مؤلفه‌هاي‌ عزت‌آفرين‌ در حيات‌ امام‌ حسين‌ - مؤلفه های عزت آفرین در حیات امام حسین(ع) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مؤلفه های عزت آفرین در حیات امام حسین(ع) - نسخه متنی

محمد اسماعیل زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





مؤلفه‌هاي‌ عزت‌آفرين‌ در حيات‌ امام‌ حسين‌




محمد اسماعيل‌زاده‌





مقدمه



ما مسلمانان‌ براي‌ ساختن‌ جوامع‌ ايده‌آل‌ و محتوا بخشيدن‌ به‌ حركت‌هاي‌ خود،سرمشق‌هاي‌ بسياري‌ داريم‌. بزرگ‌ترين‌ و جاودانه‌ترين‌ الگوي‌ ما «قرآن‌ كريم‌» است‌ كه‌در طول‌ تاريخ‌، سرمشق‌ همة‌ آزاد مردان‌، براي‌ ايجاد يك‌ جامعة‌ سالم‌ و مترقي‌ و به‌ دور ازهر گونه‌ فساد و تباهي‌ بوده‌ و هست‌.



سيرة‌ انقلابي‌ پيامبر اكرم‌ در برابر اشرافيت‌ قريش‌ و سرمايه‌داري‌، حكومت‌امام‌ علي‌ و منشور آفتاب‌ گونة‌ نهج‌البلاغه‌، خطبه‌هاي‌ حضرت‌ زهرا در دفاع‌ ازآرمان‌ انقلابي‌ و قرآني‌ حركت‌ سالار شهيدان‌ به‌ شرط‌ تبيين‌ و تحليل‌ درست‌ آن‌، همه‌اينها مي‌تواند الگوهايي‌ براي‌ همه‌ جوامع‌ بشري‌ اعم‌ از مسلمان‌ و غير مسلمان‌ باشد.قيام‌ سالار شهيدان‌ حسين‌بن‌ علي‌ ، نه‌ تنها براي‌ مسلمانان‌ بلكه‌ الگويي‌ براي‌ همة‌جهانيان‌ تا صبح‌ رستاخيز است‌.



امام‌ حسين‌ حضور مجدد حضرت‌ آدم‌، نوح‌، ابراهيم‌، اسماعيل‌، موسي‌ و عيسي‌ـ علي‌ نبينا و آله‌ و عليهم‌السلام‌ ـ در قلة‌ فريادگري‌ و هدايت‌ مردم‌ است‌. اين‌كه‌امام‌حسين‌ را وارث‌ آدم‌ مي‌خوانيم‌ و زيارت‌ وارث‌ را با سلام‌ به‌ پيامبران‌ الهي‌ آغازمي‌كنيم‌ براي‌ همين‌ است‌، يعني‌ نشان‌ نقطة‌ اتصال‌ در همة‌ حركت‌هاي‌ الهي‌ - خدايي‌،به‌ صورت‌ تجسم‌ دوبارة‌ حضرت‌ آدم‌، ابراهيم‌، اسماعيل‌، موسي‌، عيسي‌، محمد، علي‌،فاطمه‌، و امام‌ حسن‌ است‌. اهداف‌ تمام‌ انبيا و اوصياي‌ الهي‌، در نهضت‌ خونبار امام‌حسين‌ تجلي‌ يافته‌، پس‌ بايد قيام‌ امام‌ حسين‌ را به‌ جهانيان‌ شناساند و مجالس‌حسيني‌ را غني‌ ساخت‌ و فرياد دين‌خواهي‌ و ستيز با ظلم‌ و فساد امام‌ حسين‌ را در دنياطنين‌ افكن‌ ساخت‌. امام‌ حسين‌ طنين‌ فرياد زندگي‌ است‌، پس‌ بايد طنين‌ آن‌ در همة‌آفاق‌ در پيچد.



امام‌ حسين‌ در ذات‌ و طبيعت‌ خود، يك‌ درياي‌ خروشان‌ عواطف‌ و صداقت‌است‌. يك‌ انسان‌ والا، پاك‌، منور، بدون‌ ذرّه‌اي‌ شائبة‌ ترديد در شخصيت‌ ملكوتي‌ والاي‌او. او براي‌ هدف‌ اسلامي‌ و انساني‌ خويش‌، سرسختانه‌ تا پاي‌ جان‌ با حكومت‌ ستمگروقت‌، جنگيد و درس‌ حريت‌ و آزادي‌ را به‌ همة‌ جهانيان‌ نماياند.



