همراهي عاطفي با حماسه عاشورا
غلامرضا گلي زواره * بصيرت و محبّت وقتي انسان به تزكيه و تصفيه درون خود پرداخت و قلب و ذهن خويش را از زنگها و زنگارها دور ساخت، رفته رفته نسبت به شخصيتهاي برجسته و وارستهاي كه فرستادگان الهي و ائمه هدي هستند بصيرت مييابد و به موازات شعلهور گشتن نائره محبت الهي در جانش، رابطهاش با خاندان عصمت و طهارت با شور و شوق بيشتر و اظهار ارادت قلبي همراه ميگردد. اما اگر اين جلوههاي عواطف از شناختي عميق و آگاهي گسترده سرچشمه بگيرند، پرتوهاي معنوي امام ميتواند در جلب و جذب معنويت و نور گرفتن از خورشيد پرفروغ حق موءثّر باشد.به همين دليل، مشاهير علماي شيعه به تأسي از سيره اهلبيت و نيز، توصيه ستارگان درخشان آسمان ولايت و امامت، نسبت به حضرت سيدالشهداء عشق سرشار داشتهاند و اين حماسه بزرگ چنان شوري در آنان ايجاد كرده كه در مجالس و محافلي كه به نام آن حضرت بر پا ميشود سر از پا نشناخته و در سوگ آن سالار فداكاران خالصانه ميگريند. 1 و حتي در ايام محرم و صفر تحقيقات، تدريس و انجام امور عادي را به حالت تعطيل و تعليق درآورده لباس سياه بر تن مينمايند.2 و ميكوشند كه در منازل، مدارس علميه و حسينيهها مجالس سوگواري بر پا كرده و از تكريم عزاداران و خدمت به جامعه سوگوار دريغ نورزند. برخي از آنان هم در وصيت نامه خود به برپايي شعائر الهي و مجلس عزاداري تأكيد كرده و وصيت كردهاند كه قدري از تربت حضرت حسين (ع) يا دستمالي كه اشكهاي خويش را با آن پاك كردهاند 3 با آنان دفن شود.در واقع، دانشمندان شيعه به موازات فعاليتهاي تحقيقي، تأليف و تصنيف و پديدآوردن آثار متعدد در اين زمينهها و كسب موفقيت ممتاز در رشتههاي متنوع اسلامي، مبارزات سياسي و كارنامه بسيار عالي در عرصه خدمات فرهنگي و اجتماعي به همراه تربيت شاگرداني فاضل، وارسته و متعهد، لحظهاي از توجه به مراسم سوگواري خامس آل عبا غافل نبودهاند و پيمودن فرازين قلههاي علمي و رسيدن به مدارج عالي موجب آن نگرديده كه اين فرزانگان وارسته بر مصائب عاشورا نگريند، چرا كه فاجعه شهادت مظلومانه سيدالشهداء را از هر حادثه و رويداد تاريخي ديگري دردناكتر و غم انگيزتر ميدانستند. و از ياد آن صحنهها به اندوهي جانگداز و سرشكي سوزناك مبتلا ميشدند. چنانچه خود آن امام فرمود: من كشته اندوه و اشكم. هيچ مؤمني مصائب مرا به ياد نميآورد مگر آنكه محزون شده و اشكش جاري ميگردد. 4* سرشك جانسوز اشك آن بزرگان بر معرفتي استوار بود كه نسبت به سالار شهيدان داشتند و از ستمي كه به ناحق بر او و يارانش رفته ناراحت و آزرده بودند. همچنين بر حسب اصل تولّي، نسبت به اين خاندان و از جمله امام حسين (ع) ارادت ميورزيدند. چنين محبتي ايجاب ميكند كه آنان در مجالس ذكر مصائب و سرگذشت آن حضرت حضور يابند يا در برپايي اين گونه محافل بكوشند و بر اثر چنين تذكري سيل اشك بر گونهها روانه سازند. علاوه بر اين دو انگيزه دروني، عالمان شيعه متوجه روايات و احاديثي هستند كه شيعيان را به تشكيل مجالس سوگواري و گريه بر سيدالشهداء ترغيب و تشويق ميكنند.