پيكار با منكر،پيام عاشورا
مصطفي غلامحسيني امر به معروف و نهي از منكر از اهداف پيامبران الهي و پيشوايان ديني ماست و براي اقامه آن مشقهاي بسيار متحمل شده، تا پاي جان ايستادگي كردهاند.اگر از خود بپرسيم چرا آنان تا اين حد بر اين موضوع پاي فشرده، زندگي خود را وقف آن كرده بودند؛ پاسخ را در يك جمله خواهيم يافت. آنها عاشق خدمت بودند و براي سعادت انسانها از جانب خداوند برگزيده شده بودند. آنها به مردم علاقه داشتند و مايل بودند تا جايي كه امكان دارد آنها را هدايت كنند.آيه «لَقَد جائَكُم رَسُولٌ مِنْ أَنْفُسِكُم عَزِيزٌ عَلَيهِ ما عَنِتُّم حريصٌ عليكم بِالْمُؤمِنينَ رَئُوفٌ رَّحيمٌ»(1)، خود بهترين دليل برمدعاي ماست. خداوند در اين آيه پيامبر را اين گونه به مردم معرفي ميكند:رسولي از خود شما به سويتان آمده كهاختلاف من با آنها اختلاف آشتي پذيري نيست. آنها از من چيزي ميخواهند كه من به هيچ وجه حاضر نيستم زير بار آن بروم، من هم چيزي ميخواهم كه آنها به هيچ وجه قبول نميكنند.دردهاي شما را خوب ميداند؛ يعني او پارهاي از جان شما مردم است. پيامبري كه هرگونه ناراحتي شما بر او بسيار سخت است؛ به شدت از رنجهاي شما رنج ميبردو سخت به شما علاقهمند است. خلاصه او نسبت به همه مسلمانان و مؤمنان رؤوف و رحيم است.در يك جمله، او پدر امت است(2) و همچون هر پدري براي سعادت فرزندش تلاش ميكند و مواظب است تا به انحراف كشيده نشود. اين مهرباني و عطوفت خير خواهي در همه پيامبران و پيشوايان ديني ما به چشم ميخورد. فرزند زهرا ـ حسين بن علي عليهالسلام ـ هم، از اين امر مستثنا نيست. او نيز عاشق مردم بود.، براي خدمت به آنها از هيچ كوششي دريغ نميورزيد و تا جايي كه امكان داشت مسلمانان را نصيحت ميكرد.وقتي حادثه خونين عاشورا را بررسي ميكنيم و به سخنان امام حسين عليهالسلام از آغاز حركت تا پايان مأموريت گوش دل مي سپاريم، به آساني در مييابيم كه چقدر قلب روؤف پسر فاطمه براي هدايت انسانها ميتپيد. او هر جا كه موقعيت مناسبي پيش ميآمد مسلمانان را نصيحت ميكرد و به راه راست هدايت ميفرمود.آن حضرت در ابتداي نهضت قبل از خارج شدن از مدينه براي خدا حافظي به زيارت جد بزرگوارش رسول اكرم صلياللهعليهوآله شتافت. خدا را مخاطب قرار داده فرمود:خدايا، اين قبر پيامبر تو محمد صلياللهعليهوآله است و من هم فرزند پيامبرت هستم. براي من پيشامدي رخ داده كه آن را ميداني. خدايا، من معروف و نيكي را دوست دارم و از بدي و منكر بيزارم. اي خداي صاحب جلال و كرامت، به احترام اين قبر و كسي كه در ميان آن است، از تو ميخواهم راهي پيش رويم بگذاري كه مورد رضاي تو و پيامبرت باشد.(3)از اين راز و نياز حسين بن علي عليهالسلام در كنار قبر پيامبر بخوبي در مييابيم كه او بشدت امر به معروف و نهي از منكر را دوست ميداشت و از خداوند متعال در اين راه توفيق ميطلبيد.او تا آخرين ساعات روز عاشورا از انجام اين وظيفه بزرگ دست نكشيد؛ سرانجام با دلي آرام و قلبي مطمئن به جوار حق شتافت و درس بزرگ نصيحت و دلسوزي و امر به معروف و نهي از منكر را به همه انسانها آموخت.اهميت امر به معروف و نهي از منكرآفريدگار جهان نخستين كسي است كه امر به معروف و نهي از منكر كرده است. او در قرآن كريم ميفرمايد:«اِنّ اللّهَ يَأْمُرُ بِالْعَدْلِ وَالاِحْسانِ و ايشاءَ ذي القُربي و يَنهي عَنِ الْفَحْشاءِ وَالْمُنْكرِ وَالْبَغْي يَعِظُكُم لَعَلَّكُم تَذَكَّروُن»(4)همانا خداوند به عدل و احسان و بخشش به خويشاوندان امر ميكند و از كارهاي زشت و ناپسند و تجاوز به حقوق ديگران نهي مينمايد؛ و شما را موعظه ميكند باشد كه پندگيريد.