«ايها الناس‌ ان‌ رسول‌ اللّه‌ قال‌: من‌ راي‌ سلطاناً جائراً يعمل‌ في‌ عباد اللّه‌بالاثم‌ و العدوان‌...». بحث‌ بر سر اين‌ است‌ كه‌ امام‌ حسين‌ فلسفه‌ حركت‌ خود را مقابلة‌با جور قرار مي‌دهد و در راه‌ مقدس‌ترين‌ هدف‌ها -كه‌ همة‌ منصفين‌ عالم‌ آن‌ را قبول‌دارند- دشوارترين‌ مبارزه‌ را تحمل‌ مي‌كند. دشوارترين‌ مبارزه‌، مبارزة‌ غريبانه‌ است‌.كشته‌ شدن‌ در ميان‌ هياهو و هلهلة‌ دوستان‌ و تحسين‌ عاميانه‌ هر دو، چندان‌ دشوارنيست‌. مبارزة‌ سرسختانه‌ از حق‌، در حالي‌ كه‌ سپاه‌ دشمن‌ چندين‌ برابر سپاه‌ اوست‌،حكايت‌ از اين‌ مي‌كند كه‌ براي‌ حفظ‌ دين‌ و ارزش‌هاي‌ آن‌، بايد با ظلم‌ و حاكمان‌ باطل‌ وناحق‌، مبارزه‌ كرد و باطل‌ را از بين‌ برد و حق‌ را احيا نمود.





شهامت‌ و آزادگي‌



اولين‌ مؤلفة‌ عزت‌آفرين‌ درس‌ شهامت‌ و آزادگي‌، استقامت‌ و فداكاري‌، دفاع‌مقدّس‌ از مرزهاي‌ دين‌ توحيد و عدل‌، با ايماني‌ ژرف‌ و حماسه‌ آفريني‌هاي‌ شگرف‌، به‌آستان‌ شهادت‌ سرنهادن‌، در راه‌ بقاي‌ دين‌ خدا جان‌ دادن‌، و تجلّي‌ آيين‌ محمّدي‌ راجاودان‌ ساختن‌ است‌.



بدين‌ گونه‌ امام‌ حسين‌ يك‌ نشان‌ بزرگ‌ افتخار است‌ كه‌ تاريخ‌ آن‌ را به‌ سينة‌اسلام‌ آويخته‌ است‌ و يك‌ مشعل‌ جاويد هدايت‌ كه‌ تاريخ‌ آن‌ را بر سر راه‌ فرزندان‌ اسلام‌قرار داده‌ است‌. و اين‌ فرزندان‌ اسلامند كه‌ بايد آن‌ را زنده‌ بدارند.



امام‌ حسين‌ را بايد ياد كرد و همواره‌ اهداف‌ والاي‌ آن‌ حضرت‌ را گرامي‌ داشت‌، چراكه‌ امام‌ حسين‌ فرزند پيغمبر اسلام‌ است‌، با آن‌ همه‌ احاديث‌ و سخناني‌ كه‌ شيعه‌ وسني‌ درباره‌ او از پيامبر اكرم‌ نقل‌ كرده‌اند، جهانيان‌ چگونه‌ حاضرند از ياد شهادت‌ نورچشم‌ پيامبر خود ـ كه‌ در راه‌ حفظ‌ دين‌ و پايداري‌ آيين‌ آن‌ شهيد و كشته‌ شده‌ است‌ و خودو خاندانش‌ را آن‌ گونه‌ فداي‌ دين‌ كرده‌ است‌ ـ غفلت‌ نموده‌ و انسانيت‌ و اسلاميّت‌ آنان‌اجازه‌ مي‌دهد كه‌ از كنار اين‌ حادثة‌ بزرگ‌، به‌ سادگي‌ بگذرند، چگونه‌ ارادت‌ و محبتشان‌به‌پيامبر خدا، محمد مصطفي‌ مي‌گذارد كه‌ اين‌ خون‌ مقدس‌ را فراموش‌ نموده‌ و قيام‌امام‌ حسين‌ را الگوي‌ خويش‌ قرار ندهند؟!