آري، اندوهي كه از مصائب كربلا در دل دوستان اهل بيت به وجود آمده و موجب شده علماي بزرگ از شيخ كليني تا امام خميني (قدّس سرّه) هم در اين جهت اهتمام ورزند، سرشكي مقدّس، شريف و ارزشمند است. زيرا اين برنامههاي عاطفي، ارج نهادن به فضايل و مناقبي است كه امام و يارانش دارا بودند و بزرگداشت فداكاري بزرگي است كه اين عزيزان در جلوگيري از تحريف ارزشها و مسخ فرهنگ اسلامي از خويشتن نشان دادند. اين سوگواري و گريستن زنجيري معنوي به وجود ميآورد كه قلوب شيعيان را به يكديگر متصل كرده و سپس همه روانهاي محزون را با روح بلند و تابناك آن شهيد مظلوم پيوند ميزند و محبت او را در دلها جايگزين ميكند. اين گريهها از يك طرف جويباري را تشكيل ميدهند كه صفا و صميميت و محبت را در ميان شيعيان پديد ميآورده و بعد به سوي اقيانوس بيپايان رحمت و مغفرت پروردگار جاري ميشود و از سوي ديگر، ميتواند سيلي را پديد آورد كه بساط ظلم و استبداد را در هم نورديده و كاخ بيداد را ويران سازد. مشاهير و شخصيتهاي بزرگ بر اين باور بودند كه تجديد خاطرات تأثرآور آن حادثه عظيم، بويژه در ايام عاشورا كه با نوحه و ندبه همراه است. روح را لطيف نموده و احساسات را تهييج ميكند و بهترين محرك عزاداران به تبعيت از آن شهيد براي مجاهدت در راه خدا ميباشد. انگيزه بسياري از نهضتهاي شيعه وجود همين سوگواري ممتد بر فاجعه كربلا در هر محرم و ياد حماسه و استقامت امام حسين(ع) و اصحابش در راه احياي حق و حقيقت بوده است. بنابراين گريستن بر سيدالشهداء در بعد مبارزاتي يك جنگ عاطفي است و همچنين ميتواند عامل تحولات بزرگ اجتماعي و تقويت روحيه و شجاعت افراد باشد. چنانچه حضرت امامخميني (قدّس سرّه) فرمودند:«ما ملت گريه سياسي هستيم، ما ملتي هستيم كه با همين اشكها سيلي جريان ميدهيم و سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد ميكنيم.»5به قول يكي از نويسندگان معاصر: «گريه زبان گوياي انساني است كه مورد ستم قرار گرفته و حقوقش تضييع شده است. براي چنين مظلوماني گريه زباني است كه هيچ قدرتي نميتواند آن را قطع كند.» 6حضرت امام حسين (ع) روشنگري بود كه نالههاي در گلو شكسته و ضجههاي در خون نشسته مردمان مؤمن را در عصر اختناق اموي تبديل به فرياد كرد و آنچه را كه حتي برخي چهرههاي سياسي و معروف آن دوران تصورش را نميكردند با قاطعيت فرمود. پيوند گسستناپذير مردم با چنين امامي از طريق سوگواري بر آن حضرت تداوم و استحكام مييابد. به فرمايش پدر بزرگوارش حضرت علي (عليه السلام): «قلوب الرجال وحشية فمن تألفها اقلبت عليه».7 ارواح و قلوب را با يكديگر سنخيتي است كه به اصلِ همه آنهابازميگردد، و چون در جمعي به سوگ مينشينند و براي حادثهاي توأم با حماسه و فداكاري ميگريند، اين روانها به هم رسيده ريشههاي خويش را مييابند، سوز و گداز خود را لمس ميكنند، شعلههاي عشق ميافروزند، ذوب ميگردند و يكي ميشوند. اين راز را پارسايان و فرزانگانِ پرهيزكار به خوبي درك ميكنند، ولي آنان كه غرور دنيا و شرارت سرمستشان كرده با درك چنين حقيقتي فاصله دارند. وقتي محور ايمان است و كشتي مؤمنين بر موج خون ميگذرد، تاريخ طي الارض ميگردد. و آنگاه معراج و صعود و