سوره مجادله؛ الگوي دادخواهي براي زنان
نرگس پروازي ايزدي قد سمعالله قول التي تجادلك في زوجها و تشتكي اليالله والله يسمع تحاور كما ان الله سميع بصير.سوره مجادله يكي ديگر از سورههايي است كه آيات نخستين آن آشكارا در راستاي حقوق زن نازل شده است. بسياري از مفسران در وجه تسميه سوره مجادله آوردهاند كه نام سوره برگرفته از تعبير التي تجادلك در آيه آغازين سوره و مجادله اسم فاعل مفرد موءنث است. همانطور كه ممتحنه - نام شصتمين سوره قرآن كريم - اسم مفعول مفرد موءنث و برگرفته از عبارت فامتحنوهن (آيه 10) ميباشد.يك سوره ديگر از قرآن كريم گشوده ميشود تا به موضوعي بپردازد كه در دوران جاهليت، زنان از آن رنج ميبردند و آن عبارت است از موضوع " ظهار ". علما و مفسران اتفاقنظر دارند بر اينكه آيات آغازين سوره در شأن خوله بنت ثعلبه نازل شد كه شوهرش بر او خشم گرفت و به او گفت: " انت عليّ كظهرامي " يعني تو براي من مانند مادرم هستي! اين رفتار در زمان جاهليت بسيار رايج بود و غالباً مردان به همسرانشان هنگام عصبانيت اين جمله را ميگفتند. در حقيقت، زن براي آنان يك اسباببازي بود. با گفتن اين سخن، زن به مردش حرام ميشد و فرزندان ايشان دچار نگراني ميشدند. هرلحظه ممكن بود پدر اين جمله را بگويد و بنيان خانواده از هم بپاشد. ظهار در آن دوران چيزي شبيه به طلاق بود، اما نه به صورتي كه زن و شوهر از هم جدا شوند بلكه فقط بهطور موقت روابط زناشويي ميان آنان مختل ميشد و بعد هرگاه مرد اراده ميكرد اين رابطه مجدداً برقرار ميشد. بدينترتيب، ظهار در دوران جاهليت بهصورت يك معضل خانوادگي و اجتماعي درآمده بود و زنان و كودكان دائماً دچار سردرگمي بودند و در كانون خانواده احساس امنيت نميكردند. سوره مجادله با سرآغازي ويژه و با آهنگي شگفت شروع ميشود و ضمن بيان حكم، حادثه را به گونهاي بيان ميكند كه تأثيرگذار و الهامبخش باشد. سوره مجادله با اين بيان آغاز ميشود تا نشان دهد كه براي خداوند تمامي مسائل كوچك و بزرگ داراي اهميت است؛ چنانكه شكايت اين زن بيپناه را كه سرشناس و ثروتمند يا از طبقه اجتماعي بالايي نبوده است، موردتوجه قرار ميدهد. خداوند در سوره مجادله مراجعه يك زن را به رسول خدا و مجادله و گفتوگوي وي با آن حضرت و شكايت از رفتار ناهنجار شوهرش را طرح و شرح ميكند و بدينوسيله درك آن زن را از ارتباط مستقيم با خدا و توقع و انتظار او را نسبت به نزول وحي الهي نشان ميدهد و در قالب گزارش اين حادثه اعلام ميكند كه همه مردمان خانواده خدا هستند و خداوند به عنوان سرپرست اين خانواده بسيار بزرگ از يكايك بندگانش محافظت و مراقبت ميكند و همواره حتي نسبت به كوچكترين آنان شنوا و بيناست.اين سوره نازل گرديد تا همگان بدانند و دريابند كه همه بندگان در نظر خداوند يكساناند و جنسيت و طبقه اجتماعي و رنگ و نژاد هيچ تفاوتي ايجاد نميكند. آيات نخستين اين سوره، حضور دائمي خداوند را در تمامي صحنههاي زندگي و مشكلات روزمره يك زن بيپناه به تصوير ميكشد و اعلام ميكند كه خداوند پيوسته حاضر و ناظر بر امور فردفرد بندگان است و هرگز از تدبير ملك و ملكوت و حكمراني در آسمانها و زمين و امور مربوط به آنها غافل نميشود.