عزّت‌ و اقتدار حسيني‌ در حماسه‌ عاشورا - عزت و اقتدار حسینی در حماسه عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

عزت و اقتدار حسینی در حماسه عاشورا - نسخه متنی

محمد حسین مردانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید


عزّت‌ و اقتدار حسيني‌ در حماسه‌ عاشورا



محمد حسين‌ مرادني‌ نوكنده‌






مقدمه‌



«امام‌ حسين‌ (ع)، براي‌ يك‌ واجب‌ قيام‌ كرد و اين‌ واجب‌ در طول‌ تاريخ‌ متوجه‌همة‌ مسلمان‌هاست‌ و آن‌ عبارت‌ است‌ از اين‌ كه‌ هر وقت‌ ديدند نظام‌ جامعة‌ اسلامي‌ دچاريك‌ فساد بنياني‌ شده‌ است‌ و بيم‌ آن‌ هست‌ كه‌ به‌ كلي‌ احكام‌ اسلام‌ تغيير پيدا بكند، هرمسلماني‌ بايد قيام‌ بكند.




نهضت‌ عاشورا و قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع) مكتب‌ الهام‌ بخش‌ و عبرت‌آموز براي‌ همه‌كساني‌ كه‌ در پي‌ زندگي‌ آرماني‌ الهي‌اند. آنان‌ كه‌ حيات‌ طيّبة‌ قرآني‌ را مي‌جويند، اين‌نهضت‌ الهي‌ «اسوة‌» آنان‌ است‌.




عاشورا يك‌ جرقه‌ نيست‌، بلكه‌ يك‌ جريان‌ است‌. جريان‌ ستيز دائم‌ حق‌ با باطل‌،جريان‌ ستيز دائم‌ نور با ظلمت‌. نهضت‌ عاشورا، حادثه‌ ديروز نيست‌، بلكه‌ حادثة‌عبرت‌آموز امروز و فردا و فرداها است‌.




نهضت‌ كربلا و قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع)، آغاز يك‌ قيام‌ تازه‌ عليه‌ استبداد و زر و زور وتزوير و باطل‌ و كفر و نفاق‌ بود. در اين‌ قيام‌، عدالت‌، تقوا و بصيرت‌؛ با ستم‌گري‌، فسق‌،جمود و ركود در برابر هم‌ قرار گرفتند. آزادي‌ و حريت‌ به‌ مصاف‌ خفقان‌ و استبداد آمد وتحولي‌ عظيم‌ در دنيا به‌ وجود آورد و سر منشأ قيام‌ها و نهضت‌هاي‌ آزادي‌ بخش‌ گرديد. دراواخر حكومت‌ معاويه‌، حيرت‌ و گمراهي‌ فضاي‌ جامعه‌ اسلامي‌ را تيره‌ و تار ساخته‌ بود،مسلمانان‌ گرفتار شك‌ و ترديد شده‌ و راه‌ به‌ جايي‌ نمي‌بردند؛ دل‌ها مرده‌، عقل‌ها مبهوت‌و افكار و اخلاق‌ تباه‌ و سياه‌ شده‌ بود. در اين‌ اوضاع‌ بحراني‌، ناگهان‌ امام‌ حسين‌ (ع) قيام‌كرد و با خون‌ مقدس‌اش‌، مردم‌ را از سرگرداني‌ و ضلالت‌ نجات‌ داد؛ چنان‌ كه‌ در زيارت‌اربعين‌ مي‌خوانيم‌:




«و بذل‌ مهجته‌ فيك‌ ليستنقذ عبادك‌ من‌ الجهالة‌ و حيرة‌الضلالة‌؛ «و حسين‌ خون‌ دلش‌ را در راه‌ تو نثار كرد، تا بندگانت‌ ازدرياي‌ ضلالت‌ و گم‌ گشتي‌ جهالت‌ نجات‌ يابند.»




در حقيقت‌ قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع) منشأ تحول‌ شد و چهرة‌ نفاق‌ و ريا را مشخص‌كرد. كساني‌ را كه‌ ساليان‌ متمادي‌ سيماي‌ خود را در زير ماسك‌هاي‌ شرك‌ و ريا و مكر وفريب‌ پنهان‌ كرده‌ بودند، شناساند و تمام‌ مدعيّان‌ِ مسلماني‌ را غربال‌ و دست‌ خواص‌ راروكرد.




مي‌توان‌ گفت‌ كه‌ عاشورا، تبيين‌ عملي‌ اسلام‌ در عرصه‌هاي‌ گوناگون‌ بود.امام‌حسين‌ (ع) و يارانش‌ در ميدان‌ كوچكي‌ كه‌ به‌ گسترة‌ تاريخ‌ بود، صحنه‌هايي‌ از بزرگي‌و بزرگواري‌ ايمان‌ و يقين‌ را به‌ نمايش‌ گذاشت‌ كه‌ هر انساني‌ عاقلي‌ را به‌ كرنش‌ وا مي‌دارد.او در سخت‌ترين‌ شرايط‌، نقش‌ امامت‌ را كه‌ تبيين‌ مكتب‌ و ترويج‌ تعاليم‌ دين‌ و تصحيح‌باورهاي‌ مردم‌ و هدايت‌ جامعه‌ است‌، به‌ بهترين‌ صورت‌ ايفا كرد و به‌ گونه‌ مستقيم‌ وغيرمستقيم‌ به‌ پيروان‌ اسلام‌ درس‌ دين‌شناسي‌ و دين‌ داري‌ داد.





شعاع‌ نهضت‌ امام‌ حسين‌ (ع)



با حلول‌ ماه‌ محرم‌، ماه‌ حماسه‌ و شجاعت‌ و فداكاري‌ آغاز شد. ماهي‌ كه‌ خون‌ برشمشير پيروز شد.




ماهي‌ كه‌ قدرت‌ حق‌، باطل‌ را تا ابد محكوم‌ و «داغ‌ باطله‌» بر جبهة‌ ستم‌كاران‌ وحكومت‌هاي‌ شيطاني‌ زد. ماهي‌ كه‌ به‌ نسل‌ها در طول‌ تاريخ‌، راه‌ پيروزي‌ بر سر نيزه‌ راآموخت‌. ماهي‌ كه‌ شكست‌ ابر قدرت‌ها را در مقابل‌ كلمة‌ حق‌، به‌ ثبت‌ رساند. ماهي‌ كه‌ امام‌حسين‌، راه‌ مبارزه‌ با ستم‌كاران‌ تاريخ‌ را به‌ ما آموخت‌.»




