امام علی (ع) دومین مفسر آگاه به همه معانی قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

امام علی (ع) دومین مفسر آگاه به همه معانی قرآن - نسخه متنی

علی‏اکبر بابایی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الف: امام على(ع) و تلقى همه معارف قرآن از رسول خدا(ص)؛

ب: آگاهى امام على(ع) از همه معانى و معارف و احكام قرآن؛

ج: امام على(ع) و تفسير همه قرآن؛

د: آثار تفسيرى امام على(ع).

الف) امام على(ع) و تلقى همه معارف قرآن از رسول خدا(ص)

روايات بسيارى در كتب شيعه و سنّى دلالت دارد كه رسول خدا(ص) همه معانى و معارف قرآن را به حضرت على (ع) تعليم داده است و آن حضرت نيز بدون كمترين خطا و اشتباه همه آن معانى و معارف را تلقّى نموده و حتى يك حرف از آن را فراموش نكرده است. چون در اين مقاله مجال ذكر همه آنها نيست، به ذكر برخى از آنها اكتفا مى‏كنيم.

در نهج‏البلاغه آمده است:

جايگاه مرا نزد رسول خدا(ص) به سبب خويشاوندى نزديك و منزلت مخصوص مى‏دانيد. مرا در حالى كه كودك بودم در دامانش مى‏نهاد، به سينه‏اش مى‏فشرد، در بسترش كنار خود مى‏خواباند و تنش را به تن من مى‏سود و بوى خوشش را به من مى‏بوياند. غذا را مى‏جويد و آن را در دهان من مى‏نهاد. هيچ دروغى در گفتار و خطايى در كردار از من نيافت... . من آن سان كه بچه شتر دنبال مادرش مى‏رود، در پى او بودم. در هر روز از اخلاق خود پرچمى را براى من بر مى‏افراشت (نكته تازه‏اى را براى من آشكار مى‏كرد) و مرا به پيروى از آن وا مى‏داشت. هر سال در حِراء (كوهى در مكه) مجاور مى‏شد و من او را مى‏ديدم و غير من او را نمى‏ديد. در آن روز غير از رسول خدا(ص) و خديجه(س) و من كه سومى آن دو بودم هيچ خانه‏اى در اسلام به‏وجود نيامده بود. نور وحى و رسالت را مى‏ديدم و بوى نبوت را استشمام مى‏كردم. هنگامى كه وحى بر او نازل شد ناله شيطان را شنيدم و گفتم: اى رسول خدا! اين ناله، چيست؟ فرمود اين شيطان است كه از عبادت خويش مأيوس گرديده است. به‏راستى تو آن چه را كه مى‏شنوم، مى‏شنوى و آنچه را كه مى‏بينم، مى‏بينى جز اينكه تو پيامبر نيستى و تو وزيرى و به راه خير مى‏روى... .[7]

از اين روايت شدّت مصاحبت و ملازمت على(ع) با رسول خدا(ص) و موقعيت ويژه وى براى تلقى معارف وحيانى از آن حضرت به‏خوبى نمايان است. اين بخش از خطبه نهج‏البلاغه نشان مى‏دهد كه تا چه اندازه رسول گرامى اسلام(ص) به آن حضرت علاقه‏مند بوده و در پرورش وى سعى وافر داشته و نيز اينكه آن حضرت تا چه اندازه از استعداد تلقى معارف وحيانى برخوردار بوده است.

علاوه بر آن، اين روايت نيز نشان‏دهنده آن است كه زمينه تلقىِ همه معانى قرآن از رسول خدا(ص) براى آن حضرت كاملاً فراهم بوده است.

كلينى در كافى در پايان روايتى طولانى از اميرالمؤمنين(ع) در اين خصوص چنين روايت كرده است:

من پيوسته هر روز يك‏بار و هر شب يك‏بار خدمت رسول خدا(ص) وارد مى‏شدم. پس در هر بار با من خلوت مى‏كرد و هر جا مى‏رفت، من هم با او مى‏رفتم. اصحاب رسول خدا(ص) مى‏دانند كه با هيچ كس جز من اين كار را انجام نمى‏داد. بسا بود رسول خدا(ص) در خانه من به نزدم مى‏آمد و اين همنشينى بيشتر در خانه من واقع مى‏شد. هرگاه خدمت آن حضرت در بعضى از منزلهايش وارد مى‏شدم با من خلوت مى‏كرد و زنانش را از آنجا بيرون مى‏نمود. پس جز من كسى در نزد او باقى نمى‏ماند و هر گاه براى خلوت با من به منزل من مى‏آمد، فاطمه و هيچ يك از پسرانم بيرون نمى‏رفتند. هرگاه از او سؤال مى‏كردم، پاسخ مرا مى‏داد و هرگاه پرسشهايم تمام مى‏شد و سكوت مى‏كردم با من سخن آغاز مى‏كرد. هيچ آيه‏اى از قرآن بر پيامبر(ص) نازل نشد مگر اين كه قرائت آن را به من آموخت و آن را بر من املا كرد و من آن را با خط خودم نوشتم و تأويل و تفسير، ناسخ و منسوخ، محكم و متشابه و خاص و عام آن را به من تعليم داد و از خدا خواست كه فهم و حفظ آن را به من عطا فرمايد. از زمانى كه آن دعا را درباره من كرد هيچ آيه‏اى از كتاب خدا و هيچ علمى را كه بر من املا كرد و آن را نوشتم، فراموش نكردم و هرچه را كه خدا به او تعليم داد از حلال و حرام و امر و نهى، گذشته و آينده و هر نوشته‏اى كه پيش از وى بر هر كسى نازل شده بود، از طاعت و معصيت، همه را به من تعليم فرمود و آن را حفظ كردم و حتى يك حرف از آن را فراموش نكردم. سپس دستش را بر سينه‏ام نهاد و از خدا خواست دلم را از علم و فهم و حكمت و نور پر كند. گفتم: اى پيامبر خدا! پدر و مادرم به فدايت از آن زمانى كه آن دعا را براى من كردى چيزى را فراموش نكردم و آن چه را ننوشتم نيز از من فوت نشد. آيا هنوز بر من بيم فراموشى دارى؟ فرمود: نه، بر تو بيم فراموشى و نادانى ندارم.[8]

همچنين كلينى با سند معتبر از ابوالصباح كنانى چنين روايت كرده است:

واللّه لَقَدْ قَالَ لِى جَعْفَرُ بن مُحَمد عليهماالسلام: اِنَّ اللَّهَ عَلَّمَ نَبِيَّه صَلّى اللّهُ عَلَيه وَ آلِهِ وَ سَلَّمَ التَّنْزِيلَ وَ التَّأوِيلَ فَعَلَّمَهُ رَسوُلُ اللّهِ صَلّى اللّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ عَلِيا عَليهِ‏السَّلام ثُمَّ قَال: وَ عَلَّمَنَا وَاللّهِ... .[9]

/ 11