ج) سخنراني افشاگرانه در كنگره عظيم حج
يكي دو سال قبل از مرگ معاويه، كه فشار نسبت به شيعيان اوج گرفت، امام حسين عليه السلام به حج مشرف شد. در مني از صحابه و تابعان و بني هاشم دعوت كرد در چادرش جمع شوند. بيش از هفتصدنفر تابعي و دويست نفر صحابي آمدند. حضرت در بخشي از خطبه اش فرمود: «ديديد اين مرد زورگو و ستمگر (معاويه) با ما و شيعيان ما چه كرد...؟ وقتي به شهرهاي خود برگشتيد، با افراد مورد اعتماد در ميان بگذاريد و آنان را به رهبري ما دعوت كنيد؛ زيرا مي ترسم حق نابود گردد.»در تحف العقول خطبه اي از حضرت نقل شده كه ظاهراً همين خطبه «مني» مي نمايد. در بخشي از اين خطبه مي فرمايد: «... شما به چشم خود مي بينيد كه پيمانهاي الهي را مي شكنند...؛ ولي بيم و هراس به خود راه نمي دهيد... . مصيبت شما عالمان امت از همه بيشتر است. زمام امور بايد در دست كساني باشد كه عالم به احكام خدا و امين بر حلال و حرام اويند. ... آنان را بر اين مقام مسلط نساخت مگر گريز شما از مرگ و دلبستگي تان به زندگي چند روزه دنيا... .»حضرت در پايان عرض مي كند: «پروردگارا! اين حركت ما نه به خاطر رقابت بر سر حكومت و قدرت و نه به منظور به دست آوردن مال دنياست، بلكه به خاطر آن است كه نشانه هاي دين تو را به مردم نشان دهم و اصلاحات را در كشور اسلامي اجرا كنم....».(12)2 - ضبط اموال دولتي
در همان ايام كارواني از يمن، كه حامل مقداري از بيت المال بود، از طريق مدينه رهسپار دمشق بود. امام حسين عليه السلام آن را ضبط و در ميان مستمندان بني هاشم و ديگران تقسيم كرد. آنگاه به معاويه نوشت: «كارواني از اينجا عبور مي كرد كه حامل اموال و پارچه ها و عطرياتي براي تو بود تا آنها را به خزانه دمشق سرازير كني و به خويشانت، كه تاكنون شكمها و جيبهاي خود را از بيت المال پر كرده اند، ببخشي. من نياز به آن اموال داشتم و آنها را ضبط كردم.»بي شك اين عمل امام يك گام در جهت نامشروع نماياندن حكومت معاويه و مخالفت با آن بود. حضرت با اين اقدام، خود را ولي امور و صاحب اختيار بيت المال دانست.پيامبر خُلق كريم خود را از هيچ كس دريغ نمي كرد، ولي روشي محتاط داشت و تا زنده بود بني اميه در حكومت جاي پايي نيافتند. بعد از پيامبر در زمان عمر، معاويه والي شام شد. عثمان كه خود از بني اميه بود بيت المال و مناصب حكومتي را در اختيار آنان گذاشت و آنان چهار عامل مهمّ ثروت، روحانيت (اجيركردن امثال ابوهريره) و ديانت (با بهانه قرار دادن پيراهن عثمان) و قدرت را به دست گرفتند.در اين امر چند چيز دخالت داشت:1 - تيزهوشي معاويه2 - سوء تدبير خلفا
3 - جهالت مردمعلت مبارزه بني اميه با اسلام دو چيز بود1 - رقابت نژادي كه در سه نسل متراكم شده بود.2 - تباين قوانين اسلام با نظام زندگي (جابرانه) رؤساي قريش، خصوصاً امويها. قرآن كريم مي فرمايد:«و ما ارسلنا في قريّة من نذير الاّ قال مترفوها انّا بما ارسلتم به كافرون»(سوره سبا، آيه 34.)