نهضت‌ حسيني‌، نه‌ يك‌ حادثه‌ است‌، مانده‌ در مقطعي‌ از زمان‌ و محدوده‌اي‌ ازمكان‌؛ و نه‌ يك‌ حركت‌ است‌ در اندازه‌ها و معيارهاي‌ حركت‌هاي‌ مادي‌ كه‌ هم‌ ماندگاري‌آنان‌ محدود است‌ و هم‌ تأثير گذاري‌شان‌. نهضت‌ حسيني‌ يك‌ فرهنگ‌ الهي‌ و يك‌ تاريخ‌است‌ كه‌ خود، داراي‌ فصل‌ها و عناصر متعددي‌ است‌ كه‌ موجب‌ ماندگاري‌ و تأثير نامحدودو انكارناپذيرش‌، در طول‌ زمان‌ها و مكان‌ها شده‌است‌.




آنچه‌ از فضايل‌، و درخشندگي‌ها، و كمالات‌ و كرامت‌ها در ميان‌ بشر مانده‌ است‌ وتاريخ‌ تاريك‌ او را، ارزش‌ نگريستن‌ و نگاه‌ داشتن‌ مي‌دهد، از بركت‌ واقعة‌، عاشورا وسرزمين‌ كربلا است‌.




قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع) زمان‌ و مكان‌ را در نورديد و براي‌ هميشه‌ قيام‌ جاودانة‌ تاريخ‌گشت‌. قيامي‌ كه‌ شعله‌هاي‌ پر فروغ‌ آن‌ خاموش‌ شدني‌ نيست‌ و هر چقدر كه‌ زمان‌مي‌گذرد، جنبه‌هاي‌ ديگري‌ از آن‌ حماسه‌ بي‌ نظير بر جهانيان‌ روشن‌ مي‌گردد.




در حقيقت‌ تداوم‌ حيات‌ اسلام‌، مرهون‌ شهادت‌ امام‌ حسين‌ (ع) است‌. اگر قيام‌حسين‌ (ع) و اسارت‌ اهل‌بيت‌ آن‌ بزرگوار نبود، نامي‌ از اسلام‌ باقي‌ نمي‌ماند. پيامبر (ص)فرمودند:




«ان‌ لِقتل‌ِ الحسين‌ حرارة‌ في‌ قلوب‌ المؤمنين‌ لن‌ تبرد ابدا»؛ همانا براي‌ قتل‌حسين‌ (ع) سوزي‌ در دل‌هاي‌ مؤمنين‌ شعله‌ور است‌، كه‌ هرگز خاموش‌ شدني‌ نيست‌».




حسين‌ (ع) عشق‌ و فداكاري‌ و گذشت‌ در راه‌ خدا را عملاً معنا كرد و بايد گفت‌ كه‌اگر كار امام‌ حسين‌ (ع) در روز عاشورا نبود، بسياري‌ از مفاهيم‌ و لغات‌ را نمي‌شد معنا كرد.او هر چه‌ دارد، در راه‌ حق‌ فدا مي‌كند: مال‌، عيال‌، اصحاب‌، اولاد و حتي‌ طفل‌ شيرخوار را ودر گودال‌ قتلگاه‌ چنين‌ مي‌گويد:




«اي‌ خدا! از همه‌ كس‌، از همه‌ چيز در راه‌ تو گذشتم‌ و براي‌ ملاقات‌ تو از همه‌وابستگان‌ چشم‌ پوشيدم‌. اي‌ خدا! اگر در راه‌ محبت‌ تو پاره‌ پاره‌ شوم‌، دل‌ به‌ سوي‌ غير توتمايل‌ نخواهد كرد.»




از اين‌ جا، معناي‌ روايت‌ پيامبر اكرم‌ (ص) كه‌ فرمود:




«ان‌ الحسين‌ مصباح‌ هدي‌ و سفينة‌ نجاة‌؛ حسين‌ چراغ‌ هدايت‌ و كشتي‌نجات‌است‌.»




معلوم‌ مي‌شود و اگر رسول‌ اكرم‌ (ص) فرموده‌ است‌:




«من‌ احب‌ ان‌ ينظر الي‌ احب‌ اهل‌ الارض‌ و السماء فلينظر الي‌ الحسين‌؛




هر كه‌ دوست‌ دارد نظر كند به‌ كسي‌ كه‌ نزد خدا و اهل‌ بيت‌ محبوب‌ترين‌ افرادزمين‌ و آسمان‌ است‌، به‌ حسين‌(ع) بنگرد، به‌ همين‌ معناست‌».




حسين‌ (ع) زنده‌ كنندة‌ اسلام‌ و قرآن‌ براي‌ هميشه‌ تاريخ‌ است‌ و به‌ قول‌ امام‌خميني‌1:




«شهادت‌ حضرت‌ سيد الشهدا مكتب‌ را زنده‌ كرد».




در حقيقت‌ عاشورا يك‌ روز بيش‌ نبود، اما شعاع‌ تأثير آن‌ به‌ ابديت‌كشيده‌شده‌است‌.




قيام‌ خونين‌ حسين‌ (ع)