يكي از ياوران بزرگ اسلام به نام «عثمان بن مظعون» ميگويد: وقتي اين آيه بر پيامبراسلام صلياللهعليهوآله نازل شد، من حقانيت اسلام را درست باور كردم و اعتقاد به اين آيين در دلم جاي گرفت.(5)راستي شما هم فكر كنيد، آيا كساني كه به سعادت و خوشبختي و تكامل انسان ميانديشند، ميتوانند براي سعادت و بهروزي انسان سخني بهتر و ارزندهتر از اين كلام ارائه دهند؟!به خاطر همين است كه در ميان احكام اسلامي و واجبات الهي «امر به معروف و نهي از منكر» جايگاهي ويژه دارد. امام باقر عليهالسلام ميفرمايد:«اِنّ الامر بالمعروفِ و النَّهيْ عنِ المُنكرِ سَبيلُ اْلأَنبياء و مِنْهاجُ الْصُلَحاء فريضةٌ عظيمةٌ بها تُقامُ الفَرائضُ و تَأمَن المذاهبُ و محلّ المكاسب و تردّ المظالم و تعمرالارض و ينتصفُ من الأعدا و يستقيمُ الامر»(6)امر به معروف و نهي از منكر راه پيامبران و طريق درستكاران و وظيفهاي بزرگ است كه با آن ساير واجبات الهي بر پا ميشود و راهها امنيت مييابد و در آمدها حلال ميشود و حقوق از دست رفته مردم به آنها باز ميگردد و زمين آباد و حق از دشمنان گرفته ميشود و كارها سامان مييابد.هر بررسي كننده آگاه و تيز بين، در بررسي تاريخ زندگي معصومان عليهمالسلام اين نكته را بدرستي مشاهده ميكند كه «امر به معروف و نهي از منكر» از كودكي گرفته تا پايان ارتباط ناگسستني با تمام مقاطع زندگي آنان داشته است و آنان، در تمامي مقاطع سني از كودكي گرفته تا پايان عمر، پيوسته بر پاي دارنده اين فريضه بزرگ بودهاند.ائمه معصومان عليهمالسلام در اداي اين رسالت الهي از هيچ تلاشي فروگذار نكردند و حتي فراتر از محدوده رسالت خويش بر اين كار اصرار ورزيدند. تلاش و اصرار آنان به سبب اهميت اين فريضه الهي بود. آنها، به دليل قلب سرشار از رأفت و رحمت، حاضر نبودند هيچ كس به منكرات آلوده شده، به خشم خدا گرفتار آيد. تا آنجا كه خداوند آنان را از اينهمه تلاش و دلسوزي باز ميداشت:«فلَعَلَّكَ باخِعٌ نَفْسَكَ عَلي آثارِهِمْ اِنْ لَمْ يُؤمِنُوا بُِهذا الْحَديث اَسَفاً»(7)«گويا ميخواهي، از شدت تأسف بر اعمال ايشان، خويش را تباه گرداني كه چرا به اين حديث ايمان نميآورند.»شرايط امربه معروف و نهي از منكربديهي است كه فريضه امر به معروف و نهي از منكر همانند ساير احكام اسلامي شرايط، مراتب، شيوهها و بايدها و نبايدهاي بسيار دارد كه، آمران به معروف و ناهيان از منكر بايد بخوبي از آنها آگاه بوده، با توجه به آنها وظيفه خويش را انجام دهند.اگر بدون توجه به شرايط، امر به معروف و نهي از منكر شود، ممكن است اين نسخه شفابخش به سمّ و زهر كشنده تبديل شود و جامعه را از اهداف الهي و انساني دور سازد.امام صادق عليهالسلام در اين راستا فرموده است:«العامل علي غير بصيرة كالسائر علي غير الطريق لايزيده سرعة السّير الاّ بُعداً»(8)آن كس كه بدون شناخت و بصيرت اقدام به انجام دادن عملي ميكند، چونان روندهاي است كه مسير اشتباهي ميپيمايد. شتاب بيشتر تنها او را از مقصد دورتر ميكند.بنابراين، بررسي شرايط امر به معروف و نهي از منكر ضروري و مهم است.1 ـ شناخت معروف و منكر
