نگاهی به فلسفه ابتلا و آزمایش از دیدگاه قرآن کریم نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به فلسفه ابتلا و آزمایش از دیدگاه قرآن کریم - نسخه متنی

عباس مسلمی زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نگاهي به فلسفه ابتلاء و آزمايش از ديدگاه قرآن كريم

همه امتحان مي شوند

عباس مسلمي زاده

مفهوم آزمايش

در آيات قرآن با تعابير مختلفي همچون: ابتلاء، امتحان، تمحيص، اختبار و فتنه، از سنت آزمايش سخن به ميان آمده است.

محص و فتنه دراصل به معناي پاك و خالص كردن طلا مي باشد، كه طلا را در آتش سوزان قرار مي دهند تا مواد زائدش از بين رفته و خالص و ناب گردد. واژه هاي ديگر مانند: ابتلاء ، اختبار و امتحان نيز در معنايي نزديك به معناي يادشده استعمال شده اند. ماده محص و فتنه ، پس از استعمال در معناي لغوي ياد شده، در امتحان انسان استعمال شده اند؛ بدين معنا كه انسان در بوته آزمايش قرار مي گيرد تا خبث باطني افراد منافق ظاهر شود و فضيلت و صفات پسنديده اشخاص من بروز نمايد.

اين معناي اصطلاحي در روايات معصومين(ع) نيز مورد توجه قرار گرفته است. از حضرت رضا(ع) در ذيل آيه اول سوره مباركه عنكبوت، نقل شده است كه حضرت فرمودند: امتحان مي شوند همان گونه كه طلا در كوره، آزمايش مي شود. سپس فرمود: خالص و پاك مي شوند همچنان كه آتش، ناخالصي هاي طلا را از بين مي برد و آن را خالص و ناب مي گرداند. (كافي/2/196)

فلسفه آزمايش

يكي از سؤالاتي كه درباره آزمايش به ذهن آدمي مي آيد، اين است كه آزمايش انسان ها توسط خداوند، چه سودي براي خداوند دارد. مگر خداوند متعال از حال و آينده ما آگاه نيست؟ مگر نمي داند با قرار گرفتن در بوته آزمايش، راه حق يا باطل، سعادت يا شقاوت را انتخاب مي كنيم؟ پس او قادر است كه هركس را بدون امتحان به همان مرتبه اي كه با آزمايش مستحق آن مي شود برساند. اگر خداوند به همه چيز احاطه دارد و غيب آسمان و زمين را به خوبي مي داند، چرا بندگان خويش را امتحان مي كند؟ مگر چيزي بر او مخفي است تا به وسيله امتحان آشكار شود؟!

در پاسخ به اين سؤال مهم بايد گفت آزمايش الهي ريشه در پرورش و تربيت آدمي دارد. اين سنت كلي و دائمي پروردگار، براي شكوفا كردن استعدادهاي نهفته و در نتيجه پرورش دادن بندگان مي باشد؛ همان گونه كه فولاد را براي استحكام بيشتر در كوره مي گذارند تا آبديده شود، انسان نيز تنها در كوره حوادث و مشكلات است كه از زشتي ها پاك مي شود و مسير رشد و كمال را مي پيمايد.

قرآن مجيد نيز به اين حقيقت تصريح نموده و فرموده: او آنچه را شما در سينه داريد مي آزمايد تا دلهاي شما كاملاً خالص گردد. (آل عمران/ 152) و در جاي ديگر فرمود: اينها همه به خاطر آن است كه خداوند مي خواهد ناپاك را از پاك جدا سازد. (انفال/ 37)

حضرت علي(ع) در زمينه فلسفه امتحانات الهي مي فرمايد: و ان كان سبحانه اعلم بهم من انفسهم و لكن لتظهر الافعال التي بها يستحق الثواب و العقاب؛ گرچه خداوند به روحيات بندگانش، از خودشان آگاهتر است، ولي آنها را امتحان مي كند تا كارهاي خوب و بد كه معيار پاداش و كيفر است، از آنها بروز كرده و ظاهر گردد. (1)

به بيان ديگر، صفات دروني انسان به تنهائي نمي تواند معياري براي ثواب و عقاب گردد، مگر آن زماني كه در لابلاي افعال انسان خودنمائي كند. خداوند بندگان را مي آزمايد تا آنچه در درون دارند در عمل آشكار كنند و استعدادهاي خود را به فعليت برسانند و مستحق پاداش و كيفر او گردند. امتحان خدا براي آن است كه كارهايي كه معرف روحيات و كمالات اوست و با آنها پاداش يا كيفر داده مي شوند، ظاهر شود.