حسين‌ بن‌ علي‌ (ع) بزرگ‌ترين‌ چهرة‌ انقلابي‌ جهان‌ و تاريخ‌ و قهرمان‌ طاغوت‌شكن‌ هميشه‌ جاويد است‌. شخصيتي‌ كه‌ به‌ خاطر دفاع‌ از حريم‌ اسلام‌، در برابرطوفان‌هاي‌ سياه‌ طاغوتيان‌ تا آخرين‌ مرز ايثار و نثار به‌ پيش‌ رفت‌ و به‌ دليل‌ دفاع‌ ازشرافت‌ مسلمانان‌ و كرامت‌ نفس‌ انسان‌ها در هر زمان‌ و مكاني‌ فرياد زد. فريادي‌ رعد آسابه‌ بزرگي‌ همة‌ جهان‌، به‌ بلنداي‌ خورشيد، به‌ عظمت‌ عرش‌ و فرش‌، با ياراني‌ جان‌باز وشيفتة‌ جهاد و شهادت‌، رعدي‌ كه‌ برق‌ آن‌ همه‌ جا را روشن‌ كرد؛ سياهي‌ها را از سفيدي‌ها،ستم‌ها و بي‌ عدالتي‌ها را از عدل‌ و داد آشكار ساخت‌ و فرهنگي‌ ماندگار به‌ جاي‌ گذاشت‌،كه‌ اين‌ فرهنگ‌، همواره‌ بالنده‌ و سازنده‌ بر پيشاني‌ جهان‌ و تاريخ‌ مي‌درخشد و گنجينة‌عظيمي‌ است‌ كه‌ كه‌ جزء بافت‌ و شاخص‌هاي‌ عظيم‌ فرهنگ‌ و تاريخ‌ اسلام‌ گرديده‌ وموجب‌ تقويت‌ اراده‌ها، تحريك‌ احساس‌ها و جنبش‌ انديشه‌ها مي‌گردد. از قرن‌هاي‌متمادي‌، نهضت‌ عاشورا مظهر تجلّي‌ جنگ‌ حق‌ و باطل‌ و روز عاشورا، روز فداكاري‌ و جان‌بازي‌ در راه‌ دين‌ و حريّت‌ شناخته‌ شده‌ است‌. حسين‌ بن‌ علي‌ (ع) در چنين‌ روز تاريخي‌ باياران‌ اندك‌، ولي‌ ايماني‌ سرشار و پرصلابت‌ با سپاه‌ سنگ‌ دل‌ يزيد به‌ مصاف‌ پرداخت‌ وكربلا را صحنة‌ خونين‌ عشق‌ و شهادت‌ ساخت‌ و آزادگي‌ و حريت‌ را در بستر تاريخ‌ صدا دادو آزاد مردان‌ و آزاد زناني‌ را در دامن‌ فرهنگ‌ خود پرورد كه‌ پرچم‌ حريّت‌ را به‌ دوش‌ كشيدندو نهضت‌هايي‌ را پديد آوردند.




امام‌ حسين‌ (ع) مي‌ديد يزيد آشكارا ميگساري‌ و قمار بازي‌ مي‌كند و از ارتكاب‌گناهان‌ بزرگ‌ باكي‌ ندارد مقدسات‌ اسلام‌ را زير پا گذاشته‌ و موجب‌ ترويج‌ باطل‌ و فساد ونابودي‌ِ ارزش‌هاي‌ والاي‌ اسلام‌ شده‌ است‌. از سوي‌ ديگر، دو فريضه‌ «امر به‌ معروف‌ و نهي‌از منكر» با توجه‌ به‌ اهميت‌ آن‌ در اسلام‌ و مراتب‌ آن‌، وي‌ و مسلمين‌ را الزام‌ مي‌كرد كه‌قفل‌ سكوت‌ را بشكنند و فرياد بزنند و اسلام‌ عزيز و حيثيت‌ مسلمانان‌ را از خطر انحراف‌يزيد و يزيديان‌ نگه‌ دارند.




با وجود اينكه‌ ممكن‌ بود فريادشان‌ در كوتاه‌ مدت‌ و در ظاهر خفه‌ شود و در
اين‌ راه‌ به‌ شهادت‌ برسند، ولي‌ در دراز مدت‌ موجب‌ نابودي‌ ظلم‌ و ظالم‌ و
احياي‌ حق‌ و حقيقت‌ خواهد گرديد و براي‌ مسلمانان‌ در طول‌ تاريخ‌، الگويي‌
سازنده‌ خواهد شد.
رويداد عاشوراي‌ سال‌ 61 هجري‌ در كربلا، تنها يك‌ جنگ‌ نا برابر، داستاني‌غم‌انگيز و يا يك‌ فاجعه‌ نبود، بلكه‌ جلوه‌اي‌ از كمال‌ و جمال‌ الهي‌ بود كه‌ در چهرة‌ انسان‌ ويا انسان‌هايي‌ تجسم‌ يافته‌ و در منظر اهل‌ نظر به‌ نمايش‌ گذارده‌ شد. رخداد عاشورا، حتي‌قيام‌ و حركتي‌ چونان‌ نهضت‌هاي‌ عدالت‌ خواهانه‌ و اصلاح‌ طلبانه‌ انسان‌هاي‌ مجاهدنبود، بلكه‌ عصارة‌ همه‌ بعثت‌ها، نهضت‌ها و انقلاب‌هاي‌ مردان‌ الهي‌ بود كه‌ در سرزمين‌تفتيده‌ نينوا رخ‌ مي‌نمود. تبلور دو انديشه‌، دو اعتقاد، دو جريان‌ تاريخي‌ كه‌ در چهرة‌ دوگروه‌ با دو پيشوا ترسيم‌ مي‌شد. جنگ‌ امام‌ نور با امام‌ نار، درگيري‌ انسان‌ صالح‌ و مصلح‌ باانسان‌ فاسد و مفسد و رويارويي‌ فضيلت‌ها با رذيلت‌ها.




«اباعبداللّ''''''''''''''''ه‌ (ع) در چنين‌ جرياني‌ ثابت‌ كرد كه‌ به‌ خاطر اين‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ ازمنكر به‌ خاطر اين‌ اصول‌ اسلامي‌ مي‌توان‌ جان‌ داد، عزيزان‌ خويش‌ را داد، مال‌ و ثروت‌داد، ملامت‌ مردم‌ را خريد و كشيد. چه‌ كسي‌ توانسته‌ است‌ در دنيا به‌ اندازة‌ حسين‌ بن‌علي‌(ع) به‌ اصل‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر ارزش‌ بدهد؟ معناي‌ نهضت‌ حسيني‌ اين‌است‌ كه‌ اهميت‌ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر آن‌ قدر بالاست‌ كه‌ تا اين‌ حد در راه‌ آن‌مي‌توان‌ فداكاري‌ كرد.»







اساسي‌ترين‌ عوامل‌ قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع)



1 ـ امر به‌ معروف‌ و نهي‌ از منكر به‌ عنوان‌ عامل‌ اصلي‌ قيام‌ امام‌(ع)؛




2 ـ افشاگري‌ بر ضد ظلم‌ و ستمگران‌ و صاحبان‌ زر و زور و تزوير؛




3 ـ نگهباني‌ جدي‌ و با تمام‌ وجود از نظام‌ الهي‌؛




4 ـ اصلاح‌ جامعه‌ اسلامي‌ و بازگرداندن‌ آن‌ به‌ شكل‌ صحيح‌؛




5 ـ تسليم‌ نشدن‌ و بيعت‌ نكردن‌ با ظلم‌ تا سرحد شهادت‌؛




6 ـ تجديد بناي‌ نظام‌ جامعة‌ اسلامي‌؛




7 ـ قيام‌ در مقابل‌ انحراف‌هاي‌ بزرگ‌ در جامعه‌ اسلامي‌؛




8 ـ رهايي‌ بخشيدن‌ مردم‌ از گمراهي‌ و حيرت‌.







