در سوگ خادم بزرگ قرآن، استاد ادب روانشاد دکتر جواد حدیدی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

در سوگ خادم بزرگ قرآن، استاد ادب روانشاد دکتر جواد حدیدی - نسخه متنی

بهاءالدین خرمشاهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در سوگ خادم بزرگ قرآن، استاد ادب روانشاد دكتر جواد حديدى

بهاءالدين خرمشاهى

با خاطرى مجروح و جانى بى‏روح، اين سوگنامه را به خامه اندوه براى بثّ شكوى، با درد و دريغ از درگذشت قرآن‏شناسى والا، و اديبى دانا و نستوه، خادم علوم قرآن و خبره «ترجمان وحى»، شادروان استاد جواد حديدى (قم، 5 آذر 1311 ـ تهران، 28 مرداد 1381ش) كه در زبان و ادب سه زبان فارسى، عربى و فرانسوى، صاحب‏نظرى صائب‏نظر، و گنجور گنج‏گوهر بود، براى بيان شمه‏اى از فضل و فضايل او، و اشاره به كار و كارنامه ماندگارش، و ملكات ملكوتى فرشته‏وارش مى‏نگارم. گويى اين شعر معروف عربى كه مقام ضرب المثل يافته در شأن اوست:




  • ولكنَّهُ بنيان قومٍ تَهَدَّما
    مرگ چنان خواجه نه كاريست خرد)
    (مُرد مرادى / حديدى نه همانا كه مرد



  • فما كانَ قيسٌ هُلْكُه هُلْكُ واحدٍ
    (مُرد مرادى / حديدى نه همانا كه مرد
    (مُرد مرادى / حديدى نه همانا كه مرد



حضور او در حيات پربار هفتاد ساله‏اش، كه نيم قرن در خدمت به فرهنگ اسلام و ايران، در دانشگاه مشهد (به ويژه پس از اخذ درجه دكترا در ادبيات فرانسه از دانشگاه سوربن، با تدريس ادبيات تطبيقى و زبان ادب فرانسه در دهه چهل) و سپس مركز نشر دانشگاهى [به مديريت استاد دكتر نصراللّه‏ پورجوادى، از كوشاترين مديران فرهنگى امروز، عضو فرهنگستان زبان و ادب فارسى و شوراى عالى انقلاب فرهنگى] (با تأسيس و تدوين و طبع و نشر مجله فرانسه زبان لقمان) و همكارى و نظارت در تدوين 24 متن زبان و ادب فرانسه، و نيز همكارى با مركز ترجمه قرآن مجيد به زبان‏هاى خارجى [به مديريت و نظارت علمى حجة الاسلام والمسلمين، استاد محمد نقدى]، و در شش سال پايانى عمر پربار و بركتش با فرهنگستان زبان و ادب فارسى [به مديريت كارآمد و شوق‏انگيز استاد دكتر غلامعلى حدّاد عادل] گذشت و حاصلش تاكنون ترجمه بيش از ده كتاب كم نظير و يكصد مقاله [براى

فرهنگ آثار: مرجعى كم نظير، به سرپرستى استاد رضا سيدحسينى: (با همكارى استادان ابوالحسن نجفى، استاد احمد سميعى گيلانى، و استاد اسماعيل سعادت، هر سه از اعضاى عالى‏مقام فرهنگستان زبان و ادب فارسى)] و ويرايش حدودا هشتصد مقاله براى دايرة المعارف بزرگ اسلامى [به سرپرستى يكى از مديران برجسته فرهنگى امروز استاد سيدكاظم موسوى بجنوردى] و دريافت شش جايزه علمى-فرهنگى ايرانى و خارجى بوده است، اينك غيابش را ــ كه از دارالغرور به دارالقرار و از حيات عاريت، به حيات طيّبه جاودانه پيوسته است ــ براى ما همكاران دردمند، و خانواده داغديده جليلش، و خانواده بزرگ‏تر: جامعه علمى و فرهنگى كشور، دلشكن و دشوار ساخته است.

