طراحي ساختار جامعه اسلامي در سوره احزاب
انالمسلمين والمسلمات والموءمنين والموءمنات والقانتين والقانتات والصادقين والصادقات والصابرين والصابرات والخاشعين والخاشعات والمتصدقين والمتصدقات والصائمين والصائمات والحافظين فروجهم والحافظات والذاكرين الله كثيرا والذكرات اعدالله لهم مغفرة و اجرا عظيماً. اين آيه شريفه، سي و پنجمين آيه از سوره احزاب است؛ سورهاي كه عهدهدار طراحي ساختار جامعه اسلامي است، سورهاي كه درصدد پاكسازي و پيرايش جامعه اسلامي است، سورهاي كه كار اصلي آن بهادادن به ارزشها و جاانداختن آنها و پالايش ضد ارزشها از جامعه است. چرا با وجود الگوهايي با اين دقت و ظرافت، هنوز در جوامع اسلامي كاستيهاي بسياري ديده ميشود؟ آيا اين كاستيها و كمبودها از همان غفلتي ناشي نميشود كه خداوند متعال ميفرمايد: وانذرهم يوم الحسرة اذ قضي الامر وهم في غفلة (مريم 39) و اين آيا همان غفلتي نيست كه جاي بصيرت را گرفته است كه خداوند سبحان ميفرمايد: قل هذه سبيلي ادعوا الي الله علي بصيرة انا و من اتبعني (يوسف، 108). حال اگر با ديده بصيرت به اين آيه به عنوان چكيده سوره احزاب بنگريم نكتههاي ناگفته اين سوره را باز خواهيم شناخت و درخواهيم يافت كه خداوند متعال در اين آيه ويژه از سوره احزاب به تفصيل سخن گفتن را جايگزين مختصر گفتن كرده است، زيرا در مقام بيان موضوعي است كه درك و فهم مردم از آن متفاوت است. چنان كه از سياق و مضامين آيههاي اين سوره برميآيد، موضوع اصلي آن ايجاد تحول همهجانبه اجتماعي و فرهنگي است.براي اين منظور خداوند سبحان ضمن معرفي خاتم پيامبران به عنوان اسوه حسنه و توضيح شيوههاي برخورد با بدعتها و شرح وظايف و تكاليف گوناگون مسلمانان در مرحله انتقال از فرهنگ جاهلي به فرهنگ اسلامي؛ در بخش مياني سوره، اين آيه را به عنوان فصلالخطاب ميآورد و در اين آيه با وجود طولانيشدن كلام، ويژگيهاي دهگانه سازندگان جامعه اسلامي را با دو تعبير جمع مذكر سالم و جمع موءنث سالم در نهايت دقت و تفصيل و به طور مشروح برميشمرد و با كنار هم آوردن اين مجموعه اوصاف، برترين الگوي قرآني را براي ساماندهي جامعه اسلامي ارائه ميكند و توضيح ميدهد كه جامعه اسلامي بنا نميشود مگر آن كه مردان مسلمان در كنار زنان مسلمان، مردان موءمن در كنار زنان موءمن، مردان از همه گسسته و به خدا پيوسته در كنار زنان از همه گسسته و به خدا پيوسته، مردان راستگوي و درستكار در كنار زنان راستگوي و درستكار، مردان شكيبا و بردبار در كنار زنان شكيبا و بردبار، مردان عفيف و پاكدامن در كنار زنان عفيف و پاكدامن، مرداني كه خدا را بسيار ياد ميكنند در كنار زناني كه خدا را بسيار ياد ميكنند؛ همراه، همگام، همسو و هماهنگ با يكديگر حركت كنند. در اين صورت است كه سعادت دنيا و آخرت تضمين ميشود و ميتوان گفت كه جامعه، جامعه اسلامي است و تمام اصول و قوانين حاكم بر آن بر مبناي اسلام و قرآن است چنان كه خداوند سبحان نيز در خاتمه آيه در مقام جمعبندي مطلب فرموده است: اعدالله لهم مغفرة و اجرا عظيماً.خداوند در قرآن كريم، پيش از نزول اين آيه، در ديگر سورههاي مكي و مدني از زنان مسلمان صالح و شايسته ياد كرده است. اما در اين آيه براي نخستين بار به وظايف و تكاليف مردان و زنان در برابر دستورات و تعاليم الهي به طور يكسان تصريح كرده است. با آن كه اين آيه به دنبال آياتي آمده است كه مشخصاً در ارتباط با همسران پيامبراكرم(ص) است؛ با اين وجود، سبك بيان در اين آيه به صورت عام و مطلق، از حكمت خداوند حكايت ميكند كه در همه زمانها و مكانها نسبت به همه مردان و زنان قابل تطبيق