حادثه كربلا از نظر اهل سنت
محمد برفيروز شنبه ، دهم محرم سال 61 ه .ق سرزمين كربلا بهترين عزيز پيامبر صلّى الله عليه و آله را پذيرا بود ؛ پذيرائى كه امت اسلامى را به عزاي آن مهمان گرامي فرو برد. مهماني كه با قبول دعوت مردم كوفه جهت قيام و مبارزه عليه دستگاه حكومت جور وقت ]يزيد[به آن ديار سفر كرد تا حكومت اسلامي را اقامه نمايد. امّا مردم كوفه در اين دعوت به آن حضرت خيانت نمودند و نه تنها به ياري آن حضرت نشتافتند بلكه عدهاي همراه لشكر ابن زياد، مانع حركت وي شده و دين را به دنيا فروخته و خوان و سفر? يزيدي را برگزيدند، و بالاخره آن حضرت با هفتاد و دو تن از يارانش در مقابل مسلمان نمايان فاسقي كه تشن? مال و منال و قدرت بودند، داد شجاعت داده و در صحراي كربلا جام شهادت نوشيدند و به جوار رحمت حق پيوستند. شهادت سيد مظلومان و هواخواهان قرآن در عاشورا را سرآغاز زندگي جاويد اسلام و حيات ابدي قرآن كريم بود. آن شهادت مظلومانه و اسارت آل رسولالله، تخت و تاج يزيديان را كه با نام اسلام ميخواستند به خيال خام خود اساس وحي را محو كنند، براي هميشه به باد فنا سپرد و اسلام را دگر بار زنده نمود. به قول اقبال لاهوري:
تا قيامت قطع استبداد كرد
بهر حق در خاك و خون گرديده است
پس بناي لااله گرديده است
موج خون او چمن ايجاد كرد
پس بناي لااله گرديده است
پس بناي لااله گرديده است
امام حسين (عليهالسّلام)از نظر پيامبر و ياران آن حضرت
امام حسين (عليهالسّلام)و برادر بزرگوارشان امام حسن (عليهالسّلام)در نزد حضرت رسول اكرم (صلّى الله عليه و آله)از معدود افرادي بودند كه بيش از ديگران به آنها عشق ميورزيد تا جايي كه آن حضرت فرمودند: «فرزند ريحانه است، و حسن و حسين دو ريحانه من از دنيا ميباشند.» انس از پيامبر اكرم (صلّى الله عليه و آله)روايت ميكند كه: از ايشان كدام يك از اهل بيت تو در نزد شما محبوبتر است؟ فرمودند: «حسن و حسين». از فرط شفقت آن حضرت آن دو را در بغل ميگرفت و براي آنها دعا ميكرد. يك بار فرمود: «پروردگارا من آنها را دوست ميدارم، پس تو هم آن دو را دوست بدار، و هر كسي كه آن دو را دوست بدارد، تو نيز دوستش بدار.» و در جايي ديگر ميفرمايد: «حسين منّي و انا من الحسين، احبّ الله من احبّ حسيناَ». حسين از من است و من از حسين هستم. خداوند دوست بدارد شخصي را كه او را دوست ميدارد. پيامبر اكرم صلّى الله عليه و آله با بيان اين مطلب كه حسين و برادرش سردار جوانان بهشت ميباشند، نهايت محبت خويش را به ايشان ابراز داشت و جايگاه ويژه و منزلت خاص ايشان را به امت اسلامي گوشزد فرمود. به همين خاطر خلفاي راشدين و ساير ياران پيامبر (صلّى الله عليه و آله)كه شاهد توجهات و عنايات خاص حضرت رسول (صلّى الله عليه و آله)نسبت به حسين (عليهالسّلام)بودند، در تمام مدت عمر نسبت به ايشان و برادر بزرگوارشان محبت فراوان ابراز مىداشتند و در توقير و احترام و قدرداني وي كمال عنايت را ملحوظ داشتند. چنانكه علامّه ابنكثير ميگويد:«ثم كان الصديق يجله و يعظمه و كذلك عمر و عثمان». يعني ابوبكر... اكرام و تعظيمش را بجاي ميآورد و همچنين عمر و عثمان. عقبة بن حارث روايت ميكند: روزي ابوبكر و علي (عليهالسّلام)بعد از نماز عصر به راه افتادند، در اين مسير حضرت امام حسن (عليهالسّلام)را ديدند كه با بچهها بازي ميكرد. ابوبكر نزديك وي رفته او را بر روي دوش خود گذارد و با لحن محبتآميزي گفت: «بابي شبيه بالنبي(صلّى الله عليه و آله)» پدرم قربانت باد، تو با رسولالله (صلّى الله عليه و آله)مشابهت داري.» حادثه كربلا و نظرها
