زندگي و آثار احمد نيريزي كاتب بزرگ قرآن كريم
گلاره جهانگيري ميرزا احمد يا ميراحمد نيريزي از بزرگترين نسخنويسان 1 و خوشنويسان معروف قرن دوازدهم هجري (اواخر دوران صفويه) است. ميرزا احمد در شهر نيريز فارس 2 چشم به جهان گشود. در صحيفه سجاديه، كه به سال 1087 قمري كتابت كرده و نخستين اثر شناخته شده او به شمار ميآيد، نام پدرش را سلطان محمد و لقب خود را شمسالدين مينويسد و با لقب فخرالدين ميخواند.آغاز اقامت ميرزااحمد در اصفهان را حدود سال 1100 قمري نوشتهاند. 3 يك نسخه دعاي كميل، با رقم و تاريخ «احمد النيريزي السلطاني باصفهان 1107» احتمالاً نخستين نسخهاي است كه او در اصفهان نوشته و بيانگر راهيابي وي به دربار شاه سلطان حسين صفوي حدود 1134-1105 قمري است. پادشاه صفوي ميرزااحمد را به لقب «سلطاني» مفتخر كرد. 4 اين عنوان شبيه به لقب «عباسي» است كه به معدودي هنرمندان دوره صفويه اعطاء شده است. (رضا عباسي، عليرضا عباسي و...)متأسفانه از زندگي نيريزي اطلاع چنداني در دست نيست براي نخستين بار ميرزا سنگلاخ 5 در كتاب تذكرةالخطاطين زندگي نامهاي از او آورده كه بيشتر ساخته و پرداخته اوست. 6سنگلاخ لقب «قبلةالكتاب» را به نيريزي بخشيده و وي را شاگرد محمدصادق ارجستاني 7 دانسته است كه اين هر دو مطلب خطاست. چرا كه پس از سلطانعلي مشهدي (926 قمري) هيچ يك از خوشنويسان را به لقب نخواندهاند و در هيچ يك از منابع كه شرح حال محمدصادق ارجستاني (اردستاني، 1134 قمري) در آنها آمده، يادي از خوشنويسي وي نشده است. 8ميرزا سنگلاخ، احمد نيريزي را شاگرد محمد ابراهيم قمي 9 مينامد و مينويسد «وي پس از مرگ استاد از قم به نيريز رفت و چندي در آنجا به سبك استاد به كتابت پرداخت و سپس شيوهاي نو و برتر در نسخ ابداع كرد» اين بخش از گزارش وي نيز نادرست است. 10 زيرا محمدابراهيم قمي تا 1118 قمري زنده بوده 11 و آثار بسياري از احمد، به شيوه نوي كه او ميگويد در دست است كه پيش از اين تاريخ، در اصفهان نوشته شده است. ايضاً هيچ مدركي دال بر اقامت ميرزااحمد در قم نميتوان يافت. 12در برخي از منابع معاصر آمده كه احمد نيريزي از «روي خطوط علاءالدين تبريزي 13 مشق بسيار كرده» است. 14 اين انديشه از آنجا سرچشمه گرفته است كه ميرزااحمد در چند اثر خود از علاءالدين تبريزي با عنوان «استاد» يا «استادي» ياد ميكند. بايد گفت كه به كاربردن لقب «استاد» يا «استادي» به همراه نام خوشنويسان متقدم براي احترام به پيشگامي آنهاست نه به معني استادي مستقيم. زيرا احمد نيريزي نميتوانسته از نظر زماني شاگرد علاءالدين تبريزي (زنده در 1001 قمري) باشد و نيز كلمه نقلت به معني آن است كه احمد نسخهاي به قلم وي داشته و نسخهاي تازه از روي آن به شيوه خود كتابت كرده است. 15از ميان 38 نسخه داراي رقم احمد نيريزي با تاريخ 107 قمري به بعد، در 38 نسخه محل كتابت اصفهان ذكر شده است و وجود عبارت «عبدالداعي لا بود الدولة القاهرة الباهرة...» ] همراه با نام يا بدون نام اصفهان [ در پايان 16 نسخه نشان از كتابت آنها در شهر اصفهان دارد. اين وضع توالي اقامت احمد را در اصفهان نشان ميدهد و اگر گسيختگيهايي در روند پديدآمدن آثار هنري وي مشاهده ميشود بيشتر به سبب رويدادهاي سياسي و اجتماعي روزار اوست. 16خلع شاه سلطان حسين صفوي به دنبال سقوط اصفهان توسط افغانها و