وصال پيش ميآيد كه ما در جبهههاي جنگ تبلور اين عشق به عاشورا را به خوبي ديديم. * مقام اشك عزاداري براي سالار شهيدان و گريستن بر امامي كه همراه با ياران وفادار خود عاشقانه جهت زنده نگاه داشتن آيين حق با ستمگران عصر به مبارزه برخاست و پرده از سيماي كَريه دستگاه فاسد بنياميه برافكند، وظيفه تمامي مسلمانان است و حركتي است اسلامي كه ناشي از وابستگي و پيوستگي شيعيان با اهداف ائمه (عليهم السلام) ميباشد. براستي چرا ما براي امامي عزادار نباشيم كه در تاريخ بشر حماسه آفريد و طنيني به نام عاشورا در گنبد افلاك افكند و با تقديم همه هستي و تحمّل مصائب فراوان سرمشقي برجسته براي طالبان حق گرديد؟سيره ائمه هدي و علماي شيعه نيز بر تشكيل مجالس عزاي حسين و توصيه وتشويق بر اقامه اين مجالس بود،تا واقعه كربلا چون مشعلي فروزان در سراسر تاريخ، روشني بخش راه انسانهاي مشتاق حق و تشنه معرفت باشد. آري، گريه بر چنين امامي فرياد قلب و جنگ عاطفي با خط يزيد و يزيديان در طول تاريخ است. امامان شيعه از پيروان و حاميان خود ميخواستند كه نسبت به برگزاري سوگواري براي پنجمين فروغ عصمت وطهارت جديت داشته و هر ساله در مراسم عاشورا به ياد اين حماسه توأم با مصيبتي جانكاه عزاداري كنند. شيعيان نيز درگذر تاريخ پرفراز و نشيب خود با جهد و تلاش بسيار ياد عاشورا را زنده نگاه ميداشتند تا به سفارش مؤكّد رهبران آسماني و پيشوايان ديني خود جامه عمل بپوشانند. به علاوه عقل و منطق اين گونه حكم ميكند كه انسانهاي برجسته چه در حال حيات ظاهري دنيوي باشند و چه نباشند مورد تجليل قرار گيرند و در سالروز شهادتشان دوستدارانشان اندوهگين و متأثر گردند، بويژه اگر فردي در راه هدفي بزرگ و مقصدي عالي جان خويش را تقديم كرده باشد. حضرت امام حسين (عليهالسلام) بزرگ مردي وارسته و نمونهاي كامل از زهد و تقوا است كه مزيّن به صفات نيكوي اخلاقي است. او علاوه بر شايستگيهاي ذاتي، از شرافت نَسَبي و خانوادگي برخوردار بوده و در راه هدفي پاك با انگيزهاي خالصانه و الهي قيام نموده و مرگ با عزت و شرف را از ظلم پذيري برتر دانسته است. چنين انسان با عظمتي با آن عزّت نفس و مقاومت در مقابل مصائب و ظلم ستيزي، شايسته تجليل است و بايد به ياد جانبازيهاي او مردم بر سر و سينه بزنند و بگريند.نكته ديگر اينكه اگر چنين امامي در قيد حيات دنيوي بود، مردم از وجودش فيض ميبردند و حال كه به شهادت رسيده و از حيات پر بركتش محرومند، پيروان او بايد با سوگواري و عزاداري با حركت او همنوايي كنند. البته به تعبير استاد شهيد مرتضي مطهري: «شهيد از راه خون خودش نوعي جاودانگي به خويشتن ميدهد و به هستي خود ارزش ابدي ميبخشد. و براي هميشه اين خون در رگهاي اجتماع ميجهد. و چون حماسه آفريده گريه بر او، شركت در حماسهاش و هماهنگي با روحش و موافقت با نشاطش و حركت در موجش است.» آن استاد شهيد مينويسد: «گريه هميشه ملازم است با نوعي رقت و هيجان. اشك شوق و عشق را همه ميشناسيم. در حال گريه و رقت و هيجان خاص آن، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبي كه براي او ميگريد نزديك ميبيند و در حقيقت