همسايه از ديدگاه قرآن و روايات
مسجد 1908 همسايه از ديدگاه قرآن و روايات ش:57 غلامرضا گلي زواره موضوع خاص اجتماعي /اخلاق ص: 19ـ26مسئول مرکز تحقيقات فرهنگيان قم ضرورت مناسبات رفتاري همسايگان
از ديدگاه قرآن و عترت ، خانواده ها براي تحکيم روابط اخلاقي و عاطفي در بين اعضاي خود و نيز تربيتهاي انساني ، در بر خورد با همسايگان نبايد بي تفاوت باشند. بديهي است، شيوه هاي رفتاري مجاوران ، در شکل گيري عادات و سنتهاي افراد اثر مي گذارد. از اين جهت ، توجه به همسايه و جاذبه و دافعه در مقابل آنان، امر لازمي به نظر مي رسد. بدون شک ، پس از اجتماع کوچک خانواده که مهمترين و اساسي ترين نهاد تشکّل اجتماعي به شمار مي رود ، افرادي که در محله اي گردهم مي آيند و با يکديگر همسايه اند ، جامع نسبتاً کوچکي را تشکيل مي دهند که وحدت، وفات و نيز معاشرتهاي گرم و متقابل آنان ، مي تواند از آلام و ناگواريها بکاهد . و آرامش رواني را به ارمغان آورد . در آي 36 سور نساء پس از دستور به پرستش خداوند ،به احسان والدين ، خويشاوندان ، افراد يتيم ، مساکين و همسايه ها تأکيد شده است. از ديدگاه قرآن ، رعايت حقوق اين افراد ، در واقع عم به فرمان واجب الهي و اعراض از آن گناهي نابخشودني است . در اين آيه ، بر «جار ذي القربي» و «جار جنب » تأکيد شده است . ابو الفتوح رازي در تفسير خويش به نقل از عبد الله بن عباس ، منظور از «جار ذي القربي» را همساي خويشاوند تلقي کرده ، و آن ديگري را همساي بيگانه قلمداد نموده است [رازي ، تفسير ابوالفتوح رازي ، ج3، 176ـ 177]. سيد عبد الله شبّر ذيل تفسير اين آيه ، ... معناي همساي نزديک ، خويشاوند يا همعقيده را براي «جار ذي القربي » احتمالداده است ، و «الجار الجنب» را همساي دور ـ از نظر فاصله ـ ، خويشاوند دور يا فاصل داشتن به لحاظ اعتقادي تلقي کرده است . [شبر ، تفسير القرآن الکريم ، 114] . در هر حال ، اين دستور بزرگ و درخشان اسلامي متضمن برنامه اي است که اگر از سوي مسلمانان به کار گرفته شود ، بسياري از مشکلات جوامع انساني و نابسامانيهاي اخلاقي و رفتاري آنان بر طرف مي شود . در سخن گرانسنگ آسماني قرآن ، احسان به همسايه در حد توحيد عبادي ذکر شده است . اين ويژگي در فرهنگ اهل بيت (ع) نيز از اعتباري والا برخوردار است ؛ به نحوي که حضرت امام رضا(ع) در سخني گهر بار ، ارتباط شايسته با همسايگان و خوش رفتاري با آنان را از جمله اهداف بعثت رسول اکرم (ص) دانسته اند [انصاريان ، سيري در نماز ، 23] . حضرت علي (ع) پيروان خويش را افرادي مي دانند که موجب برکت همسايگان باشند [کليني ، کافي ، ج3، 333]. امام صادق (ع) نيز نيکرفتاري با همسايه را بعد از نماز ، و در رديف اقام نماز جماعت در مسجد ذکر کرده اند [مفيد ،امالي ، 205]. از ائمه (ع) روايت شده که مکارم اخلاق 10 چيز است ، که يکي از اين مکارم ، حمايت از همسايه مي باشد . [يعقوبي، تاريخ يعقوبي ، ج2، 201ـ202؛ عاملي ، وسائل الشيعه ، کتاب جهاد النفس ] . هنگامي که پيامبر اکرم (ص) ، معاذبن جبل را به استانداري يمن منصوب کردند ، در وقت عزيمت وي خطاب به اين صحابه وارسته ، نکاتي را سفارش فرمودند که رعايت حال همسايه ، از موضوعات مهم سفارشهاي آن سفير آسماني بود [حراني ، تحف العقول ، 29] .