزندش امام مهدى (ع) را فرزند حضرت فاطمه (س) مى‏خواند. آن
حضرت فرمود:

از رسول خدا (ص) شنيدم كه فرمودند: ((اثهدىّ من ولد فاطمة؛(10) مهدى از
فرزندان فاطمه است)).

در روايت ديگرى امام حسين (ع) مى‏فرمايد: ((پيامبر (ص) به فاطمه زهرا (س)
فرمود: ((اِبلاى يا فاطمة! اثهدى منك؛ اى فاطمه! بشارت بر تو باد، كه مهدى (عج) از
فرزندان توست)).(11)

3.القاب امام مهدى (عج) از زبان امام حسين (ع)

امام زمان (ع) القاب مباركى دارند كه بعضى از آن‏ها، مستقيماً با ((عاشورا))
در ارتباط است و بعضى از لقب‏هاى مقدس آن‏حضرت، بر زبان جد بزرگوارشان (ع) جارى شده
است.



عيسى الخشاب مى‏گويد: از محضر امام حسين (ع) سؤال كردند: آيا شما صاحب اين
امر هستيد؟

فرمود: ((لا و لكن صاحبُ الامر الطريد اللايد اثوتور بابيه، اثكظ بعمّه، يضع
السيف عط عاتقه جانية اءك‏ر؛(12) نه من نيستم، بلكه صاحب اين امر كسى است كه از
ميان مردم كناره‏گيرى مى‏كند و خون پدرش بر زمين مى‏ماند و كنيه او كنيه عمويش
خواهد بود. آن‏گاه شمشير بر مى‏دارد و هشت ماه تمام شمشير بر زمين نمى‏گذارد)).



((طريد)) و ((شريد)) كه هر دو به يك معنا است - از القاب حضرت ولى عصر (عج)
به شمار مى‏آيد. اين دو عبارت در زبان امامان معصوم(ع) نيز به كار رفته، و
معناى آن كنار زده و رانده شده است. حاجى نورى (ره) در معناى ((شريد)) مى‏گويد:
((رانده شده از مردمى كه آن حضرت را نشناختند و قدر وجود نعمت او را ندانستند و در
مقام شكر گزارى و مقام حقش بر نيامدند؛ بلكه پس از اين‏كه از دست يافتن بر او
نااميد شدند، به قتل و قمع ذرّيه طاهره ايشان پرداختند و به كمك زبان و قلم، سعى بر
بيرون راندن نام و ياد او، از قلوب و اذهان مردم كردند)).(13)



علامه مجلسى (ره) درباره اين حديث مى‏فرمايد: ((اثوتور بابيه))؛ يعنى، كسى كه
پدرش را كشته‏اند و طلب خونش را نكرده‏اند. مراد از ((والد))، امام حسن عسگرى (ع)،
يا امام حسين (ع) و يا جنس والد است كه شامل همه ائمه(ع) مى‏شود، و ((مكظ بعمه))
شايد كنيه برخى از عموهاى حضرت، ابوالقاسم باشد، يا اين‏كه امام زمان (عج) كنيه‏اش
ابوجعفر، ابى الحسن و يا ابى محمد باشد. بعيد نيست علت تصريح نكردن به اسم حضرت و
آوردن كنيه، به جهت خوف از عموى حضرت باشد. و قول وسط، ظاهرتر است)).(14)

4.توصيف امام حسين(ع) از زبان امام مهدى (ع)

حضرت مهدى (عج)، امام حسين(ع) را اين‏گونه توصيف فرموده است: ((كنت للرسول
ولداً و للقرآن سندا و للامّة عضُدا و ص الطاعة ث‏ش‏دا حافظا للعهد و اثيثاق ناكبا
عن سبُل الفسّاق تتاوّة تأوّه اگهود طويل الركوع و السجود زاهداً ص الدنيا زهد
الرّاحل عش‏ا ناظراً بعغ اثستوحشغ مش‏ا؛(15) تو اى حسين! براى ((رسول خدا)) فرزند و
براى ((قرآن)) سند و براى ((امت))، بازويى بودى. در طاعت خدا تلاشگر و نسبت به عهد
و پيمان، حافظ و مراقب بودى. از راه فاسقان سر بر مى‏تافتى. آه مى‏كشيدى؛ آه آدمى
كه به رنج و زحمت افتاده است. ركوع و سجود تو طولانى بود. زاهد و پارساى دنيا بودى؛
زهد و اعراض كسى كه از دنيا رخت بر كشيده است و با ديده وحشت زده بدان نگاه
مى‏كردى)).



در اين عبارت، بسيار جالب و جامع، جد بزرگوار خود امام حسين (ع) را با ده
عنوان وصف كرده است:

امام حسين (ع) فرزند رسول خدا است؛

او سند و پشتوانه قرآن است؛ هر آنچه در قرآن، در قالب الفاظ است، در
وجود مطهر امام حسين(ع) رؤيت و مشاهده مى‏شود؛

توان اسلام، امامت است و امام حسين(ع) بازوى پرتوان امّت و دين اسلام
در همه اعصار است؛

در راه اطاعت پروردگار، سخت كوش و تلاشگر بود. عبادت آن حضرت (نماز و
دعاء خصوصاً دعاى عرفه) مايه اعجاب است.

آن بزرگوار، نگه‏دار عهد و ميثاق است و با خدا و خلق او در عهد و
پيمان، استوار و ثابت و باوفا است؛

آن حضرت از راه و روش فاسقان روى گردان بود و از راه مسامحه و مداهنه
وارد نمى‏شد؛

آه امام حسين (ع) دردمندانه بود؛ مانند كسى كه بار سنگينى از غصه دردل
دارد و درد سينه‏اش جراحتى التيام ناپذير است؛

آن حضرت ركوع‏ها و سجده‏هاى طولانى داشت. كه نمونه‏هاى آن در تاريخ ثبت
و درج شده است؛

سيد الشهدا(ع)، نسبت به دنيا زاهد و بى علاقه بود. و زهد با عمل اين
خاندان معنا مى‏گيرد؛

نظر او به دنيا، نظر وحشت زدگان بود و آنجايى‏كه نظر ديگران به دنيا
نظر عاشقانه بود، نظر آن حضرت به دنيا، مانند انسان وحشت زده بود.(16)

5. قائم و عاشورا

((قائم)) از القاب خاصه حضرت حجت (عج) است كه در بيشتر روايات شيعه وارد شده
و اطلاق آن بر هيچ يك از معصومين ديگر روا نيست.

ابو حمزه ثمالى مى‏گويد: به امام محمد باقر (ع) عرض كردم: اى فرزند پيامبر!
آيا شما همه قائم نيستيد و حق را به پا نمى‏داريد؟ پس چرا تنها ولى عصر را قائم
مى‏خوانند؟ فرمود: ((ثّا قتل جدّى اگ‏سغ ضجّت اثلائكه بالبكاء و النحيب و قالوا
ااًنا أتصفح عمن قتل صفوتك و ابن صفوتك و خفتك من خلقك؟... فاوحى الله الشم قرّوا
ملائكط فوعزّض و جلاض لانتقمنّ مش‏م و لو بعد حغ...د كشف اًم عن الاچ‏ة من ولد
اگ‏سغ فىّ‏ت اثلائكة بذلك ورأوا احدهم قاچ‏اً يصط، فقال سبحانه: سذا القاذ انتقم
مش‏م؛ چون جدم حسين (ع) كشته شد، فرشتگان صدا به گريه و ناله بلند نموده و عرض
كردند: پروردگارا! آيا قاتلان بهترين بندگانت، و زاده اشرف برگزيدگانت را به حال
خود وا مى‏گذارى؟ خداوند به آنها وحى فرستاد: اى فرشتگان من! آرام گيريد. به عزّت و
جلالم سوگند، از آنان انتقام خواهم گرفت؛ هر چند بعد از گذشت زمان‏ها باشد. آن‏گاه
پروردگار عالم پرده از جلو ديدگان آنان كنار زد و امامان از فرزندان امام حسين (ع)
را يكى پس از ديگرى به آنها نشان داد. فرشتگان از اين منظره، مسرور و شادمان
گرديدند و ديدند كه يكى از آن بزرگواران، ايستاده مشغول نماز است. خداوند فرمود: با
اين قائم (شخص ايستاده) از آنان (قاتلان حسين (ع)) انتقام خواهم گرفت)).(17)



محمد بن حمران مى‏گويد: امام صادق (ع) فرمود: چون جريان شهادت امام حسين (ع)
واقع شد، فرشتگان به درگاه الهى ناليدند و خروش بر آورده، به خداوند عرض كردند: بار
خدايا! آيا با حسين كه انتخاب شده تو و فرزند پيامبر تو اينچنين رفتار شود؟ خداوند
شبح و سايه قائم را در برابر آنان در حالت ايستاده مجسم كرد و فرمود: با اين (قائم)
از ستم كنندگان به حسين انتقام خواهم گرفت.(18)

6. غيبت حضرت مهدى (ع)، از نگاه امام حسين (ع)

امام حسين (ع) درباره غيبت امام زمان (ع) مى‏فرمايد: ((لصاحب هذا الامر
غيبتان، احدثا تطول حط يقول بعك‏م: مات و بعك‏م قتل و بعك‏م ذهب و لا يطّلع عط
موضعه احد من وض و لا غفه الااثوض الذى يط امره؛(19) براى صاحب اين امر دو غيبت است
كه يكى از آنها آن‏قدر به طول مى‏انجامد كه گروهى مى‏گويند: [مهدى ]مرده و برخى
گويند: كشته شده و بعضى گويند: رفته است. احدى از دوستان و غيره، از اقامتگاه او
آگاه نمى‏شود، جز خدمت‏گذارى كه متصدى امور اوست)).