آثار نهضت‌ امام‌ حسين‌(ع)



الف‌) محبوبيت‌ خاندان‌ علي‌ (ع) بالا مي‌رود: اولين‌ اثر مثبت‌ و مهمي‌ كه‌حادثة‌ جان‌ سوز كربلا به‌ بار آورد، بالا بردن‌ محبوبيت‌ خاندان‌ علي‌ (ع) در اجتماع‌ وشناساندن‌ بيشتر آن‌ها به‌ مردم‌ بوده‌ است‌. افكار و عواطف‌ امت‌ كه‌ در اثر تبليغات‌ شديد وشوم‌ حكومت‌ ابوسفيانيان‌ مي‌رفت‌ تا يك‌ باره‌ از خاندان‌ اميرالمؤمنين‌(ع) فاصله‌ گيرد وبراي‌ هميشه‌ آن‌ها و در نتيجه‌ اسلام‌ اصيل‌ را از ياد ببرند، و بعد از واقعة‌ نينوا مسيرشان‌يك‌ باره‌ عوض‌ گرديد. در واقع‌ اين‌ محبوبيت‌ به‌ منزلة‌ خون‌ تازه‌اي‌ بود كه‌ در رگ‌هاي‌اسلام‌ جريان‌ پيدا مي‌كرد، آرام‌ آرام‌ موقعيت‌ خاندان‌ علي‌(ع) را آن‌ چنان‌ استوار ساخت‌ كه‌ديگر براي‌ ستمگران‌ و جبّاران‌ بعدي‌ هيچ‌ گونه‌ امكان‌ آن‌ شبيخون‌ زدن‌ها و يورش‌ها رابه‌ موجوديت‌ دودمان‌ اميرالمومنين‌ باقي‌ نگذارد و در نتيجه‌، هم‌ خاندان‌ نبوت‌ و هم‌ اسلام‌اصيل‌ واقعي‌ از خطري‌ حتمي‌ و سقوط‌ واقعي‌ نجات‌ يافت‌.




آري‌، در واقع‌، قيام‌ خونين‌ امام‌ حسين‌ (ع) به‌ منزلة‌ تجديد حيات‌ و قدرت‌ معنوي‌براي‌ اسلام‌ و پيامبر بزرگ‌ آن‌ بوده‌ است‌، زيرا جذابيت‌ خاصي‌ كه‌ پس‌ از آن‌ براي‌حسين‌(ع) به‌ وجود آمده‌ بود، عواطف‌ و تمايلات‌ شديد قشرهاي‌ مختلف‌ اجتماع‌ را به‌سوي‌ آن‌ بزرگوار معطوف‌ داشت‌ و اين‌ خود سبب‌ شد تا در پرتو زنده‌ ماندن‌ نام‌ آن‌ حضرت‌،نام‌ پيامبر و ميراث‌ آسماني‌اش‌ هم‌ زنده‌ بماند.




ب‌) آل‌ اميه‌ منفور مي‌گردد: دومين‌ اثرِ مهم‌ و بزرگي‌ كه‌ نهضت‌ مقدس‌حسين‌(ع) به‌ بار آورد، برملا ساختن‌ ماهيّت‌ كثيف‌ و ننگين‌ بني‌ اميه‌ بود. آن‌ قيام‌ وجنبش‌ اصيل‌ كه‌ پرده‌ها را يك‌ باره‌ بالا زد و به‌ خوبي‌ توانست‌ چهرة‌ آلوده‌ و سيرت‌ ديو ودد مانند آن‌ها را عملاً در برابر امت‌ ترسيم‌ ساخته‌ و ميزان‌ قساوت‌، درندگي‌، رذالت‌ وپايبند نبودن‌شان‌ به‌ هيچ‌ اصلي‌ از اصول‌ انسانيت‌ و شرف‌ را آشكار سازد. زادة‌ علي‌ (ع) باآن‌ فداكاري‌ و جان‌ بازي‌اش‌ براي‌ همگان‌ روشن‌ ساخت‌ كه‌ اينان‌ نه‌ تنها از كشتن‌عنصرهاي‌ فضيلت‌ و زادگان‌ پيامبر (ص) با لب‌ تشنه‌ و شكم‌هاي‌ گرسنه‌ امتناع‌ ندارند،بلكه‌ كودكان‌ شيرخوار و خردسال‌شان‌ را هم‌ در برابر ديدگان‌ پدر، هدف‌ تيرهاي‌ مسموم‌ وكشنده‌ قرار مي‌دهند و دختران‌ كوچك‌ و بي‌ گناه‌ را به‌ غل‌ و زنجير مي‌كشند و پاهاي‌برهنه‌شان‌ را از بيابان‌ها و بر روي‌ خارها عبور مي‌دهند. اين‌ جنايت‌هاي‌ هولناك‌ آن‌ چنان‌پرده‌ از ماهيت‌ بني‌ اميه‌ بالا زد و آن‌ دشمنان‌ واقعي‌ اسلام‌ را رسوا ساخت‌ كه‌ قيافه‌هاي‌اهريمني‌ و شيطاني‌ آن‌ها را آن‌ گونه‌ كه‌ بود، نشان‌ داد و در نتيجه‌ به‌ موازاتي‌ كه‌ محبوبيت‌خاندان‌ پيامبر (ص) بالا مي‌رفت‌، نفرت‌ و انزجار شديدي‌ از بني‌ اميه‌ در دل‌ها ايجادمي‌گرديد. كار اين‌ منفوريت‌ در اجتماع‌ به‌ حدي‌ بالا گرفت‌ كه‌ بالاخره‌ پس‌ از گذشت‌ چندسال‌، نه‌ تنها هيچ‌ يك‌ از آل‌ اميه‌ جرأت‌ نداشت‌ نسب‌ خود را آشكار سازد، بلكه‌ بدن‌هاي‌مردگان‌شان‌ را هم‌ از قبر بيرون‌ كشيدند و با آتش‌ مي‌سوزاندند.




آري‌، راه‌ پيشرفت‌ و پيروزي‌ كه‌ داشت‌ با سرعت‌ فراوان‌ براي‌ آن‌ دودمان‌ كثيف‌ دربين‌ امت‌ هموار مي‌شد، بعد از واقعة‌ عاشورا يك‌ باره‌ درهم‌ ريخت‌ و با رسوايي‌ و فضيحت‌،بساط‌ ابوسفيانيان‌ برچيده‌ گشت‌.




