قرآن براي مردم نازل شده و مخاطبانش تمام مردم هستند اتصال به قرآن بايد همراه با اعتصام باشد - قرآن برای مردم نازل شده و مخاطبانش تمام مردم هستند اتصال به قرآن باید همراه با اعتصام باشد نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن برای مردم نازل شده و مخاطبانش تمام مردم هستند اتصال به قرآن باید همراه با اعتصام باشد - نسخه متنی

محمدعلی لسانی فشارکی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید








قرآن براي مردم نازل شده و مخاطبانش تمام مردم هستند اتصال به قرآن بايد همراه با اعتصام باشد

دكتر «محمدعلي لساني فشاركي» فارغالتحصيل از دانشكده الهيات دانشگاه تهران در رشتهِ علوم قرآن و حديث است. وي بيش از بيست سال سابقه در تدريس علوم قرآني و ادبيات عرب دارد، و در حال حاضر عضو ثابت هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس تهران و استاد دانشگاه است.

وي آثار بسياري در قالب ترجمه و تأليف ارائه كرده كه در اختيار دانشجويان و قرآنپژوهان قرار گرفته است.

دكتر محمدعلي لساني فشاركي در راستاي گسترش فرهنگ قرآني و به اميد گسترش اهداف والاي اين كتاب مقدس، اقدام به برگزاري يك دوره كلاسهاي آموزشي - پژوهشي تفسير قرآن مجيد كرده است كه هر هفته روزهاي پنجشنبه از ساعت 8 الي 10 صبح در محل تالار اجتماعات كتابخانه مركزي، اميركبير و كرج برگزار ميشود.

آنچه ميخوانيد گزارشي اجمالي از اولين جلسهِ اين كلاسهاي آموزشي است و اميدواريم در شمارههاي آينده بتوانيم مشروح مطالب جلسات تفسير را نيز به اطلاعتان برسانيم.

دكتر لساني در مورد چگونگي برگزاري كلاسها گفت: اين برنامهِ قرآني در واقع يك گفت و شنود دو جانبه است. به صورتي كه زمان خالص هر جلسه به دو قسمت مساوي تقسيم ميشود. قسمت اول كه تا حدودي شبيه به درس است، يك طرفه بوده و توضيحاتي در مورد آيات قرآن و تفسير آنها داده ميشود و قسمت دوم به صحبتهاي حاضرين در جلسه اختصاص دارد كه اميدوارم بتوانيم در مورد سؤالات و شبهاتي كه دربارهِ آيات مطرح ميشود، پاسخهاي مناسب را در اختيار دوستان قرار دهيم.

اين تجربه در طول ساليان دراز و به مدد ارتباط مداوم با قرآن و قرآنآموزان كسب شده و ورود به عرصه وسيع قرآن جز با تشريك مساعي همگان ميسر نخواهد بود، فلذا شركت عموم مردم در اين جلسات آزاد است و همهِ علاقمندان به آموختن قرآن - اعم از زن و مرد - ميتوانند در اين كلاسها شركت كنند. زيرا اگر قرار باشد تفسير قرآن جايگاه مناسب را در بين دوستداران پيدا كند، بايد به زباني ساده و روان در اختيار همهِ اقشار قرار بگيرد و براي يافتن چنين جايگاهي، انگيزه، علاقه و تلاش براي يادگيري لازمهِ شروع كار است. گرچه طراحي و تدارك چنين جلساتي مستلزم تحمل سختيها و دشواريهاي بسيار است، اما من و ديگر همراهان و دستاندركاران برپايي اين برنامه قرآني، عزم خويش را جزم كردهايم تا با قبول تمام مشكلات، محور اصلي كار را فراموش نكنيم و بيش از پيش به امر آموزش مفاهيم قرآني اهتمام ورزيم.

برپاكنندگان اين محفل قرآني كه توسط رسانههاي مختلف از جمله شبكه چهارم سيما، راديو قرآن و همچنين نشريه گلستان قرآن با مخاطبين خويش در ارتباط هستند، بر تصميم خويش استوارند كه به ياري خداوند و با از پيشرو برداشتن همهِ موانع، كار تفسير قرآن را به انجام برسانند و در اين راه از هيچ سازمان و ارگان خاصي مدد نگرفتهاند.

