همراهی عاطفی با حماسه عاشورا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

همراهی عاطفی با حماسه عاشورا - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

همراهي عاطفي با حماسه عاشورا

غلامرضا گلي زواره

* بصيرت و محبّت

وقتي انسان به تزكيه و تصفيه درون خود پرداخت و قلب و ذهن خويش را از زنگ‏ها و زنگارها دور ساخت، رفته رفته نسبت به شخصيت‏هاي برجسته و وارسته‏اي كه فرستادگان الهي و ائمه هدي هستند بصيرت مي‏يابد و به موازات شعله‏ور گشتن نائره محبت الهي در جانش، رابطه‏اش با خاندان عصمت و طهارت با شور و شوق بيشتر و اظهار ارادت قلبي همراه مي‏گردد. اما اگر اين جلوه‏هاي عواطف از شناختي عميق و آگاهي گسترده سرچشمه بگيرند، پرتوهاي معنوي امام مي‏تواند در جلب و جذب معنويت و نور گرفتن از خورشيد پرفروغ حق موءثّر باشد.

به همين دليل، مشاهير علماي شيعه به تأسي از سيره اهلبيت و نيز، توصيه ستارگان درخشان آسمان ولايت و امامت، نسبت به حضرت سيدالشهداء عشق سرشار داشته‏اند و اين حماسه بزرگ چنان شوري در آنان ايجاد كرده كه در مجالس و محافلي كه به نام آن حضرت بر پا مي‏شود سر از پا نشناخته و در سوگ آن سالار فداكاران خالصانه مي‏گريند. 1

و حتي در ايام محرم و صفر تحقيقات، تدريس و انجام امور عادي را به حالت تعطيل و تعليق درآورده لباس سياه بر تن مي‏نمايند.2 و مي‏كوشند كه در منازل، مدارس علميه و حسينيه‏ها مجالس سوگواري بر پا كرده و از تكريم عزاداران و خدمت به جامعه سوگوار دريغ نورزند. برخي از آنان هم در وصيت نامه خود به برپايي شعائر الهي و مجلس عزاداري تأكيد كرده و وصيت كرده‏اند كه قدري از تربت حضرت حسين (ع) يا دستمالي كه اشك‏هاي خويش را با آن پاك كرده‏اند 3 با آنان دفن شود.

در واقع، دانشمندان شيعه به موازات فعاليت‏هاي تحقيقي، تأليف و تصنيف و پديدآوردن آثار متعدد در اين زمينه‏ها و كسب موفقيت ممتاز در رشته‏هاي متنوع اسلامي، مبارزات سياسي و كارنامه بسيار عالي در عرصه خدمات فرهنگي و اجتماعي به همراه تربيت شاگرداني فاضل، وارسته و متعهد، لحظه‏اي از توجه به مراسم سوگواري خامس آل عبا غافل نبوده‏اند و پيمودن فرازين قله‏هاي علمي و رسيدن به مدارج عالي موجب آن نگرديده كه اين فرزانگان وارسته بر مصائب عاشورا نگريند، چرا كه فاجعه شهادت مظلومانه سيدالشهداء را از هر حادثه و رويداد تاريخي ديگري دردناك‏تر و غم انگيزتر مي‏دانستند. و از ياد آن صحنه‏ها به اندوهي جانگداز و سرشكي سوزناك مبتلا مي‏شدند. چنانچه خود آن امام فرمود: من كشته اندوه و اشكم. هيچ مؤمني مصائب مرا به ياد نمي‏آورد مگر آنكه محزون شده و اشكش جاري مي‏گردد. 4

* سرشك جانسوز

اشك آن بزرگان بر معرفتي استوار بود كه نسبت به سالار شهيدان داشتند و از ستمي كه به ناحق بر او و يارانش رفته ناراحت و آزرده بودند. همچنين بر حسب اصل تولّي، نسبت به اين خاندان و از جمله امام حسين (ع) ارادت مي‏ورزيدند. چنين محبتي ايجاب مي‏كند كه آنان در مجالس ذكر مصائب و سرگذشت آن حضرت حضور يابند يا در برپايي اين گونه محافل بكوشند و بر اثر چنين تذكري سيل اشك بر گونه‏ها روانه سازند. علاوه بر اين دو انگيزه دروني، عالمان شيعه متوجه روايات و احاديثي هستند كه شيعيان را به تشكيل مجالس سوگواري و گريه بر سيدالشهداء ترغيب و تشويق مي‏كنند.