ج‌)نهضت‌هايي‌ كه‌ از حادثة‌ كربلا الهام‌ گرفتند: سومين‌ اثر عميق‌ و مهمي‌ كه‌واقعة‌ عاشورا آن‌ را به‌ وجود آورد، نهضت‌هاي‌ اصيلي‌ است‌ كه‌ با الهام‌ از آن‌ واقعه‌ انجام‌شد.اين‌ قيام‌هاي‌ خونين‌ كه‌ تقريباً رهبري‌ همه‌ آن‌ها را سادات‌ و بني‌ هاشم‌ بر عهده‌ داشتند،خود يكي‌ از ثمرات‌ شيريني‌ است‌ كه‌ فداكاري‌هاي‌ بي‌دريغ‌ حسين‌ (ع) و ياران‌ عزيزش‌آن‌ را به‌ بار آورد. يقيناً تا اين‌ تاريخ‌ قرن‌هاست‌ كه‌ داغ‌ترين‌ و شورانگيزترين‌ حماسه‌ وجنبش‌هاي‌ اسلامي‌ و انساني‌ با الهام‌ از جانبازي‌ها و فداكاري‌هاي‌ بي‌دريغ‌ آن‌ حضرت‌ به‌وجود آمده‌ و آشنايي‌ مردم‌ با تعاليم‌ و معتقدات‌ اسلامي‌ زنده‌ ماندن‌ شئون‌ و مظاهرصحيح‌ مذهبي‌ تحت‌ عنوان‌ «ياد بود خاطرة‌ كربلا» انجام‌ گرديده‌ است‌.







تحليلي‌ از قيام‌ امام‌ حسين‌ (ع)



امام‌ حسين‌ (ع) خود دربارة‌ فلسفه‌ قيامش‌ فرمود:




«خداوندا! تو خود مي‌داني‌ كه‌ قيام‌ ما براي‌ آن‌ نيست‌ كه‌ به‌ حكومتي‌ برسيم‌، ياچيزي‌ از مال‌ و متاع‌ دنيا به‌ چنگ‌ آوريم‌، بلكه‌ ما مي‌خواهيم‌ راه‌ روشن‌ دين‌ تو را به‌همگان‌ نشان‌ دهيم‌ و شهرها و آبادي‌ها را از چنگ‌ فساد رها سازيم‌، تا مظلومان‌ستمكش‌ نجات‌ يابند و...»




آگاهان‌ بي‌ غرض‌، به‌ خوبي‌ مي‌دانند كه‌ حركت‌ حسين‌ (ع) خونين‌ و تكان‌ دهنده‌بود و همواره‌ كاخ‌هاي‌ ستم‌ را لرزانده‌ و جان‌ها را بيدار ساخته‌ و ارزش‌هاي‌ فراموش‌ گشته‌را از نو زنده‌ كرده‌ است‌. يك‌ انقلاب‌ سريع‌ و پويا بود كه‌ فاصلة‌ «عبادت‌» را در «مكه‌» و«شهادت‌» را در «كربلا» حذف‌ كرد و نشان‌ داد كه‌ خدا هنگامي‌ به‌ درستي‌ عبادت‌ مي‌شودكه‌ عدالت‌ برقرار باشد و با ستم‌كاران‌ مبارزه‌ شود. و از ستم‌ ديدگان‌ حمايت‌ به‌ عمل‌ آيد، وعدالت‌ هنگامي‌ درست‌ عملي‌ مي‌گردد كه‌ ايمان‌ به‌ خدا در كار باشد و به‌ قصد پرستش‌ خداتحقق‌ يابد. و حسين‌ (ع) نقطة‌ پيوند ميان‌ «توحيد» و «عدل‌» است‌. امام‌ حسين‌ (ع) برهمة‌ انسان‌هاي‌ پس‌ از خود، تا آخر تاريخ‌ و بر همة‌ بشريت‌ و تمدن‌هاي‌ پس‌ از خود حق‌دارد و همه‌، هر كدام‌ به‌ گونه‌اي‌ مرهون‌ و مديون‌ اويند، زيرا اگر حسين‌ (ع) نبود، اسلامي‌نيز باقي‌ نمي‌ماند.




در زمان‌ امام‌ حسين‌ (ع) يزيد غاصبانه‌ حكومت‌ را در دست‌ مي‌گيرد. اما ببينيم‌ كه‌يزيد چه‌ شخصيتي‌ است‌؟




وي‌ همان‌ كسي‌ است‌ كه‌ جمعي‌ از لشكرش‌، به‌ دستور او مردم‌ِ مدينه‌ را قتل‌ عام‌كردند و سپس‌ به‌ غارت‌ شهر پرداختند و اموال‌ و زنان‌ اهل‌ مدينه‌ را تا سه‌ روز بر خود مباح‌ساختند. لشكر فاسد يزيد مانند خود او بودند، آن‌هابه‌ اعمال‌ منافي‌ عفت‌ دست‌ يازيدند ودست‌ تعدي‌ بر اموال‌ و اعراض‌ مسلمانان‌ گشودند و فساد و بي‌شرمي‌ را به‌ نهايت‌ رساندندتا جايي‌ كه‌ مسجد پيامبر (ص) را هم‌ از شرارت‌هاي‌ خود، ايمن‌ نگذاشتند.




هم‌چنين‌ اين‌ لشكر سپس‌ به‌ مكه‌ رفتند و به‌ هنگام‌ درگيري‌ با عبداللّ''''''''''''''''ه‌ بن‌ زبير،خانة‌ خدا را نيز به‌ منجنيق‌ (توپ‌ جنگي‌ قديم‌) بستند و آن‌ را ويران‌ ساختند.




هنگامي‌ كه‌ اهل‌ مدينة‌ منوّره‌، تني‌ چند از بزرگان‌ خود را براي‌ شناسايي‌ يزيد به‌دمشق‌ فرستادند. آنان‌ پس‌ از ديدن‌ و آزمودن‌ يزيد، هنگامي‌ كه‌ به‌ مدينه‌ بازگشتند،گفتند:




«ما از نزد كسي‌ مي‌آييم‌ كه‌ دين‌ ندارد، مي‌ مي‌آشامد، سرگرم‌ نوازندگي‌ و عياشي‌ بادختران‌ ترانه‌ خوان‌ است‌، سگ‌بازي‌ مي‌كند و همدم‌ دزدان‌ و اوباش‌ است‌...».




