بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدید
احاديثشيعه اين احتمال تاييد شده است هرچند خود اين حديثها معتبر شناخته نشده است و گفته شده ريشه اسرائيلى دارد (1) . اين احتمال بهادلهاى رد شده است (2) : يكى اينكه كلمه «ام القرى» اسم خاص نيست وبر مكه به عنوان يك صفت عام نه يك اسم خاص اطلاق شده است.ام القرى يعنى مركز قريهها.هر نقطهاى كه مركز قريههايىباشد ام القرى خوانده مىشود.از آيه ديگر از قرآن كه در سوره قصص آيه 59آمده است معلوم مىشود كه اين كلمه عنوان وصفى دارد نه اسمى: و ما كان ربك مهلك القرى حتى يبعث فى امها رسولا. پروردگار تو چنيننيست كه مردم قريههايى را هلاك كند مگر آنكه قبلا پيامبرى در مركزآن قريهها بفرستد و حجت را بر آنها تمام كند. معلوممىشود در زبان قرآن هر نقطهاى كه مركز يك منطقه باشد ام القراىآن منطقه است (3) . ديگر اينكهاين كلمه در قرآن به كسانى اطلاق شده است كه مكى نبودهاند.در سورهآل عمران آيه 20 مىفرمايد: و قل للذين اوتوا الكتاب و الاميين ء اسلمتم. بگو بهاهل كتاب و به اميين(اعراب غير يهودى و نصرانى)آيا تسليم خدا شديد؟ پس معلوم مىشود در عرف آن روز و در زمان قرآن بههمه اعرابى كه پيرو يك كتاب آسمانى نبودند «اميين» گفته مىشده است. بالاتر اينكه اين كلمه حتى به عوام يهود كه سواد ومعلوماتى نداشتند با اينكه 1.مجله آستان قدس، شماره 2. 2.همان ماخذ.3.در يكى از رواياتى كه وارد شده كلمه «امى» منسوببه ام القرى يعنى مكه است، تاييد شده كه اين كلمه وصف عام است نه اسم خاص، زيرا مىگويد: «و انما سمى الامىلانه كان من اهل مكة و مكة من امهات القرى» يعنى پيغمبر از آن جهت«امى» خوانده شده است كه از اهل مكه است و مكه يكى از ام القرىهاست.