هدف از امر به معروف و نهي از منكر تصحيح مسير فرد و جامعه در رسيدن به كمال است. كسي كه امر به معروف و نهي از منكر ميكند، چون سوزنباني است كه با تصحيح مسير قطار را در بنابراين، اولين گام و شرط امر به معروف و نهي از منكر، شناخت معروف و منكر، احكام آنها و جايگاه شايسته و بايسته آنها ست.هدف حاكمان اموي از بين بردن اساس دين مقدس اسلام بود. در راه جلوگيري از اين گناه بزرگ، بايد جانهاي مقدس همچون اباعبداللّه الحسين عليهالسلام و ياران گرانقدرش قرباني شود و دختران پيامبر به اسارت روند.رسيدن به مقصد ياري ميدهد. بدون شك سوزنبان بايد مسيرها را بشناسد و مقصدها را بداند تا هر قطاري را به مسير صحيح هدايت كند. آمر به معروف و ناهي از منكر نيز بايد بداند كه صلاح و كمال فرد و جامعه در كدامين امور است تا بدانها امر كند و نيز چه چيز جامعه و فرد را به تباهي ميكشاند تا از آن نهيكند. مسعده بن صدقه ميگويد: در محضر امام صادق عليهالسلام بودم. از آن حضرت پرسيدند آيا امر به معروف و نهي از منكر بر همه امت واجب است؟فرمود: نه.عرض كردند چرا؟حضرت فرمود: «انما هو علي القويّ المطاع العالم بالمعروف من المنكر لا علي الضعيف الذي لا يهتدي سبيلاً»(9)امر به معروف و نهي از منكر بر انسان قدرتمندي كه از او اطاعت ميكنند و معروف را از منكر ميشناسد واجب است، نه بر ضعيفي كه راه به جايي نميبرد.بنابراين، اولين گام و شرط امر به معروف و نهي از منكر، شناخت معروف و منكر، احكام آنها و جايگاه شايسته و بايسته آنها ست.2 ـ احتمال تأثير
امر به معروف و نهي از منكر، براي احياي معروفها و از بين بردن منكرات است و به تعبير فنيّ «واجب طريقي» است؛ يعني تنها امر به معروف و نهي از منكر مطلوب خداوند نيست؛ خواست او انجام گرفتن معروفها و از ميان بردن منكرات است؛ و امر به معروف و نهي از منكر وسيلهاي براي تحقق اين هدف شمرده ميشود.اگر انسان بداند سخن او اثر ندارد، جلو منكري را نخواهد گرفت و موجب انجام معروفي نخواهد شد؛ وظيفهاي در برابر گناه و گناهكار ندارد.اگر درزندگي معصومان عليهمالسلام دقت كنيم، ميبينيم آنها در مقابل بعضي از منكرات يا ترك معروفها امر به معروف و نهي از منكر نميكردند يا از پيگري آن تا رسيدن به نيتجه مطلوب خود داري ميكردند. اين كار آنان به سبب دنيا خواهي يا بيم از پيامدهاي شخصي آن نبود، بلكه بدان علت بود كه امر و نهي را مؤثر نميدانستند. البته در برابر برخي منكرات گرچه احتمال تأثير نباشد سكوت جايز نيست و بايد اعتراض قولي و عملي خويش را نشان داد.3 ـ نداشتن پيامدهاي نارواگاه باز داشتن فرد يا جامعه از يك گناه يا واداشتن آنان به يك وظيفه الهي عواقب و پيامدهايي دارد كه متوجه شخص آمر، جامعه مسلمين يا دين خدا ميشود. در اين موارد، بايد با توجه به قاعده «اهم و مهمّ» دقت بسيار كرد تا در يافت كداميك از نظر خداوند اهميت بيشتري دارد. آيا امر به معروف و نهي از منكر ضروريتر و مهمتر است يا پيامدهاي ناگوار آن؟بيترديد امر به معروف و نهي از منكري كه در سايه آن جان مؤمني از بين ميرود، آبروي شخصي در معرض خطر قرار ميگيرد و يا افراد از دين گريزان ميشوند، صحيح نيست و مثل معروف «خواست ابرويش را اصلاح كند، چشمش را كور كرد» را به ياد ميآورد.ما اين معنا را در سيره معصومان عليهمالسلام مشاهده ميكنيم. امير مؤمنان عليهالسلام منكر بزرگ غصب خلافت و ديگر منكرات متفرع بر آن را ميديد و چون انساني كه خار در چشم و استخوان در گلويش باشد، صبر ميكرد(10) تا بنيان و اساس اسلام از بين نرود.