آري‌، يزيد بن‌ معاويه‌ چنين‌ شخصيتي‌ بود. اين‌ها و ده‌ها سند معتبر از اين‌ دست‌روشن‌ مي‌سازد كه‌ مقصد اصلي‌ سلطنت‌ دمشق‌ و بيعت‌ گرفتن‌ براي‌ يزيد، ويران‌ سازي‌بنيان‌ اسلام‌ و محو قرآن‌ كريم‌ از صفحة‌ روزگار بوده‌ است‌، تا يادي‌ از «اشهد ان‌ لا اله‌الاّالله، اشهد ان‌ محمداً رسول‌ الله» بر جاي‌ نماند.




امام‌ حسين‌ (ع) امضاي‌ سرخ‌ خويش‌ را بر طومار حيات‌ قرآن‌ ثبت‌ ساخت‌ وجاهليت‌ از نو جان‌ يافته‌ را نابود ساخت‌. وي‌ نگذاشت‌ سفارش‌ ابوسفيان‌ تحقق‌ يابد وتداوم‌ بني‌ اميه‌، بقاي‌ شعارهاي‌ قرآني‌ را متزلزل‌ گرداند. بعثت‌ را زنده‌ كرد.




«اشهد انك‌ قد امرت‌ بالقسط‌ و العدل‌ و دعوت‌ اليهما، و انك‌ صادق‌ صديق‌صدقت‌ فيما دعوت‌ اليه‌.




من‌ گواهي‌ مي‌دهم‌ ]يا حسين‌[ كه‌ تو به‌ اجراي‌ قسط‌ و عدل‌ فرمان‌ دادي‌، و جامعة‌اسلامي‌ را به‌ قسط‌ و عدل‌ فرا خواندي‌ و تو راست‌ گويي‌ و صديقي‌، و به‌ هر چه‌ فرا خواندي‌صادقانه‌ فرا خواندي‌...».







حسين‌ (ع) و قيامش‌ از منظر شخصيت‌ها


1 ـ حسين‌ (ع) از نظر مسيو ماربين‌ آلماني‌



اين‌ سرباز رشيد اسلام‌، به‌ مردم‌ دنيا نشان‌ داد كه‌ ظلم‌ و بيداد پايدار نيست‌ و بناي‌ستم‌ هر چند ظاهراً عظيم‌ و استوار باشد، در برابر حق‌ و حقيقت‌ چون‌ پر كاهي‌ بر بادخواهد رفت‌. حسين‌ (ع) مدت‌ها بود كه‌ خود را آماده‌ پيكار كرده‌ و در انتظار چنين‌ روزي‌(عاشورا) دقيقه‌ شماري‌ مي‌كرد و مي‌دانست‌ كه‌ زنده‌ ماندن‌ نام‌ جاويدان‌ اسلام‌ و قرآن‌،مستلزم‌ آن‌ است‌ كه‌ او را شهيد كنند و با خون‌ مقدس‌اش‌ درخت‌ اسلام‌ آبياري‌ شود.




2 ـ نهضت‌ حسين‌ (ع) از نظر مهاتماگاندي‌



من‌ زندگي‌ امام‌ حسين‌ (ع) آن‌ شهيد بزرگ‌ اسلام‌ را به‌ دقت‌ خوانده‌ام‌ و به‌صفحات‌ كربلا توجه‌ كافي‌ نموده‌ام‌ و بر من‌ روشن‌ شده‌ كه‌ اگر هندوستان‌ بخواهد يك‌كشور پيروز گردد، بايستي‌ از سرمشق‌ امام‌ حسين‌ (ع) پيروي‌ كند.




3 ـ نهضت‌ حسين‌ (ع) از نظر محمد علي‌ جناح‌



هيج‌ نمونه‌اي‌ از شجاعت‌، بهتر از آن‌ كه‌ امام‌ حسين‌ (ع) از لحاظ‌ فداكاري‌ و تهوّرنشان‌ داد، در عالم‌ پيدا نمي‌شود. به‌ عقيده‌ من‌ تمام‌ مسلمانان‌ بايد از سرمشق‌ اين‌شهيدي‌ كه‌ خود را در سرزمين‌ عراق‌ قرباني‌ كرد، پيروي‌ نمايند.




4 ـ نهضت‌ امام‌ حسين‌ (ع) از نظر پرفسور ادوارد براون‌



آيا اقليتي‌ پيدا مي‌شود كه‌ وقتي‌ دربارة‌ كربلا سخن‌ مي‌شنوند، آغشته‌ با حزن‌ و الم‌نگردند، حتي‌ غير مسلمانان‌ نيز نمي‌توانند پاكي‌ روحي‌ را كه‌ اين‌ جنگ‌ اسلامي‌ در تحت‌لواي‌ آن‌ انجام‌ گرفت‌ انكار كنند.




5 ـ نهضت‌ امام‌ حسين‌ (ع) از نظر موريس‌ دو كبري‌



اگر مورخان‌ ما، حقيقت‌ اين‌ روز را مي‌دانستند، و درك‌ مي‌كردند كه‌ عاشورا چه‌روزي‌ است‌، اين‌ عزاداري‌ را مجنونانه‌ نمي‌پنداشتند، زيرا پيروان‌ حسين‌ به‌ واسطة‌عزاداري‌ حسين‌ (ع) مي‌دانند كه‌ پستي‌ و زير دستي‌ و استعمار و استثمار را نبايد قبول‌كنند، زيرا شعار پيشرو و آقاي‌ آنان‌، تن‌ ندادن‌ به‌ زير بار ظلم‌ و ستم‌ بود.




6 ـ نهضت‌ حسين‌ (ع) از نظر مورخ‌ آمريكايي‌ واشگنتن‌ ايرونيك‌



امام‌ حسين‌ (ع) به‌ منظور رها ساختن‌ اسلام‌ از چنگال‌ بني‌ اميه‌، در زير آفتاب‌سوزان‌ سرزمين‌ خشك‌ و در روي‌ ريگ‌هاي‌ تفتيدة‌ عربستان‌ و عراق‌ جهاد نمود. روح‌حسين‌ فناناپذير است‌. اي‌ پهلوان‌ و اي‌ نمونة‌ شجاعت‌! اي‌ شهسوار من‌، اي‌ حسين‌!.




