«و يوم نبعث في كل أمة شهيدا عليهم من أنفسهم و جئنا بك شهيدا علي هوءلاء، و نزلنا عليك الكتاب تبيانا لكل شيء و هدي و رحمة و بشري للمسلمين»(سوره نحل - آيه 89)به خاطر بياوريد روزي را كه از هر امتي، گواهي از ميان خودشان بر آنها مبعوث ميگردانيم و تو را - اي محمد - گواه آنها قرار داديم و همانا اين كتاب را بر تو نازل كرديم كه بيانگر همه چيز است و عامل هدايت و مايه رحمت و بشارت براي مسلمانان است.از اين آيه درمييابيم كه خداوند در هر امتي يك نفر را انتخاب ميكند و بر ميگزيند تا در باره امت خويش گواهي دهد و ويژگي او در اين است كه انساني است پاك و دور از خطا و گناه و مورد اعتماد و تصديق امت.اين بعث و برانگيختن كه در آيه ذكر شده آمده است غير از مبعوث شدن و زنده شدن پس از مرگ است بلكه وقت آن پس از هنگام بعث اول و نفخ در صور است يعني يكي از مراحل تحقيق و بازجوئي روز قيامت و صحراي محشر ميباشد. به هر حال پيامبر در آن روز هم گواه بر امتش است از روز رسالت تا روز نفخ صور زيرا او خاتم الأنبيا است و تمام مردم جهان امتش ميباشند و نه تنها بر ملت خود گواهي ميدهد كه ظاهرا او گواه بر تمام امتهاي پيشين نيز ميباشد.هر چند خداي تبارك و تعالي ميتواند خود مردم را به شهادت و گواهي عليه خودشان وادار سازد يا ملائكه و فرشتگان را امر به شهادت بر مردم كند كه فلان شخص در فلان روز چه كاري را مرتكب شد و چه عملي از او سر زد و كسي را هم حق بازجوئي از پروردگار نيست. او مالك مطلق تمام جهان و جهانيان است و هيچ كس توانائي منازعه در ملك او را ندارد. با اين حال خداوند يك نفر را كه معصوم است و هيچ دروغ و خلافي از او سرنزده است وادار ميكند كه به اعمال امت شهادت دهد. و از اين آيه نيز مشخص ميشود كه بايد هميشه در ميان مردم حجتي معصوم از سوي پروردگار وجود داشته باشد تا بر مردم عصر و زمان خود گواهي دهد و اين يكي از ادله اثبات ضرورت وجود امام زمان در هر عصري است كه بايد هم معصوم باشد و هم ناظر بر اعمال امت. در روايتهاي مكرر ميخوانيم كه مثلا شب جمعه اعمال يك هفته امت در محضر امام وقت و ولي خدا قرار ميگيرد تا در جريان كار مردم باشد و روز قيامت به اذن خدا بر آنان گواهي دهد.هوءلاء: در تفسير هوءلاء دو احتمال وارد شده؛ يكي اينكه مقصود از هوءلاء امتهاي گذشته باشد يعني انبيا و اوصياي آنها باشند كه شهادت بر اعمال امتهاي خود ميدهند و پيامبر گواه و شاهد بر آنان است. و بدين ترتيب - چنانكه عرض شد - پيامبر هم گواه بر امت خودش است و هم گواه بر امتهاي گذشته. ديگر آنكه مقصود ازهوءلاء، شاهدان عملي باشد. شاهد عملي يعني كسي كه خود ميزان حق و باطل است و خود الگوئي است براي تشخيص خوب از بد و خير از شر كه اين شخص رسول خدا است و اوصياي او. امامان و پيشوايان دين قطعا نيز جزء شهيدان شاهد بر ملت ميباشند. در آيه آمده است: و يوم ندعو كل اناس بامامهم - و روزي كه دعوت ميكنيم هر امتي را با امامشان. و چون چنين كسي ميبايست برنامه زندگي در اختيار افراد قرار دهد تا ديگر براي كسي حجت و بهانه اي نماند، لذا ملاحظه ميكنيم كه فورا خداوند از قرآن ياد ميكند و ميفرمايد كه ما قرآن را مبين همه احكام و مسائل قرار داديم و آن را براي هدايت و رحمت مردم فرستاديم و اصلا معناي حجت خدا همين است كه او كسي ميباشد كه خداوند به وجود او بر مردم احتجاج ميكند كه من امام و پيشوا را براي شما تعيين كردم، پس چرا از او تبعيت و پيروي نكرديد.تبيانا لكل شيء: تبيان از بيان گرفته شده است يعني قرآن بيان كننده همه چيز است.شايد برخي تصور كنند كه از اين آيه چنين مفهوم ميشود كه در قرآن بيان تمام اشياء مادي و معنوي ذكر شده ولي اين سخن درستي نيست زيرا قرآن كتاب هدايت است نه كتاب شيميو فيزيك يا دائرة المعارف تمام علوم، پس وقتي ميفرمايد بيان هرچيز در قرآن است يعني تمام اموري كه براي رسيدن به هدايت لازم است در قرآن بيان شده است. البته ناگفته نماند كه قرآن پيوسته انسانها را دعوت به فراگيري علوم و دانشهاي مختلف كرده است و اشاراتي به برخي از مسائل بلكه تمام مسائل مهم دارد ولي تمام آن اشارات در محدوده توحيد و خداشناسي و سرانجام براي ارشاد و راهنمائي مردم و سوق دادن آنها به سوي ايمان و عبادت ميباشد.نكته ديگري كه لازم است اشاره شود اينكه ممكن است مسائل و علوم بسيار پيچيده و مهمي در قرآن باشد كه از محدوده علم و ادراك ما خارج است و شايد به مرور زمان و پيشرفت بشر در علوم مختلف به برخي از آن نكات دست يابد. امام صادق عليهالسلام در اين زمينه ميفرمايد: «ما من أمر يختلف فيه اثنان إلاّ و له أصل في كتاب الله عزّوجلّ ولكن لا تبلغه عقول الرجال» تمام اموري كه حتي دو نفر در آن اختلاف ميورزند، اصل و اساسش در قرآن وارد شده ولي عقول و خردهاي مردم به آن نميرسد. نفهميدن ما هرگز مانع از آن نميشود كه در قرآن مسائل زيادي وجود داشته باشد بلكه امهات علوم و دانشها در آن باشد و ما به آنها پي نبريم.اين آيه چهار نكته را در باره قرآن، ذكر كرده است: 1- بيانگر همه چيز. 2- مايه هدايت مردم. 3- وسيله رحمت آنان. 4- بشارت براي مسلمانان.آري ! همينطور است. پس از علم و درك به اشياء، انسان هدايت مييابد و خدا شناس ميشود و پس از هدايت شدن، درهاي رحمت الهي بر رويش گشوده ميشود و آنجا است كه بشارتش ميدهند به روضه رضوان و بهشت جاويدان.