در آن حال است كه خود را با او متحد ميبيند. گريه بيشتر جنبه از خود بيرون آمدن و خود را فراموش كردن و با محبوب يكي شدن (است)... راز بقاي امام حسين (عليه السلام) اين است كه نهضتش از طرفي منطقي است و بعد عقلي دارد و از ناحيه منطق حمايت ميشود و از طرف ديگر، در عمق احساسات و عواطف راه يافته است. ائمه اطهار كه به گريه بر امام حسين (عليه السلام) سخت توصيه كردهاند حكيمانهترين دستورها را دادهاند، اين گريه هاست كه نهضت امام حسين (عليه السلام) را در اعماق جان مردم فرو ميكند، به شرط آنكه گروهي كه بر اين مخزن عظيم گمارده شدهاند بدانند چگونه بهره برداري كنند.» 8 البته آيةالله مطهري با اين توجيه عوام مخالف است كه به امام حسين (عليه السلام) تنها به چشم يك آدم نفله شده كه كشته شدنش ترحمانگيز است و از طرفش حماسهاي صورت نگرفته است مينگرند.9 ولي در جاي ديگر از احساسات صادقانه مردم حمايت ميكند و ميگويد: «با همه نقايصي كه الآن در كار است، خوشبختانه مردم احساسات واقعي نسبت به سيدالشهداء دارند. بعضي از اشخاص كه البته سوء نيت ندارند، چون ميبينند از اين قضيه سوء استفاده ميشود عقيده شان اين شده كه اصلاً بايد به كلي اين قضيه از بين رود !؟ميگويند مردم كه گريه ميكنند به علت اين است كه شنيدهاند گناهانشان با اين گريهها بخشيده ميشودو الا گريه نميكردند. نه آقا، اين اشتباه است. واقعاً اين طور نيست... گريه احساسات ميخواهد انسان تا متأثر نشود گريه نميكند، يا بايد حزن داشته باشد يا بايد شوق داشته باشد،... واقعاً امام حسين (عليه السلام) را دوست دارند و به او عشق ميورزند و از سوز دل برايش اشك ميريزند...بهترين راه و نزديكترين راه همين است كه از همين احساسات صادقانه مردم در باره حسين بن علي (عليه السلام) كه حقيقت دارد و در باره شخصي كه شايسته اين احساسات است و صاحب اين مكتب بسيار بزرگ و عالي است استفاده كنيم...»10در مسئله عاشورا و عزاداري براي خامس آل عبا، مهم اين است كه انسان قلباً با يك فداكاري شكوهمند اُنس پيدا ميكند و در دريايي از حماسه شنا مينمايد. اين شركت قلبي خيلي اهميت دارد چنين گريه هايي علاقه و ارتباط با امام را ميرساند و نفرت از دشمن را نشان ميدهد و در سازندگي اجتماعي و استواري ارزشها و پايداري بنيانهاي عقيدتي دخالت دارد. آيةالله حائري شيرازي طي سخناني در جمع سلحشوران جبهههاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران ميگويد: «شما كه عشق ابا عبدالله (عليه السلام) را در سينه داريد اين را فراموش نكنيد كه مادر شما در جلسات عزاداري، شما را بغل كرده و برده، اشك ريخته و اشكش بر روي لبهاي شما، بر روي گونههاي شما ريخته و از آن اشك مصرف كردهايد. شوري آن اشك شما را بر سفره ابا عبدالله نمك خوار كرده است. شما نمك روضه ابا عبدالله را در اشك مادرهايتان چشيدهايد. اين است كه با اسم او آشنائيد و در اين شبهاي محرم اگر گريه نكنيد از خود منزجريد و سالي كه كمتر گريه كردهايد آن را سالي مبارك نميندانيد. ولي سالي كه در آن از گريه غش كردهايد، آن را سال زنده، سال خرم و فرخنده ميدانيد... شيعه اين طوري است