امامت‌ و پيروي‌ از جانشين‌ بر حق‌ پيامبر



دومين‌ مؤلفة‌ عزت‌آفرين‌ امام‌ حسين‌ ؛ احياي‌ امامت‌ بر حق‌ و جانشينان‌رسول‌ خدا بود تا مسلمانان‌ به‌ هدايت‌ ثقلين‌ چنگ‌ زنند و از شناخت‌ امام‌ زمان‌ خودغفلت‌ نكنند. اهميت‌ شناخت‌ خلافت‌ و امام‌ بر حق‌ تا آن‌جاست‌ كه‌ در احاديث‌ نبوي‌ - ازطريق‌ سنّي‌ و شيعه‌- رسيده‌ است‌ كه‌ هر كس‌ از جهان‌ در گذرد و امام‌ زمان‌ خود رانشناخته‌ باشد، مانند مردم‌ عهد جاهليت‌ مرده‌ است‌، يعني‌ مانند عهد جاهليت‌ در گذشته‌و به‌ حقيقت‌ اسلام‌ و هدايت‌ قرآني‌ نرسيده‌ است‌، زيرا قرآن‌، به‌ صراط‌ مستقيم‌ دعوت‌ كرده‌و پيمودن‌ صراط‌ مستقيم‌ را تنها راه‌ نجات‌ انسان‌ در اين‌ جهان‌ دانسته‌ است‌ و صراط‌مستقيم‌ -در همة‌ ابعاد نظري‌ و عملي‌ آن‌- امري‌ بديهي‌ نيست‌، يعني‌ چنان‌ نيست‌ كه‌همة‌ افراد بشر حتي‌ بزرگان‌ و انديشمندان‌ به‌ راحتي‌ آن‌ را تشخيص‌ دهند و حدود و كم‌وكيف‌ آن‌ را تشخيص‌ دهند وگرنه‌ همة‌ اهل‌ جهان‌ به‌ همان‌ طريق‌ مستقيم‌ قرآن‌مي‌رفتند و اين‌ همه‌ اختلاف‌، درگيري‌، گمراهي‌، انحطاط‌، ظلم‌، جنگ‌، جهل‌ و سقوط‌دركار نبود.



البته‌ شناخت‌ قرآن‌ و مفاهيم‌ آن‌ نيز براي‌ تمام‌ انسان‌ها، ميسر نيست‌ و نياز به‌مفسّر و مبيّن‌ دارد، بهترين‌ مفسران‌ و معلمان‌ قرآن‌، ائمه‌ هدي‌ هستند كه‌ علم‌قرآني‌، صراط‌ مستقيم‌ و سرّ هدايت‌ را سينه‌ به‌ سينه‌، از پيامبر خدا آورندة‌ قرآن‌ فراگرفته‌اند. پس‌ شناخت‌ امامان‌ معصوم‌ -كه‌ پيامبر اكرم‌ در سخنانش‌ تأكيد كرده‌ است‌،امري‌ ضروري‌ است‌ و در واقع‌ شناخت‌ امام‌، مقدمة‌ شناخت‌ قرآن‌ است‌ و آية‌ شريفة‌ اهدنا الصراط‌ المستقيم‌ نيز كه‌ همواره‌ در نماز خوانده‌ مي‌شود، ناظر به‌ همين‌ معاني‌است‌؛ يعني‌ خدايا! ما را به‌ صراط‌ مستقيم‌ كه‌ همان‌ راه‌ ائمة‌ معصومين‌ است‌، هدايت‌فرما.



مفسر جليل‌ شيخ‌ ابوعلي‌ طبرسي‌ در تفسير اين‌ آيه‌ مي‌فرمايد: «براي‌ صراط‌مستقيم‌ چند معنا گفته‌اند، يكي‌ اين‌كه‌ مراد پيامبر و امامان‌ بعد از اوست‌. در اخبار ماشيعيان‌ اين‌ معنا آمده‌ است‌:



«هو الذين‌ امر الله‌ به‌، من‌ التوحيد و العدل‌ و ولاية‌ من‌ اوجب‌ الله‌ طاعته‌».