7 ـ پورشوتامداس‌ توندون‌، حسين‌ (ع) را مي‌ستايد



شهادت‌ امام‌ حسين‌ (ع) از همان‌ زماني‌ كه‌ طفلي‌ بيش‌ نبودم‌، در من‌ تأثير عميق‌و حزن‌آوري‌ مي‌بخشيد. من‌ اهميت‌ برپا داشتن‌ اين‌ خاطرة‌ بزرگ‌ تاريخي‌ را مي‌دانم‌، اين‌فداكاري‌هاي‌ عالم‌ از قبيل‌ شهادت‌ امام‌ حسين‌ (ع) سطح‌ بشريت‌ را ارتقا بخشيده‌ است‌ وخاطرة‌ آن‌ شايسته‌ است‌، هميشه‌ بماند و يادآوري‌ شود.







نتيجه‌



حسين‌ (ع)، هدية‌ خداوند است‌ به‌ بشريت‌ و تاريخ‌. آري‌، حسين‌ (ع) از لحظة‌آغازين‌ قيام‌ خويش‌؛ يعني‌ ترك‌ «مكه‌» در روز «ترويه‌» زلزله‌اي‌ خروشناك‌ و گسترده‌ بود،كه‌ معيارها را دگرگون‌ كرد و پرچم‌ رسالتي‌ بزرگ‌ را برافراشت‌. مرزهاي‌ صيانت‌ قرآن‌ رااستوار گردانيد. و بنياد جامعة‌ منحرف‌ اسلامي‌ آن‌ روز را به‌ لرزه‌ در آورد. حسين‌ (ع) باقيامش‌ در عاشورا حاكميت‌ ضد قرآني‌ دربار دمشق‌ را مطرود اعلام‌ نمود و افكار تخديرشده‌ را به‌ خود آورد و زهد پيشگان‌ صوفي‌ مشرب‌ را رسوا ساخت‌.




ماهيت‌ اسلام‌ را ـ كه‌ حاكميت‌ حق‌ و عدل‌ است‌ ـ از نو مطرح‌ كرد. حكومت‌تحميلي‌ و صد در صد غير مشروع‌ يزيد را باطل‌ خواند. نظام‌ انبيايي‌ فراموش‌ شده‌ را ـ كه‌شالودة‌ آن‌ بر اجراي‌ عدالت‌ است‌ ـ به‌ يادها آورد. خصلت‌هاي‌ جاهليت‌ را ـ كه‌ زنده‌ شده‌بود ـ به‌ سوي‌ نابودي‌ راند و به‌ نسل‌هاي‌ پرشور جوان‌ تفسير زندگي‌ آموخت‌. حركت‌عاشورا يك‌ حركت‌ قرآني‌ و انقلابي‌ است‌، حركتي‌ كه‌ فرزند متّقي‌ و رشيد و آگاه‌ پيامبر (ص)در راه‌ زنده‌ كردن‌ قرآن‌ و فعال‌ ساختن‌ ارزش‌هاي‌ فراموش‌ شدة‌ اسلام‌ آن‌ را پديد آورد.حسين‌ (ع) و يارانش‌ با كمال‌ شهامت‌ و آزادگي‌ و استقامت‌ و فداكاري‌، در دفاعي‌ مقدس‌ ازمرزهاي‌ دين‌ توحيد و عدل‌، با ايماني‌ ژرف‌ و حماسه‌ آفريني‌هايي‌ شگرف‌، به‌ آستان‌شهادت‌ سر نهادند و در راه‌ بقاي‌ دين‌ خدا جان‌ دادند و تجلي‌ِ آيين‌ محمدي‌ راجاودان‌ساختند.






  • اي‌ در غم‌ تو ارض‌ و سما خون‌ گريسته
    وي‌ روز و شب‌ به‌ ياد لبت‌ چشم‌ روزگار
    از تابش‌ سرت‌ به‌ سنان‌ چشم‌ آفتاب
    تنها نه‌ چشم‌ دوست‌ به‌ حال‌ تو اشكبار
    خنجر به‌ دست‌ قاتل‌ تو خون‌ گريسته‌



  • ‌ماهي‌ در آب‌ و وحش‌ به‌ هامون‌ گريسته‌
    نيل‌ و فرات‌ دجله‌ و جيحون‌ گريسته‌
    ‌اشك‌ شفق‌ به‌ دامن‌ گردون‌ گريسته‌
    خنجر به‌ دست‌ قاتل‌ تو خون‌ گريسته‌
    خنجر به‌ دست‌ قاتل‌ تو خون‌ گريسته‌








چكيدة‌ مقاله‌



به‌ جز از علي‌ كه‌ آرد پسري‌ ابوالعجايب‌ كه‌ علم‌ كند به‌ عالم‌ شهداي‌ كربلا را




پس‌ از رحلت‌ پيامبر (ص) جامعه‌ اسلامي‌ دچار نوعي‌ وارونگي‌ ارزش‌ها شده‌ بود.اين‌ وارونگي‌ فرهنگي‌ در زمينه‌هاي‌ سياسي‌، اعتقادي‌ و اجتماعي‌، ساختار حكومتي‌ را




كاملاً تغيير داده‌ بود. رويكرد دولت‌ مردان‌ به‌ تجمل‌ گرايي‌ و ايجاد شكاف‌ طبقاتي‌ ميان‌كارگزاران‌ جامعه‌ اسلامي‌ و عامة‌ مردم‌، از شاخصه‌هاي‌ فرهنگي‌ اين‌ عرصه‌ بود و از زماني‌كه‌ معاويه‌ با توجيه‌ نزديك‌ بودن‌ شام‌ به‌ امپراتوري‌ روم‌ و ضرورت‌ نشان‌ دادن‌ هيبت‌اسلامي‌ در مقابل‌ حكومت‌هاي‌ ديگر، به‌ ساختن‌ كاخ‌ و گسترش‌ دفتر ديوان‌ سالاري‌مبادرت‌ ورزيد، نوعي‌ نگرش‌ دنيا طلبانه‌ در ميان‌ دولت‌ مردان‌ پيدا شد و شكاف‌ طبقاتي‌خود را پديدار كرد. در اين‌ ميان‌، امام‌ حسين‌ (ع) مي‌دانست‌ كه‌ جامعه‌ به‌ مرزي‌ رسيده‌است‌ كه‌ تسامح‌ و تساهل‌ در پيشگاه‌ خداوند، خيانت‌ به‌ تمام‌ كساني‌ است‌ كه‌ براي‌ برپايي‌ارزش‌هاي‌ تمدن‌ اسلامي‌، جان‌ خود را فدا كرده‌ بودند. از اين‌ رو حضرت‌ پيش‌ از خروج‌ ازمدينه‌، خط‌ مشي‌ حركت‌ اصلاح‌ گرايانه‌ خود را چنين‌ تبيين‌ مي‌كند:




«من‌ از روي‌ خود خواهي‌، خوش‌گذراني‌، فساد و ستمگري‌ قيام‌ نكرده‌ام‌، بلكه‌ براي‌اصلاح‌ امت‌ جدم‌ خروج‌ كرده‌ام‌.»