در فرمايشهاي ائمه (ع) اهتمام هر مسلماني نسبت به مجاوران خود آنچنان با اهميت تلقي گرديده ، که در رديف نخستين دستورها و توصيه هاي اخلاقي معصومان(ع) قرار گرفته است . هر مسلماني بايد بر اين باور باشد که مناسبات اخلاقي و رفتاري اش با همسايگان ، در پروند اعمالش ضبط مي شود. به حکم مسلمان بودن و تبعيت از دستورهاي قرآني ، بايد روابط خويش را با همسايگان نبر اساس صفا و صميميت ، عطوفت ، خوش بيني ، تأمين امنيت احتراز از اذيت ، و بردباري در مقابل برخي ناملايمات بر قرار کنيم . اهميت قوانين دين اسلام در مناسبات اجتماعي هنگامي روشن مي شود، که روحي آحاد جامعه را نسبت به مصالح همسايگان تقويت و ترغيب مي نمايد. اسلام چنان پيروان راستين خود را پرورش مي دهد که در هنگام تصادم منافع شخصي با برنامه هاي همسايگان ، بايد از حق خويش صرف نظر کنند . البته ، چنين گذشتي در وضعي تجويز و توصيه شده است ، که مصالح مجاوران بر محور حق و عدالت باشد . همچنين، اسلام جميع همسايگان راملزم مي نمايد که مصالحشان با روحيات جمع توافق و انطباق داشته باشد تا آرامش و دوام جمع حفظ شود ، و غبن و خسراني متوج افراد نگردد . در پژوهشهاي دانشمندان اروپايي ذيل مباحث روان شناسي اجتماعي ، کوچکترين اشاره اي به مناسبات رفتاري همسايگان نشده و چنين موضوع با اهميتي که در روان شناسي اسلامي در رديف مسائل اعتقادي مورد توجه و تأکيد قرار گرفته ، از نظر شان دور بوده است. همسايه درسيره وسنت معصومان(ع)
عده اي از اصحاب رسول اکرم (ص) به سرپرستي جعفربن ابي طالب ، با مشورت پيامبر(ص) تصميم گرفتند که به سرزمين حبشه مهاجرت کنند تا از يک سو براي مدتي از فشار مشرکان مکه درامان باشند و از سوي ديگر ، فرهنگ قرآني را تبليغ کنند . سخنگوي اين جمع ، جعفر بن ابي طالب ، در ملاقات با فرمانروايي غير مسلمان ، تلاش کرد با ترسيم فرهنگ جاهليت ، برنامه هاي قرآني را نشان بدهد. و چون وقت تشريح کلي مباحث نبود ، مسائل زبده خاصي را مطرح کرد ، که موضوع همساي و رعايت امور مجاوران يکي از آنها بود . رسول اکرم(ص) در اين باره فرمودند :« ما زال جبرئيل يوصيني بالجار حتي ظننت انه سيورثه» (آن چنان جبرئيل دربار همسايه به من سفارش مي نمود ، که تصور کردم همسايه از همسايه ارث مي برد)[نهج الفصاحة ، 546؛ تويسر کاني ، لئالي الاخبار ، ج2، 5؛ قمي، سفينة البحار، ج1، 413. ]. پيامبر اسلام(ص) در واپسين روزهاي حيات دنيوي شان ،
براي اصحاب مطالب مهمي را بيان کردند و حاضران را به مسائل مهمي توجه دادند هنگامي که به متن خطب پيامبر مراجعه مي شود ، ملاحظه مي گردد که در چهار بخش آن ، حضرت (ص) دربار همسايگان نکاتي را تذکر دادند ، و اصحاب معتقد و برگزيده خويش را از آزار همسايه به حذر داشتند . امام حسن مجتبي (ع) در ايام کودکي شبي تا صبح مراقب عبادت مادرش ، حضرت فاطمه زهرا (س) ، بودند ، و مي شنيدند که مادرشان مدام در حق زنان و مردان مسلمان دعاي خير مي کنند ، يکايک آنان را بر شمردند و از خداي بزرگ براي هريک از آنان سعادت، رحمت و برکت مي خواهند ، آنان امام (ع) به مادرشان گفتند: هر چه گوش کردم ، دربار ديگران دعاي خير کردي ، اما دربار خويشتن دعايي ننمودي . دليل آن چيست؟ حضرت صديق طاهره فرمودند : «يابني ، الجار ثم الدار » [اربلي ، کشف الغمه في معرفة الائمة ، ج2، 25ـ 26؛ مجلسي ، بحار الانوار ، ج3، 81] (فرزندم ! اول همسايه ، بعد خانه) نخستين پيشواي پرهيزگاران در خطب قاصع نهج البلاغه ، تعصبهاي غلط و افتخارات بيهوده را به باد انتقاد مي گيرند ، تأکيد مي کنند که اگر کسي بخواهد تعصب به خرج دهد افتخار نمايد، بايد کردار نيک و خصال پسنديده راملاک مباهات قرار دهد ؛ که نخستين اين حالات مستحسن از ديدگاه آن حضرت (ع) ، حفظ حقوق همسايه است . وقتي همام، يکي از اصحاب پرواپيشه آن امام ، از ايشان خواست که ويژگيهاي پرهيزکاران را وصف کنند، آن حضرت (ع) دربخشي از خطب متقين ، يکي از ويژگيهاي افراد باتقوا را ضرر نرسانيدن به همسايه بر شمردند و فرمودند : «و لايضار بالجبار»[نهج البلاغه، خطبه193] همچنين ، حضرت علي (ع) در وصيتنام خويش، خطاب به فرزندشان مي فرمايند : «الله الله في جيرانکم» [نهج البلاغه، نام 47؛ مجلسي، بحار الانوار ، ج71، 153] . امام سجاد (ع) چهارمين فروغ امامت ، در رسال حقوق، 51 حق را بر شمرده اند که هر انساني ملزم به رعايت آنها است . در بخشي از اين نوشت نوراني ، امام سجاد (ع) دربار حق همسايه فرمودند: «اما حق همسايه ، حفظ او درنهان ، بزرگداشت وي در عيان و حمايت او است ، در صورتي که ستم ديده باشد . و اگر احتمال تأثير انذار مي دهي ، او را نصيحت کني ، در وقت ناملايمات و سختيها او را رها نکني؛ از خطا و لغزش او در گذري ، جرمش را ببخشي و با او از روي کرامت و بزرگوارانه معاشرت کني » . همچنين يکي ازدعاهاي صحيف سجاديه ، به مسائل همسايگا و دوستان اختصاص يافته است [امام سجاد (ع) ، صحيف سجاديه ، دعاي 26] . رابط معصومان (ع) با همسايگانشان
اگر چه همسايه بودن با معصومان (ع) و اولياي الهي نعمت بزرگي است، اما تاريخ نشان مي دهد که قليلي از افراد از برکات ملکوتي آن سروران بهره برده اند . حضرت رسول اکرم (ص) با همسايگانشان
اگر چه همسايه بودن با معصومان (ع) و اولياي الهي نعمت بزرگي است ، اما تاريخ نشان مي دهد که قليلي از افراد از برکات ملکوتي آن سروران بهره برده اند . حضرت رسول اکرم (ص) درمکه ، همسايگاني نا اهل داشتند . هنگامي که پيامبر (ص) از جور و جفاي آنان به مدينه رفتند مکيان به نبرد با وي برخاستند . اما با اين وجود اين همه صدمات ولطماتي که آن ضلالت پيشگان تدارک ديدند ، پيامبر (ص) خطاب به آنان فرمودند :«جرايم شما را بخشيدم ،بند بردگي از پايتان باز مي کنم و اعلام مي نمايم که دنبال زندگي برويد و درساي امنيت و عطوفت ما بسر بريد»[سبحاني ، فروغ ابديت ، ج2 ، 338] . امام سجاد(ع) از پدر بزرگوارش ، امام حسين (ع) ، نقل کردند که رسول اکرم (ص) فرمودند : «من و پيامبران قبل از من ، پيوسته گرفتار کساني بوديم که ما را اذيت مي کردند » [صدوق ، علل الشرائع ، 26] . در مدينه ، منافقاتي که با رسول خدا (ص) همسايه بودند ، پيوسته شعله هاي شرارت را بر مي افروختند . در قرآن کريم به اين واقعيت تلخ آشکارا اشاره شده است :«لئن لم ينته المنافقون و الذين في قلوبهم مرض و المرجفون في المدين لنغرينک بهم ثم لا يجاورونک فيها الاقليلا» [احزاب /60] (اگر منافقان و کساني که مهر دلهايشان مرض است و هرزه گويان در مدينة از کار خود دست بر ندارند ، تو را برآنان مسلط مي گردانيم تا از آن پس جز اندکي با تو در شهر همسايه نباشند). قلمرو روابط مسلمانان با همسايگان
اگر چه قرآن کريم دربار حد همسايگي تصريحي ندارد ، اما رسول اکرم (ص) دراين باره فرموده اند :«کل اربعين داراً جيران من بين يديه و من خلفه و من يمينه و عن شماله » (تا چهل خانه از روبرو ، پشت سر، طرف راست و سوي چپ همسايه اند) [کليني ، کافي ، ج2 ، 699؛ فيض کاشاني ، وافي ، ج1 ، 351؛ عاملي وسائل الشيعة کتاب العشرة ؛ فيض کاشاني ، المحجة البيضاء ، ج3 ، 427؛ تويسرکاني ، لئالي الاخبار ، ج3 ، 7؛ مجمع الزوائد ج8 ، 144] . در روايات ديگري ، حضرت علي (ع) خاطر نشان کرده اند :« حريم