«صراط‌ مستقيم‌، همان‌ ديني‌ است‌ كه‌ خداوند به‌ آن‌ امر كرده‌ است‌؛ يعني‌ توحيد،عدل‌ و ولايت‌ (امامت‌) كسي‌ كه‌ خدا اطاعت‌ او را واجب‌ كرده‌ است‌».





اجراي‌ عدالت‌



سومين‌ مؤلفة‌ عزت‌آفرين‌ در حيات‌ امام‌ حسين‌ «اجراي‌ عدالت‌» است‌؛ به‌طوري‌ كه‌ دين‌ اسلام‌، دين‌ توحيد و عدل‌ خوانده‌ شده‌ است‌. عدل‌ به‌ همة‌ معاني‌ و در همة‌مصداق‌هاي‌ آن‌، خداوند متعال‌ عادل‌ است‌ و از مردم‌ نيز خواسته‌ است‌ كه‌ در زندگي‌خويش‌، عدالت‌ را پيشة‌ خويش‌ سازند. رسول‌ خدا نيز در اهميت‌ عدالت‌ فرمود: «يك‌ساعت‌ اجراي‌ عدالت‌ از هفتاد سال‌ عبادت‌ بهتر است‌».



خوشبختانه‌ براي‌ فهميدن‌ معناي‌ عدل‌، از امامان‌ معصوم‌ سخنان‌ جالب‌توجهي‌ رسيده‌ است‌:



شيخ‌ بزرگوار كليني‌، از حضرت‌ امام‌ جعفر صادق‌ نقل‌ كرده‌ است‌ كه‌ حضرت‌فرمود: «اگر در ميان‌ مردم‌ به‌ عدالت‌ رفتار شود، همه‌ بي‌نياز خواهند گشت‌».



امام‌ حسين‌ در روز عاشورا، يكي‌ از اهداف‌ بلندش‌، احياي‌ عدالت‌ و از بين‌بردن‌ ظلم‌ و ستم‌ بني‌اميه‌ بود. خلفاي‌ بني‌اميه‌، با روش‌ ظالمانه‌ و ستمگرانة‌ خود، جامعه‌اسلامي‌ را به‌ سقوط‌ انساني‌ و اخلاقي‌، سوق‌ داده‌ بودند و براي‌ مردم‌، ارزشي‌ نمي‌شناختند.



جايگاه‌ عدالت‌ در فرهنگ‌ و مكتب‌ اسلام‌ چنان‌ بالا و والاست‌ كه‌ مولاي‌ متقيان‌علي‌ جان‌ شريف‌ و عزيز خويش‌ را فداي‌ آن‌ نمود؛ چرا كه‌ فطرت‌ همة‌ انسان‌هاخواهان‌ عدالت‌ است‌ و از ظلم‌ و بيداد، تنفر دارد. رسول‌ گرامي‌ اسلام‌ و ائمه‌ معصومين‌ ،تماماً به‌ دنبال‌ اجراي‌ عدالت‌ در جوامع‌ اسلامي‌ بودند و براي‌ احياي‌ عدالت‌، تا آخرين‌لحظات‌ عمرشان‌، فداكاري‌ نمودند و اين‌ همه‌ از عظمت‌ و جايگاه‌ والاي‌ عدالت‌ خبرمي‌دهد.



از اين‌ جاست‌ كه‌ همه‌ مكلفند نام‌ بلند امام‌ حسين‌ را زنده‌ نگاه‌ دارند و همه‌موظفند كه‌ تلالؤ اين‌ حماسه‌ خورشيدي‌ را در طنين‌ پر جلال‌ آيات‌ عدل‌ و قسط براي‌هميشه‌، درخشان‌ و پرتو افشان‌ حفظ‌ كنند و با اين‌ پشتوانة‌ سترگ‌ از همه‌ تسليم‌ها وذلّت‌ها برهند. و به‌ همه‌ خواب‌ها، خمودي‌ها پشت‌ كنند تا به‌ عزت‌ها و آزادي‌هاي‌ انساني‌برسند.