دكتر لساني فشاركي با استناد به آيهِ شريفه ‹‹واعتصموا بحبلالله جميعاً ولا تفرقوا›› قرآن را به يك رسانه تعبير كرده و گفت: طبيعت قرآن اين گونه است كه براي مردم نازل شده و مخاطبين آن، همه مردم هستند. به همين دليل از قرآن به ‹‹حبل›› تعبير شده است. حبل يعني رسن، و رسن يعني رشته و ريسمان. ريسماني كه يك طرف آن خدا قرار گرفته و طرف ديگر آن بندگان خدا، يعني مردم، قرار گرفتهاند و طبعاً براي اينكه اين ريسمان معني داشته باشد، بايد دو طرف امر از اين طريق به هم متصل باشند. بنابراين، وقتي خداوند در قرآن ميفرمايد ‹‹واعتصموا بحبلالله جميعاً ولاتفرقوا›› دقيقاً به اين مطلب نظر دارد كه صرف نزول آيات وحي، موجب تحقق سعادت بشر و دستيابي به اهداف متعالي انساني نميشود بلكه عامل مهم ديگر در اين مقال، آن است كه سر ديگر رسن را بندگان خدا بگيرند.

البته، اتصال به تنهايي كافي نيست. بلكه اتصال بايد با اعتصام همراه باشد. اعتصام يعني تمسك جستن، يعني چسبيدن، محكم چسبيدن و محكم متصل شدن و با توجه به شرايط و ضوابطي كه براي اين امر لازم است، وقتي كه اين رسانه دو طرف خود را يافت، معنادار ميشود. قرآن - پيام خداوند - براي انسانها فرستاده شده و اگر انسانها درست در برابر اين پيام قرار بگيرند و اين پيام را به گونهِ صحيحي دريافت كنند، رسالت قرآن به خوبي به انجام رسيده است و قدم اول در راه دريافت صحيح پيام قرآن، دستيابي به شناخت كافي نسبت به معارف عميق اين كتاب عظيم است و اين شناخت محقق نميشود، مگر با پرداختن جدي به امر پژوهش و آموزش تفسير قرآن مجيد. لذا به اين نتيجه رسيدهايم كه براي دستيابي به روش صحيح آموزش قرآن، بهترين روش، استفاده از نظرات مخاطبين است و عنوان اين روش را گفت و شنود قرآني گذاشتهايم و به اثر بخشي آن سخت اطمينان داريم.

نكته دوم اين كه ما هر فعاليت قرآني كه انجام ميدهيم، در واقع نوعي تفسير از قرآن ارائه دادهايم و بيش از هر چيز بايد به اين مسأله بينديشيم كه اين تفسيري كه از قرآن ارائه ميشود. تا چه حد صحيح و درست است؟ اگر كوچكترين اشتباهي در فعاليت قرآني باشد، اگر محورهاي اصلي را ناديده گرفته باشيم، تفسير ما از قرآن تفسير به راي است. ما هر حركتي، هر نگاهي، هر نشست و برخاستي را كه در ارتباط با قرآن انجام ميگيرد، نوعي تفسير ميدانيم.

حال اگر اين تفسير مطابق نظر پيامبر اسلام (ص) و ائمه طاهرين (ع) نباشد، كار قرآني، در واقع تفسير به راي خواهد بود. همان تفسيري كه به مثابهِ زنگ خطر يا تابلوي عبور ممنوع ما را از خود برحذر ميدارد، و اين مطلب مهمي است. هر كاري كه در حيطه قرآن انجام شود نوعي تفسير است و بايد در شأن قرآن باشد. صراط مستقيمي كه در قرآن به آن اشاره شده، تبعيت بدون قيد و شرط از راه و روش پيامبر اكرم (ص) و ائمه اطهار (ع) و صحابهِ بزرگ و گرامي حضرت رسول(ص) است و هر راه ديگري كه مشمول سليقههاي شخصي ما باشد، در شأن قرآن نخواهد بود. البته چون قرآن بلاغللناس است و چون مخاطبين آن همهِ مردم هستند پس همهِ آحاد مردم بايد در فهم و شناخت آن كوشش كنند و بيش از پيش در صدد درك تعاليم آن برآيند و متقابلاً آنچه را از قرآن آموختهاند، بدون در نظر گرفتن هيچ گونه تفاوت طبقاتي به ديگران بياموزند، اين نوعي ارتباط ميان مفسر و مفسرله است.

وي روند كار آموزش و پژوهش در باب قرآن را برگرفته از الگوي تعليماتي حضرت محمد (ص) دانست و هر نوع انس گرفتن و ارتباط برقرار كردن با قرآن را تحت لواي چنين روشي صحيح و موثر ارزيابي كرد و گفت: روش مورد استفاده پيامبر اكرم (ص) و معصومين (ع) آموزش قرآن از انجام به آغاز بوده است.