بعد از شهادت امام حسين (عليهالسّلام)چون خبر به امسلمه (همسر پيامبر اكرم(صلّى الله عليه و آله) ميرسد، ميفرمايد: «كشتند حسين را خداوند بكشد ايشان را و خانههاي ايشان را از آتش آكنده سازد.» ابنجدعان روايت ميكند: «ابن عباس از خواب بيدار شد و گفت: به خدا قسم حسين به شهادت رسيد، يارانش ميپرسند چگونه؟ميفرمايد: رسول خدا صلّى الله عليه و آله را به خواب ديدم كه شيشهاي پر از خون داشت و فرمود: ميداني امت من بعد از من چه كردند؟ حسين را شهيد نمودند و اين خون حسين و يارانش است كه تقديم به خداي منّان مينمايم». ابنجدعان ميگويد بعد كه خبر شهادت حسين (عليهالسّلام)آمد، همان روزي واقع شده بود كه ابن عباس آن خواب را ديده بود.و چون خبر شهادت به عبدالله ابنزبير ميگويد:«لاجرم آن حضرت مرگ با عزت را بر زندگي همراه با ذلت ترجيح داد، خدا رحمت كند حسين را و خوار بدارد قاتل او را و نفرين كند آن كس را كه امر به قتل او داد و راضي بدين كردار بود.» حسن بصري در باب شهادت امام حسين (عليهالسّلام)ميگويد:«چه ذلت بزرگي است امتي را كه پسر دختر پيغمبرشان را زنازادهاي به شهادت رساند؟! سوگند به خدا كه سر حسين به سوي جسد او برگردانده ميشود و جدش رسول خدا و پدرش علي مرتضي از پسر مرجانه انتقام خواهند گرفت.» ابوالحسن اشعري (متوفي 324) پيشواي كلام اشعري ميگويد: «چون ستمگري يزيد از حد گذشت، امام حسين (عليهالسّلام)با ياران خود عليه بيداد او قيام كرد و در كربلا به شهادت رسيد.». ابنحجر حنبلي در كتاب الصواعق مينويسد: « از امام احمد بن حنبل در مورد لعن يزيد سئوال شد. ايشان در جواب گفت: چگونه لعنت نشود كسي كه خداوند او را در قرآن (محمد/22) لعن نموده است آنجا كه ميفرمايد:(فهل عسيتم ان تولّيتم ان تفسدوا فيالارض و تقطعوا ارحامكم اولئك الذين لعنهم الله...) و چه گناه و قطع رحمي بالاتر از آنچه كه يزيد انجام داد؟.» علامه تفتازاني حنفي در كتاب «شرحالعقائد» مينويسد: «حقيقت اين است كه رضايت يزيد به قتل حسين (عليهالسّلام)و شاد شدن او بدان خبر و اهانت كردنش به اهل بيت پيامبر (صلّى الله عليه و آله)از اخباري ميباشد كه در معنا متواتر است هر چند كه تفاصيل آنها تك تك ميباشد. ولي توافقي دربار? مقام يزيد بلكه دربار? ايمان او كه لعنت خدا بر او و يارانش باد نداريم.» امام شوكاني مجتهد دانشمند در كتاب «نيلالاوطار» در رد بعضي از سخنوران درباري ميگويد: «به تحقيق عدهاي از اهل علم افراط كردند و حكم نمودند كه حسين (عليهالسّلام)نو? پيامبر نافرماني يك آدم شرابخوار و دائم الخمر را نموده است و حرمت شريعت يزيد بن معاويه را هتك كرده است، خدا لعنتشان كند. چه سخنان عجيبي كه از شنيدن آنها مو بر بدن انسان راست ميگردد.» انديشمند بزرگ، ابنخلدون، مالكي مذهب در كتاب «مقدمه» مينويسد: «اين عمل يزيد ، يكي از اعمالي است كه فسق او را تأكيد و تأييد ميكند و حسين در اين واقعه شهيد و در نزد خدا مأجور است و عمل او بر حق و از روي اجتهاد است.» ابن عماد فقيه