آري، اندوهي كه از مصائب كربلا در دل دوستان اهل بيت به وجود آمده و موجب شده علماي بزرگ از شيخ كليني تا امام خميني (قدّس سرّه) هم در اين جهت اهتمام ورزند، سرشكي مقدّس، شريف و ارزشمند است. زيرا اين برنامه‏هاي عاطفي، ارج نهادن به فضايل و مناقبي است كه امام و يارانش دارا بودند و بزرگداشت فداكاري بزرگي است كه اين عزيزان در جلوگيري از تحريف ارزش‏ها و مسخ فرهنگ اسلامي از خويشتن نشان دادند. اين سوگواري و گريستن زنجيري معنوي به وجود مي‏آورد كه قلوب شيعيان را به يكديگر متصل كرده و سپس همه روان‏هاي محزون را با روح بلند و تابناك آن شهيد مظلوم پيوند مي‏زند و محبت او را در دل‏ها جايگزين مي‏كند. اين گريه‏ها از يك طرف جويباري را تشكيل مي‏دهند كه صفا و صميميت و محبت را در ميان شيعيان پديد مي‏آورده و بعد به سوي اقيانوس بي‏پايان رحمت و مغفرت پروردگار جاري مي‏شود و از سوي ديگر، مي‏تواند سيلي را پديد آورد كه بساط ظلم و استبداد را در هم نورديده و كاخ بي‏داد را ويران سازد.

مشاهير و شخصيت‏هاي بزرگ بر اين باور بودند كه تجديد خاطرات تأثرآور آن حادثه عظيم، بويژه در ايام عاشورا كه با نوحه و ندبه همراه است. روح را لطيف نموده و احساسات را تهييج مي‏كند و بهترين محرك عزاداران به تبعيت از آن شهيد براي مجاهدت در راه خدا مي‏باشد.

انگيزه بسياري از نهضت‏هاي شيعه وجود همين سوگواري ممتد بر فاجعه كربلا در هر محرم و ياد حماسه و استقامت امام حسين(ع) و اصحابش در راه احياي حق و حقيقت بوده است. بنابراين گريستن بر سيدالشهداء در بعد مبارزاتي يك جنگ عاطفي است و همچنين مي‏تواند عامل تحولات بزرگ اجتماعي و تقويت روحيه و شجاعت افراد باشد. چنانچه حضرت امام‏خميني (قدّس سرّه) فرمودند:

«ما ملت گريه سياسي هستيم، ما ملتي هستيم كه با همين اشك‏ها سيلي جريان مي‏دهيم و سدهايي را كه در مقابل اسلام ايستاده است خرد مي‏كنيم.»5

به قول يكي از نويسندگان معاصر:

«گريه زبان گوياي انساني است كه مورد ستم قرار گرفته و حقوقش تضييع شده است. براي چنين مظلوماني گريه زباني است كه هيچ قدرتي نمي‏تواند آن را قطع كند.» 6

حضرت امام حسين (ع) روشنگري بود كه ناله‏هاي در گلو شكسته و ضجه‏هاي در خون نشسته مردمان مؤمن را در عصر اختناق اموي تبديل به فرياد كرد و آنچه را كه حتي برخي چهره‏هاي سياسي و معروف آن دوران تصورش را نمي‏كردند با قاطعيت فرمود. پيوند گسست‏ناپذير مردم با چنين امامي از طريق سوگواري بر آن حضرت تداوم و استحكام مي‏يابد. به فرمايش پدر بزرگوارش حضرت علي (عليه السلام): «قلوب الرجال وحشية فمن تألفها اقلبت عليه».7 ارواح و قلوب را با يكديگر سنخيتي است كه به اصلِ همه آنهابازمي‏گردد، و چون در جمعي به سوگ مي‏نشينند و براي حادثه‏اي توأم با حماسه و فداكاري مي‏گريند، اين روان‏ها به هم رسيده ريشه‏هاي خويش را مي‏يابند، سوز و گداز خود را لمس مي‏كنند، شعله‏هاي عشق مي‏افروزند، ذوب مي‏گردند و يكي مي‏شوند. اين راز را پارسايان و فرزانگانِ پرهيزكار به خوبي درك مي‏كنند، ولي آنان كه غرور دنيا و شرارت سرمستشان كرده با درك چنين حقيقتي فاصله دارند.