آزادگان‌ جهان‌ بايد بيدار شوند و پرچم‌ امام‌ حسين‌ را بر افرازند و پيوسته‌ حلقه‌اين‌ سلسله‌ را در معبر قرن‌ها و اعصار به‌ هم‌ بپيوندند و آيات‌ قرآن‌ را با خون‌ فرزندان‌ قرآن‌تفسير كنند و عدالت‌ را هدف‌ قرار دهند و ذلت‌ها را نپذيرند. امام‌حسين‌ نه‌ تنها الگوي‌مسلمانان‌ بلكه‌ الگوي‌ تمام‌ آزاد مردان‌ جهان‌ است‌؛ چنان‌كه‌ گاندي‌ رهبر فقيد هندوستان‌گفت‌: «من‌ مبارزه‌ را از شهداي‌ عاشورا آموختم‌».



شيخ‌ محمد مدني‌ مي‌گويد: «ما بايد از ياد ماه‌ محرم‌ سرمشق‌ بگيريم‌».



شيخ‌ عبدالله‌ علايلي‌، يكي‌ از قله‌هاي‌ فرهنگ‌ لبنان‌، دربارة‌ امام‌ حسين‌ وشب‌ عاشورا «كتاب‌ سمو المعني‌ سمو الذات‌» را مي‌نويسد.



و بالاخره‌ اقبال‌ لاهوري‌ نيز فرياد مي‌زند كه‌:






  • سرّ اسماعيل‌ و ابراهيم‌ بود
    خون‌ او تفسير اين‌ اسرار كرد
    رمز قرآن‌ از حسين‌ آموختيم
    تار ما از زخمه‌اش‌ لرزان‌ هنوز
    تازه‌ از تكبير او ايمان‌ هنوز



  • يعني‌ آن‌ اجمال‌ را تفصيل‌ بود
    ملت‌ خوابيده‌ را بيدار كرد
    ‌آه‌ او خوابيده‌ را بيدار كرد
    تازه‌ از تكبير او ايمان‌ هنوز
    تازه‌ از تكبير او ايمان‌ هنوز



امام‌ حسين‌ نمايان‌گر عزت‌، منطق‌ حيات‌ و عدل‌ و معلم‌ ايمان‌ و حماسه‌ وكلاس‌ آزادگي‌ و شرف‌، در مدرسة‌ اعتقاد و جهاد و آموزشگر نماز، قرآن‌ و رمز سلوك‌ روحي‌صحيح‌ و عرفان‌ الهي‌ است‌ و نام‌ و يادش‌ هميشه‌ تا ظهور نيّر اعظم‌ و وارث‌امام‌حسين‌ و بر هم‌ زننده‌ همة‌ ظلم‌ها و ستم‌ها زنده‌ خواهد بود.



امام‌ حسين‌ نماد واقعي‌ نماز و عدالت‌ بود و به‌ عدالت‌ و قسط‌، فرمان‌ مي‌داد؛چنان‌كه‌ در برخي‌ دعاها چنين‌ آمده‌ است‌: «اشهد انك‌ قدامرت‌ بالقسط‌ و العدل‌ و دعوت‌اليهما و انك‌ صادق‌ صديق‌ صدقت‌ فيما دعوت‌ اليه‌».



«من‌ گواهي‌ مي‌دهم‌ كه‌ تو به‌ اجراي‌ قسط‌ و عدل‌، فرمان‌ دادي‌ و جامعة‌ اسلامي‌ رابه‌ قسط‌ و عدل‌ فرا خواندي‌ و تو راستگو و صدّيقي‌ و به‌ هر چه‌ خواندي‌، صادقانه‌فراخواندي‌».





حماسة‌ حضور



چهارمين‌ مولفة‌ عزت‌آفرين‌ در حيات‌ مبارك‌ امام‌ حسين‌ «حماسة‌ حضور»است‌؛ حضور شگرف‌ انسانيت‌ است‌ در هر جا و هر روز، مائده‌ بزرگ‌ روح‌ انسان‌ در تداوم‌اعصار، محتواي‌ راستين‌ زمان‌ در ملكوت‌ زمين‌، حضور نور است‌ در سيطرة‌ بي‌امان‌ظلمت‌. صلابت‌ شجاعت‌ انسان‌ است‌ در تجلي‌گاه‌ ايمان‌، فرياد طنين‌ آزادگي‌ در زمين‌، ومجري‌ و احيا كنندة‌ سنت‌ پيامبر است‌؛ چنان‌كه‌ رسول‌ خدا فرمود: «حسين‌ منّي‌ و انا من‌حسين‌».