پراكنده شدن درباريان، كه پشتيبان هنري و مشوقان وي در كار خوشنويسي بودند ضربهاي شديد براي نيريزي بوده چنان كه از آن پس نوشتههاي او كاهش يافته است و عبارت «... ابودالدولة القاهرة...» و عنوان دارالسلطنه را تنها 1146 قمري در آثار وي ميبينيم. در واپسين سال پادشاهي صفويان (1147 قمري) اثري از او در دست نيست و از سال 1148 قمري (آغاز پادشاهي نادرشاه) تنها دو قطعه خط از او بازمانده است 18 كه آنها نيز آخرين قطعات خط او است. از 1149 قمري دو كتاب دعا 19 از احمد باقي است و از 1150 قمري هيچ اثري از او برجا نمانده است. كتابت 4 نسخه را به واپسين سال زندگي هنري او يعني 1151 قمري نسبت دادهاند:1- عدةالداعي كه شرح آن خواهد آمد2- نسخهاي از دعاي صباح3- نسخهاي شامل سور و ادعيه4- يك نسخه دعا كه به شماره 1308 در كتابخانه آستان قدس رضوي است ولي فاقد ويژگيهاي خط احمد است و نميتواند دستخط او باشد. 20از اين پس هيچ اثري كه بتوان آن را به احمد نسبت داد وجود ندارد. در كتاب تذكرةالخطاطين آمده است 21 كه احمد نيريزي سفرهاي متعددي به مدينه و مكه، عتبات و مشهد جهت زيارت چهارده معصوم (ع) كرده و به هنگام زيارت مدينه منوره اشعاري در مدح پيامبر اكرم(ص) به آب طلا به كاغذ خانبالغ با اين مطلع نوشته بوده است:
كفر و ايمان را هم اندر تيرگي هم در صفا
نيست دارالمك جز رخسار و زلف مصطفي
نيست دارالمك جز رخسار و زلف مصطفي
نيست دارالمك جز رخسار و زلف مصطفي
منابع:
7- فرهنگ لغات دهخدا. 5- آشنايي با بزرگان تاريخ خوشنويسان ايران، اسفند 75 موزه هنرهاي معاصر، ناشر: انجمن هنرهاي تجسمي. 6- راهنماي موزه هنرهاي تزئيني ايران، گردآورنده: ابوالفضل ذابح، اداره كل موزهها 1363. 1- دايرةالمعارف بزرگ اسلامي تهران 1377، ذيل ماده احمد. 4- ريحانةالادب در شرح احوال و آثار خوشنويسان، علامه محمدعلي مدرس، چاپ سوم، خيام، تهران، 1369. 12- Quraus and bindings from the chester Beatty Library A Facsimile Exhibition David James 1980. 13- The koran illuminated . Arthur. J.Arberry. Dublin 1967. 16- فهرست كتابهاي خطي ديني، كتابخانه سلطنتي، بدري آتاباي. 17- فهرست نمونه خطوط خوش، كتابخانه سلطنتي ايران، مهدي بياني، چاپ تابان، تهران. 14- فهرست نسخههاي خطي كتابخانه آستانه مقدسه قم، محمدتقي دانشپژوه، نشريه شماره 2 آستانه قم. 15- فهرست قرآنهاي خطي، كتابخانه سلطنتي، بدري آتاباي، تهران 1351. 2- راهنماي گنجينه قرآن در موزه ايران باستان، تهران، نوروز 1328، دكتر مهدي بياني، چاپخانه بانك ملي ايران. 3- گلچيني از قرآنهاي خطي موزه دوران اسلامي، به كوشش، قدير افروند، موزه ملي ايران، تابستان، 1375. 8- شرح احوال و آثار خوشنويسان دكتر مهدي بياني. 9- راهنماي گنجينه قرآن، احمد گلچين معاني، آستان قدس 1347. 10- اطلس خط، حبيبالله فضايلي، انجمن آثار ملي اصفهان 1350. 11- كتاب رحل 2، قربان عزيززاده (در دست چاپ)، انتشارات كارنامه، تهران 1380. 10- مأخذ رديف 6. 21- ميرزا سنگلاخ در كتاب تذكرةالخطاطين آورده و ادعا كرده اين اثر را در مصر ديده است. جز او كسي از وجود چنين اثري و چنان سفرهايي گزارش نداده است. همچنان كه هيچ كس نسخه حديقه سنايي را كه سنگلاخ در خجند ديده و كتابت آن را به احمد نسبت داده، نديده است. دائرةالمعارف بزرگ اسلامي. 