هم چنين مى‏فرمايد: ((... له غيبة يرّتد فشا اقوام و يثبت عط الدين فشا
آخرون، فيؤذَوْن و يقال اًم: مط هذا الوعدان كنژ صادقغ. اما ان الصابر ص غيبته عط
الاذى و التكذيب ج‏ك‏لة اگاهد بالسيف بغ يدى رسول الله(ص)؛(20) براى او غيبتى است
كه گروه‏هايى در آن از دين بر مى‏گردند و گروه‏هايى ديگر بر آيين خود استوار
مى‏مانند و در اين راه آزارها مى‏بينند. به آنان گفته مى‏شود: اين وعده كى واقع
خواهد شد اگر راستگو هستيد؟ آنان كه بر اين آزارها و تكذيب‏ها صبر كنند، همانند
كسى‏اند كه شمشير به دست گرفته و در پيشاپيش رسول اكرم (ص) جهاد مى‏كند.

7. بشارت ظهور از زبان امام حسين (ع)

بشارت به ظهور امام عصر (عج) حقيقتى شعف‏انگيز است كه از سوى امامان معصوم(ع)
نويد آن داده شده است. سالار شهيدان در اين زمينه مى‏فرمايد: ((منّا اثظ علا
مهديّاً، اوّاًم امفاثؤمنغ عط بن اض طالب و آخرهم التاسع من ولدى و هو الامام القاذ
باگ‏ق ب‏يى الله به الارض بعد موس‏ا و يظهر به دين اگ‏ق عط الدين كلّه و لو كره
اثلاكون...؛ دوازده مهدى از ما هست كه نخستين آنان على بن ابى طالب و آخرين آنان
نهمين فرزند من است كه او امام قائم به حق است، خداوند زمين مرده را به وسيله او
زنده مى‏كند و دين حق را بر تمام اديان پيروز مى‏گرداند...)).(21)



عبدالله بن عمر مى‏گويد: ((حعت اگ‏سغ بن عط (ع) يقول: لو ر يبق من
الدنيا الايوم واحد لَطوَّلَ اللّه عزّوجلّ ذلك اليوم حط پ‏رج رجل من ولدى فيملاها
عدلا و قسطا كأ ملئت جورا و ظلأ، كذلك حعتُ رسول الله يقول؛(22) از حسين بن على (ع)
شنيدم كه مى‏فرمود: اگر از عمر دنيا جز يك روز باقى نمانده باشد، خداوند آن روز را
به قدرى طولانى فرمايد تا آنكه مردى از فرزندان من خروج نمايد و زمين را پر از عدل
و داد نمايد، همچنانكه پر از ظلم و جور شده باشد، من از رسول خدا (ص) اين چنين
شنيدم)).

8. علايم ظهور از زبان امام حسين (ع)

ريحانه رسول خدا، حسين بن على (ع) درباره علايم ظهور فرزندش امام عصر (عج)
مى‏فرمايد: ((للمهدىّ چس علامات: السّفياص، و ام‏اص، و الصيحة من الى‏ء، و اگ‏سف
بالبيداء و قتل النفس الزكية؛(23) براى مهدى ما پنج علامت است: خروج سفيانى، خروج
يمانى، بانگ آسمانى، خسف سرزمين بيداء (فرو رفتن لشگر سفيانى در سرزمين بيدا)، قتل
نفس زكيّه)).(24)



در روايتى ديگر، خراب شدن ديوار مسجد كوفه از سمت خانه عبدالله بن مسعود(25)
و ديدن علامتى در آسمان (مانند آتش(26)) را از نشانه‏هاى ظهور، بيان فرموده است.

9. دلدادگى حضرت مهدى (عج) به امام حسين (ع)

خدمت در محضر امام حسين (ع) و توفيق يارى حضرت و شمشير زدن در ركاب او،
بزرگترين توفيقات الهى بود كه نصيب عده‏اى از خواص عصر امام حسين (ع) شد. همچنان‏كه
فراهم نمودن شرايط و مقدمات ظهور حضرت ولى عصر (عج) و توفيق جنگيدن در ركاب آن
بزرگوار، از ديگر موهبت‏هاى الهى است كه نصيب عده‏اى از خواص مى‏شود. در عظمت و
شرافت خدمت‏گذارى، نصرت به آن آستان بلند، همين بس كه امام زمان (عج) نيز عاشق جدّ
بزگوار خود و مشتاق خدمت به او است. آن حضرت در زيارت ناحيه مقدسه(27) مى‏فرمايد:
((و لع اخرتظ الدهور و عاقظ عن نيك اثقدور لأُندّبنّك صباحاً و مساءً و لأبكِغّ لك
[عليك‏] بدل الدموع دماً؛ اگر روزگار مرا به تأخير انداخت و مقدّرات از يارى و نصرت
تو در روز عاشورا باز داشت، هر آينه من صبح و شام بر تو ندبه مى‏كنم و به جاى قطرات
اشك، بر تو خون مى‏گريم)).



آرى يارى امام مهدى (عج)، عبادتى بزرگ است، چرا كه در حقيقت خدمت به تمام
پيامبران و اوصيا و امامان معصوم(ع) مى‏باشد؛ زيرا او آخرين حجت الهى است و اراده
خداوند بر آن تعلق يافته كه زحمات طاقت فرساى همه پيامبران را، به دست با كفايت
آخرين حجت خود به ثمر رساند. اگر نهضت جهانى آن ولى الله اعظم (عج)، از برنامه
جهانى خلقت حذف شود، برنامه همه پيامبران عقيم گشته و هدف نهايى فرستادن رسولان و
تشريع اديان ضايع و تباه مى‏شود.(28)



خدمت به امام عصر (ع)، مطلوب امام صادق (ع) نيز بوده است. ((خلاّد ابن قصّار
مى‏گويد: از امام صادق (ع) پرسيدند: آيا قائم متولد شده است؟ فرمود: ((لا ولو
ادركته گ‏دمته ايام حياض؛ نه متولد نشده ولى اگر من او را درك مى‏كردم، همه عمر را
با خدمت‏گزارى او سپرى مى‏كردم)).(29) هنگامى كه امام معصوم (ع) در حق حضرت بقية
الله (عج) چنين تعبيرى به كار مى‏برد؛ مقام رفيع ياران آن حضرت و ارزش خدمت به آيين
((انتظار)) روشن مى‏شود.

10. عاشورا روز ظهور

درباره روز قيام و ظهور حضرت، روايات مختلفى وارد شده است. كه در آنها، روز
نوروز، عاشورا، شنبه و يا جمعه، روز ظهور معرفى شده است.

البته از آن جايى كه نوروز، طبق سال شمسى و عاشورا، بر اساس سال قمرى محاسبه
مى‏شود، يكى شدن اين دو روز امكان‏پذير است و هم زمانى اين دو روز با جمعه يا شنبه
نيز ممكن است.



اما رواياتى كه روز ظهور را، دو روز از هفته بيان كرده، قابل توجيه است؛
يعنى، در صورت صحيح بودن سند اين روايات، احاديث روز جمعه به روز ((ظهور)) و روايات
روز شنبه به روز ((استقرار و تثبيت قيام حضرت و نابودى مخالفان)) تفسير مى‏شود.
البته روايات روز شنبه، از نظر سند مورد تامل و بررسى است؛ ولى روايات روز جمعه از
اين نظر ايرادى ندارد.(30) اما آنچه مهم است، اين كه قيام حضرت ولى عصر (عج)، مصادف
با روز شهادت سيدالشهداء (ع) است و اين مطلب ما را به ارتباط ويژه صاحبان اين دو
قيام رهنمون مى‏سازد.



امام محمد باقر(ع) فرموده است: ((كاص بالقاذ يوم عاشورا يوم السبت قاچ‏اً بغ
الركن و اثقام و بغ يديه جقئيل ينادى: البيعة لله فيملأها عدلاكأ ملئت ظلأ و
جورا؛(31)گويا حضرت قائم(عج) را مى‏بينم كه روز عاشورا، روز شنبه بين ركن و مقام
ايستاده و جبرئيل پيش روى او ندا مى‏كند: بيعت براى خدا است. پس زمين را پر از عدل
مى‏كند؛ همان گونه كه پر از ظلم و جور شده بود)).



امام جعفر صادق(ع) نيز مى‏فرمايد: ((ان القاذ صلوات الله عليه ينادى باحه
ليلة ثلاث و علاين و يقوم يوم عاشورا يوم قتل فيه اگ‏سغ بن عط(ع)؛(32) قائم -
درود خدا بر او باد در شب بيست و سوم ماه رمضان، به نام [شريفش‏] ندا مى‏شود، و
درروز عاشورا، روزى كه حسين بن على (ع)، در آن كشته شد، قيام خواهد كرد)).