ترتيل‌ آيات‌ قرآن‌ است‌ در الواح‌ ابديّت‌، اعلان‌: ان‌ الله‌ يأمر بالعدل‌ است‌ وپشتوانة‌ ليقوم‌ الناس‌ بالقسط‌ ، تجديد مطلع‌ رجزهاي‌ بدر است‌ در حنين‌، خط‌ بطلان‌بر وارثان‌ احزاب‌ و خيبر، خروش‌ تندر آساي‌ عدل‌ است‌، در كلّيت‌ ناچيز و نفي‌ همة‌ ستم‌ها،پليدي‌ها، پستي‌ها، فجورها، ظلم‌ها، حق‌ كشي‌هاست‌، با هر نام‌ و عنواني‌ كه‌ باشد.



عطش‌ است‌ درياآفرين‌، در اقيانوس‌ حيات‌، تابيده‌ بر چكادهاي‌ افراشته‌، پيروزي‌رسالتي‌ است‌ بزرگ‌ بر دوش‌ اسارتي‌ رهابخش‌ در آفاق‌ زمان‌ها... فرياد همة‌ انسان‌هاست‌در طول‌ تاريخ‌، از همة‌ حنجره‌هاي‌ پاك‌ خدايي‌ و هديه‌اي‌ به‌ بشريت‌ و تاريخ‌.



اكنون‌ ما موظفيم‌ امام‌ حسين‌ و قيام‌ خونينش‌ را به‌ خوبي‌ بشناسيم‌ و سپس‌شناساندن‌ آن‌، به‌ همة‌ ابعاد و رساندن‌ پيام‌ آن‌، به‌ همة‌ انسان‌ها به‌ عنوان‌ يك‌ وظيفة‌بزرگ‌ انساني‌، و ديني‌.



هم‌چنين‌ تجديد نظر در چگونگي‌ بهره‌وري‌ از امام‌ حسين‌ و بهره‌رساني‌ به‌انسان‌ها به‌ وسيلة‌ آن‌ و بازسازي‌ فرهنگ‌ حسيني‌، در جهت‌ هر چه‌ بيشتر عمق‌ بخشيدن‌به‌ آن‌ و بهره‌رساني‌ و ساخته‌ شدن‌ و سازندگي‌ به‌ وسيلة‌ آن‌ و گسترش‌ دادن‌ نفوذ آن‌ درنسل‌ها و عصرها به‌ منظور رهايي‌ خلق‌ها از ستم‌ و رسيدن‌ به‌ عدالت‌.





ظلم‌ستيزي‌



پنجمين‌ مولفة‌ عزت‌آفرين‌ در زندگي‌ امام‌ حسين‌ «ظلم‌ستيزي‌» است‌.حركت‌ امام‌ حسين‌ حركت‌ ظلم‌ستيز بود. ما بايد اين‌ فرهنگ‌ را بشناسيم‌.



بنا به‌ نوشتة‌ نويسندة‌ شيعي‌ لبنان‌، شيخ‌ محمّد جواد مغنيه‌: امام‌ حسين‌نزدشيعيان‌ و آگاهان‌ از اهداف‌ و آرمان‌هاي‌ او، تنها يك‌ اسم‌ براي‌ يك‌ شخص‌ نيست‌،بلكه‌ اين‌ نام‌، نماد ژرف‌ هدايت‌ است‌ و رمز قهرماني‌ و انسانيت‌ و آرمان‌ و سرلوحة‌ دين‌ وشريعت‌ است‌ و سر فصل‌ فداكاري‌ در راه‌ حق‌ و جانبازي‌ در راه‌ عدالت‌؛ چنانكه‌ نام‌ يزيد،نماد فساد و تباهي‌ و استبداد است‌ و هتك‌ مقدسات‌ و نشر فجور و رذالت‌... امام‌ حسين‌ فريادي‌ است‌ پر طنين‌ در برابر حاكمي‌ ستمگر و همكاران‌ او، هر اسراف‌گري‌ كه‌ به‌ نام‌مصالح‌ ملّتي‌، بازي‌ مي‌كند.