كه در اين محرم هر چه بيشتر گريه كرده باشد بهتر ساخته ميشود...11»حرمت اشك و مقام منيع آن در اين است كه در اختيار انسان نيست و تا دل نسوزد و سينه نگدازد چنين چشمهاي جاري نميگردد. كسي كه درون طاهر و انديشه صادقي داشته باشد ميتواند بگريد. آن وقت چنين اشكي گواهي ميدهد كه صاحبش با امام حسين (عليه السلام) صميميت دارد. در واقع آدمي كه سير حركت امام حسين (عليه السلام) را تصديق ميكند و رفتارش را در تمامي صحنههاي كربلا ميپذيرد و خود را متعلق به چنين حماسهاي ميداند. جزئي از قافله نينوا ميشود. چنين شركت قلبي اساسي است و حاوي ارزش ميباشد. و لذا آنكه بر عاشورائيان ميگريد، جز حاكميت خط امام حسين (عليه السلام) بر چيز ديگري نميانديشد. در واقع اشك يك نوع بيعت عاطفي با رهبر است و قطرات آن تأييد قراردادي است فيمابين امت و امام. هم احساس شدن روحها با حماسه حسيني در اصلاح جامعه دخالت دارد. هرچند آن امام با شخصيت عاليقدري كه دارد مالك قلب ميليونها انسان است، ولي بايد افرادي كه بر اين مخزن عظيم و گرانقدر روحي و عاطفي گمارده شدهاند، بتوانند از آن در جهت هم شكل نمودن، اتحاد و يگانگي قلبها با حماسه حسيني بهره برداري صحيح كنند تا به اصلاح جامعه كمك شود.متفكر شهيد مرتضي مطهري نوشته است: «عزاداري سنتي امام حسين (عليه السلام) تبديل حركت به بنياد است، اين عزاداري كه به حق در بارهاش گفته شده: «مَن بَكي او ابكي او تباكي اوجبت له الجنة» كه حتي براي تباكي (خود را به گريه زدن) هم ارزش فراوان قائل شده در اصل فلسفهاش تهييج احساسات عليه يزيدها و ابن زيادها و به سود حسينيها بوده. در شرايطي كه حسين به صورت يك مكتب در يك زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعي معين و نفي كننده راه و روش موجود معين ديگري ست يك قطره اشك برايش ريختن واقعاً نوعي سربازي است. در شرايط خشن يزيدي در حزب حسينيها شركت كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا، نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در حقيقت نوعي از خود گذشتگي است. اينجا است كه عزاداري حسين بن علي يك حركت است. يك مبارزه اجتماعي است...» 12* وسيلهاي براي هدفِ مقدّس گريستن كه زبان حال مردم است، و از زلال آينه دل خبرميدهد و حكايت پرحرارتترين اشتياق، گرمترين احساس و خالصترين گرايش ميباشد، وسيلهاي براي نيل به هدفي مقدس است. اشكي كه ميبارد و نالهاي كه از گلو برميخيزد و گريهاي كه اندك اندك از دل ميجوشد، زبان صادق و طبيعي شوق، اندوه و درد و در يك كلام عشق يك انسان است. اما بايد متوجه اين حقيقت مسلم و واقعيت محتوم بود كه گريهاي كه تعهد و آگاهي و شناختن محبوب و آميختگي با ايمان و هماهنگ گشتن با معنويت را به همراه نداشته باشد، جز شستشوي چشم خاصيت ديگري ندارد. يكي از نخستين كساني كه بر سرگذشت حضرت امام حسين (عليه السلام) گريست عمر سعد پليد بود و اولين فردي كه بر اين گونه گريه ملامت كرد حضرت زينب (سلام الله عليها)، فراموش نكنيم كه در عزاي شهيدان كربلا ما براي اين سوگوار هستيم كه امت مسلمان ميخواهد فاجعه حكومت جنايت و روي كارآمدن قساوت