11. ياد امام حسين(ع) نخستين كلام حضرت مهدى(ع)

در رواياتى چند، به مطالب و سخنان نخستينِ امام زمان (ع) اشاره شده است؛ از
جمله آنها روايتى است كه محدث بزرگوار شيخ على يزدى حائرى (ره) نقل كرده است. او
مى‏گويد: ((زمانى كه قائم آل محمد ظهور كند، ما بين ركن و مقام مى‏ايستد و پنج ندا
مى‏دهد:

1. ((الا يا اهل العار انا الامام القاذ ؛ آگاه باشيد اى جهانيان كه مژ امام
قاذ))؛

2. ((الا يا اهل العار انا الصمصام اثنتقم؛ آگاه باشيد اى اهل عالم كه منم
شمشير انتقام گيرنده))؛

3. ((الا يا اهل العار ان جدّى اگ‏سغ قتلوه عطشانا؛ بيدار باشيد اى اهل عالم
كه جدّ من حسين را تشنه كام كشتند))؛

4. ((الا يا اهل العار ان جدّى اگ‏سغ طرحوه عريانا؛ بيدار باشيد اى اهل عالم
كه جدّ من حسين را عريان روى‏خاك افكندند))؛

5. ((الا يا اهل العار ان جدى اگ‏سغ سحقوه عدوانا؛ آگاه باشيد اى جهانيان كه
جدّ من حسين را از روى كينه توزى پايمال كردند)).



امام زمان (عج) ابتدا خود را چنين به جهانيان معرفى مى‏كند: كه قائم و شمشير
انتقام منم؛ قيام نمودم تا انتقام خون جدم حسين (ع) - كه او را تشنه لب شهيد كرده،
بدن مطهرش را عريان روى خاك افكندند و پايمال كردند - بگيرم.



آرى اولين كلام حضرت مهدى(عج)، ياد امام حسين (ع) است كه همواره ياد او، در
دل هر انسان آزاد مرد و طالب حقى زنده است و اين مصيبت عظمى‏، جز با ظهور فرزندش
تسلّى نمى‏يابد.

12. حضرت مهدى(عج) تكميل كننده سفر امام حسين (ع)

يكى از رابطه‏هاى دقيق بين اين دو امام همام(ع) و قيامشان، مركز حكومت آن دو
است. امام حسين (ع) از مكه به جانب كوفه، رهسپار بود و شايد با رسيدن به كوفه،
مانند پدر بزرگوار خود آن‏جا را مقر حكومت خويش قرار مى‏داد؛ ولى سپاهيان يزيد، راه
را بر آن حضرت بستند و او در دوم محرم، در كربلا منزل نمود.



زمانى كه خورشيد تابناك مكه، ظهور كند، كوفه را به عنوان مقر حكومت خود بر
خواهد گزيد. امام محمد باقر(ع) مى‏فرمايد: ((مهدى قيام مى‏كند و به سوى كوفه مى‏رود
و منزلش را آن‏جا قرار مى‏دهد)).(33)



هم چنين مى‏فرمايد:((هنگامى كه قائم ما قيام كند وبه كوفه برود، هيچ مؤمنى
نخواهد بود، مگر آن كه در آن شهر، در كنار مهدى سكونت مى‏گزيند، يا به آن شهر
مى‏رود)).(34)



ابوبكر حضرمى مى‏گويد: به امام محمد باقر يا امام صادق(ع) گفتم: كدام سرزمين
پس از حرم خدا و حرم پيامبرش با فضيلت‏تر است؟ فرمود: ((اى ابابكر! سرزمين كوفه كه
جايگاه پاكى است و در آن مسجد سهله قرار دارد و مسجدى كه همه پيامبران در آن نماز
خوانده‏اند. آن جا عدالت الهى پديدار مى‏گردد و قائم به عدل و قيام كنندگان پس از
او از همان جا خواهند بود. آن‏جا، جايگاه پيامبران و جانشينان صالح آنان است)).(35)

امام صادق(ع) از مسجد سهله ياد كرد و فرمود: ((آن خانه صاحب ما (مهدى موعود)
است؛ زمانى كه با خاندانش در آن‏جا سكونت گزيند)).(36)



از مجموع اين روايات فهميده مى‏شود كه شهر كوفه، پايگاه اصلى فعاليت‏ها و
مركز فرمانروايى امام زمان(عج) خواهد بود، پايگاهى كه زمانى مقر حكومت اميرمؤمنان
(ع) بود و امام حسين (ع) به آن سو مى‏رفت.

13. خون خواهى حضرت مهدى(عج) از قاتلان امام حسين(ع)

سالار شهيدان به فرزندش امام سجاد(ع) فرمود: ((سوگند به خدا كه خون من از
جوشش باز نمى‏ايستد تا اين كه خداوند، مهدى را برانگيزد. او به انتقام خون من، از
منافقان فاسق و كافر، هفتاد هزار نفر را مى‏كشد)).(37)



هروى مى‏گويد: به حضرت رضا(ع) عرض كردم: اى فرزند رسول خدا! نظرتان درباره
اين سخن امام صادق(ع) كه مى‏فرمايد: ((هرگاه قائم ما قيام كند، بازماندگان قاتلان
امام حسين (ع) به كيفر كردار پدرانشان كشته مى‏شوند)) چيست؟ حضرت رضا(ع) فرمود:
((اين سخن صحيح است)).



گفتم: پس اين آيه قرآن ((و لاتزر وازرةٌ وزر أخرى)) چه معنايى دارد؟ فرمود
((آنچه خداوند مى‏فرمايد صحيح است؛ ولى بازماندگان قاتلان امام حسين(ع)، به كردار
پدرانشان خوشحال‏اند و به آن افتخار مى‏كنند و هر كس از چيزى خشنود باشد، مانند آن
است كه آن كار را انجام داده است. اگر مردى در مشرق كشته شود و مرد ديگرى در مغرب
به كشته شدن او خشنود باشد، نزد خداوند شريك گناه قاتل است. و اين كه قائم، فرزندان
قاتلان امام حسين را هنگام ظهورش نابود مى‏سازد، براى اين است كه آنان از كردار
پدرانشان خشنودند.))(38)

14. يارى امام حسين(ع)، يارى امام مهدى(عج)

يكى ديگر از جلوه‏هاى روشن ارتباط بين اين دو اختر تابناك آسمان ولايت و
امامت يارى نمودن امام حسين(ع) است كه در حقيقت اين يارى، نصرت امام عصر (عج)
مى‏باشد. امام حسين(ع) در اين زمينه در شب عاشورا به اصحاب خود فرمود: ((... و قد
قال جدّى رسول الله(ص): ولدى حسغ يُقتل بطفّ كربلا، غريباً وحيداً عطشاناً فريداً.



خ‏ن نيه فقد نيص و ني ولده اگ‏جة[(ع)]...؛ همانا جدّم رسول خدا[(ص)] فرمودند:
فرزند من حسين‏[(ع) ]در زمين كربلا، غريب و تنها، عطشان و بى‏كس، كشته مى‏شود، كسى
كه او را يارى كند مرا يارى نموده و فرزندش مهدى [(ع)]را يارى نموده است...)).(39)

15. فرشتگانِ ياور امام حسين(ع)، ياوران مهدى(عج)

يكى از ويژگى‏هاى قيام يوسف زهراء، برخوردارى از نصرت الهى به وسيله فرشتگان
است. شيخ صدوق(ره) در روايت ريّان بن شبيب، از حضرت امام رضا(ع) نقل مى‏كند: ((و
لقد نزل اض الارض من اثلائكة اربعة آلاف لنيه فوجدوه قد قتل فهم عند ققه شعث غُقٌ
اض ان يقوم القاذ فيكونون من انصاره و شِعارُهم يا لثاراتِ اگ‏سغ؛(40) به تحقيق
چهار هزار فرشته براى نصرت و يارى حسين [(ع)] به زمين فرود آمدند. آنان هنگامى كه
نازل شدند، ديدند حسين [(ع)] كشته شده است، از اين رو، ژوليده و غبارآلود در نزد
قبر آن حضرت، اقامت كردند و همچنان هستند تا اين كه قائم، قيام كند و آنان از
ياوران و سپاه آن حضرت خواهند بود و شعارشان يا لثارات الحسين است)).



به راستى، چه ارتباطى ميان اين دو كوكب درخشان آسمان ولايت - كه ملك و ملكوت،
عرش و فرش همه از يگانگى آن دو سخن مى‏گويند - وجود دارد. هر كجا حسين (ع) است،
مهدى(عج) نيز هست و هر كجا مهدى(عج) است، حسين (ع) نيز مى‏باشد. ذكر و نام آن يكى،
با ياد و نام ديگرى قرين و عجين است. از امام زمان (عج)؛ سيد الشهدا (ع) را
مى‏طلبند و از سيد الشهداء امام زمان را.