وقتي محور ايمان است و كشتي مؤمنين بر موج خون مي‏گذرد، تاريخ طي الارض مي‏گردد. و آنگاه معراج و صعود و وصال پيش مي‏آيد كه ما در جبهه‏هاي جنگ تبلور اين عشق به عاشورا را به خوبي ديديم.

* مقام اشك

عزاداري براي سالار شهيدان و گريستن بر امامي كه همراه با ياران وفادار خود عاشقانه جهت زنده نگاه داشتن آيين حق با ستمگران عصر به مبارزه برخاست و پرده از سيماي كَريه دستگاه فاسد بني‏اميه برافكند، وظيفه تمامي مسلمانان است و حركتي است اسلامي كه ناشي از وابستگي و پيوستگي شيعيان با اهداف ائمه (عليهم السلام) مي‏باشد. براستي چرا ما براي امامي عزادار نباشيم كه در تاريخ بشر حماسه آفريد و طنيني به نام عاشورا در گنبد افلاك افكند و با تقديم همه هستي و تحمّل مصائب فراوان سرمشقي برجسته براي طالبان حق گرديد؟

سيره ائمه هدي و علماي شيعه نيز بر تشكيل مجالس عزاي حسين و توصيه وتشويق بر اقامه اين مجالس بود،تا واقعه كربلا چون مشعلي فروزان در سراسر تاريخ، روشني بخش راه انسان‏هاي مشتاق حق و تشنه معرفت باشد. آري، گريه بر چنين امامي فرياد قلب و جنگ عاطفي با خط يزيد و يزيديان در طول تاريخ است.

امامان شيعه از پيروان و حاميان خود مي‏خواستند كه نسبت به برگزاري سوگواري براي پنجمين فروغ عصمت وطهارت جديت داشته و هر ساله در مراسم عاشورا به ياد اين حماسه توأم با مصيبتي جانكاه عزاداري كنند. شيعيان نيز درگذر تاريخ پرفراز و نشيب خود با جهد و تلاش بسيار ياد عاشورا را زنده نگاه مي‏داشتند تا به سفارش مؤكّد رهبران آسماني و پيشوايان ديني خود جامه عمل بپوشانند. به علاوه عقل و منطق اين گونه حكم مي‏كند كه انسان‏هاي برجسته چه در حال حيات ظاهري دنيوي باشند و چه نباشند مورد تجليل قرار گيرند و در سالروز شهادتشان دوستدارانشان اندوهگين و متأثر گردند، بويژه اگر فردي در راه هدفي بزرگ و مقصدي عالي جان خويش را تقديم كرده باشد.

حضرت امام حسين (عليه‏السلام) بزرگ مردي وارسته و نمونه‏اي كامل از زهد و تقوا است كه مزيّن به صفات نيكوي اخلاقي است. او علاوه بر شايستگي‏هاي ذاتي، از شرافت نَسَبي و خانوادگي برخوردار بوده و در راه هدفي پاك با انگيزه‏اي خالصانه و الهي قيام نموده و مرگ با عزت و شرف را از ظلم پذيري برتر دانسته است. چنين انسان با عظمتي با آن عزّت نفس و مقاومت در مقابل مصائب و ظلم ستيزي، شايسته تجليل است و بايد به ياد جانبازي‏هاي او مردم بر سر و سينه بزنند و بگريند.