در دو نهاد علمى، يكى مركز ترجمه قرآن مجيد، و ديگر فرهنگستان زبان و ادب، هفت سال افتخار همكارى مستمر با ايشان داشتم. به واقع دانشورى سختكوش ــ حتى در واپسين سال‏هاى عمر و در اوج فرسودگى و رنجورى از بيمارى بى‏امان ــ و اين‏گونه جامع فضل و فروتنى، كم ديده بودم. وقتى با خبر از گرفتارى‏ها و كم‏فرصتى و پركارى و مسئوليت‏هاى عديده‏اش، با بيم و اميد از ايشان درخواست كردم مقاله‏اى درباره ترجمه‏هاى فرانسوى از قرآن كريم، براى درج در دانشنامه قرآن و قرآن پژوهى كه به كوشش اين‏جانب و همكارى جمعى از قرآن پژوهان تدوين مى‏شد (شامل 3600 مقاله، در دو جلد دو ستونى، تهران، نشر «دوستان»، 1377ش) بنويسند، چندان خوشرويانه و مشتاقانه پذيرفتند، و با تحقيق عميق نوشتند، كه هرگز خاطره مهرآميزش از يادم نمى‏رود.

ملكات ملكوتى جز اينها چيست كه يك عمر «رنج خود و راحت ياران طلب» شعار خود ساخته بودند، و وقتى به خدمت استاد نقدى، كه جوياى شخصيتى برجسته بودند كه هم قرآن‏شناس و هم فرانسه‏دان باشد، غيابا و حتى شايد با ترك اولاى اخلاقى، بدون در ميان گذاشتن با استاد حديدى و كسب اجازه از ايشان، به قول معروف به «اذن فحوا» گفتم اگر ايشان فرصت داشته باشند و همكارى با مركز ترجمه را بپذيرند، بى‏شبهه در سراسر ايران، فردى فريد چون دكتر حديدى نداريم، به لطف خدا، كه به صورت خُلق كريم و حسن طلب جناب نقدى جلوه‏گر شد، اين همكارى سرگرفت و دست كم چهار حاصل محسوس و محصَّل و ماندگار داشت:

1) همكارى در ارزيابى تمامى ترجمه‏هاى فرانسه كه در كتابخانه تخصصى و كم‏نظير مركز ترجمه، گردآورى شده و نگهدارى مى‏شود و تنظيم پرونده / شناسنامه علمى براى آنها.

2) نگارش شش مقاله در معرفى شش ترجمه مهم فرانسوى كه در نشريه ترجمان وحى ــ بى‏شبهه مهم‏ترين و علمى‏ترين نشريه تخصصى مربوط به ترجمه قرآن، نه فقط در ايران، بلكه در جهان اسلام يا اسلام‏شناسى ــ به تدريج به طبع رسيده است.

3) عضويت در شوراى تحريريه همين نشريه و همكارى فعال با آن، تا به حدّى كه جز مشورت‏هاى پيش از حروفنگارى، در آخرين مراحل توليد، كل نشريه را (كه هر شش ماه يك‏بار منتشر مى‏شود) داوطلبانه و با عشق و غيرت قرآنى، و دقت كم‏نظير، بازخوانى، و كم و كاستى‏ها را به عالمانه‏ترين وجه برطرف مى‏كردند.

4) و مهم‏ترين فرآورد همكارى ايشان با مركز ترجمه قرآن، در همت والايى بود كه براى به دست دادن ترجمه‏اى جديد از قرآن مجيد به زبان فرانسه، كه داراى حاشيه‏هاى لغوى / توضيحى و تفسيرى و واژه‏نامه دوسويه هم هست، به خرج دادند. استاد دكتر يحيى علوى (قرآن‏شناس مسلمان شده فرانسوى، داراى دكترا در فلسفه اسلامى از دانشگاه سوربن و استاد دانشگاه مشهد) در اين كار سترگ با ايشان همكارى داشتند. نخستين جلد اين ترجمه كه شامل مقدمه‏اى مفصل درباره شيوه نوين اين ترجمه است، همراه با متن مقدس قرآن، شامل ترجمه و توضيحات تفسيرى سوره‏هاى فاتحه و بقره در 135 صفحه (متن و ترجمه و حواشى نسبتا كوتاه) و سپس در حدود 300 صفحه توضيحات تفسيرى بر مبناى مهم‏ترين منابع و مراجع اصيل قرآن‏پژوهى، و در حدود 200 صفحه واژه‏نامه دوسويه جمعا با كتاب‏شناسى در 619 صفحه از سوى مركز ترجمه قرآن مجيد در سال 1421ق / 2000م‏منتشر گرديده و توجه محافل قرآن‏شناسى داخل و بيشتر از آن، خارج را جلب كرده و چند تن از اسلام‏شناسان و قرآن‏شناسان صاحب‏نظر بر آن نقد و نظر نوشته‏اند و مزايا وامتيازات آن را نسبت به ترجمه‏هاى فرانسوى ديگر باز نموده‏اند، كه اِن شاء اللّه‏ مهم‏ترين آنها در شماره‏هاى بعدى همين نشريه به صورت دوزبانى چاپ خواهد شد.