16. حضرت مهدى(عج) ويرانگر مساجد چهار گانه‏

امام عصر(عج) از بين برنده و محو كننده تمام آثار شرك و نفاق است؛ از اين رو
عاشقان هر صبح آدينه، زمزمه ((اين هادم ابنية اللاك و النفاق)) را سر مى‏دهند و
منتظرند تا حضرت ظهور كند و كاخ ظلم و ستم، استبداد و بناهاى نفاق را نابود سازد.
به همين جهت او مساجدى را كه به شكرانه كشتن امام حسين(ع) بنا شده است، ويران خواهد
كرد.



امام محمد باقر(ع) درباره اين مساجد مى‏فرمايد: ((در كوفه به دليل شادى از
كشتن، حسين(ع)، چهار مسجد ساخته شد: مسجد اشعث، جرير، سمّاك و شبَث بن رِبعى))(41)
ابو بصير مى‏گويد: امام محمد باقر(ع) فرمود: ((هنگامى كه قائم ما قيام كند، چهار
مسجد را در كوفه ويران مى‏سازد...)).(42) اين مساجد اگر چه هم اكنون موجود نيست؛
ولى ممكن است بعدها گروهى از روى دشمنى با اهل بيت(ع)، آنها را دوباره بسازند.(43)

همراه ادعيه و زيارات

با بررسى ((ادعيه و زيارات)) مربوط به سيد الشهدا(ع) و امام عصر (عج) به
ارتباط وثيق و تنگاتنگ ميان اين دو نور پاك پى مى‏بريم؛ چرا كه هر دو در ماه شعبان
به دنيا آمده‏اند و در روز تولد حسين (ع) بايد به ياد مهدى(عج)، بود و در روز تولد
مهدى(عج)، بايد حسين(ع) را ياد كرد. در دعاى هر يك، بايد جملاتى را زير لب زمزمه
نمود كه ياد ديگرى را در دل زنده مى‏كند. در اين قسمت، نمونه هايى چند از اين حقيقت
اشاره مى‏شود:

1. ياد حضرت مهدى(عج)، در ميلاد امام حسين (ع)

شيعيان و شيفتگان مذهب جعفرى، در روز ميلاد سالار شهيدان (سوم شعبان)، ياد
فرزندان آن حضرت را نيز در دل‏ها تازه‏تر مى‏كنند. در توقيع مبارك حضرت امام حسن
عسكرى(ع) براى قاسم بن علاء همدانى آمده است: در روز تولد امام حسين(ع) اين دعا را
بخوان: ((اللهم اص اسئلك بق اثولود ص هذا اليوم اثوعود بلاك‏ادته قبل اسش‏لاله و
ولادته بكته الى‏ءُ و من فشا و الارض و مَن علشا... اثعوّض من قتله ان الاچ‏ة من
نسله و الشّفاء ص تربته و الفوز معه ص أوبته و الأوصياء من عق‏ته بعد قاچ‏هم و
غيبته؛(44)خداوندا! من تو را به مقام مولود اين روز مى‏خوانم. او پيش از آن كه به
دنيا چشم بگشايد و قبل از آن كه تولد يابد، وعده و خبر شهادتش داده شد. آسمان و هر
كس در آن بود و زمين و هر كس بر روى آن بود، بر او گريه كرد... . او كه در عوض
شهادت او، ائمه از نسل او شدند و شفا در تربت او قرار داده شد، فوز و رستگارى با
او، در روز رجوع و بازگشت او و بازگشت اوصياء از خاندان او، بعد از قائم آنان و
سپرى شدن غيبت او مى‏باشد)).



و در لوحى كه به نام مقدس فاطمه(س) معروف است(45)، ارتباط محكم و راستينى بين
امام حسين (ع) و حضرت حجت (عج) وجود دارد. اين لوح به مناسبت تولّد امام حسين (ع)
توسط جبرئيل امين به رسم چشم روشنى از طرف خداوند متعال به پيامبر اكرم(ص) هديه شد.
رسول اكرم (ص) آن را مطالعه مى‏كنند و مى‏فرمايند: ((سزاوار نيست كه اين چشم روشنى
به شخصى غير از فاطمه زهرا (س) سپرده شود.

نكته مهم آن، زمان فرستادن (تولد امام حسين) و محتويات و مطالب آن (ياد
مهدى(ع)) است.



وقتى به نام مقدس امام حسين (ع) مى‏رسد، مى‏فرمايد:((... جعلت كلمط التامّة
معه و حجط البالغة عنده...؛ كلمه تامه و حجت بالغه خود (امام زمان) را با حسين و
نزد او قرار دادم)).(46)

2. ياد حسين (ع)، در ميلاد امام زمان (عج)

يكى از شب‏هاى با عظمت سال، شب تولد يوسف زهرا(س) است كه در روايت، افضل
شب‏هاى سال بعد از شب قدر شمرده شده، و در آن احياء و شب زنده دارى توصيه شده است.



عاشقان حضرت در آن شب، ياد حضرت اباعبدالله (ع) را در دل‏هاى خود احياء
مى‏كنند و با زيارت عاشورا جان خود را صفا مى‏بخشند، چرا كه شب امام عصر (عج)، شب
زيارتى مخصوص سالار شهيدان فرزند فاطمه زهرا(س) است.



محدث بزرگوار، شيخ عباس قمى(ره) در ((مفاتيح الجنان)) مى‏نويسد: با
فضيلت‏ترين اعمال شب نيمه شعبان - كه باعث آمرزش گناهان است - زيارت امام حسين (ع)
مى‏باشد. هر كه مى‏خواهد، روح 124 هزار پيامبر با او مصافحه كند، امام حسين (ع) را
زيارت كند. اقل زيارت آن حضرت آن است كه به بالاى بامى رود و به سمت راست و چپ نگاه
كند، سپس سر به جانب آسمان بلند كند و حضرت را با اين كلمات زيارت كند: ((السلام
عليك يا اباعبدالله، السلام عليك و رچة الله و بركاته))(47)



در قسمت ((زيارات)) نيز مى‏نويسد: احاديث بسيارى در فضيلت زيارت امام حسين
(ع) در نيمه شعبان وارد شده است. و بس است در اين باب آنچه كه به چندين سند معتبر
از حضرت امام زين العابدين (ع) و امام جعفر صادق(ع) وارد شده كه: هر كه بخواهد با
او 124 هزار پيامبر، مصافحه كنند، زيارت كند قبر ابى عبدالله الحسين(ع) را در نيمه
شعبان. به درستى كه ملائكه و ارواح پيامبران، رخصت مى‏طلبند و به زيارت آن حضرت
مى‏آيند. پس خوشا به حال آن كه مصافحه كند با ايشان، و ايشان مصافحه كنند با او.
پنج پيامبر اولوالعزم (نوح، ابراهيم، موسى، عيسى(ع)و محمد(ص)) نيز با ايشان‏اند.

3. شب قدر و ياد امام حسين(ع)

شب قدر، شب امام زمان(ع) است. وملائكه و روح بر آن حضرت نازل شده، تقدير امور
رادر اختيار او مى‏گذارند. پيشوايان معصوم(ع) در تفسير سوره قدر فرموده‏اند:
فرشتگان در اين شب، مقدّرات يك‏سال را نزد ولى مطلق زمان آورده، بر او عرضه و تسليم
مى‏كنند.(48)



در چنين شبى - كه به حجت بن الحسن العسكرى(ع) تعلق دارد - ياد جدّبزرگوارش در
دل‏ها زنده مى‏شود؛ چرا كه يكى از اعمال مستحبى شب قدر، زيارت امام حسين(ع) است.
شيخ عباس قمى(ره) مى‏نويسد: ((بدان كه احاديث در فضيلت زيارت امام حسين(ع) در ماه
مبارك رمضان - خصوصاً شب اول و نيمه و آخر آن و به خصوص شب قدر - بسيار است. از
حضرت امام محمد تقى(ع) منقول است كه هر كه زيارت كند، امام حسين(ع) را در شب بيست و
سوم ماه رمضان - و آن شبى است كه اميد است شب قدر باشد و در آن شب هر امر محكمى جدا
و مقدّر مى‏شود - مصافحه كند با او روح 124 هزار ملك و پيغمبر كه همه رخصت مى‏طلبند
از خداوند در زيارت آن حضرت در اين شب.



از حضرت صادق(ع) مروى است: چون شب قدر مى‏شود، منادى از آسمان هفتم از بطن
عرش ندا مى‏كند كه حق تعالى هر كسى را كه به زيارت قبر حسين(ع) آمده، آمرزيد.



و در روايت ديگر است كه هر كه شب قدر نزد قبر آن حضرت باشد و دو ركعت نماز
بگزارد، نزد آن حضرت يا آنچه كه ميسر شود و از حق تعالى بهشت و پناه از آتش را
بخواهد؛ خداوند به او بهشت و پناه از آتش را عطا فرمايد. و ابن قولويه از حضرت
صادق(ع) روايت كرده كه هر كه زيارت كند قبر امام حسين(ع) را در ماه رمضان و در راه
زيارت بميرد، حسابى نخواهد داشت و به او بگويند كه بدون خوف و بيم داخل بهشت
شو)).(49)

4. دعاى ندبه و ياد امام حسين(ع)

يكى از دعاهاى بسيار مهم و با ارزش در ميان شيعه، دعاى ((ندبه)) است كه
عاشقان حضرت ولى‏عصر(عج) هر صبح جمعه دور هم گرد آمده و با خواندن آن، با حضرتش
تجديد عهد و پيمان مى‏كنند اين دعا سندى صحيح دارد و بخش عمده و چشمگير آن، التجاء
به مهدى موعود و تأسّف از غيبت و دردمندى از فراق آن بزرگوار است و بخش هايى از اين
دعاء، مربوط به جدّ بزرگوار امام زمان (عج) سالار شهيدان است؛ مانند: ((اين اگ‏سن؟
اين اگ‏سغ؟ اين ابناء اگ‏سغ؛ حسن (ع) كجا است؟ حسين (ع) چه شد؟ فرزندان حسين كجايند
و چه شدند؟)).