نكته ديگر اينكه اگر چنين امامي در قيد حيات دنيوي بود، مردم از وجودش فيض مي‏بردند و حال كه به شهادت رسيده و از حيات پر بركتش محرومند، پيروان او بايد با سوگواري و عزاداري با حركت او همنوايي كنند. البته به تعبير استاد شهيد مرتضي مطهري: «شهيد از راه خون خودش نوعي جاودانگي به خويشتن مي‏دهد و به هستي خود ارزش ابدي مي‏بخشد. و براي هميشه اين خون در رگ‏هاي اجتماع مي‏جهد. و چون حماسه آفريده گريه بر او، شركت در حماسه‏اش و هماهنگي با روحش و موافقت با نشاطش و حركت در موجش است.» آن استاد شهيد مي‏نويسد: «گريه هميشه ملازم است با نوعي رقت و هيجان. اشك شوق و عشق را همه مي‏شناسيم. در حال گريه و رقت و هيجان خاص آن، انسان بيش از هر حالت ديگر خود را به محبوبي كه براي او مي‏گريد نزديك مي‏بيند و در حقيقت در آن حال است كه خود را با او متحد مي‏بيند. گريه بيشتر جنبه از خود بيرون آمدن و خود را فراموش كردن و با محبوب يكي شدن (است)... راز بقاي امام حسين (عليه السلام) اين است كه نهضتش از طرفي منطقي است و بعد عقلي دارد و از ناحيه منطق حمايت مي‏شود و از طرف ديگر، در عمق احساسات و عواطف راه يافته است. ائمه اطهار كه به گريه بر امام حسين (عليه السلام) سخت توصيه كرده‏اند حكيمانه‏ترين دستورها را داده‏اند، اين گريه هاست كه نهضت امام حسين (عليه السلام) را در اعماق جان مردم فرو مي‏كند، به شرط آنكه گروهي كه بر اين مخزن عظيم گمارده شده‏اند بدانند چگونه بهره برداري كنند.» 8 البته آية‏الله مطهري با اين توجيه عوام مخالف است كه به امام حسين (عليه السلام) تنها به چشم يك آدم نفله شده كه كشته شدنش ترحم‏انگيز است و از طرفش حماسه‏اي صورت نگرفته است مي‏نگرند.9

ولي در جاي ديگر از احساسات صادقانه مردم حمايت مي‏كند و مي‏گويد:

«با همه نقايصي كه الآن در كار است، خوشبختانه مردم احساسات واقعي نسبت به سيدالشهداء دارند. بعضي از اشخاص كه البته سوء نيت ندارند، چون مي‏بينند از اين قضيه سوء استفاده مي‏شود عقيده شان اين شده كه اصلاً بايد به كلي اين قضيه از بين رود !؟

مي‏گويند مردم كه گريه مي‏كنند به علت اين است كه شنيده‏اند گناهانشان با اين گريه‏ها بخشيده مي‏شودو الا گريه نمي‏كردند. نه آقا، اين اشتباه است. واقعاً اين طور نيست... گريه احساسات مي‏خواهد انسان تا متأثر نشود گريه نمي‏كند، يا بايد حزن داشته باشد يا بايد شوق داشته باشد،... واقعاً امام حسين (عليه السلام) را دوست دارند و به او عشق مي‏ورزند و از سوز دل برايش اشك مي‏ريزند...

بهترين راه و نزديكترين راه همين است كه از همين احساسات صادقانه مردم در باره حسين بن علي (عليه السلام) كه حقيقت دارد و در باره شخصي كه شايسته اين احساسات است و صاحب اين مكتب بسيار بزرگ و عالي است استفاده كنيم...»10

در مسئله عاشورا و عزاداري براي خامس آل عبا، مهم اين است كه انسان قلباً با يك فداكاري شكوهمند اُنس پيدا مي‏كند و در دريايي از حماسه شنا مي‏نمايد. اين شركت قلبي خيلي اهميت دارد چنين گريه هايي علاقه و ارتباط با امام را مي‏رساند و نفرت از دشمن را نشان مي‏دهد و در سازندگي اجتماعي و استواري ارزش‏ها و پايداري بنيان‏هاي عقيدتي دخالت دارد. آية‏الله حائري شيرازي طي سخناني در جمع سلحشوران جبهه‏هاي جنگ تحميلي عراق عليه ايران مي‏گويد:

«شما كه عشق ابا عبدالله (عليه السلام) را در سينه داريد اين را فراموش نكنيد كه مادر شما در جلسات عزاداري، شما را بغل كرده و برده، اشك ريخته و اشكش بر روي لب‏هاي شما، بر روي گونه‏هاي شما ريخته و از آن اشك مصرف كرده‏ايد. شوري آن اشك شما را بر سفره ابا عبدالله نمك خوار كرده است. شما نمك روضه ابا عبدالله را در اشك مادرهايتان چشيده‏ايد. اين است كه با اسم او آشنائيد و در اين شب‏هاي محرم اگر گريه نكنيد از خود منزجريد و سالي كه كمتر گريه كرده‏ايد آن را سالي مبارك نمي‏ندانيد. ولي سالي كه در آن از گريه غش كرده‏ايد، آن را سال زنده، سال خرم و فرخنده مي‏دانيد... شيعه اين طوري است كه در اين محرم هر چه بيشتر گريه كرده باشد بهتر ساخته مي‏شود...11»