13- علاءالدين محمدبن شمسالدين محمد حافظ تبريزي معروف به علاءالدين تبريزي... از استادان خوشنويسي اوائل دوره صفوي كه در خطهاي نسخ و ثلث از مشاهير محسوب ميشود. او شاگرداني همچون عليرضا عباسي و حسن بيك زرين قلم تربيت كرده است. 3- احوال و آثار خوشنويسان، بياني، 1358، تهران. 17- مثلاً از 1134 قمري واپسين سال پادشاهي شاه سلطان حسين و محاصره اصفهان به دست افغانها، تنها 2 قطعه خط از او برجاست و از 1135 قمري سال قتل پادشاه مرقعي شامل 16 قطعه از او باقي است. (بياني، احوال... 4/26/27 و 4/25) 19- بياني احوال... 4/23، شورا، 21/78 6- دايرةالمعارف بزرگ اسلامي، جلد هفتم، تهران 1377، ص 100. 15- يك قطعه خط كه ظاهراً صفحه پاياني يك كتاب دعاست با تاريخ 1122 قمري (بياني،كارنامه 549) و در پايان يك نسخه دعوات هفت حصار با تاريخ 1138 قمري (آتاباي، فهرست كتب، 526000) و در خاتمه يك نسخه دعاي ايام هفته كه در هر سه جا وي مينويسد: «نقلت من خط الاستاد ] يا استادي [ علاءالدين تبريزيش، دايرةالمعارف اسلامي صفحه 100. 5- شاعر و خوشنويس عهد قاجار، اعلام معين، جلد پنجم. 20- دايرةالمعارف بزرگ اسلامي. 2- او در محل ترقيم قرآني كه براي شاه سلطان حسين، در تاريخ 1124 قمري كتابت كرده، خود را متولد نيريز و مقيم اصفهان معرفي ميكند. (بياني، 58-1345 شمسي، جلد چهارم، ص 20.) 16- هجوم افغانها و منازعات داخلي و از هم گسيختن شيرازه حكومت صفوي. 4- اثري از ميرزااحمد به تاريخ 1110 قمري كه در شهر اصفهان نوشته شده. (بياني، 58-45، جلد چهارم، ص 22) و در همان سال ميرزااحمد از لقب سلطاني استفاده كرده است. 11- بياني، احوال و آثار خوشنويسان. 22- دايرةالمعارف... برگرفته از حسين بحرالعلومي كارنامه انجمن آثار ملي، تهران، 1355. 9- محمدابراهيم بن محمد نصير قمي كه او را آقاابراهيم قمي نيز مينامند، از كاتبان نيمه دوم قرن يازدهم و اوائل قرن دوازدهم هجري است كه در كتابت نسخ، رقاع، تعليق، نستعليق، شكسته و ثلث سرآمد بوده و بويژه در شيوه نسخ به اشتهار رسيده، وي از خشنويسان بنام دوره سلطنت شاه سليمان و سلطان حسين صفوي است كه ظاهراً عمر را به تجرد گذرانده و تا سال 1117 قمري در اصفهان ميزيسته وليكن سال وفاتش به درستي مشخص نيست. 14- بياني، كارنامه بزرگان ايران، تهران 1340 شمسي. 18- بياني، احوال... 4/26 1- «در ايران قرن 12 قمري خط نسخ تنها براي نگارش متون عربي و گاه متوني كه به نوعي با موضوع مذهب مرتبط بود به كار ميرفت.» هنر قلم، جلد پنجم از مجموعه هنر اسلامي، نشر كارنگ 1379، تهران. 7- محمدصادق ارجستاني از اساتيد خوشنويس دوره صفويه است و متأسفانه از زندگاني او اطلاع چنداني به دست نيامده است. - دايرةالمعارف بزرگ اسلامي. 12- ميرزااحمد به استناد كليه مدارك موجود در اصفهان اقامت داشت و قم زادگاه و اقامتگاه استادش محمدابراهيم قمي بود. نمونه: مشقه العبد المذنب المستغفر من ذنبه تراب اقدام فقراء المؤمنين الراجي عفو ربهالكريم محمدابراهيم المذهب القمي في شهر شعبان المعظم بمحروسة اصفهان سنه 1103. 23- ياقوت مستعصمي كاتب بزرگ قرن هفتم كه در حوزه هنري بغداد شاگردان بزرگي را در كتابت اسلامي تربيت كرد. علاوه بر موارد فوق از اين كاتب بزرگ در منابع زير آثار متعددي ذكر شده است، از جمله قرآن، ادعيه، قطعات مرقعات، جلدهاي كتيبهدار و...