قسمت ديگرى از اين دعاى شريف ((اين الطالب بدم اثقتول بكربلا؟؛ كجاست آن طالب
خون شهيد كربلا؟)) كه از حساسيت فوق العاده‏اى برخوردار است.



ندبه كنندگان مهدى(عج)، منتظرانِ منتقم آل محمدند تا تقاص خون به ناحق ريخته
فرزند فاطمه(س) را بگيرد و موجب شادى و بهجت قلب نازنين رسول خدا(ص) شود.



آرى صبح جمعه و دعاى سوزان ندبه، در فراق امام زمان و ياد سيد الشهدا (ع)
است. و چه بسا همين ياد امام حسين (ع) در صدق و صفاى اين دعا، اثرى ژرف به جاى نهد.

5. زيارت عاشورا و ياد مهدى(عج)

((زيارت عاشورا))، كه از سوى امام محمد باقر(ع)، به شيعيان و شيفتگان تعليم
داده شده است مضامين والايى دارد.

در يكى از قسمت‏هاى زيارت چنين آمده است: ((ان يرزقظ طلب ثارك مع امام منصور
من اهل بيت تمد(ص)؛ همانا از خداوند مى‏خواهم خون خواهى تو را در كنار امام يارى
شده از خاندان پيامبر(ص) روزيم گرداند)).



زائر در اين فقره، مشاركت در خون‏خواهى امام حسين(ع) به وسيله امام زمان(ع)
را طلب مى‏كند، چرا كه مقصود از امام منصور، دوازدهمين پيشواى شيعيان حضرت ولى
عصر(عج) مى‏باشد و علت اين كه او را منصور ناميده‏اند، اين است كه ايشان در طلب خون
جدشان يارى مى‏شوند.

امام محمد باقر(ع) در شرح آيه شريفه ((و من قُتل مظلوماً)) فرمودند: ((حّى
اثهدى اثنصور كأ حّى اچد تمداً و كأ حّى عيى‏ك اثسيح؛ مهدى [عج‏]، منصور ناميده شد،
همان طورى كه احمد، به محمد [ص‏] و عيسى به مسيح‏[ع‏] ناميده شد)).(50)

محمد بن مسلم مى‏گويد: شنيدم اباجعفر فرمود: ((قائم ما منصور به رعب و مؤيّد
به نصر است...))(51)

6. روز عاشورا و ياد حضرت مهدى(عج)

جلوه‏اى ديگر از ارتباط دو فرزند زهرا(س)، روز عاشورا است، كه دل عزاداران
بايد به عشق ولى‏عصر بتپد و ذكر قيام اباعبدالله، با ياد امام زمان (عج)، توأم
باشد.



صالح بن عقبه از پدرش نقل مى‏كند: امام محمد باقر(ع) فرمود: ((هر كس حسين بن
على(ع) را در روز دهم محرم زيارت كند تا آن كه نزد قبر آن حضرت گريان شود، خداوند -
تبارك و تعالى - ثواب دو هزار حج و دو هزار عمره و دو هزار جهاد به او عطا كند كه
ثواب آن‏ها، مثل ثواب كسى است كه درخدمت رسول خدا(ص) و ائمه طاهرين(ع) حج و عمره و
جهاد كرده باشد.



راوى مى‏گويد: عرض كردم: فدايت شوم، كسى كه در شهرهاى دور باشد و ممكن نباشد
كه در مثل اين روز به سوى قبر آن حضرت رود، آيا براى او ثوابى است؟



امام (ع) فرمود: هرگاه چنين باشد به سوى صحرا يا بربلندى بام خانه خود رود و
به سوى حضرت اشاره كند و سلام دهد و در نفرين بر قاتلان وى جديت نمايد و بعد از آن
دو ركعت نماز بخواند. اين كار را در اوايل روز انجام دهد و خود بر امام حسين (ع)
بگريد و كسانى را كه در خانه‏اش هستند، نيز به گريه بر آن حضرت وا دارد. و يكديگر
را به اين كه در شهادت امام حسين(ع) مصيبت زده شده‏اند، تعزيت گويند. و هرگاه چنين
كنند، همه آن ثواب ها را براى آنان ضامنم.

گفتم: يكديگر را چگونه تعزيت بگويند ؟



حضرت فرمودند بگويند: ((اعظم الله اجورنا ج‏صابنا باگ‏سغ(ع) و جعلنا و اياكم
من الطالبغ بثاره مع وليه الامام اثهدى من آل تمد علشم السلام؛ خداوند اجر ما و شما
را در مصيبت حسين(ع) بزرگ گرداند و ما و شما را از كسانى قرار دهد كه به همراه ولىّ
امام حسين، امام مهدى‏[عج ]از آل محمد(ع) طلب خون آن حضرت كرده و به خون‏خواهى او
برخيزيم)).(52)

7. شعار سپاه حضرت مهدى(عج)

در شعارهاى لشكر آن حضرت - كه برگرفته از شعور عميق آنان است - به روشنى
مى‏توان ياد و خاطره امام حسين (ع) را مشاهده كرد.

در يكى از ((زيارات جامعه)) در قسمت سلام به حضرت مهدى(عج) آمده است:
((السلام عط الامام الغائب عن الابصار و اگ‏ا ص الامصار و الغائب عن العيون و اگ‏ا
ص الافكار، بقية الاخيار، وارث ذى الفقار، الذى يظهر ص بيت الله اگ‏رام ذى الاستار
و ينادى بشعار يا لثارات اگ‏سغ، انا الطالب بالاوتار، انا قاي كلّ جبار؛(53) سلام و
درود بر امامى كه از ديده‏ها پنهان است و در شهرها حاضر؛ آن كه از ديده‏ها، نهان
است و در دلها حاضر؛ باقى مانده اخيار و خوبان؛ و وارث شمشير ذوالفقار؛ آن بزرگوارى
كه در بيت الله الحرام - كه داراى پرده‏ها است - ظاهر مى‏شود و به شعار ((يا لثارات
الحسين)) ندا مى‏كند و مى‏فرمايد: منم مطالبه كننده خون هاى به ناحق ريخته؛ منم
شكننده هر ستمگر جفا پيشه)).



و ياران حضرت مهدى(عج) نيز به پيروى از امامشان، شعار يا لثارات الحسين
سر مى‏دهند. محدث بزرگ مرحوم حاجى نورى(ره) از كتاب غيبت فضل بن شاذان نقل كرده:
((ان شعار اصحاب اثهدى(عج) يا لثارات اگ‏سغ(ع)؛ به درستى كه شعار ياوران مهدى(عج)
يا لثارات الحسين است)).(54) امام صادق (ع) هم مى‏فرمايد: ((شعار ياران حضرت مهدى
يا لثارات اگ‏سغ (اى خونخواهان حسين(ع)) است)).(55)

چهار: همراه با تشرفات‏

1. حضرت مهدى(عج) و گريه بر امام حسين(ع)

سيد بحر العلوم (ره) روزى به قصد تشرّف به سامرا تنها به راه افتاد. در بين
راه درباره اين مسأله كه ((گريه بر امام حسين(ع) گناهان را مى‏آمرزد)) فكر مى‏كرد.
همان وقت متوجه شد كه شخص عربى، سوار بر اسب به او رسيد و سلام كرد. بعد در لحظه‏اى
پرسيد: جناب سيد! درباره چه چيز به فكر فرو رفته‏اى؟ و در چه انديشه اى؟ اگر مساله
علمى است مطرح كنيد، شايد من پاسخش را بدانم. سيد بحر العلوم فرمود: در اين‏باره
فكر مى‏كنم كه چطور مى‏شود، خداى تعالى اين همه ثواب به زائران و گريه كنندگان بر
حضرت سيدالشهدا(ع) مى‏دهد؛ مثلاً در هر قدمى كه در راه زيارت بر مى‏دارد، ثواب يك
حج و يك عمره در نامه عملش نوشته مى‏شود و براى يك قطره اشكى تمام گناهان صغيره و
كبيره‏اش آمرزيده مى‏شود؟

آن سوار عرب فرمود: تعجب نكن! من براى شما مثالى مى‏آورم تا مشكل حل شود.



سلطانى به همراه درباريان خود به شكار مى‏رفت. در شكارگاه از همراهيانش دور
افتاد و به سختى فوق العاده‏اى افتاد و بسيار گرسنه شد. خيمه اى را ديد و وارد آن
جا شد. در آن سياه چادر، پيرزنى را با پسرش ديد. آنان در گوشه خيمه بز شيرده‏اى
داشتند، و از راه مصرف شير اين بز، زندگى خود را مى‏گذراندند. وقتى سلطان وارد شد،
او را نشناختند؛ ولى براى پذيرايى از مهمان، آن بز را سر بريده و كباب كردند؛ زيرا
چيز ديگرى براى پذيرايى نداشتند. سلطان شب را همان جا خوابيد و روز بعد، از ايشان
جدا شد و خود را به درباريان رسانيد و جريان را براى اطرافيان نقل كرد.