حرمت اشك و مقام منيع آن در اين است كه در اختيار انسان نيست و تا دل نسوزد و سينه نگدازد چنين چشمه‏اي جاري نمي‏گردد. كسي كه درون طاهر و انديشه صادقي داشته باشد مي‏تواند بگريد. آن وقت چنين اشكي گواهي مي‏دهد كه صاحبش با امام حسين (عليه السلام) صميميت دارد. در واقع آدمي كه سير حركت امام حسين (عليه السلام) را تصديق مي‏كند و رفتارش را در تمامي صحنه‏هاي كربلا مي‏پذيرد و خود را متعلق به چنين حماسه‏اي مي‏داند. جزئي از قافله نينوا مي‏شود. چنين شركت قلبي اساسي است و حاوي ارزش مي‏باشد. و لذا آنكه بر عاشورائيان مي‏گريد، جز حاكميت خط امام حسين (عليه السلام) بر چيز ديگري نمي‏انديشد. در واقع اشك يك نوع بيعت عاطفي با رهبر است و قطرات آن تأييد قراردادي است فيمابين امت و امام.

هم احساس شدن روح‏ها با حماسه حسيني در اصلاح جامعه دخالت دارد. هرچند آن امام با شخصيت عاليقدري كه دارد مالك قلب ميليون‏ها انسان است، ولي بايد افرادي كه بر اين مخزن عظيم و گرانقدر روحي و عاطفي گمارده شده‏اند، بتوانند از آن در جهت هم شكل نمودن، اتحاد و يگانگي قلب‏ها با حماسه حسيني بهره برداري صحيح كنند تا به اصلاح جامعه كمك شود.

متفكر شهيد مرتضي مطهري نوشته است: «عزاداري سنتي امام حسين (عليه السلام) تبديل حركت به بنياد است، اين عزاداري كه به حق در باره‏اش گفته شده: «مَن بَكي او ابكي او تباكي اوجبت له الجنة» كه حتي براي تباكي (خود را به گريه زدن) هم ارزش فراوان قائل شده در اصل فلسفه‏اش تهييج احساسات عليه يزيدها و ابن زيادها و به سود حسيني‏ها بوده. در شرايطي كه حسين به صورت يك مكتب در يك زمان حضور دارد و سمبل راه و روش اجتماعي معين و نفي كننده راه و روش موجود معين ديگري ست يك قطره اشك برايش ريختن واقعاً نوعي سربازي است.

در شرايط خشن يزيدي در حزب حسيني‏ها شركت كردن و تظاهر به گريه كردن بر شهدا، نوعي اعلام وابسته بودن به گروه اهل حق و اعلان جنگ با گروه باطل و در حقيقت نوعي از خود گذشتگي است. اينجا است كه عزاداري حسين بن علي يك حركت است. يك مبارزه اجتماعي است...» 12

* وسيله‏اي براي هدفِ مقدّس

گريستن كه زبان حال مردم است، و از زلال آينه دل خبرمي‏دهد و حكايت پرحرارت‏ترين اشتياق، گرم‏ترين احساس و خالص‏ترين گرايش مي‏باشد، وسيله‏اي براي نيل به هدفي مقدس است. اشكي كه مي‏بارد و ناله‏اي كه از گلو برمي‏خيزد و گريه‏اي كه اندك اندك از دل مي‏جوشد، زبان صادق و طبيعي شوق، اندوه و درد و در يك كلام عشق يك انسان است. اما بايد متوجه اين حقيقت مسلم و واقعيت محتوم بود كه گريه‏اي كه تعهد و آگاهي و شناختن محبوب و آميختگي با ايمان و هماهنگ گشتن با معنويت را به همراه نداشته باشد، جز شستشوي چشم خاصيت ديگري ندارد. يكي از نخستين كساني كه بر سرگذشت حضرت امام حسين (عليه السلام) گريست عمر سعد پليد بود و اولين فردي كه بر اين گونه گريه ملامت كرد حضرت زينب (سلام الله عليها)، فراموش نكنيم كه در عزاي شهيدان كربلا ما براي اين سوگوار هستيم كه امت مسلمان مي‏خواهد فاجعه حكومت جنايت و روي كارآمدن قساوت و نمايان شدن رذالت را فراموش نكند و در غم عزيزاني محبوب و در عزاي قهرمانان ارزش‏ها بگريد. امام خميني (قدّس سرّه) مي‏فرمايد: «مجلس عزا نه براي اين است كه گريه بكنند براي سيدالشهداء و اجر ببرند، البته اين هم هست و ديگران را اجر اخروي نصيب مي‏كند، بلكه مهم آن جنبه سياسي است كه ائمه ما در صدر اسلام نقشه‏اش را كشيده‏اند كه تا آخر باشد...» 13

