ثقل در ثقل، قرآن در روايات معصومين «ع»
ثقل در ثقل، قرآن در روايات معصومين (ع) تدوين: مسعود شكوهي (قسمت دوم)
همه چيز در قرآن
قرآن در موارد متعددي خود را جامع همه چيز معرفي ميكند: ونزّلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شيء [1] و ما اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است. و ما فرّطنا في الكتاب من شيء [2] ، و ما هيچ چيز را در اين كتاب فروگذار نكرديم. و لارطبٍ و لايابسٍ الّا في كتاب مبين [3] و هيچ تر و خشكي نيست، مگر آن كه در كتاب مبين است. اين آيات به وضوح جامعيت قرآن را معرفي ميكند و بنابر ظاهر اين آيات ما بايد جواب هر پرسشي را در قرآن بيابيم و هر نكته و بحثي نشانهاي در قرآن داشته باشد و قرآن به عنوان داناي كل بايد در زندگي علمي و اجتماعي ما مطرح باشد. اما واقعيت خارجي غير از اين است و در عمل هيچ كس موفق به چنين استفادههايي از قرآن نيست. پس نكته چيست؟ در اين جا تنها دو احتمال به نظر ميرسد: احتمال اول اين كه ظهور اين آيات را كنار نهيم و بگوييم حكم همه چيز در قرآن نيست، قرآن تبيان هر چيز نيست، بطلان اين احتمال كاملاً مشخص است چرا كه خلاف ظاهر و نصّ صريح قرآن است. احتمال دوم اين كه تلقي و برخورد ما با قرآن اشتباه است و اگر با زبان قرآن آشنا شويم، ميتوانيم همه چيز را در قرآن بيابيم و نکته در همين احتمال نهفته است. پس حال که يقيناً قرآن جامع است، چگونه بايد با آن برخورد كرد؟ چگونه بايد آن را به سخن واداشت؟ چگونه بايد با آن ارتباط برقرار كرد و چگونه ميتوان از آن شفايي بر دردهاي جسمي و روحي و مرهمي بر زخم عميقي به نام جهل يافت؟ حال ببينيم معصومين عليهمالسلام در اين باره چه ميگويند: 1ـ اميرالمؤمنين عليه السلام ميگويد: چيزي نيست مگر آن كه علم آن در قرآن است، اما عقلهاي مردان از دريافت آن عاجز است. [4] 2ـ اميرالمؤمنين عليه السلام ميگويد: اين قرآن است، آن را به سخن در آوريد و هرگز با شما سخن نخواهد گفت. به شما ميگويم كه علم گذشتگان و علم آنچه تا روز قيامت خواهد آمد، و حكم آنچه در بين شماست و آنچه در آن اختلاف داريد، همه در قرآن است و اگر از من ميپرسيديد به شما ميآموختم. [5] 3ـ امام باقر عليهالسلام ميفرمايد: خداوند چيزي را كه امت تا روز قيامت بدان احتياج دارند فروگذار نكرده و در كتاب خود آن را فرو فرستاده و به رسولش بيان كرده و براي هر چيز حدي قرار داده و بر آن راهنمايي كه بدان رهنمون باشد، مقرر نموده است. [6] 4ـ امام صادق عليه السلام ميفرمايد البته در قرآن آنچه گذشته و آنچه خواهد آمد و آنچه اكنون است وجود دارد، در آن نامهاي مردان است و هر اسمي به صورتهاي بيشماري آمده است و اين را جانشينان ميشناسند. [7] 5ـ امام صادق عليه السلام ميفرمايد: در كتاب خدا خبر قبل از شما و بعد از شما و آنچه اكنون در بين شماست وجود دارد و اين را ما ميدانيم. [8] 6- امام صادق عليهالسلام فرمود: من آنچه در آسمانها و آنچه در زمينهاست ميدانم و آنچه را كه در بهشت است و آنچه در دوزخ ميدانم، آنچه واقع شده و آنچه را كه واقع خواهد شد ميدانم. آنگاه حضرت لحظهاي مكث كرد و چون ديد اين سخنان براي شنوندگان گران آمده است، به آنها گفت: تمام اينها را از كتاب خدا ميدانم كه خدا ميفرمايد: فيه تبيان كل شيء. [9] 7ـ حمّاد گويد: امام صادق عليهالسلام فرمود: سوگند به خدا، ما آنچه در آسمانها و زمين است و آنچه در بهشت و دوزخ و بينآنهاست ميدانيم. و چون مبهوت به او نگريستم گفت: اي حمّاد تمام آنها از كتاب خداست، تمام آنها از كتاب خداست، تمام آنها از كتاب خداست. [10] آنگاه اين آيه را تلاوت كرد: «و يوم نبعث من كل امه شهيداً عليهم من انفسهم و جئنا بك شهيداً علي هؤلاء و نزلنا عليك الكتاب تبياناً لكل شيء و هدي و بشري للمسلمين» [11] هم? آنها از كتاب خداست، كه تبيان هر چيزي در آن است، تبيان هر چيزي در آن است. [12] 8 ـ امام