سوره مجادله در راستاي احقاق حق و دادخواهي براي يك زن ستمديده نازل شده است كه مورد بيتوجهي و بيمهري شوهرش واقع شده بود و به اين مناسبت بيانگر حكمي از احكام الهي است؛ اما بيش از اينها و برتر از همه اينها، نزول چنين آياتي در آن دوره عجيب و غريب، نشانگر ميزان جرأت و شهامت زنان مسلمان است كه در مقام دفاع از حقوق حقّه خودشان ساكت نمينشستهاند و حتّي اين زمينه وجود داشته است كه براي دادخواهي مستقيماً نزد پيامبر بروند و با آن حضرت به آساني گفتوگو و مجادله كنند و بيپرده مسائلشان را با ايشان در ميان بگذارند!سوره مجادله نقطه آغاز وضع يكي از قوانين شريعت مقدس اسلام در مسئله ظهار است. چنانكه شيوه قرآن در نزول وحي است در همه مسائل كلي كه به قانونگذاري اسلامي مرتبط ميشود، براي زدودن مشكل از زندگي روزمره مردم، حكم شرعي را در ذهن مردم مجسّم ميكند تا مردم مشكل را در مسائل كوچك و جزئي لمس كنند و به دنبال راهحلي براي آن باشند. خداوند در اين سوره ضمن نفي حكم ظهار - چنانكه در جاهليت مرسوم بود - و بياثر و بيارتباط اعلامكردن آن با مسئله طلاق، تجديد رابطه زناشويي را پس از ظهار حلال اعلام ميكند و در عينحال، براي آنكه راه براي موارد مشابه آن بسته شود در جهت تنبّه مرد عقوبت و كيفر عملي مشخص ميكند.خداوند سبحان، در آغاز سوره مجادله بهعنوان برترين مدافع حقوق زن وارد عمل ميشود و ماهيت مسئله ظهار را توضيح ميدهد و اين گفتار و رفتار ناهنجار مردان در دوران جاهليت را " منكَر" و "زور" (ناهنجار و زشت و برخلاف سرشت آدمي) معرفي ميكند و حكم شرعي آن را بهصورت روشن و مشخص صادر ميكند. پيش از بيان اشكال مختلف قضيه ميفرمايد: ذلكم توعظون به يعني همه احكام الهي براي بيداري قلبها و تربيت نفوس آدميان است، و در ادامه هشدار ميدهد كه: والله بما تعملون خبير يعني بدانيد كه خداوند هميشه از گفتار و كردار و پندار شما آگاه است.خداوند متعال براي تنبيه مردي كه مرتكب چنين منكري شده و در جهت بازگشت وي به كانون خانواده سه راه را پيشنهاد ميكند: 1) آزادكردن يك برده
2) دو ماه متوالي روزهگرفتن
3) شصت مسكين را اطعام كردن، و ضمن تأكيد بر اينكه خداوند عفوّ و غفور است و تاب و توان بشر را لحاظ ميكند، اين چنين كفّاره و عقوبت سختي براي ظهاركننده درنظر ميگيرد تا مردم " حدودالله" و محرّمات الهي را بازيچه تلقي نكنند و بدانند كه اگر بخواهند از حدود الهي تخلف كنند، علاوه بر اين عقوبت سخت در دنيا، " عذاب اليم " نيز در آخرت در انتظار آنان خواهد بود و وجه ديگر تأديبي و تربيتي اين عقوبت آن است كه وقتي مردم بدانند چنين مجازاتهايي در انتظارشان است در مسير ايمان به خدا و رسول قرار خواهند گرفت و به اوامر و نواهي شريعت احترام خواهند گذارد و به احكام دين كه جدا كننده حق از باطل است پايبند خواهند گرديد.