و نمايان شدن رذالت را فراموش نكند و در غم عزيزاني محبوب و در عزاي قهرمانان ارزشها بگريد. امام خميني (قدّس سرّه) ميفرمايد: «مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء و اجر ببرند، البته اين هم هست و ديگران را اجر اخروي نصيب ميكند، بلكه مهم آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشهاش را كشيدهاند كه تا آخر باشد...» 13و در جاي ديگر يادآور شدهاند: «بايد فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحي نبوده است كه ميخواستند جمع بشوند و گريه كنند، خير ما ملت گريه سياسي هستيم...»14در سخني هشدار دهنده فرمودهاند: «حرف ميزنيد، خطبه ميخوانيد... مردم را به گريه وادار ميكنيد. مردم هم كه گريه ميكنند، همه روي اين مقصد باشد كه اين اسلام را ما ميخواهيم...» هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد حفظ نميشود ما بايد براي شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم. البته يك مطلبي هم كه بين همه ما بايد باشد اين است كه اين نكته را به همه مردم بفهمانيم، همهاش قضيه اين نيست كه ما ميخواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما ميخواهيم پيشرفت كنيم، سيدالشهداء هم كه كشته شد... ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آنطور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد اسلام را زنده كند...» 15حضرت آيةالله العظمي مرعشي نجفي نيز سوگواري و گريستن براي اباعبدالله (عليه السلام) را با اهداف مقدس آن امام مرتبط دانسته و تأكيد نمودهاند كه اين گونه مراسم نبايد مشتمل بر محرمات شرعي باشد:«نهضت امام حسين نهضتي است الهي و مسلمين قيام بر عليه ظلم و استبداد را از آن حضرت فرا گرفتهاند، لذا طبق رسوم در زمانهاي گذشته تأسيس مجالس روضه خواني و ذكر مصيبتهاي وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و سينه زدن و زنجير زدن و امثال آنها به شرط آن كه مشتمل بر محرمات الهيه نباشد هيچ گونه اشكالي ندارد، بلكه در اين عصر لازم و داراي اجر و ثواب زيادي است... پيروان آن حضرت بيش از پيش در حفظ شعائر اسلام و ترويج مذهب تشيع و انعقاد مجالس سوگواري سعي بليغ داشته باشند.» 16آري، محرم حريم ايمان و حصار قرآن است و در اين ماجرا در صحراي سوزان كربلا سيلي از خون جاري شد و گلستاني از شهيد برافراشته گشت. حسين بزرگ پتك فريادهاي بيدارگر را با خطابهاي پرشور بر مغزهاي عليل فروكوبيد. امت را آفت زدايي كرد و اسلام را كه بازيچه يزيد گشته و ميرفت كه توسط عمال اين پليد تحريف و دستكاري شود، از طهارت شط فرات شستشو داد و آن را يك بار ديگر در سيماي اصيل خويش و به عنوان اسلام ناب محمدي در برابر چشمان تاريخ به نمايش گذاشت و بدين گونه، نهضت حسيني شفاي بيماري دلها و اميد قلبهاي تشنه ايمان و فروغ انديشهها گشت و به حركتها جهت بخشيد. پيامهاي شفابخش خود را آن امام همام بر بالهاي سرخ شهادت نگاشت و پيكهاي رهايي را بر موجهاي محرم و عاشورا سوار نمود و در مكتبها و كلاسهاي كربلا كه همه جا هست و تعطيلي ندارد به آنان كه در فكر نجات انسانيت هستند درس ايثار و شهامت آموخت. او كه رهپوي وادي عشق بود در قربانگاه خويش در آخرين لحظه نيز سرود توحيد و رضا خواند و بدين گونه كشتي نجات و مشعل هدايت گشت .