در تاريخ‌ بشر، هيچ‌ گاه‌ فاجعه‌اي‌ به‌اين‌ عظمت‌ رخ‌ نداده‌ بود، كه‌ كسي‌ مانند يزيدپسر معاويه‌، در جاي‌ كسي‌ مانند پيامبر آخر الزمان‌ و آورندة‌ قرآن‌، حضرت‌ محمد بن‌عبدالله (ص) بنشيند، و به‌ نام‌ خليفه‌ و جانشين‌ پيامبر خدا و نمايندة‌ «نظام‌ قرآني‌» ومجري‌ قرآن‌ بر مردم‌ حكم‌ راند، و سرنوشت‌ اسلام‌ و مسلمانان‌ را تعيين‌ كند، موجودي‌پست‌ و بي‌ مقدار، در جاي‌ بزرگ‌ترين‌ انسان‌ كامل‌ سده‌ها و اعصار، اسيري‌ در دست‌شيطان‌، در جاي‌ تلاوتگر آيات‌ قرآن‌ و فريادگر توحيد و عدل‌ و احسان‌، نقطة‌ سياهي‌سراسر پستي‌ و تباهي‌، در جاي‌ خورشيد فروغ‌ گستر آفاق‌ تعالي‌ و آگاهي‌، خميره‌اي‌ ازضلال‌ جاهليت‌، در جاي‌ اشعة‌ زلال‌ هدايت‌... و روشن‌ است‌ كه‌ پيامد اين‌ سقوط‌ بزرگ‌چيست‌؟ از ميان‌ رفتن‌ همة‌ آثار تربيت‌ قرآني‌ و شيوع‌ يافتن‌ همة‌ اوضاع‌ منحط‌ جاهلي‌.




پس‌ رسالت‌ «جداسازي‌ حق‌ از باطل‌ و عدل‌ از ظلم‌» به‌ منظور پايداري‌ حق‌ وعدل‌، و نابودي‌ باطل‌ و ظلم‌، رسالتي‌ عظيم‌ است‌ و قيام‌ حسين‌ (ع) تجلي‌ تام‌ اداي‌ اين‌رسالت‌ است‌. حسين‌ (ع) براي‌ هميشه‌ حق‌ را از باطل‌ جدا ساخت‌، تا ديگر يزيديان‌عصرها نتوانند، با پوشش‌ اسلام‌، جاهليت‌ را زنده‌ سازند؛ چه‌ جاهليت‌ كهن‌ و چه‌ جاهليت‌نو را.




در حقيقت‌، اگر امام‌ حسين‌ (ع) نبود عاشورا نبود، و اگر عاشورا نبود، اسلام‌ نمي‌ماندو اگر اسلام‌ نمانده‌ بود، تمدن‌ اسلامي‌ پديد نمي‌آمد. حركت‌ عاشورا يك‌ حركت‌ قرآني‌(انقلابي‌) است‌، حركتي‌ كه‌ فرزند متقي‌ و رشيد و آگاه‌ پيامبر (ص)، در راه‌ زنده‌ كردن‌ قرآن‌ وفعال‌ ساختن‌ ارزش‌هاي‌ فراموش‌ شدة‌ اسلام‌ آن‌ را پديد آورد.




يزيد مظهر ضد ارزش‌ها بود، و حسين‌ (ع) مظهر همة‌ ارزش‌ها و در يك‌ كارزارعجيب‌، پرچمدار بزرگ‌ ارزش‌ها با خون‌ خود و فرزندان‌ و برادران‌ و يارانش‌، همة‌ ضدارزش‌ها را محكوم‌ كرد. آري‌، همة‌ معيارهاي‌ الهي‌ و معالم‌ رباني‌، و تجلّي‌هاي‌ قرآني‌ وارزش‌هاي‌ انساني‌ و انفجارهاي‌ وجداني‌ در ساية‌ «قيام‌ حسيني‌» پناه‌ جست‌، و همة‌ ضدمعيارها و ضد ارزش‌ها و ضد وجدان‌ها در دربار يزيد و سپاه‌ شام‌ و كوفه‌... و زندگي‌ها دوگونه‌ گشت‌: حسيني‌ و يزيدي‌. هر چه‌ عدالت‌ است‌ حسيني‌ است‌، و هر چه‌ دور از عدالت‌،يزيدي‌.




عاشورا، نقطة‌ اتصال‌ «بعثت‌» و «غدير» است‌ به‌ «ظهور مهدي‌ (عج‌) و امام‌حسين‌ (ع) تجسم‌ سترگ‌ آدم‌ (ع) است‌ تا خاتم‌ (ص) در تثبيت‌ ارزش‌هاي‌ الهي‌، و تقوم‌انسانيت‌ انسان‌، و الهي‌ شدن‌ زمين‌، و اوست‌ تكرار كنندة‌ نزول‌ قرآن‌، در صيانتي‌ بزرگ‌، واوست‌ مفسّر «خطب‌ فاطميه‌» و فريادگرِ «نهج‌البلاغه‌» و معلم‌ حماسه‌ و آزادي‌، و مبشرظهور عدل‌ مطلق‌، و اسوة‌ بزرگ‌ زندگي‌ و آزادگي‌.




عاشورا يك‌ «ايست‌ بزرگ‌» است‌:




در برابر سيل‌ بنيان‌كن‌ِ جاهليت‌؛




در برابر سقوط‌ها و انحطاط‌ها، الحادها و ضلالت‌ها؛




در برابر بشريت‌ فرو رفته‌ در تباهي‌؛




در برابر ماديت‌ منحط‌ اخلاقي‌ و غفلت‌هاي‌ عميق‌ عاطفي‌؛




در برابر زندگي‌هايي‌ بي‌ محتوي‌ و حماسه‌هاي‌ فراموش‌ شده‌؛




در برابر پذيرش‌ ذلت‌ و بردگي‌ و وداع‌ با عزت‌ و آزادگي‌.




/ 1