  • خوش بود گر محك تجربه آيد به ميان
    تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد



  • تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد
    تا سيه روي شود هر كه در او غش باشد



بعضي از افرادي كه از فلسفه آزمايش بي اطلاع هستند و نتايج مثبت امتحان را درك نمي كنند و مي پندارند كه دنيا جاي خوشگذراني و عشرت است، و فقط براي فعاليت و تلاش و كسب و كار و ثروت اندوزي آفريده شده اند و نبايد گرفتار رنجها و سختي ها بشوند، گمان مي كنند كه سنت آزمايش وامتحان الهي، نوعي ظلم و ستم در حق بندگان است در حالي كه خداوند عادل مطلق است و در حق كسي ستم روا نمي دارد وبا توجه به آنچه درباره فلسفه آزمايش بيان شد، دانسته مي شود كه اين عمل، عين عدالت و همسو با هدف خلقت انسان مي باشد.

عموميت و همگاني بودن آزمايش

از آنجا كه نظام حيات در جهان هستي، نظام تكامل و پرورش است و همه موجودات زنده مسير تكامل را مي پيمايند، پس تمامي مردم بايد آزمايش شوند تا استعداد خود را شكوفا سازند. از ضعيف ترين انسان ها گرفته تا ستمكارترين و ديكتاتورترين جنايت كاران، از كوچك ترين افراد دلسوز به حال جامعه تا پيامبران واولياء كه بزرگ ترين مربيان بشريتند، همه و همه بايد به تناسب شخصيت خود مورد آزمايش قرار گيرند تا هر كس در روند حركت خويش، به تكامل برسد. آري پيامبران و اولياء بزرگي چون: ابراهيم(ع)، موسي(ع)، محمد(ص)، علي(ع) و حسين(ع) در پرتو آزمايشات الهي به تكامل رسيدند. و نمرودها، فرعون ها، يزيدها و حجاج ها نيز از مرتبه انسانيت سقوط كردند و به پست ترين دركات رسيدند.

قرآن كريم به عموميت امتحان نسبت به انسان ها اشاره كرده و مي فرمايد:

آيا مردم گمان كردند همين اندازه كه اظهار ايمان كنند به حال خود رها مي شوند وآزمايش نخواهند شد؟! (عنكبوت /2) خطاب آيه شريفه و به ويژه كلمه مردم عموميت امتحان را مي رساند؛ بنابراين افراد قوي و ضعيف، توانا وناتوان، حاكم و محكوم، فرمانده و فرمانبردار، ستمگر و ستمكش، فقير و غني، مستمند و ثروتمند، عالم و جاهل، عادل و فاسق، همگي در معرض آزمايش قرار مي گيرند. قرآن كريم در جاي ديگر مي فرمايد: ما انسان را از نطفه اي آميخته بيافريديم تا آنها را امتحان كنيم. (انسان/2)

در اين آيه نيز مانند آيه سابق كلمه انسان شامل تمام انسان ها مي شود و از آن، عموميت فهميده مي شود و امتحان را مختص گروهي خاص نمي داند.

علاوه بر آيات ذكر شده، آيات و روايات بسيار ديگري نيز در موضوع آزمايش مردم آمده است كه بيانگر عموميت اين سنت الهي است. از جمله امام صادق(ع) فرمودند: لابدللناس ان يمحصوا، لابد للناس ان يغربلوا؛ به ناچار تمامي مردم بايد امتحان شوند، به ناچار تمام مردم بايد غربال شوند .(2)

انواع آزمايش

سنت آزمايش الهي نسبت به بندگانش يكسان نيست؛ خداوند بعضي را با سختي و تلخي، گرسنگي و تهيدستي، يا بيماري و ناراحتي مي آزمايد و برخي را با مال و ثروت، قدرت و رياست، يانعمت و آسايش آزمايش مي كند، وعده اي ديگر را نيز با قراردادن در محيط آلوده يا سالم امتحان مي نمايد. البته دليل گوناگوني وتنوع در امتحان الهي روشن است. زيرا ممكن است افرادي تحمل سيري و آسايش را داشته باشند و عده ديگر اين تحمل را نداشته باشند؛ ممكن است افراد تحمل ناز و نعمت را داشته باشند، ولي در مقابل گرسنگي و فقر، در مقام امتحان تحمل خود را از دست بدهند؛ يا اينكه افرادي تا وقتي داراي مقام و پستي نشده اند، متواضع و خوش برخورد باشند و ذره اي غرور و نخوت در آنها مشاهده نشود، اما پس از رسيدن به قدرت و رياست، در مقام امتحان متكبر و خودخواه شوند. يا اينكه تا زماني كه در محيط سالم هستند، پاي بند به حلال و حرام باشند، ولي با قدم گذاردن در محيط ناسالم به دستورات شرع بي اعتنا شوند وآنها را ناديده بگيرند. از اين رو، براي اينكه انسان در ابعاد مختلف راه تعالي را بپيمايد و به كمال برسد، لازم است در تمام جهات مورد آزمايش قرار گيرد. قرآن مي فرمايد: ما آنچه را روي زمين است، زينت آن قرار داديم، تا آنها را بيازمائيم، كدامينشان بهتر عمل مي كنند؟ (كهف/7)