پس بايد در گريهها و سوگواريها چنين اهداف مقدسي در نظر باشد و مجالس عزاداري در سازندگي روحي و اخلاقي حاضرين و ترويج نيكي و نهي از زشتي كوشا باشند و عزاداران خود را با خلق و خوي حسيني هماهنگ كنند.براي هدفي كه حق است بايد از وسيله درست استفاده كرد و آميختن چنين فضاي معنوي و با قداست با امور غير واقع، موهوم و خرافي روا نميباشد. البته ابراز احساسات دسته جمعي در زنده نگه داشتن خاطره مقاومت بزرگترين حامي حق يعني امام حسين (عليه السلام) و هيجانات قلبي در روزهاي عاشورا كه به جهت دفاع از حق و عدالت در پيشاني تاريخ ثبت شده نه تنها يك عمل جائز است بلكه مطلوب و مورد تاكيد ميباشد كه احساسات و عواطف پاك و هيجانهاي عقلاني در راه حمايت از ارزشهاي عالي انساني در ايام سوگواري محرم ابراز گردد. اگر به چشم حقيقت بين و عرفاني معنوي به واقعه كربلا و سوابق و لواحق آن بنگريم، اين حقيقت بزرگ كشف ميشود كه حادثه كربلا قرباني عظمت اسلام و فديه بقا و احياء اسلام بود كه از خاندان پيامبر داده شد. به قول جلال الدين همايي: «تاريخ نشان داد كه اين قرباني در پيشگاه حق مقبول افتاده است... اما آن خون نخفت و تا قيامت هم نخواهد خفت، از هر قطره خوني كه در كربلا ريخته شد قيامي و نهضتي پديد آمد تا دستگاههاي كفر و انحراف از دين را يكي بعد از ديگري سرنگون ساخت تا دين الهي و قرآن آسماني را زنده و پايدار نگاه داشت و آن ميراث گرانبها را امروز به دست ما رسانيد ما نيز در صيانت آن بايد بكوشيم...» 17 و استفاده درست از اين منظومه منوّر بايد در برنامه ما قرار گيرد و نبايد اين گونه فكر كنيم كه وقتي هر كاري وجهه مذهبي به خود گرفت خوب است و حاوي ثواب ميباشد، اگر چه روح آورنده دين از آن بيزار باشد. و هر تشريفاتي كه نام مقدس امام حسين (عليه السلام) روي آن باشد موجب عزت دنيا و آخرت است، هرچند روح مقدس آقا اباعبدالله (عليه السلام) را در فشار قرار دهد و خاطر امام را برنجاند.اگر ما اعتقاد به اين داشته باشيم كه خداوند دستگاهي دارد كه رسيدن به آن مشكل است، ولي نعوذ بالله امام حسين (عليه السلام) را كه با اشك و گريه راضي ميشود شفيع خود قرار ميدهيم و آن حضرت خود كارهايمان را درست ميكند، به خطا رفتهايم. چنين باوري به شفاعتِ سيد شهيدان هم باطل است و هم جفا در حق اوست. زيرا امام براي رضاي خداوند و احياي آيين جاوداني اسلام به پا خاست و قيام كرد. سيدمظلومان در آن موقع كه شمشيرهاي دشمن از هر طرف از غلاف بيرون كشيده شده و تيرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بودند، نماز اول وقت را ترك نفرموده و آن را با جماعت اقامه نمود و به حاميان خود نشان داد كه عبادت يك اصل و اساس ميباشد. عالمان شيعه كه در برپايي مجالس سوگواري براي امام حسين (عليه السلام) در قول و عمل اصرار داشتهاند، به پيروي از سيره پيامبران و ائمه، اهل عبادت، تهجد و دعا بودند. بر عموم علاقمندان و عزاداران سيدالشهداء كه در