زيرا چنانچه مستحضريد سورههاي پاياني قرآن مجيد، سورههايي است به ظاهر كوتاه و در سالهاي اول هجري در شهر مكه نازل شده و سورههاي آغازين قرآن مجيد، سورههايي است كه از نظر ظاهر، طولاني و بلند بوده و در سالهاي پاياني عمر پيامبر اكرم (ص) و در شهر مدينه نازل شده و پيامبر(ص) نيز به همين روال به آموزش قرآن ميپرداختند، يعني ابتدا سورههاي مكي و بعد سورههاي مدني را آموزش ميدادند. اما متأسفانه تفاسيري كه طي ساليان متمادي به ما رسيده است، برخلاف اين روش بوده و از سورههاي بلند و طولاني شروع به تفسير كردهاند كه اين مسأله بر هيچ مستند علمي و صحيحي تكيه ندارد. ما با قبول اين سنت كه از علماي دين به ارث بردهايم، در واقع همراهي با الگوي تعاليم پيغمبر اكرم (ص) را از دست ميدهيم، همراهي با سير تدريجي نزول وحي را از دست ميدهيم. همآوايي و همآوازي با نحوهِ نزول قرآن را به فراموشي ميسپاريم.

هدف از سير تدريجي نزول وحي اين بوده كه ابتدا سورههاي به ظاهر كوچكي از قرآن نازل شوند و آيات به ظاهر كوتاه، با آن ريتم و آهنگ خاصي كه دارند، القا ميشوند، تا افراد در مسير نزول وحي قرار بگيرند و فضاي دريافت پيام خداوند را درك بكنند. بنابراين دلايل است كه ما نيز كار تفسير قرآن را از سورههاي مكي آغاز ميكنيم و ان شاءالله اولين سورهاي را كه مورد بحث قرار ميدهيم، سورهِ ناس خواهد بود.

دكتر لساني، استاد دانشگاه و عضو هيأت علمي دانشگاه تربيت مدرس، در مورد آموزش قرآن به نكته ديگري نيز اشاره كرد و گفت متأسفانه بسياري از ما عادت كردهايم سورههاي ظاهراً كوتاه قرآن را سورههاي بچهها بدانيم و غير علميتر و غيرمنصفانهتر اينكه، اين ذهنيت در اغلب ما وجود دارد كه هر چيز كه مخصوص بچههاست كماهميت و حتي بياهميت است.

وي در اينباره گفت: كارشناسان علم آموزش قرآن كه در صدر ايشان پيغمبر اسلام (ص) قرار دارند، با دقت فراوان تأكيد و توصيه كردهاند كه هركس در آغاز يادگيري قرآن است، از اين سورهها آغاز كند تا در اين راه به موفقيتهاي شايان توجهي دست يابد. اين سورهها پايهگذار معرفت الهي و قرآني ماست. اين سورهها بايد بنيان استوار معرفت ما را نسبت به قرآن پيريزي كنند و اينها، همه بيانگر اهميت همين سورههاي به ظاهر كوچك است.

وي قرآن را به مثابهِ آب حياتي دانست كه بر زمين و زمينيان نازل شده است و افزود: هر كس كه بخواهد از اين سرچشمه سعادت و خوشبختي بهرهاي ببرد بايد در هر مسند و هر مرتبهِ علمي كه هست، خود را يك قرآنآموز بداند، و مساوي بودن قرآن براي همه انسانها، نشاندهندهِ بعد ديگري از اعجاز قرآن است كه ريشه در طبيعت قرآن دارد.

دكتر لساني، پژوهشگر و مفسر قرآن كريم، نحوهِ نگارش قرآنهاي امروزي را بسيار متفاوت با مصحفهاي عصر پيغمبر اكرم (ص) ارزيابي كرد و ضمن اشاره به كلمات آيه اول سورهِ ناس كه به خط كوفي و بسيار درشت نوشته و در سالن نصب شده بود، گفت: ريز بودن كلمات قرآن، آنها را از ما دور كرده است. زيرا چشم ما عادت كرده هرچه را درشت ميبيند، نسبت به آن احساس نزديكي فيزيكي دارد و هر چيزي را كه ريز ببيند، خود را از آن دورتر حس ميكند و اين كه ما ميبينيم، قرآنهاي زمان پيامبر (ص) به خط درشت و واضح نوشته ميشد، به اين علت بود كه خواننده نسبت به كلمات احساس نزديكي كند.

البته اين عادتي است كه به غلط در ما ايجاد شده و بايد آنرا اصلاح كرد. اما بهتر است در شيوه چاپ قرآنها يا نگارش مصحفها كمي خود را به دوران پيامبر اكرم (ص) نزديكتر كنيم.

در ادامه، دكتر لساني به توضيح مفردات و آيات سورهِ ناس پرداخته و گفت: آغازگر اين پيام ‹‹بسماللهالرحمن الرحيم›› است كه باب ورود ما به فضاي آسماني قرآن است. ‹‹بسمالله الرحمن الرحيم›› ما را از اين موهبت عظيم الهي برخوردار ميكند كه در عين بودن و زيستن بر روي زمين بتوانيم با آسمان و عالم ملكوت ارتباط برقرار كنيم.