و در جاي ديگر يادآور شده‏اند: «بايد فكر كنيد كه اينها يك مسأله سطحي نبوده است كه مي‏خواستند جمع بشوند و گريه كنند، خير ما ملت گريه سياسي هستيم...»14

در سخني هشدار دهنده فرموده‏اند: «حرف مي‏زنيد، خطبه مي‏خوانيد... مردم را به گريه وادار مي‏كنيد. مردم هم كه گريه مي‏كنند، همه روي اين مقصد باشد كه اين اسلام را ما مي‏خواهيم...»

هر مكتبي تا پايش سينه زن نباشد، تا پايش گريه كن نباشد حفظ نمي‏شود ما بايد براي شهيدمان گريه كنيم، فرياد كنيم، مردم را بيدار كنيم. البته يك مطلبي هم كه بين همه ما بايد باشد اين است كه اين نكته را به همه مردم بفهمانيم، همه‏اش قضيه اين نيست كه ما مي‏خواهيم ثواب ببريم، قضيه اين است كه ما مي‏خواهيم پيشرفت كنيم، سيدالشهداء هم كه كشته شد... ثواب براي او خيلي مطرح نبود، آن‏طور رفت كه اين مكتب را نجاتش بدهد اسلام را زنده كند...» 15

حضرت آية‏الله العظمي مرعشي نجفي نيز سوگواري و گريستن براي اباعبدالله (عليه السلام) را با اهداف مقدس آن امام مرتبط دانسته و تأكيد نموده‏اند كه اين گونه مراسم نبايد مشتمل بر محرمات شرعي باشد:

«نهضت امام حسين نهضتي است الهي و مسلمين قيام بر عليه ظلم و استبداد را از آن حضرت فرا گرفته‏اند، لذا طبق رسوم در زمان‏هاي گذشته تأسيس مجالس روضه خواني و ذكر مصيبت‏هاي وارده بر اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام و سينه زدن و زنجير زدن و امثال آن‏ها به شرط آن كه مشتمل بر محرمات الهيه نباشد هيچ گونه اشكالي ندارد، بلكه در اين عصر لازم و داراي اجر و ثواب زيادي است... پيروان آن حضرت بيش از پيش در حفظ شعائر اسلام و ترويج مذهب تشيع و انعقاد مجالس سوگواري سعي بليغ داشته باشند.» 16

آري، محرم حريم ايمان و حصار قرآن است و در اين ماجرا در صحراي سوزان كربلا سيلي از خون جاري شد و گلستاني از شهيد برافراشته گشت. حسين بزرگ پتك فريادهاي بيدارگر را با خطابه‏اي پرشور بر مغزهاي عليل فروكوبيد. امت را آفت زدايي كرد و اسلام را كه بازيچه يزيد گشته و مي‏رفت كه توسط عمال اين پليد تحريف و دستكاري شود، از طهارت شط فرات شستشو داد و آن را يك بار ديگر در سيماي اصيل خويش و به عنوان اسلام ناب محمدي در برابر چشمان تاريخ به نمايش گذاشت و بدين گونه، نهضت حسيني شفاي بيماري دل‏ها و اميد قلب‏هاي تشنه ايمان و فروغ انديشه‏ها گشت و به حركت‏ها جهت بخشيد. پيام‏هاي شفابخش خود را آن امام همام بر بال‏هاي سرخ شهادت نگاشت و پيك‏هاي رهايي را بر موج‏هاي محرم و عاشورا سوار نمود و در مكتب‏ها و كلاس‏هاي كربلا كه همه جا هست و تعطيلي ندارد به آنان كه در فكر نجات انسانيت هستند درس ايثار و شهامت آموخت. او كه رهپوي وادي عشق بود در قربانگاه خويش در آخرين لحظه نيز سرود توحيد و رضا خواند و بدين گونه كشتي نجات و مشعل هدايت گشت .