مواكب حسيني و مجالس نوحه خواني شركت ميكنند اعلام ميشود كه اگر واقعاً مشتاق به آن حضرت هستند و ميخواهند از سالار حماسه سازان كربلا متابعت كنند و در مذهب خود از روي فهم و عقل قدم برميدارند، بدانند كه سيد شهيدان در آن گرماي خشن بيابان كربلا، با لب تشنه و هجوم دشمن و لشكر ضلالت پيشه نماز را فراموش نكرد و آن را به صورت صلات خوف و به جماعت خواند. پس اگر كسي به سيدالشهداء علاقه دارد و بر او ميگريد، ولي به نماز اهميت نميدهد و آن را از اول وقت به تأخير مياندازد، به قول شهيد آيةالله قاضي طباطبايي: «معنايش اين است كهاي سيد مظلومان كه خون پاك خود را در راه اقامه نماز بر زمين كربلا ريختي، در اين عبادت از تو تبعيت نداريم و در آن عمل و هدف با شما شركت نميكنيم.»18مورخ دانشمند دكتر محمد ابراهيم آيتي مينويسد: «... بدا به حال مسلماني كه نماز نخواند يا روزه نگيرد يا حقوق مردم را رعايت نكند يا با ارتكاب كارهاي حرام آلوده گردد و آنگاه دلخوش باشد كه من مريد امام حسينم (!) از اين مسلمان بايد پرسيد كه تو چرا مريد امام حسين (عليه السلام) شدهاي كه نه تو كارهاي امام را خوش داري و نه او كارهاي تو را خوش داشت...» 19شهيد آيةالله سيدعبدالحسين دستغيب كه بر گريه و سوگواري براي امام حسين (عليه السلام) تأكيد زيادي داشت و حتي گريستن بر آن امام را مختص به زمان خاصي نميدانست. ميگويد: « اصلاً حسين كشته اشك (قتيل العبره) است» و عقيده دارد: « درست است كه اين گريه حجابها را عقب ميزند، رقت قلب ميآورد و انسان را به ياد خدا مياندازد، ولي به شرطي كه عزادار رو برنگرداند. بايد آدم شد تا او شفاعت كند. كسي كه موقع نماز واجب مراقبت ندارد كه نماز از او فوت نشود مصداق سخن امام صادق (عليه السلام) است كه ميفرمايد شفاعت ما به خفيف شمارنده نماز نميرسد.201. مطالعه مجموعه كتابهاي ديدار با ابرار ميتواند نمونههاي ارزنده و آموزندهاي در اين مورد ارائه دهد.
2. علامه طباطبايي با آن تلاش برجسته علمي اين گونه بود: نك: جرعههاي جانبخش.
3. در وصيت نامه آيات عظام گلپايگاني و مرعشي نجفي اين نمونهها را ميتوان ديد.
4. اين حديث را ابيبصير از امام ششم نقل مينمايد و آن حضرت از جدش امام حسين (عليه السلام) عين عبارت امام: انا قتيل العبرة، لايذكرني مؤمن الا استعبر. كامل الزيارات، ابن قولويه ،ص 108.
5. صحيفه نور، ج 8،ص 29.
6. ارزيابي گريه، دكتر محمدمهدي ركني، ص 22.
7. نهج البلاغه، حكمت 50.
9. همان، ص111.
10. گفتار عاشورا، جمعي از دانشمندان، گفتار خطابه و منبر از شهيدمطهري.
11. رويش جوانهها در پرتو عاشورا، آيةالله حائري شيرازي، ص7ـ8.
12. نهضتهاي اسلامي در صد ساله اخير، ص 79.
13. صحيفه نور، ج 16، ص 208ـ209.
14. همان مأخذ، ج 13،ص 156.
15. همان، ج 8، ص 70ـ71.
16. الدعاة الحسينيه، شيخ محمد علي نخجواني ،ص 193.
17. اسرار و آثار واقعه كربلا، علامه جلال الدين همايي ،ص 48.
18. با استفاده از نوشتههاي شهيد آيةالله قاضي طباطبايي، روزنامه جمهوري اسلامي 11 آبان 1361.
19. بررسي تاريخ عاشورا، محمدابراهيم آيتي، ص 125ـ126.
20. سيدالشهداء، آيةالله دستغيب ،ص 39.