هدف‌ معاويه‌ و فرزند ناخلف‌ او، نابودي‌ آرمان‌ متعالي‌ اهل‌ بيت‌ پيامبر بود.قصدشان‌ اين‌ بود كه‌ نور خدا و هدايت‌ الهي‌ را خاموش‌ كنند تا حكومتي‌ بر اساس‌ هواهاي‌نفساني‌، پديد آورند و نام‌ و ياد اهل‌ بيت‌ را براي‌ هميشه‌ از يادها ببرند، اما ياد و خاطرة‌امام‌ حسين‌ و حماسة‌ شورانگيز كربلا و آرمان‌هاي‌ والاي‌ حسيني‌ براي‌ هميشه‌ زنده‌ شد وهم‌چنان‌ تا روز رستاخيز زنده‌ خواهد ماند. اين‌ حقيقت‌ را بانوي‌ قهرمان‌ حضرت‌زينب‌كبري‌ ، با صراحت‌ و شهامت‌، در خطبه‌هاي‌ فراواني‌ ابراز داشته‌، چنان‌كه‌مي‌بينيم‌ اكنون‌ قرن‌ها از شهادت‌ آن‌ حضرت‌ گذشته‌ است‌، امّا حسين‌ و انقلاب‌ بزرگش‌،زنده‌ وپابرجاست‌.



اسلام‌، بقاي‌ خود و برنگشتن‌ به‌ اوضاع‌ جهل‌ جاهليّت‌ عربي‌ و ارتجاع‌ اموي‌ رامديون‌ امام‌ حسين‌ و خاندان‌ و ياران‌ او مي‌داند.



ما بايد در صحنة‌ انقلاب‌ و تمدن‌ اسلامي‌، به‌ واقعة‌ عاشورا و ياد بيدارگر قيام‌ وآفتاب‌آفرين‌ حسيني‌، اهميت‌ دهيم‌ و حق‌ آن‌ را پاس‌ داريم‌؛ بر هر مسلماني‌ لازم‌ است‌ هرشب‌ و روز احرام‌ بسته‌ و گرد كعبة‌ ولايت‌ متلاطم‌ و سيار، طواف‌ كند، اين‌ تكليف‌ انساني‌،وجداني‌، تاريخي‌ و شعوري‌ هر انسان‌ است‌. در اين‌ روزگار، با هر مرام‌ و مسلك‌، صرف‌ نظراز عقيده‌، دين‌، مكتب‌ و منطقه‌ و سرزمين‌، ما بايد بر مصائب‌ سيد الشهداء بگرييم‌ وبدانيم‌ كه‌ مكتب‌ حياتبخش‌ تشيّع‌، به‌ نام‌ و ياد حسين‌ زنده‌ است‌.



البته‌ روشن‌ است‌ كه‌ عزت‌ و افتخار حسيني‌ در اين‌ سرزمين‌ جاري‌ شد، در روزهاي‌عظيم‌ و بزرگ‌ دفاع‌ مقدس‌ كه‌ خون‌ گرم‌ جوانان‌، عرصه‌ها را رنگين‌ كرد و تلالؤ آفتابها رالاله‌وار ساخت‌، حضور لاله‌ها را جشن‌ گرفت‌، دلها داغدار گشت‌، پيكرها زير سنگ‌ حادثه‌،مجروح‌ شد و گونه‌ها خون‌ افشان‌ و بيدار، جنازه‌هاي‌ خونين‌ به‌ سر دستها در حال‌ پرواز،زمان‌ غرق‌ در هيبت‌ حادثه‌ و زمين‌ زير گامها لرزان‌ گرديد، مادران‌ در انتظار سلالة‌ خويش‌،پدران‌ شادمان‌ كه‌ پاره‌اي‌ از پيكرشان‌ در تاريخ‌ اسلام‌ ادغام‌ گشته‌ و قلة‌ رفيع‌ سربلندي‌ وصبر و پايداري‌ را فتح‌ كرده‌اند.