اولين كلمهِ سوره، بعد از ‹‹بسمالله الرحمن الرحيم›› ‹‹قل›› است. ‹‹قل›› از ريشهِ قول به معني سخن است. و ‹‹قل›› اولين كلمه پيام الهي، انسان نكتهسنج را به اين مهم رهنمون ميشود كه ماهيت قرآن چيست. اگر محتواي قرآن را مرور كنيم، اگر روح قرآن را در نظر بگيريم، جز سخن، چيز ديگري نيست. در واقع تنها عنوان جامع و كاملاً سازگار با روح قرآن همين قول و كلام است.

زيرا قرآن سخني است كه خدا با بندگان خويش دارد. حال اگر در ضمن اين سخنان حكمي هم صادر شده، اصل عنوان نيست. اگر در اين سخنان داستاني هم مطرح شده، اصل عنوان نيست. طبيعت قرآن قول است و انسانها با قرار گرفتن در برابر قرآن در برابر يك سخن قرار ميگيرند كه در ابتدا، هيچ الزامي براي آنها نميآورد، هيچ تحميلي براي آنها ندارد و از هيچ قدرتي بيرون از اين سخن مايه نميگيرد. مخاطبين اين سخن، هم ميتوانند آنرا بشنوند و هم، ميتوانند نشنوند. اما اين سخن از آنجا كه كلام وحي است و سخن خداست، نميتوان نشنيد و اين هنر قرآن است. خداوند خود، در كلام خويش تجلي كرده است و به اين ترتيب با فطرت انسانها سازگار است. زبان قرآن، زبان فطرت انسانها است و من مطمئنم هيچ كس نيست كه مخاطب اين پيام الهي قرار گرفته، اما آنرا نشنيده باشد. يكي ديگر از بارهاي معنايي كلمهِ ‹‹قل›› اين است كه وقتي كسي اين پيام را شنيد، اول براي خود و سپس براي ديگران بازگو كند.

وي در مورد متن پيام اولين آيهِ سورهِ ناس گفت: متن اين پيام از بزرگترين و آغازيترين نياز انسان سخن ميگويد كه كلمهِ ‹‹اعوذ›› در دومين مرحله و رديف از نخستين آيهِ سورهِ ناس بيانگر اين مطلب است كه نياز به يك پناهگاه و نياز به كسي، به قدرتي يا تكيه گاهي كه انسان بتواند خودش را در كنار او، تعريف كند و جايگاه خود را در كنار او بشناسد، يك نياز اساسي و اوليه است. اما اين چه چيزي است كه انسان را تهديد ميكند؟ و در مقابل اين تهديد بايد به چه كسي پناه برد؟ «قل اعوذ بربالناس، ملكالناس. الهالناس» اي (رسول ما) بگو من پناه ميجويم به پروردگار آدميان. پادشاه آدميان. الله يكتا، معبود آدميان.

«من شرالوسواس الخناس، الذي يوسوس فيصدورالناس» از شر و وسوسهِ شيطان. آن شيطان كه وسوسه و انديشه بد افكند در دل مردمان آيا اين وسواس خناس همان شيطان لعين رجيم است كه او را ميشناسيم؟ «منالجنه` والناس» هم اوست و هم شيطانهايي در لباس انسان. حتي خود ما، نيز شيطاني در درون خويش و براي خويش داريم كه مؤيد همين معناست.

سورهِ ناس يك سوره همگروه نيز دارد و آن سورهِ فلق است كه همين پيام، در آنجا نيز تكرار شده است.

بسمالله الرحمن الرحيم قل اعوذ بربالفلق. من شر ما خلق. و من شر غاسق اذا وقب. و من شرالنفاثات في العقد. و من شر حاسد اذا حسد.

بگو من پناه ميجويم به خداي فروزنده صبح روشن. از شر مخلوقات. و از شر شب تار هنگامي كه درآيد. و از شر زنان افسونگر چون به جادو در گرهها بدمند. و از شر حسود بدخواه چون آتش رشك و حسد برافروزند.

تصريفي كه در اين آيات وجود دارد، داراي يك مبناي دقيق علمي و قرآنآموزي در فهم و تفسير قرآن است. به تعبير ديگر در روند جلسات تفسير قرآن، به تدريج يك فرهنگ تصريفي كلمات و عبارات قرآن ارايه خواهد شد كه به صورت زير بنايي و با يك آموزش صحيح با پشتوانهِ علمي محكم بر ذهن و قلب به تدريج شكل ميگيرد و طولي نخواهد كشيد كه شنونده به يك فهم و توان در مسير شناخت قرآن دست خواهد يافت. همچنين در كنار امر تفسير به نوعي شناخت درباره سورههاي قرآن دست مييابيم كه يك دانش از دانشهاي جديد قرآني، يعني علم سورهشناسي است. و مگر ميشود قرآن را جز از طريق شناخت تك تك سورهها شناخت و با آن انس پيدا كرد؟

























/ 1