شايد خوانندگان گرامى، از نحوه نگارش اين مقاله تا اين‏جا، به خاطر اشاره نكردن به زندگينامه كوتاه آن بزرگمرد، شگفت‏زده باشند. پاسخش چند وجه دارد.

اولاً در قرآن كريم داريم كه «ليس للإنسان اِلاّ ما سعى» (نجم، 39)، سپس به مدلول كلام مولى الموحدين حضرت اميرالمؤمنين على(ع): قيمةُ كلّ امرئ ما يُحسنه (ارزش هركسى به كاردانى اوست) يا كارنامه اوست.

ثانيا شادروان استاد حديدى زندگينامه خودنوشتى (البته از روى فروتنى به صيغه سوم شخص و از خود با نام مستعار «حميد» ياد كرده‏اند) نوشته‏اند كه اندكى هم داستان‏وار و بسيار جذّاب و خوشخوان است و اطلاعات زندگينامه‏اى حدودا پنجاه ساله‏اى در بردارد و عنوانش نگاهى در آينه (تهران، نيلوفر، 1374) است، و خواندنش را به دوستداران ايشان و شيفتگان سلوك علمى و معنوى توصيه مى‏كنيم.

ثالثا چون تفصيل زندگى ايشان در آن كتاب، رساله‏اى كه انجمن آثار و مفاخر فرهنگى همزمان با برگزارى بزرگداشت استاد حديدى در سال گذشته (1380) منتشر كرده‏اند [و در اين‏جا بايد از همت استاد و سرور دانشور عالى‏مقام جناب آقاى محقق رئيس انجمن و استاد بازنشسته دانشگاه تهران، و عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى و در فرهنگستان مصر و سوريه كه خود از مفاخر فرهنگى كشور هستند، در ابتكار و اقامه مراسم بزرگداشت براى استادان بزرگ معاصر و تدوين و نشر اين‏گونه رساله‏هاى زندگينامه ـ كتابنامه‏اى عرض سپاس كرد] آمده است، كسانى كه خواهان اطلاعات اجمالى هستند مى‏توانند به زندگينامه بسيار كوتاه ايشان در روزنامه ايران شماره مورخ 24/9/1380، و روزنامه اطلاعات (اطلاعات ضميمه، يكشنبه 18 دى‏ماه 1379، ص 6؛ نيز همان نشريه، شماره مورخ 29/5/81؛ و مهم‏تر از اينها كه بس خواندنى است به مصاحبه مفصلى كه نشريه ارزشمند كتاب ماه، ويژه ادبيات و فلسفه شماره 46-47 (پيوسته) (سال چهارم، شماره 10 و 11، مرداد و شهريور 1380) تحت عنوان «گفت و گو با دكتر جواد حديدى، تلاشى بى‏نظير در عرصه ادبيات تطبيقى» با شركت استاد حديدى، استاد ابوالحسن نجفى، استاد نصراللّه‏ پورجوادى، استاد محمد خوانسارى (همگى عضو پيوسته فرهنگستان زبان و ادب فارسى)، به همت آقاى على‏اصغر محمدخانى (سردبير كتاب ماه، ادبيات و فلسفه) انجام گرفته است مراجعه فرمايند. گفتنى است كه در همين شماره از همين نشريه، نقد و معرفى جامعى از كتاب نگاهى در آينه، به قلم آقاى محمدرضا گودرزى تحت عنوان «رنج تن، تعالى روح» و كتاب‏شناسى نسبتا جامعى از آثار تأليفى و ترجمه‏اى شادروان استاد حديدى با عنوان «كارنامه دكتر جواد حديدى» درج گرديده است. با درود بيكران به روان جاويدان او، و عرض تسليت به همه عزيزان، بزرگان و بزرگوارانى كه در متن مقاله نام برده‏ايم، و مسئولان نهادهاى ذى‏ربط و خاندان و بازماندگان معظم ايشان.

/ 1