همة‌ معيارهاي‌ الهي‌، معالم‌ ربّاني‌ و تجليل‌هاي‌ قرآني‌، ارزش‌هاي‌ انساني‌ وانفجار وجداني‌، در ساية‌ عزت‌ و افتخار حسيني‌ نصيب‌ ملّت‌ ما شد. ما در ساية‌ عزت‌ وافتخار حسيني‌ آموختيم‌ كه‌ زندگي‌ بر دو گونه‌ است‌: حسيني‌ و يزيدي‌؛ هر چه‌ عدالت‌است‌، حسيني‌ و هر چه‌ دور از عدالت‌ است‌، يزيدي‌. ركن‌ مهم‌ عدالت‌، عدالت‌ معيشتي‌ واقتصادي‌ است‌، تا انسان‌ها گرفتار جامعة‌ طبقاتي‌ فاحش‌ نگردند و اميد و شادماني‌ خود رااز دست‌ ندهند.



ما در ساية‌ عزت‌ و افتخار حسيني‌ يك‌ شعور ناب‌ قوي‌، محتواي‌ ژرف‌ و غني‌،مكتب‌ آموزندة‌ انساني‌، ترتيل‌ خونبار آيات‌ قرآني‌، سجده‌ مترنّم‌ و نوراني‌ و يك‌ انقلاب‌اخلاقي‌ و حماسة‌ پوياي‌ صيرورتهاي‌ جاوداني‌ را به‌ دست‌ آورديم‌.



ما در ساية‌ عزت‌ و افتخار حسيني‌، دريافتيم‌ كه‌ امام‌ حسين‌ يك‌ ايست‌ بزرگ‌در برابر سيل‌ بنيان‌كن‌ جاهليت‌ است‌. در اين‌ كارزار پر شكوه‌، پرچمدار بزرگ‌ انسانيت‌، باخون‌ خود و فرزندان‌، برادران‌ و ياران‌، همة‌ ضد ارزش‌ها را محكوم‌ كرد. امضاي‌ سرخ‌ امام‌حسين‌ بر طومار حيات‌، ثبت‌ شد؛ بعثت‌ را زنده‌ كرد و غدير خم‌ را معنا نمود.



حسن‌ ختام‌ اين‌ مقاله‌، ابيات‌ عطّار نيشابوري‌ است‌ كه‌ مي‌گويد:





  • امام‌ كافتاب‌ خافقين‌ است‌امام‌
    بسي‌ خون‌ كرده‌اند اهل‌ ملامت
    هزار خوني‌ كه‌ بر روي‌ زمانه‌ست
    چو ذاتش‌ آفتاب‌ جاودان‌ بود
    چو آن‌ خورشيد دين‌ شد ناپديدار
    در آن‌ خون‌ چرخ‌ مي‌گردد چون‌ پرگار...



  • از ماه‌ تا ماهي‌حسين‌ است‌
    ‌و ين‌ خون‌ نخسبد تا قيامت‌
    ‌برفت‌ از چشم‌ و اين‌ خون‌ جاودان‌ است‌
    ز خون‌ او شفق‌ باختر از آن‌ بود
    در آن‌ خون‌ چرخ‌ مي‌گردد چون‌ پرگار...
    در آن‌ خون‌ چرخ‌ مي‌گردد چون‌ پرگار...






منابع‌:



1- مجمع‌ البيان‌، ج‌ 1، ص‌ 28.



2- بحارالانوار، ج‌ 75، ص‌ 352 به‌ نقل‌ از: جامع‌ الاخبار.



3- كافي‌، ج‌ 3، ص‌ 568.



4- جهت‌ اطلاع‌ رجوع‌ شود:



«سيرتنا و سنّتنا سيرة‌ نبينا و سننه‌»، تاليف‌ علامة‌ اميني‌، صاحب‌ الغدير؛ مقالة‌مغنيه‌، محمّد جواد «الشيعه‌ و يوم‌ عاشوراء»، در مجلة‌ رسالة‌ الاسلام‌، شماره‌ 3، سال‌يازدهم‌ محرم‌ 1379 ق‌، ص‌ 261-265 چاپ‌ افست‌ جديد به‌ وسيلة‌ بنياد پژوهشهاي‌اسلامي‌ آستان‌ قدس‌ رضوي‌ و مجمع‌ التقريب‌ بين‌ المذاهب‌ الاسلاميّه‌ مشهد(1411ق‌)؛ «تحف‌ العقول‌»، ص‌ 172 به‌ بعد؛ مقتل‌ معتبر «ابصار العين‌»، ص‌ 7-18.



5- بحارالانوار، ج‌ 44، ص‌ 333.



/ 1