البته گاه گناه مورد ارتكاب يا وظيفه ترك شده آنقدر مهم و بزرگ است كه بايد جانها و مالها و آبروها فداي آن شود. بهترين دليل لزوم امر به معروف و نهي از منكر در اين وضعيت، نهضت خونبار عاشوراي امام حسين عليهالسلام است. كه به گفته آن بزرگوار براي امر به معروف و نهي از منكر تحقق يافت. هدف حاكمان اموي از بين بردن اساس دين مقدس اسلام بود. در راه جلوگيري از اين گناه بزرگ، بايد جانهاي مقدس همچون اباعبداللّه الحسين عليهالسلام و ياران گرانقدرش قرباني شود و دختران پيامبر به اسارت روند.مراحل امر به معروف و نهي از منكر
معصومان عليهمالسلام در باره امر به معروف و نهي از منكر بسيار سخن گفتهاندو فقيهان، بر اساس اين روايات، براي امر به معروف و نهي از منكر مراتب و درجاتي بر شمردهاند. اين مراحل عبارت است از:1 ـ اظهار خشم و نفرت
اولين مرحله از مراحل امر به معروف و نهي از منكر، تنها اظهار ناخرسندي و نفرت از منكر است. گاه برخي از افراد بدون توجه و آگاهي مرتكب منكر ميشوند و تنها اظهار خشم و ناخشنودي موجب اصلاح آنان ميشود.در اين مرحله، به هيچ اقدامي حتي گفتار نياز نيست، تنها رو ترش كردن و اخم بر چهره داشتن كافي است.امير مؤمنان علي عليهالسلام مي فرمايد:«امرنا رسول اللّه صلياللهعليهوآله ان نلقي اهل المعاصي بوجوه مكفهرة»(11)رسول خدا صلياللهعليهوآله ما را فرمان داد تا با صورتهاي درهم كشيده و عبوس با گناهكاران رو برو شويم.2 ـ قطع رابطه
گاه، براي وادار كردن به انجام وظيفه و باز داشتن از منكرات، تنها اظهار نفرت و ناخشنودي كافي نيست؛ بايد براي مدتي از شخص روي گرداند تا زشتي كارش را دريابد و به مسير درست باز گردد.3 ـ گفتار
چه بسا افرادي به سبب ناداني، تحت تأثير تبليغات قرار گيرند و دچار منكر ميشوند. اين گروه به مربيّ و راهنما نياز دارند. در اين موقعيت، بايد آمر به معروف و ناهي از منكر در كمال مهرباني و عطوفت آنها را نصيحت و راهنمايي كند.4 ـ عمل
گاه شخصي در درجهاي است كه روي برگرداندن و صحبت كردن و با منطق تذكر دادن بر او تأثير نميگذارد. اينجا نوبت عمل است.شايد در آغاز چنان به نظر آيد كه مراد از اقدامات عملي زدن، بستن، كشتن و اقداماتي نظير آن است؛ ولي حقيقت اين است كه گستره اقدامات عملي فراتر از اين امور است و شيوههاي بسيار مختلفي را در بر ميگيرد. علي عليهالسلام در باره پيامبر صلياللهعليهوآله تعبير جالبي دارد:«طبيبٌ دوارٌّ بطيّة قد اَحكَمَ مرا همهُ و أحمي مواسمه»او (پيامبر اسلام صلياللهعليهوآله ) پزشكي بود كه بيمارها را معالجه ميكرد؛ هم جرّاح بود و هم مرهم گذار؛ يعني اول مهرباني و لطف ميكرد و اگر مهرباني سودمند نبود، به جراحيي ميپرداخت.بنابراين، بايد به اين فريضه الهي اهميت بسيار داد؛ زيرا پيام اصلي عاشوراست. و اين عزاداريها بايد اين فريضه را در ميان مردم زنده كند.1 ـ سوره توبه، آيه 128.
2 ـ انا و علي ابوا هذه الأمّة.
3 ـ مقتل الحسين(ع)، ج 1، ص 186.
4 ـ سوره نحل، آيه 90.
5 ـ تفسير نمونه، ج 11، ص 371.
6 ـ سوره كهف، آيه 6.
7 ـ وسايل الشيعه، ج 11، ص 395.
8 ـ همان، ص 12.
9 ـ همان، ج 11، ص 400.
10 ـ فصبرت و في العين قذي و في الحلق شجي. (نهج البلاغه، خطبه شقشقيه)
11 ـ وسايل الشيعه، ج 11، ص 413.