در نهايت از ايشان سؤال كرد: اگر بخواهم پاداش مهمان نوازى پيرزن و فرزندش را
داده باشم، چه عملى بايد انجام بدهم؟ يكى از حاضران گفت: به او صد گوسفند بدهيد. و
ديگرى كه از وزيران بود، گفت: صد گوسفند و صد اشرفى بدهيد. يكى ديگر گفت: فلان
مزرعه را به ايشان بدهيد.



سلطان گفت: هر چه بدهم كم است؛ زيرا اگر سلطنت و تاج و تختم را هم بدهم، آن
وقت مقابله به مثل كرده‏ام؛ چون آنان هر چه را كه داشتند به من دادند. من هم بايد
هر چه را كه دارم، به ايشان بدهم تا مقابله به مثل شود.



بعد سوار عرب پرسيد فرمود: حالا جناب بحرالعلوم، حضرت سيدالشهدا(ع)، هر چه از
مال و منال، اهل و عيال، پسر و برادر، دختر و خواهر و سر و پيكر داشت، همه را در
راه خدا داد، پس اگر خداوند به زائران و گريه كنندگان، آن همه اجر و ثواب بدهد،
نبايد تعجب كرد؛ چون خدا - كه خدائيش را نمى‏تواند به سيدالشهدا(ع) بدهد - پس هر
كارى كه مى‏تواند، انجام مى‏دهد؛ يعنى، با صرف نظر از مقامات عالى خودش، به زائران
و گريه كنندگان آن حضرت، درجاتى عنايت مى‏كند. در عين حال اينها را جزاى كامل براى
فداكارى آن حضرت نمى داند.

چون شخص عرب اين مطالب رافرمود، از نظر سيد بحر العلوم غايب شد.(56)

2. حضرت مهدى(عج) و عزادارى امام حسين (ع)

يكى از ويژگى هاى بارز و از خصايص برجسته علامه بحر العلوم (ره)، ارادت
وصف‏ناپذير و شور و عشق خالصانه او به سالار شهيدان و ارج نهادن به سوگوارى براى آن
حضرت و بزرگداشت روزهاى جاودانه تاسوعا و عاشورا بود. در اين رابطه، علامه بحر
العلوم، حضرت ولى عصر(عج) را نيز در صف عزاداران مى‏بيند كه قضيه از اين قرار است:



روز عاشورايى بود و موج سوگواران از هر سو، به سوى كربلا در حركت بود. علامه
بحرالعلوم(ره) نيز به همراه گروهى از طلاب، به استقبال عزاداران و سينه زنان حركت
كردند. در فاصله نه چندان دورى از كربلا، محلى به نام ((طُوَيرج)) هست كه دسته سينه
زنى آنان و سبك سوگواريشان مشهور بود.

هنگامى كه علامه و همراهانش به آنان رسيدند، ناگهان علامه با آن كهولت سن و
موقعيت اجتماعى و علمى، لباس خويش را به كنارى نهاده، و سينه خويش را گشود و در صف
سينه زنان، با شورى وصف‏ناپذير به سينه زدن پرداخت.




علما و طلاب كه همراه او جهت استقبال سوگواران و دسته‏هاى عزادارى آمده
بودند، هر چه تلاش كردند تا مانع كار او شوند و از شور و احساسات گرم و عارفانه او
بكاهند، نه تنها موفق نشدند؛ بلكه گروهى از آنان، چنان تحت تاثير او قرار گرفتند كه
به او پيوستند و گروهى ديگر نيز براى حفظ او - كه مبادا بر اثر موج جمعيت زير دست و
پا بيفتد و دچار ناراحتى و صدمه شود - به مراقبت از او پرداختند.



سرانجام مراسم پرشور سوگوارى و سينه زنى پايان يافت و آن سيد بزرگوار، لباس
خود را پوشيده، به خانه بازگشت. يكى از خواصّ، از او پرسيد: چه رويدادى پيش
آمد كه شما چنان دچار احساسات پاك و خالصانه شديد كه آن گونه سر از پا نشناخته،
لباس از تن در آورديد و به سينه زنان پيوستيد؟

آن مرحوم در پاسخ گفت: حقيقت آن است كه با رسيدن به دسته سوگواران و سينه
زنان، به ناگاه چشمم به محبوب دل‏ها، كعبه مقصود و قبله موعود، امام عصر(ع) افتاد و
ديدم آن گرامى مرد عصرها و نسل‏ها، با سر و پاى برهنه در ميان انبوه سينه زنان، در
سوگ پدر والايش حسين(ع) با چشمانى اشك‏بار به سر و سينه مى‏زند. به همين جهت آن
منظره مرا به حالى انداخت كه قرارم از كف رفت و سر از پا نشناخته، وارد صف سوگواران
و سينه زنان شدم ودر برابر كعبه مقصود و قبله موعود، به سوگوارى پرداختم.(57)

3. حضرت مهدى(عج) و زيارت امام حسين(ع)

حاج على بغدادى مى‏گويد: [در تشرف خود] به حضرت صاحب الامر(ع) عرض كردم: اى
سرور ما! مسأله‏اى دارم؟ فرمود: بپرس. گفتم: روضه خوان‏هاى امام حسين(ع)، مى‏خوانند
كه سليمان اعمش، نزد شخصى آمد و از زيارت حضرت سيدالشهدا(ع) پرسيد، آن شخص گفت:
بدعت است. شب آن شخص در عالم رؤيا، هودجى را ميان زمين و آسمان ديد، سؤال كرد: در
آن هودج كيست؟ گفتند: فاطمه زهرا و خديجه كبرى 8. گفت: به كجا مى‏روند؟ گفتند: امشب
(شب جمعه)، براى زيارت امام حسين(ع) مى‏روند. همچنين ديد رقعه‏هايى از هودج مى‏ريزد
ودر آنها نوشته است: ((امان من النار؛ لزوار اگ‏سغ ص ليلة اكمعة امان من النار يوم
القيامة؛ اين برگ امانى است در روز قيامت براى زوار امام حسين(ع) در شب‏هاى جمعه)).
آيا اين حديث، صحيح است؟ فرمودند: آرى! راست ودرست است.



گفتم: سيدنا! صحيح است كه مى‏گويند: هر كس امام حسين(ع) را در شب جمعه زيارت
كند، اين زيارت برگ امان از آتش است؟ فرمود: آرى والله؛ و اشك از چشمانش جارى شد و
گريست...(58)

4 حضرت مهدى(عج)، در سوگ امام حسين(ع)

شيخ جليل حاج ملا سلطان على روضه خوان تبريزى - كه از جمله عبّاد و زهّاد بود
- نقل مى‏كند.

در عالم رؤيا به حضور حضرت بقية الله - ارواحنا فداه - مشرف شده، خدمت ايشان
عرض كردم: مولاى من! آنچه در زيارت ناحيه مقدسه ذكر شده كه مى‏فرماييد:
((فَةََنْدَبَنَّكَ صَباحاً و مَساءً و لابِكغ‏َ عَليكَ بدل الدّموُعِ دماً))(59)
صحيح است؟ فرمود: بلى صحيح است.



عرض كردم: آن مصيبتى كه در آن به جاى اشك خون گريه مى‏كنيد، كدام است؟ آيا
مصيبت حضرت على اكبراست؟ فرمود: نه، اگر على اكبر زنده بود، در اين مصيبت او هم خون
گريه مى‏كرد.



گفتم: آيا مصيبت حضرت عباس است؟ فرمود: نه، اگر عباس در حيات بود، او هم در
اين مصيبت خون گريه مى‏كرد.



عرض كردم: لابد مصيبت حضرت سيدالشهداء(ع) است. فرمودند: نه، اگر حضرت
سيدالشهداء(ع) هم در حيات بود، در اين مصيبت خون گريه مى‏كرد.

عرض كردم: پس اين كدام مصيبت است كه من نمى دانم؟ فرمودند: آن مصيبت، مصيبتِ
اسيرى زينب است)).(60)

5. عنايت حضرت مهدى(عج) به مجالس ذكر امام حسين(ع)

از آن‏جايى كه امام زمان (ع) صاحب عزاى واقعى است، بدون ترديد به مجالسى كه
براى جد بزرگوارش(ع) برگزار مى‏شود، عنايت و توجّه ويژه‏اى دارد.

خطيب بزرگ شيعه، مرحوم شيخ عبدالزهراء كعبى (ره) مى‏گويد: يك روز بعد از ظهر
وارد صحن مطهر امام حسين(ع) شدم، شخصى در مقابل يكى از حجره‏هاى صحن شريف - كه
كتاب‏هاى مذهبى مى‏فروخت و ما با من سابقه آشنايى داشت. مرا ديد و گفت: كتاب كوچكى
دارم كه به نظرم براى شما خوب باشد و در آن اشعارى بسيار زيبا دارد. قيمت آن هم اين
است كه يك بار آن را برايم بخوانى.