است. دانشمندان و مفسران نيز اتفاق نظر دارند كه تمامي عناوين قرآني همچون مسلمين و موءمنين در هر موقعيت و شرايطي شامل همه انسانهاي موءمن و مسلمان اعم از مرد و زن است و قرينهاي وجود ندارد كه خطابهاي جمع مذكر اختصاص به مردان داشته باشد، بلكه همه خطابهاي جمع شامل زنان مسلمان و موءمن نيز ميشود. همچنين ساختار استوار و گيراي آيه به خاطر اين اوصاف دهگانه براي زنان در كنار مردان، جايگاه زن را مانند مرد به طور يكسان به عنوان مخاطب قرآن با قاطعيت و صراحت نشان ميدهد. به تعبير ديگر، مراد آيه اين است كه همه دارندگان اين اوصاف يعني زنان و مردان در ارتباط با قوانين و تكاليف شريعت يكسان هستند و شريعت اختصاص به مردان ندارد. به عكس تورات كه بخش عمده شريعت و احكام آن خاص مردان است، در اسلام اصل در شريعت الهي عموميّت و فراگير بودن است و تمامي قوانين و احكام همانگونه كه همه نژادها و طبقات مختلف جامعه را در برميگيرد، همه زنان و مردان را به طور يكسان شامل ميشود، مگر در مواردي كه در متن كلام نسبت به يكي از دو جنس ـ زن يا مرد ـ تخصيص صورت گرفته باشد. اين آيه و آيات مشابه آن اصل تساوي و برابري را تأكيد ميكند.چنانكه غالب مفسران در شأن نزول اين آيه آوردهاند اين آيه به دنبال جلب توجه زنان مسلمان نسبت به جايگاهشان در جامعه اسلامي و درخواست آنان مبني بر تصريح قرآن درباره شأن و منزلت زنان مسلمان نازل شده است. روايات اسباب نزول نشانگر اين است كه زنان در اين مرحله از دعوت مشتاقانه درصدد برآمده و خواستهاند تا وحي الهي جايگاه و نقش انساني و اجتماعي آنان را به خصوص در عرصههاي مشاركتشان با مردان در امور اجتماعي مشخص كند. اين اشتياق و توجه زنان از آگاهي آنان نسبت به نقشي كه در حيات و بقاي جامعه اسلامي دارند نشأت ميگيرد. تا جايي كه ميبينيم زنان بسياري در امر دعوت و تبليغ و در مهاجرت به حبشه شركت داشتند و در اين راستا در برابر آزار و اذيتهاي بيرحمانه مشركان مقاومت ميكردند و زير شكنجه و تازيانه كافران در كنار مردان به شهادت ميرسيدند. در هجرت به مدينه دوري از همسر و فرزندان را به خاطر حفظ دينشان تحمل ميكردند و هنگام جنگ و جهاد در پشت جبهه امور پشتيباني و تداركات را برعهده داشتند و به رزمندگان آب و غذا ميرساندند و مجروحان را مداوا و به خانوادههاي شهدا رسيدگي ميكردند. به اين ترتيب، هم در زندگي خصوصي و خانوادگي و هم در زندگي اجتماعيشان پايبند به احكام و قوانين اسلام حركت ميكردند و در شرايط گوناگون زندگي اطاعت از خدا و اخلاص براي او را سرلوحه زندگي خود قرار ميدادند. با وجود اين همكاريها و مشاركتها درخواست كردند تا خداوند در آيهاي از قرآن به صراحت شخصيت آنان را از ديد اسلام و قرآن تبيين كند و اينگونه بود كه اين آيه نازل شد تا مساوات و برابري اسلامي را ميان زن و مرد تأكيد كند. اين مطالعه اجمالي - چنان كه پيام سوره است - نشان ميدهد كه اگر فرهنگ جاهلي را كنار بگذاريم و با بينش و نگرش اسلامي در آيات انديشه كنيم، گستره مضامين سوره محدود به اين يافتهها نخواهد بود و خواهيم ديد كه چگونه زنان با وجود آن كه زمان زيادي از ظهور اسلام و نزول قرآن نميگذشت و هنوز فرهنگ و آداب و رسوم دوران جاهليت اولي - به تعبير قرآن - خودنمايي ميكرد، در كمال شهامت و شجاعت در پي احياي حقوق خود بودند و در مقام گفتوگو با پيامبر خدا برميآمدند و خواستار تأكيد و تثبيت شأن و منزلتشان در قرآن ميشدند. بنابراين جا دارد كه از خود بپرسيم حال كه قرنهاست دوران جاهليت اُولي به سر آمده است، آيا سزاست كه در عصر ارتباطات، شاهد جاهليت اُخري باشيم؟