صادق عليه السلام ميفرمود: سوگند به خدا من كتاب خدا را از اول آن تا آخر آن ميدانم مانند آن كه در كف دستم قرار دارد، در آن خبر آسمان و خبر زمين و خبر آنچه واقع شده و خبر آنچه واقع خواهد شد، وجود دارد كه خدا ميفرمايد: فيه تبيان كل شيء. [13] 9 ـ امام صادق عليهالسلام فرمود: من مردي از قريش هستم از فرزندان رسول خدا و كتاب خدا را ميدانم كه در آن تبييان هر چيزي است. در آن آغاز خلقت، امر آسمان، امر زمين، امر اولين و امر آخرين، آنچه بوده است و آنچه خواهد بود همه وجود دارد، (و به آن مينگرم) مانند آن كه اكنون در برابر ديدگانم قرار دارد و ميبينم. [14] 10ـ سماعه ميگويد: به امام كاظم عليه السلام عرض كردم: آيا هر چيز در كتاب خدا و سنت نبي اوست يا تنها در كتاب خداست؟ حضرت فرمود: البته كه هر چيز در كتاب خدا و سنّت نبي اوست. [15] 11-امام صادق عليه السلام ميفرمايد: هيچ امري نيست كه دو نفر در آن اختلاف كنند و جواب آن در كتاب خدا نباشد، اما عقول مردان بدان نميرسد. [16] 12- امام صادق عليه السلام ميفرمايد: من آنچه در آسمان است ميدانم و آنچه در زمين است ميدانم و آنچه در بهشت است ميدانم و آنچه در دوزخ است ميدانم، آنچه را كه بوده و آنچه را كه خواهد بود ميدانم و تمام آنها را از كتاب خدا دانستم كه خداوند ميفرمايد: «فيه تبيان كل شيء». [17] 13- عبدالعزيز بن مسلم گويد: با امام رضا عليهالسلام در مرو بوديم و روز جمعه مردم در مسجد جمع شده بودند و اين در نخستين روزهاي ورود ما به مرو بود. سخن از امامت به ميان آمد و اين كه مردم در آن بسيار اختلاف كردهاند. خدمت مولايم رسيدم و گفت و گوي مردم را به آن حضرت عرض كردم. حضرت تبسمي كرد و فرمود: اي عبدالعزيز، مردم ندانستند و از نظرياتشان برگشتند، خداوند عز و جل نبي خود را قبض روح نكرد، مگر اين كه دين او را كامل نمود و بر او قرآن فرو فرستاد كه در آن تبييان هر چيز آمده است، در آن حلال و حرام و حدود و احكام و تمام آنچه مردم بدان احتياج دارند كاملاً بيان شده است و خداوند عزوجل ميگويد:«ما فرطنا في الكتاب من شيء» و در حجه الوداع كه آخرين سال عمر رسول خدا بود، خداوند آيه :« اليوم اكملت لكم دينكم و اتممت عليكم نعمتي و رضيت لكم الاسلام ديناً» [18] را نازل كرده است. امامت تمام كنند? دين است و رسول خدا از اين جهان نرفت، مگر اين كه بر امتش دانستههاي دينشان را بيان كرد و راهشان را برايشان توضيح داد و آنها را به راه راست رهنمون شده و «علي» را براي آنها امام و راهنما قرار داد و چيزي را كه بدان نياز يابند، از آنها فروگذار نكرد و برايشان بيان نمود و هركس گمان كند كه خداوند عزوجل دين خود را كامل نكرده است، كتاب خدا را رد كرده است و هركس كتاب خدا را رد كند، به آن كافر شده است. [19] در جمعبندي اين روايات به اين نتيجه ميرسيم كه: 1ـ جامعيت قرآن غيرقابل انكار است. 2ـ همه چيز در قرآن وجود دارد، علم اولين و آخرين، گذشته و آينده. دنيا و آخرت، آسمانها و زمين و … 3ـ قرآن با هر كسي سخن نميگويد و براي ارتباط با آن بايد از طريق قرآن ناطق و معصومين وارد شويم. اين نتايج همان نكتهاي است كه پيامبر (ع) در قانون هدايت و حديث ثقلين به آن اشاره دارد و تلازم بين قرآن و عترت هدايت بخش است، هدايتي كه هرگز در آن گمراهي راه ندارد.[1] - النحل: 89. [2] - الانعام: 38. [3] - الانعام: 59. [4] - ينابيع الموده : 412. [5] - الكافي: 1/60، ح 7. [6] - الكافي: 1/59، ح2. [7] - بصائرالدرجات، 159، ح6. [8] - الكافي: 1/61، ح 9. [9] - الكافي: 1/261، ح2. [10] - تكرار در متن روايت وجود دارد. [11] - النحل: 89. [12] - بصائرالدرجات: 128، ح 4. [13] -الكافي: 1/229، ح 4. [14] - مختصر البصائر: 101. [15] - الكافي: 1/62، ح 10. [16] - المحاسن: 1/267، ح 355 الكافي: 1/60، ح 6. [17] - بصائرالدرجات: 127، ح 3. [18] - المائدة: 3. [19] - الكافي: 1/198، ح1.