پس بايد در گريه‏ها و سوگواري‏ها چنين اهداف مقدسي در نظر باشد و مجالس عزاداري در سازندگي روحي و اخلاقي حاضرين و ترويج نيكي و نهي از زشتي كوشا باشند و عزاداران خود را با خلق و خوي حسيني هماهنگ كنند.

براي هدفي كه حق است بايد از وسيله درست استفاده كرد و آميختن چنين فضاي معنوي و با قداست با امور غير واقع، موهوم و خرافي روا نمي‏باشد. البته ابراز احساسات دسته جمعي در زنده نگه داشتن خاطره مقاومت بزرگ‏ترين حامي حق يعني امام حسين (عليه السلام) و هيجانات قلبي در روزهاي عاشورا كه به جهت دفاع از حق و عدالت در پيشاني تاريخ ثبت شده نه تنها يك عمل جائز است بلكه مطلوب و مورد تاكيد مي‏باشد كه احساسات و عواطف پاك و هيجان‏هاي عقلاني در راه حمايت از ارزش‏هاي عالي انساني در ايام سوگواري محرم ابراز گردد. اگر به چشم حقيقت بين و عرفاني معنوي به واقعه كربلا و سوابق و لواحق آن بنگريم، اين حقيقت بزرگ كشف مي‏شود كه حادثه كربلا قرباني عظمت اسلام و فديه بقا و احياء اسلام بود كه از خاندان پيامبر داده شد. به قول جلال الدين همايي: «تاريخ نشان داد كه اين قرباني در پيشگاه حق مقبول افتاده است... اما آن خون نخفت و تا قيامت هم نخواهد خفت، از هر قطره خوني كه در كربلا ريخته شد قيامي و نهضتي پديد آمد تا دستگاه‏هاي كفر و انحراف از دين را يكي بعد از ديگري سرنگون ساخت تا دين الهي و قرآن آسماني را زنده و پايدار نگاه داشت و آن ميراث گرانبها را امروز به دست ما رسانيد ما نيز در صيانت آن بايد بكوشيم...» 17 و استفاده درست از اين منظومه منوّر بايد در برنامه ما قرار گيرد و نبايد اين گونه فكر كنيم كه وقتي هر كاري وجهه مذهبي به خود گرفت خوب است و حاوي ثواب مي‏باشد، اگر چه روح آورنده دين از آن بيزار باشد. و هر تشريفاتي كه نام مقدس امام حسين (عليه السلام) روي آن باشد موجب عزت دنيا و آخرت است، هرچند روح مقدس آقا اباعبدالله (عليه السلام) را در فشار قرار دهد و خاطر امام را برنجاند.

اگر ما اعتقاد به اين داشته باشيم كه خداوند دستگاهي دارد كه رسيدن به آن مشكل است، ولي نعوذ بالله امام حسين (عليه السلام) را كه با اشك و گريه راضي مي‏شود شفيع خود قرار مي‏دهيم و آن حضرت خود كارهايمان را درست مي‏كند، به خطا رفته‏ايم. چنين باوري به شفاعتِ سيد شهيدان هم باطل است و هم جفا در حق اوست. زيرا امام براي رضاي خداوند و احياي آيين جاوداني اسلام به پا خاست و قيام كرد. سيدمظلومان در آن موقع كه شمشيرهاي دشمن از هر طرف از غلاف بيرون كشيده شده و تيرها مثل قطرات باران او را هدف قرار داده بودند، نماز اول وقت را ترك نفرموده و آن را با جماعت اقامه نمود و به حاميان خود نشان داد كه عبادت يك اصل و اساس مي‏باشد.

عالمان شيعه كه در برپايي مجالس سوگواري براي امام حسين (عليه السلام) در قول و عمل اصرار داشته‏اند، به پيروي از سيره پيامبران و ائمه، اهل عبادت، تهجد و دعا بودند.