كتاب را گرفتم. خيلى كتاب مفيد و سودمندى بود؛ زيرا اشعار قصيده ابن
عَرَنْدَس حلّى - كه مدت‏ها دنبال آن مى‏گشتم - در آن بود. در يكى از رواق‏ها
نشسته، به خواندن آن اشعار براى كتاب فروش مشغول شدم و هر دو اشك مى‏ريختيم كه
ناگهان سيدى از بزرگان عرب را ديدم كه در برابرم ايستاده به اشعارم گوش مى‏دهد و
گريه مى‏كند.

چون به اين بيت رسيدم:

ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا

و فى كل عضوٍ من انامِله بحرُ



گريه آن بزرگوار شديد شد، رو به ضريح امام حسين (ع) كرد؛ اين بيت را تكرار
مى‏نمود و همچون زن جوان مرده مى‏گريست. همين كه اشعار را به پايان رساندم، ديگر آن
بزرگوار را نديدم. براى ديدن ايشان، از صحن خارج شدم تا شايد او را بيابم؛ ولى
ايشان را نديدم. به هر كجا رو نمودم، اثرى نيافتم؛ گويا از برابر چشمم غايب شده
است. به يقين دانستم كه حضرت حجت و امام منتظر(ع) بوده است.(61)



علامه امينى (ره) در الغدير(62) مى‏گويد: در ميان اصحاب ما مشهور است كه در
هر مجلسى قصيده ابن عرندس خوانده شود، موجب تشريف فرمايى حضرت بقية الله - روحى له
الفداه - به آن مجلس مى‏شود. ما براى تيمن و تبرك چند بيت اين قصيده را ذكر
مى‏نماييم.

ايقتل ظمْآناً حسين بكربلا

و فى كلّ عضو من انامله بحر

و والدهُ الساقى على الحَوْض فى غدٍ

و فاطمه ماء الفرات لها مهر

فوالهف نفسى للحسين و ما جنى‏

عليه غداة الطف فى حربه الشمر

6. سفارش حضرت مهدى(عج) به زيارت عاشورا

محدث نورى (ره) حكايت سيد رشتى را چنين نقل مى‏كند كه حضرت به سيد دستور
خواندن نافله (خصوصاً نافله شب)، زيارت جامعه و زيارت عاشورا را مى‏دهد و بعد از آن
مى‏فرمايد: شما چرا نافله نمى‏خوانيد؟ نافله نافله، نافله! شما چرا عاشورا
نمى‏خوانيد؟ عاشورا، عاشورا، عاشورا! و بعد فرمود: شما چرا جامعه نمى‏خوانيد؟
جامعه، جامعه، جامعه!(63)


دولت حضرت مهدى(عج) و رجعت امام حسين(ع)

((رجعت)) مسأله‏اى است كه در زمان ظهور نمود پيدا مى‏كند و حضرت ولى عصر(ع)
صاحب رجعت است. اولين امامى كه در دولت كريمه رجعت مى‏كند، امام‏حسين(ع) است و
بعداز امام زمان، حضرت سيد الشهدا 7، حاكم و امام حكومت مى‏باشد.

1. رجعت امام حسين(ع)

بعد از حضرت حجت (ع) اولين شخصى كه رجعت مى‏كند و بر سراسر گيتى حكومت
مى‏كند، امام حسين(ع) است و در اين قسمت به پاره‏اى از روايات در اين‏باره، اشاره
مى‏شود:



1. امام صادق(ع) فرمود: ((اولين كسى كه زمين بر رويش شكافته مى‏شود و به دنيا
بر مى‏گردد، حسين بن على است)).(64)

آن حضرت هم چنين فرمود: اولين كسانى كه به دنيا بر مى‏گردند، حسين بن على(ع)
و يارانش و يزيد بن معاويه و يارانش هستند كه همه آنها را از اول تا آخر مى‏كُشد)).
سپس امام صادق(ع) اين آيه شريفه را تلاوت فرمود: ((د رددنالكم الكرّة علشم و
امددناكم باموال و بنغ و جعلناكم اكق نففاً؛(65) پس شما را بار ديگر بر آنها مسلّط
كنيم و با مال و فرزندان يارى رسانيم و تعدادتان را افزون‏تر كنيم)).(66)



و امام محمد باقر(ع) مى‏فرمايند: امام حسين(ع) شب عاشورا به اصحابش
فرمود:((... فابلاوا باكنة، فوالله اچ‏ا چ‏كث ماشاء الله تعاض بعد ما پ‏رى علينا، د
پ‏رجنا الله و ايّاكم حغ يظهر قاچ‏نا فينتقم من الظاثغ، و انا و انژ نشاهدهم ص
السلاسل و الاغلال و انواع العذاب و النكال...؛ بشارت باد شما را به بهشت، به خدا
قسم كه بعد از آنچه بر ما جارى شود، مكث خواهيم كرد آن قدر كه خداى تعالى خواسته
باشد، پس بيرون مى‏آورد ما و شما را در آن هنگامى كه قائم ما ظاهر شود، پس انتقام
خواهد كشيد از ظالمان، و ما و شما مشاهده خواهيم كرد ايشان را در سلاسل و اغلال و
گرفتار به انواع عذاب و نكال...))(67)



و امام حسين (ع) در روز عاشورا، دوباره از ((رجعت)) خود سخن گفته، مى‏فرمايد:
((من اولين كسى خواهم بود كه زمين شكافته مى‏شود و رجعت مى‏كنم)).(68)



و در زيارت حضرت ابوالفضل(ع) مى‏خوانيم: ((جئتك يابن امفاثؤمنغ وافداً اليكم
و قلظ مسلم لكم... خ‏عكم معكم لامع عدوكم اص بكم و بايابكم من اثؤمنغ و ج‏ن خالفكم
و قتلكم من الكافرين؛ اى پسر اميرمؤمنان! من به محضر شما شرفياب شدم؛ در حالى كه
دلم تسليم شما و ياريم آماده براى شما است... من با شمايم، با شمايم، نه با دشمنان
شما. من نسبت به شما و بازگشت شما از ايمان آورندگان و نسبت به آنان كه شما را
كشتند، از كافرانم)).(69)

2. امام حسين (ع) در سوگ حضرت مهدى(عج)

بر اساس رواياتى كه درباره رجعت وارد شده، امام حسين (ع) در اواخر حكومت ولى
عصر، با اصحاب باوفايش رجعت مى‏كند و براى همه مردمان معرفى مى‏شود، تا كسى در مورد
آن حضرت دچار ترديد نگردد. هنگامى كه همه مردم او را شناختند، اجل حضرت بقية الله
فرا رسيده، چشم از جهان فرو مى‏بندد. آن‏گاه امام حسين(ع) متصدى و متولى امر غسل،
كفن، حنوط و دفن ايشان مى‏گردد.



امام صادق(ع) درباره آيه شريفه ((د رددنا لكم الكرة علشم))(70) مى‏فرمايد:
((مقصود زنده شدن دوباره امام حسين (ع) و هفتاد تن از اصحابش در عصر امام زمان است؛
در حالى كه كلاه‏خودهايى طلايى بر سر دارند و به مردم، رجعت و زنده شدن دوباره حضرت
حسين(ع) را اطلاع مى‏دهند تا مؤمنان به شك و شبهه نيفتند)). اين در حالى است كه
حضرت حجت در ميان مردم است؛ چون معرفت و ايمان به حضرتش در دل‏هاى مردم استقرار
يافت، مرگ او فرا مى‏رسد. پس امام حسين(ع) متولى غسل، كفن، حنوط و دفن ايشان مى‏شود
و هرگزغير از وصى، وصى را تجهيز و خاك سپارى نمى كند)).(71)



امام صادق(ع) مى‏فرمايد: ((حسين(ع) با اصحابش مى‏آيند و هفتاد پيامبر آنان را
همراهى مى‏كنند؛ چنان كه همراه موسى (ع) هفتاد نفر فرستاده شدند. آن‏گاه حضرت
قائم(ع) انگشتر را به وى مى‏سپارد و امام حسين(ع) غسل و كفن، حنوط و دفن حضرت قائم
را بر عهده مى‏گيرد)).(72)

1) كمال الدين، ج 2، ص 420.

2) تفسير فرات كوفى، ص 212.

3) سوره اسراء، آيه 33.

4) تفسير عياشى ج 2، ص 290: ((عن سلام بن المستنير عن ابى جعفر عليه السلام فى
قوله: ((و من قتل مظلوما فقد جعلنا لوليّه سلطانا فلا يسرف فى القتل انه كان
منصورا)) قال: هو الحسين بن على عليه السلام قتل مظلوما و نحن اولياؤه، و القائم
منّا اذا قام طلب بثار الحسين، فيقتل حتى يقال قد اسرف فى القتل، و قال: المقتول
الحسين عليه السلام و وليه القائم، و الاسراف فى القتل ان يقتل غير قاتله انه كان
منصورا، فانه لا يذهب من الدنيا حتى ينتصر برجل من آل رسول الله صلى الله عليه و
آله يملأ الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما)). (البرهان، ج 2، ص 419؛ البحار،
ج 10، ص 150؛ اثبات الهداة، ج‏7 ، ص 102)

5) ينابيع المودة، ص 590.

