باز تاب انديشه سياسى عاشورا در شعر معاصر - باز تاب اندیشه سیاسی عاشورا در شعر معاصر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

باز تاب اندیشه سیاسی عاشورا در شعر معاصر - نسخه متنی

جواد محدثی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

باز تاب انديشه سياسى عاشورا در شعر معاصر

از آنجا كه جوهره حركت عاشورا، حركتى سياسى بود، نگاه سياسى، مبارزاتى و اصلاح طلبانه بدان از ديرباز در بين صاحبان انديشه و قلم رواج داشته است. شاعران بسيارى نيز به بعد اجتماعى - سياسى عاشورا توجه كرده در كنار سروده هاى پرسوز و نوحه هاى جانگداز بر مصائب سيدالشهداء و ياران آن حضرت، بعد حماسى و انقلابى آن را مورد توجه خاص قرار داده اند. عناصرى چون ذلت ناپذيرى و عزت نفس، ظلم ستيزى، افشاى ستم جائران، عدالت و برابرى، اصلاح جامعه و پيكار با مفاسد، و الهام گيرى آزادگان از مكتب عاشورا از جمله محورهاى سروده هاى انقلابى و سياسى بوده است.

نويسنده در اين مقاله بعد از توجه به بعد سياسى حماسه عاشورا و ذكر محورهاى انديشه سياسى در نهضت كربلا، گلگشتى در بوستان شعر شاعران داشته، آنها را با عناوين: آزادى و حريت، نپذيرفتن ذلت، عدالت و آزادى، مكتب مبارزه، جاودانگى در تاريخ و... سامان داده است.

نگاه سياسى به عاشورا

اهل ادب و قلم و شاعران و نويسندگان، به حادثه عاشورا از زاويه هاى مختلف نگريسته اند و به تبع آن زاويه نگاه، آثار شعرى و ادبى آنان نيز همان صبغه و درونمايه را يافته است.

جوهره حركت عاشورا، حركت سياسى بود. امام حسين(ع) از موضع امامت مسلمين، با نپذيرفتن بيعت يزيد و نامشروع دانستن حكومت امويان و ادّعاى اينكه امامت و خلافت و رهبرى حق مسلّم، مشروع و مغصوب اهل بيت است، از مدينه بيرون شد و چند ماه در مكّه اقامت گزيد و در آن مدّت، مواضع سياسى خويش را نسبت به حكومت، با مردم در ميان گذاشت و در پاسخ به استنصار مردم كوفه و نامه هاى دعوت كوفيان و بصريان، مسلم بن عقيل را به نمايندگى به عراق فرستاد و پس از دريافت گزارش مساعد از اوضاع كوفه و بيعت هزاران نفر هوادار مسلّح، به قصد تشكيل حكومت اسلامى و برپايى عدل و برانداختن سلطه ستم و ريشه كن ساختن غدّه شوم بنى اميه، عازم سرزمين عراق شد.

مبارزه با سلطه يزيدى و تلاش در راه احقاق حق ائمه و اهل بيت، حركتى سياسى الهى و از شؤون امامت بود كه آن حضرت بدان پرداخت. اين، نگاه واقع بينانه به حركت عاشورااست.

امامت امّت قدس سره، در بعد سياسى حركت عاشورا سخنان فراوانى دارد كه جهت نمونه به اين فراز دقّت كنيد:

تكليف بود آنجا كه بايد قيام بكند و خونش را بدهد، تا اينكه اين ملّت را اصلاح كند، تا اين كه اين عَلَمِ يزيد را بخواباند و همين طور هم كرد و تمام شد [1] .

تكليف الهى خودش را تشخيص داد كه بايد نهضت كند و راه بيفتد، برود و مخالفت بكند و اظهار مخالفت و استنكار كند، هر چه خواهد شد. [2] .

آن حضرت به فكر آينده اسلام و مسلمين بود، به خاطر اينكه اسلام در آينده و در نتيجه جهاد مقدس و فداكاى او

در ميان انسان ها نشر پيدا كند و نظام سياسى و نظام اجتماعى آن در جامعه ما برقرار شود مخالفت نمود، مبارزه كرد و فداكارى كرد. [3]

نگاه سياسى و مبارزاتى و اصلاح طلبانه به قيام عاشورا، از ديرباز بين اهل انديشه و قلم، كم و بيش بوده است، چرا كه خود سيدالشهدا(ع)، خروج خويش را براى مبارزه با ظلم و بدعت و جهت احياى قرآن و حق و به قصد امر به معروف و نهى از منكر و اصلاح امّت معرفى كرده است:

...انّما خرجت لطلب الاصلاح فى امّة جدّى... [4]

شاعران بسيارى هم به بُعد اجتماعى و سياسى آن نهضت مقدس توجه داشته و آن را سروده اند، هر چند در سالهاى نزديك به انقلاب اسلامى، اين نگرش، روشن تر و جدّى تر بوده است و پس از انقلاب، چنين رويكردى عمق و شفّافيت بيشترى يافته و اين از بركات اين نهضت است. به تعبير مقام معظم رهبرى:

امروز هم شاعران و گويندگانى هستند كه براى ظلم، و فساد شعر مى گويند و اگر انقلاب ما و اين تحوّلى كه در همه اركان ملّت ما پيدا شد به وجود نمى آمد، معلوم نبود كه چه مى شد و به كجا مى رسيد؟ [5]

/ 14