از آنجايي كه اراده خداوند متعال بر آزمايش و امتحان انسانها تعلق گرفته است، در اين آيه مي فرمايد جهان را چنان با جاذبه ساخته ايم كه بيشتر مردم فريفته آن مي شوند و جز به مسائل زندگي و رسيدن به اهداف دنيوي نمي انديشند و در اين جا است كه ميزان اعتقاد و ايمان و پاي بندي به انجام مسئوليت اسلامي و انساني و يا علاقه و جاذبه به ماديات آشكار مي گردد.

قرآن كريم در فرازي ديگر گوناگوني آزمايش را چنين بيان مي فرمايد: قطعا همه شما را با اموري همچون ترس، گرسنگي، زيان مالي و جاني و كمبود ميوه ها، آزمايش مي كنيم و بشارت بده به استقامت كنندگان. (بقره/155)

بنابراين لازم نيست همه مردم با همه وسائل آزمايش شوند، بلكه ممكن است امتحان هر گروهي به وسيله چيزي انجام شود. ولي آنچه در نوع آزمايش شرط است وجود تناسب ميان امتحان الهي با روحيه ها و وضع فردي و اجتماعي مردم است.

رمز موفقيت در امتحان

يكي از سؤالاتي كه درباره امتحان مطرح مي شود اين است كه اگر همه انسان ها در امتحان فراگير الهي شركت مي كنند، راه پيروزي و رمز موفقيت در اين همه امتحان چيست؟ در پاسخ به اين پرسش بايد گفت كه يكي از رموز موفقيت در برابر آزمايش هاي الهي، صبر و پايمردي در برابر مشكلات و حوادث گوناگون است. صبر و استقامت، به آدمي قدرت تحمل شدايد و مصائب را مي دهد و توان او را در مسير امتحانات دنيوي فزوني مي بخشد. همان گونه كه در آيه بالا اشاره شد، قرآن كريم صابران را بشارت داده است.

توجه به گذرا بودن حوادث اين جهان و سختي هاي آن نيز عامل ديگري براي پيروزي محسوب مي شود. ضمن اين كه توجه به تاريخ گذشتگان و بررسي موضع آنان در برابر آزمايش هاي الهي، براي آماده ساختن روح انسان، نسبت به امتحانات پروردگار بسيار مؤثر است. اگر انسان در مسائلي كه براي او پيش مي آيد احساس تنهائي كند، از نيروي مقاومتش كاسته خواهد شد، اما توجه به اين حقيقت كه اين مشكلات طاقت فرسا و آزمايش هاي سخت الهي، براي همه اقوام و ملت ها در طول تاريخ وجود داشته است، سبب افزايش نيروي پايداري در انسان مي گردد. به همين دليل قرآن كريم، به منظور دلداري پيامبر و تقويت روحيه او و مؤمنان، اشاره به تاريخ گذشتگان و حوادث دردناك زندگي آنها مي كند و مي گويد: (اگر تو را تكذيب كنند تعجب نيست)، پيامبران پيشين را نيز تكذيب كردند، آنها در برابر تكذيب مخالفان پايداري و شكيبائي به خرج دادند و آزار شدند تا اينكه سرانجام نصرت و ياري ما به سراغشان آمد. (انعام/34)

يكي ديگر از رموز موفقيت در امتحان بزرگ الهي، توجه به اين است كه همه اين حوادث دنيا در پيشگاه خداوند رخ مي دهد و او به همه چيز آگاه و بينا است؛ به عنوان مثال كساني كه در يك مسابقه مشكل و طاقت فرسا شركت دارند، همين كه احساس مي كنند جمعي از دوستانشان در اطراف ميدان مسابقه آنها را مي بينند، تحمل مشكلات براي آنها آسان مي شود و با شوق و عشق بيشتري كوشش مي كنند. پس توجه به اين حقيقت كه خداوند مجاهدتهاي ما را در صحنه هاي آزمايش مي بيند، باعث مي شود كه شوق و اشتياق بيشتري در ما ايجاد و به راحتي امواج بلايا را به سينه صبر و شكيبايي بسپاريم. چنان كه حضرت سيدالشهدا(ع)، در صحنه كربلا به هنگامي كه بعضي از عزيزانش به فجيع ترين صورت به شهادت رسيدند، فرمود: همين كه مي دانم اين امور در برابر ديدگان پروردگار انجام مي گيرد، تحمل آن بر من آسان است. (3)

آثار سازنده آزمايش

همانطور كه گذشت فلسفه امتحانات الهي به دليل وجود آثار تربيتي و نقش سازنده اي است كه به وسيله آنها عايد انسان مي شود. اين آثار را مي توان در چهار مورد ذيل خلاصه كرد:

1- شكوفائي استعدادهاي نهفته :

وقتي انسان به مشكلي برخورد مي كند و پيشامد ناگواري برايش رخ مي دهد، براي برطرف كردن آن اتفاق يا نجات از آن رويداد فكرش را به كار مي اندازد و مي انديشد و در نتيجه استعدادش رشد مي كند. چنان كه اميرمؤمنان علي(ع) در اين باره مي فرمايد: دگرگوني احوال است كه جوهر و حقيقت مردان شناخته مي شود. (4)

2- به وجود آوردن روحيه مقاومت :

افرادي كه فراز و نشيب و رنج و سختي را مي بينند و آزمايش هاي گوناگون را پشت سر مي گذارند، در برابر مشكلات مقاوم مي شوند و قدرت تحملشان نسبت به سختي و فشار بيشتر مي گردد. به بيان ديگر افراد بلا ديده و زجر كشيده، مانند سنگ ها و كوه هاي استواري هستند كه هيچ چيزي قدرت تكان دادن آن ها را ندارد. امام علي(ع) در وصف متقين مي فرمايد: در سختي وگرفتاري چنانند كه ديگران در آسايش و خوشي. (5) يعني اهل تقوا به قضاي الهي تن داده، به آنچه خدا خواسته راضي و خشنودند و آسايش و گرفتاري براي آنان يكسان است.

3- هشدار و توجه دادن :

سرگرمي هاي زندگي باعث مي شود كه انسان نسبت به انجام وظايف الهي خويش كوتاهي كرده يا غفلت ورزد. يكي از آثار سازنده آزمايش اين است كه انسان غافل را متوجه و بيدار مي كند و نسبت به وظايف خويش آگاه مي سازد. قرآن كريم دراين مورد مي فرمايد: ما در هيچ شهر و آبادي، پيامبري نفرستاديم مگر اينكه مردمش را به ناراحتي ها و بلاها گرفتار ساختيم شايد (به خود آيند و به سوي خدا) بازگردند. (اعراف/ 94) خداوند مي خواهد انسان آلوده به گناه و غرق در معصيت را متوجه اشتباهش نمايد تا شايد از اعمال خويش پشيمان شده، از كج روي ها دست بردارد و راه راست را انتخاب نموده، و به سوي سعادت واقعي گام بردارد.

4- تكامل :

انسان براي تكامل آفريده شده و يكي از راه هاي رسيدن انسان به اين مرتبه، قرارگرفتن در بوته آزمايش مي باشد. همان گونه كه سنگ طلا، تا در كوره آتش قرار نگيرد و ذوب نشود و ناپاكي ها از آن زدوده نگردد، خالص، ناب و شفاف نمي شود و ارزش حقيقي خود را پيدا نمي كند، انسان هم تا گرفتار كوره حوادث نشود، به تكامل نمي رسد و شايسته تاج كرامت بني آدم نمي گردد.

زندگي سراسر رنج و مشقت پيامبران بزرگ الهي، گوياي اين حقيقت است كه آدمي تا دچار ابتلاء نگردد زمينه طي كردن مراحل تكامل را بدست نمي آورد و شايستگي مقام قرب الهي را پيدا نمي كند.

قرآن كريم درباره ابراهيم(ع) مي فرمايد: هنگامي كه خداوند ابراهيم را به وسيله وسايل و مسائل مختلف آزمود و او به خوبي از عهده آزمايش برآمد، خداوند به او فرمود: من تو را امام و رهبر مردم قرار دادم. (بقره/ 124)

مفسران درباره اين آيه گفته اند پس از آنكه خداوند حضرت ابراهيم(ع) را به كلمات كه وظايف مشكلي همچون شكستن بت ها و قرارگرفتن در دل آتش، مهاجرت از سرزمين بت پرستان، قراردادن زن و فرزند در سرزمين خشك و بي گياه و سرانجام دستور قرباني كردن فرزند دلبندش اسماعيل(ع) بوده است، آزمايش كرد و حضرت به شايستگي از عهده آزمايش برآمد، آنگاه لياقت پيشوائي جهانيان را پيدا كرد و مورد خطاب اني جاعلك للناس اماماً واقع شد. و حضرت در تمامي مراحل آزمايش پيروز شد، مسير رشد و تكامل را پيمود و از مرتبه نبوت به مقام شامخ امامت نايل گشت. (6)

1- نهج البلاغه، كلمات قصار جمله 93

2- بحار الانوار ج 5 ص 219 ح 13

3- تفسير نمونه، ج 1 ص 533

4- نهج البلاغه، حكمت 208

5- نهج البلاغه، خطبه 184

6- تفسير الميزان ج 1 ص 275، تفسيرالبيان ج 1 ص 373 .


/ 1