المسجد اربعون ذراعاً و الجوار اربعون داراً من اربعة جوانبها » [صدوق ، خصال ، ج2 ، 332؛ مجلسي ، بحار الانوار ، ج71 ، 151؛ محمدي ري شهري ميزان الحکمه ، ج2 ، 159] بر اين اساس ، در روستاها و شهرهاي کوچک و برخي شهرکها ، تقريباً هم اهالي منطقه با هم همسايه اند . از اينجا، دليل سفارش مؤکد اسلام به رعايت حقوق همسايگان روشن مي شود ؛ زيرا اگر توصيه هاي قرآني و روايي در اين باره عملي شود ، مردم به دليل بر خورداري از حقوق همسايگي و رعايت موازين اخلاقي ، زندگي همراه با آرامش و مودتي خواهند داشت . برداشتهاي تفسيري و روايات منقول از اهل بيت (ع) بيانگر آن است که همسايگان بنابر باورها و روابط خويشاوندي ، در سه دسته قرار مي گيرند : نخست ، همسايه اي که سخ حق دارد . و آن ، مسلمان و خويشاوندي از که حق جوار ، حق اسلام و حق رحم بر گردن ما دارد . دوم ، همسايه اي که مسلمان است . از اين رو ، او حق جوار و مسلمان بودن ، شامل حالش مي شود. سوم ، همسايه اي که يک حق بر او تعلق مي گيرد. و آن ، فرد غير مسلماني است که در همسايگي يک مسلمان زندگي مي کند » [فيض کاشاني ، المحجة البيضاء ، ج3 ، 422 ؛ جامع الاخبار ، 387؛ مشکيني ، نصايح ، 130 ]در واقع ، مجاورت منزل مسلماني با فرد ديگر، تعهد ايجاد مي کند . از خصوصيات حق مذبور ، اين است که فايد متقابل دارد و بين هم همسايگان جاري و متبادل است . هر کس که تصور مي نمايد به گردن ديگري حق دارد ، در همان حال بايد متوجه اين واقعيت باشد که او هم مديون فرد ديگري است که در همسايگي او زندگي مي کند . حقوق همسايگان در حد سخن ، وصف و ذکر مضايا نمي گنجد ؛ چنانکه حضرت علي (ع) مي فرمايند : «الحق اوسع الاشياء في التواصف و اضيقها في التناصف » [نهج البلاغه خطب 214] همچنين ، رعايت حق همسايه در جامعه بدون مساوات ،تعاون ومساعدت مقدور نمي باشد.در اداي حقوق همسايه هيچ کس نمي تواند ادعا کند که به مدد کاري ديگران نيازي ندارد . قران مي فرمايد : «تعاونوا علي البر و التقوي » [مائده/2] . اين دستور الهي هم همسايه ها ، اهم از عالي و داني ، عالم و عامي ، قوي و ضعيف، بزرگ و کوچک وفقير و غني ، را در بر مي گيرد . نکت ديگر اينكه کمک به يکديگر فقط به منحصر به امور مادي و مالي نيست . گاهي خانواده اي از لحاظ روابط خانوادگي و رفتارهاي اعضاي خانواده ، مشکلاتي دارد که همسايه اش مي تواند او را در رفع اين گرفتاريها کمک کند و آرامش روحي را به زندگي اش باز گرداند . چه بسا برخوردي شايسته با همسايه اي غير مسلمان ، او را به مسائل اعتقادي اسلام علاقه مند کند، و او را به آيين محمدي سوق دهد. پس ، ايجاد ارتباطي منطقي و توأم با عطوفت در عرصه هاي رفتاري و عملي ، علاوه بر آنکه عملي ارزشي و انساني به شمار مي آيد ، فعاليتي تبليغي براي معرفي موازين ديني هم محسوب مي شود. حضرت امام حسن مجتبي (ع) ، با فردي يهودي همسايه بودند . ديوار خان اين مرد شکافته شده بود و نجاسات از منزلش به خان آن حضرت سرايت مي کرد . آن مرد يهودي از اين وضع آگاهي نداشت ، و امام هم دراين باره به وي اعتراض نکردند . روزي ، زن آن يهودي به خان آن حضرت آمد و با مشاهد چنين وضعي ، از ايشان عذر خواهي کرد . امام حسن (ع) فرمودند : جدم رسول خدا (ص) فرموند: «همساي خويش را گرامي بداريد ، و او را احترام کنيد » . چون آن زن برخورد نيکويي از ريحان رسول خدا (ص) ديد ، به خاندان عترت اشتياق پيدا کرد ، مسلمان شد و دست از آيين يهودي برداشت . [نزهة المجالس ، ج1 ، 338].