6) يادمهدى، محمدخادمى‏شيرازى، ص 16 و ص 132.

7) منتخب‏الاثر، آيةالله صافى گلپايگانى، ص‏254.

8) كمال الدين، ج 1، ص 317؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ بحارالانوارج
51، ص 134.

9) كفاية الاثر، ص 167.

10) كنوز الحقائق، (چاپ شده در حاشيه جامع الصغير) ج 1، ص 161. (به نقل از
مهدى موعود). ج 1، ص 161.

11) البرهان، ص 94 (به نقل المهدى على لسان الحسين، صابرى همدانى، ص 12، ح
15).

12) كمال الدين، ج 1، ص 318؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ بحارالانوار، ج
51، ص 133 .

13) النجم الثاقب، ص 78.

14) بحار الانوار، ج 51، ص 37.

15) بحارالانوار، ج 101، ص 239، ح 38.

16) خلاصه قسمت دهم مقاله آية الله كريمى جهرمى، در مجله جان جهان.

17) دلائل الامامة، طبرى، ص 239.

18) امالى شيخ طوسى، ج 2، ص 233.

19) كمال الدين، ج 1، ص 317؛ اثبات الهداة، ج 6، ص 397؛ عقد الدرر، ص 134.

20) كمال‏الدين، ج 1، ص 317؛ عيون‏الاخبار، ج 1، ص 18؛ بحارالانوار،
ج‏51، ص‏133.

21) كمال الدين، 1، ص 317؛ عيون الاخبار، ج 1، ص 18؛ بحار الانوار، ج 51، ص
133.

22) كمال الدين، ج 1، ص 317.

23) عقد الدرر، ص 111؛ البرهان، ص 113.

24) براى توضيحات اين علايم، ر.ك: غيبت نعمانى، باب 14، ص 247 و 257 و 383؛
غيبت طوسى، ص 265 و 274 و 280؛ بحار الانوار، ج 52، ص 181 و 186 و 237 و 239 و 278؛
اثبات الهداة، ج 7، ص 398 و 424 و سيماى آفتاب ص 276.

25) البرهان، ص 115 (اذا هدم حائط مسجد الكوفه ممايلى دار عبدالله بن
مسعود...).

26) البرهان، ص 109 (اذا رايتم علامة من السماء ناراً عظيمة...)؛ عقد الدرر، ص
106.

27) گفتنى است كه اين زيارت منتسب به امام عصر (ع) است؛ ولى در انتساب آن به
حضرت - ترديدهاى جدى وجود دارد. (ر.ك: بحار الانوار، ج 98، ص 320.)

28) ياد مهدى، ص 199.

29) بحار الانوار، ج 51، ص 148.

30) چشم اندازى به حكومت مهدى(عج)، نجم الدين طبسى، ص 63.

31) غيبة طوسى، ص 274؛ كشف الغمه، ج 3، ص 252؛ بحار الانوار، ج 52، ص 290.

32) غيبة طوسى، ص 274؛ بحارالانوار، ج 52، ص 290.

33) قصص الانبياء، راوندى ،ص 80؛ بحارالانوار، ج 52، ص 225؛ چشم انداز، ص 170.

34) بحارالانوار، ج 52، ص 385؛ غيبة طوسى، ص 275 بااندكى تفاوت؛ چشم‏انداز،
ص‏170.

35) كامل الزيارات، ص 30؛ مستدرك الوسائل، ج 3، ص‏416؛ چشم انداز، ص 170.

36) كافى، ج 3، ص 415؛ ارشاد، ص 362؛ التهذيب، ج 3، ص 253؛ غيبة طوسى، ص 283؛
وسائل الشيعه، ج 3، ص 532؛ بحارالانوار، ج 52، ص 331.

37) مناقب ابن شهر آشوب، ج 4، ص 85؛ بحارالانوار، ج 45، ص 299؛ چشم انداز، ص
148.

38) علل الشرايع، ج 1، ص 219؛ عيون اخبار الرضا (ع)، ج 1، ص 273؛ بحارالانوار،
ج 52، ص 313؛ اثبات الهداة، ج 3، ص 455؛ چشم انداز، ص 154.

39) معالى‏السبطين، ج‏1، ص‏208؛ رياض‏القدس، ج 1، ص‏263؛ سحاب‏رحمت، ص 342.

40) امالى صدوق، مجلس 27؛ بحار الانوار، ج *44 ص 285؛ مجله جان جهان، ص 35.

41) بحار الانوار، ج 45، ص 189.

42) من لايحضره الفقيه، ج 1، ص 53 و 232؛ بحارالانوار، ج 52، ص 333؛ اثبات
الهداة ج 3، ص 517، 566؛ الشيعه و الرجعة، ج 2، ص 400؛ ارشاد، ص 365؛ روضة
الواعظين، ج 2، ص 246؛ چشم انداز، ص 157.

43) مهدى موعود(عج) ، ص 941؛ چشم انداز، ص 157.

44) مصباح المتهجد، اليوم الثالث يوم ولد فيه الحسين(ع) ص 758، مفاتيح الجنان،
اعمال روز سوم شعبان، اقبال، سيد على بن طاووس 689، شيعه و رجعت ص 190.

45) اصول كافى، ج 2، ص 471.

46) با حسين (ع) تا مهدى (عج) سيد مجتبى حسينى، ص 23.

47) مصباح المتهجد، شيخ طوسى، ليلة النصف من شعبان، مفاتيح، اعمال شب نيمه
شعبان.

48) كافى، كتاب الحجة، باب فى شان انا انزلناه.

49) مفاتيح الجنان، بخش زيارات، زيارت امام حسين(ع) در شبهاى قدر.

50) بحار الانوار، ج 51، ص 28.

51) همان، ج 52، ص 191، ج 24.

52) مصباح المتهجد، شيخ طوسى، المحرم و شرح زيارة الحسين(ع)، ص 713 و 714؛
مفاتيح الجنان، زيارت عاشورا.

53) النجم الثاقب، ص 469.

54) همان.

55) مستدرك الوسائل ج 11، ص 14 ب 47، ج 7: (فضيل بن يسار عن ابى
عبدالله(ع) قال: ((و هم من خشية الله مشفقون، يدعون بالشهادة و يتمنون ان يقتلوا فى
سبيل الله، شعارهم يا لثارات الحسين(ع) اذا ساروا يسير الرعب امامهم مسيرة شهر)).

56) العبقرى الحسان، ج 1، ص 119، س 11.

57) ديدار يار، على كرمى ج 2، ص 200. هر چند مرحوم نهاوندى اين گفت و گو را از
تشرفات مرحوم بحرالعلوم (ره) به محضر امام زمان (عج) دانسته است؛ ولى مرحوم دربندى
(متوفاى 1285 ه ق) در اسرار الشهادات تصريح كرده كه اين گفت و گو بين مرحوم
بحرالعلوم و شاگرد زاهد و عارفش شيخ حسين نجف انجام گرفته است. (اسرار الشهادات، ج
3، ص 46، قم، انتشارات ذوى القربى، 1420 ه ق)

58) العبقرى الحسان ج 2، ص 114؛ النجم الثاقب، ص 484؛ مفاتيح، ص 798؛ عنايات
حضرت مهدى موعود (عج)، ص 77، عنايات حضرت مهدى(عج) به علما و طلاب، ص 101.

59) بحار الانوار، ج 98، ص 238.

60) العبقرى الحسان، ج 1، ص‏98، س 7.

61) شيفتگان حضرت مهدى(عج)، ج 3، ص 172؛ ملاقات با امام عصر، ص 315؛ عنايات
حضرت مهدى(عج) به علما و طلاب، ص‏397؛ كلمةالمختار، ج 1، ص‏440.

62) الغدير، ج 7، ص 14.

63) النجم الثاقب، ص 60، مفاتيح الجنان بعد از زيارت جامعه.

64) بحار الانوار، ج 53، ص 39؛ الزام الناصب، ج 2، ص 360؛ تفسير برهان، ج 2، ص
408؛ ايقاظ ،ص 360.

65) سوره اسراء، آيه 6.

66) بحارالانوار، ج 53، ص 76؛ تفسير صافى، ج 3، 179؛ تفسير عياشى، ج 2ص 282؛
نورالثقلين ج 3، ص 140؛ تفسير برهان، ج 2، ص 408.

67) گزيده كفاية المهتدى، ص 105 و 106، ح 19.

68) بحار الانوار ج 53، ص 62 ؛ ايقاظ، ص 352 ؛ فوز اكبر، ص 36.

69) بحار الانوار، 22، ص 173؛ شيعه و رجعت، ص 217 و 218.

70) سوره اسراء، آيه 6.

71) كافى ج 8، ص 206؛ تأويل الأيات الظاهرة، ج 1، ص 278 و ج 2، ص 762؛ مختصر
البصائر ص 48؛ تفسير برهان ج 2، ص 401، بحار الانوار، ج‏53، ص 13 و ص 51 ص 56؛
تفسير عياشى، ج 2، ص 281؛ نور الثقلين ج 3، ص 138؛ المحجة ص 121؛ الايقاظ ص 309.

72) ايقاظ، ص 368.







/ 1