حنبلي در كتاب «شذرات الذهب مينويسد:« در مورد لعن يزيد، امام احمد بن حنبل دو قول دارد،كه در يكي تلويح و در يكي تصريح به لعن او ميكند، و نيز امام مالك و امام ابوحنيفه نيز هر كدام، هم تلويحاًَ و هم تصريحاًَ يزيد را لعنت كردهاند و به راستي چرا اينگونه نباشد و حال آنكه فردي قمار باز و دائمالخمر بود.» ابن اثير مورخ و فقيه شافعي بعد از نقل شهادت آن حضرت ميگويد:«امام حسين حتي بيعت امام حسن (عليهالسّلام)با معاويه را نميپسنديد و تمام امور خير و صفات حسنه در او يافت ميشد.» از ابنجوزي حنبلي مذهب در مورد لعن يزيد سؤال ميشود، او در جواب ميگويد: «امام احمد بن حنبل لعن او را تجويز كرده است؛ ما نيز او را دوست نميداريم، به خاطر جناياتي كه نسبت به پسر دختر رسول خدا مرتكب شد و اگر كسي به اين حد (دوست نداشتن يزيد) راضي نميشود ما هم ميگوييم اصل ، لعنتكردن يزيد است.» شيخ محمد عبده ] مصلح اخير عالم اسلام[ دربار? او ميگويد:«هنگامي كه در دنيا حكومت عادلي وجود دارد كه هدف آن اقام? شرع و حدود الهي است و در برابر آن حكومتي جائر و ستمگر است كه ميخواهد حكومت عدل را تعطيل كند، بر هر فرد مسلماني ياري و كمك كردن به حكومت عدل واجب است و از همين باب است، انقلاب امام حسين (عليهالسّلام)كه در برابر حكومت يزيد (كه خدا او را خوار كند) ايستاد.» حادث? كربلا آن چنان در قلوب مردم نفوذ كرد كه بسياري از بزرگان اهل تسنن آن را در قالب شعر مطرح ساخته و حزن و اندوه خويش را نسبت به آن ابراز كردند. امام شافعي كه در دوستي اهل بيت زبانزد ميباشد، اشعار بسياري در فضائل اهل بيت عليهمالسّلام سروده است. او در شعري در باب حادثه كربلا كه ترجمهاش عبارت ذيل است ميگويد: «حسين كشتهاي است بدون جرم و گناه كه پيراهن او به خونش رنگين شد؛ عجب از ما مردم آن است كه از يك طرف به پيامبر و آل او درود ميفرستيم و از سوي ديگر فرزندان او را به قتل ميرسانيم و اذيت ميكنيم. اگر گناه من دوستي اهل بيت پيامبر است،پس گناهي است كه من از آن توبه نميكنم. اهل بيت پيامبر در روز محشر شفيعان من هستند و اگر نسبت به آنان بغضي داشته باشم گناه نابخشودني است.» علامه اقبال لاهوري ]احياگر عصر جديد[ در باب قيام امام حسين (عليهالسّلام)چنين ميگويد:
چون خلافت رشته از قرآن گسيخت
خاست آن سر جلو? خير الامم
بر زمين كربلا باريد و رفت
لاله در ويرانها كاريد و رفت
حريت را زهر اندر كام ريخت
چون سحاب قبله باران در قدم
لاله در ويرانها كاريد و رفت
لاله در ويرانها كاريد و رفت
مدعايش سلطنت بودي اگر
دشمنان چون ريگ صحرا لاتعد
تيغ بهر عزت دين است و بس
ما سوي الله را مسلمان بنده نيست
خون او تفسير اين اسرار كرد
تيغ لا چون از ميان بيرون كشيد
نقش الّا الله بر صحرا نوشت
رمز قرآن از حسين آموختيم
شوكت شام و فر بغداد رفت
تار ما از زخمهاش لرزان هنوز
اي صبا اي پيك دورافتادگان
اشك ما بر خاك پاك او رسان
خود نكردي با چنين سامان سفر
دوستان او به يزدان هم عدد
مقصد او حفظ آيين است و بس
پيش فرعوني سرش افكنده نيست
ملت خوابيده را بيدار كرد
از رگ ارباب باطل خون كشيد
سطر عنوان نجات ما نوشت
ز آتش او شعلهها اندوختيم
سطوت غرناطه هم از ياد رفت
تازه از تكبير او ايمان هنوز
اشك ما بر خاك پاك او رسان
اشك ما بر خاك پاك او رسان