بر عموم علاقمندان و عزاداران سيدالشهداء كه در مواكب حسيني و مجالس نوحه خواني شركت مي‏كنند اعلام مي‏شود كه اگر واقعاً مشتاق به آن حضرت هستند و مي‏خواهند از سالار حماسه سازان كربلا متابعت كنند و در مذهب خود از روي فهم و عقل قدم برمي‏دارند، بدانند كه سيد شهيدان در آن گرماي خشن بيابان كربلا، با لب تشنه و هجوم دشمن و لشكر ضلالت پيشه نماز را فراموش نكرد و آن را به صورت صلات خوف و به جماعت خواند. پس اگر كسي به سيدالشهداء علاقه دارد و بر او مي‏گريد، ولي به نماز اهميت نمي‏دهد و آن را از اول وقت به تأخير مي‏اندازد، به قول شهيد آية‏الله قاضي طباطبايي: «معنايش اين است كه‏اي سيد مظلومان كه خون پاك خود را در راه اقامه نماز بر زمين كربلا ريختي، در اين عبادت از تو تبعيت نداريم و در آن عمل و هدف با شما شركت نمي‏كنيم.»18

مورخ دانشمند دكتر محمد ابراهيم آيتي مي‏نويسد: «... بدا به حال مسلماني كه نماز نخواند يا روزه نگيرد يا حقوق مردم را رعايت نكند يا با ارتكاب كارهاي حرام آلوده گردد و آنگاه دلخوش باشد كه من مريد امام حسينم (!) از اين مسلمان بايد پرسيد كه تو چرا مريد امام حسين (عليه السلام) شده‏اي كه نه تو كارهاي امام را خوش داري و نه او كارهاي تو را خوش داشت...» 19

شهيد آية‏الله سيدعبدالحسين دستغيب كه بر گريه و سوگواري براي امام حسين (عليه السلام) تأكيد زيادي داشت و حتي گريستن بر آن امام را مختص به زمان خاصي نمي‏دانست. مي‏گويد: « اصلاً حسين كشته اشك (قتيل العبره) است» و عقيده دارد: « درست است كه اين گريه حجاب‏ها را عقب مي‏زند، رقت قلب مي‏آورد و انسان را به ياد خدا مي‏اندازد، ولي به شرطي كه عزادار رو برنگرداند. بايد آدم شد تا او شفاعت كند. كسي كه موقع نماز واجب مراقبت ندارد كه نماز از او فوت نشود مصداق سخن امام صادق (عليه السلام) است كه مي‏فرمايد شفاعت ما به خفيف شمارنده نماز نمي‏رسد.20


1. مطالعه مجموعه كتابهاي ديدار با ابرار مي‏تواند نمونه‏هاي ارزنده و آموزنده‏اي در اين مورد ارائه دهد.

2. علامه طباطبايي با آن تلاش برجسته علمي اين گونه بود: نك: جرعه‏هاي جانبخش.

3. در وصيت نامه آيات عظام گلپايگاني و مرعشي نجفي اين نمونه‏ها را مي‏توان ديد.

4. اين حديث را ابي‏بصير از امام ششم نقل مي‏نمايد و آن حضرت از جدش امام حسين (عليه السلام) عين عبارت امام: انا قتيل العبرة، لايذكرني مؤمن الا استعبر. كامل الزيارات، ابن قولويه ،ص 108.

5. صحيفه نور، ج 8،ص 29.

6. ارزيابي گريه، دكتر محمدمهدي ركني، ص 22.

7. نهج البلاغه، حكمت 50.

9. همان، ص111.

10. گفتار عاشورا، جمعي از دانشمندان، گفتار خطابه و منبر از شهيدمطهري.

11. رويش جوانه‏ها در پرتو عاشورا، آية‏الله حائري شيرازي، ص7ـ8.

12. نهضت‏هاي اسلامي در صد ساله اخير، ص 79.

13. صحيفه نور، ج 16، ص 208ـ209.

14. همان مأخذ، ج 13،ص 156.

15. همان، ج 8، ص 70ـ71.

16. الدعاة الحسينيه، شيخ محمد علي نخجواني ،ص 193.

17. اسرار و آثار واقعه كربلا، علامه جلال الدين همايي ،ص 48.

18. با استفاده از نوشته‏هاي شهيد آية‏الله قاضي طباطبايي، روزنامه جمهوري اسلامي 11 آبان 1361.

19. بررسي تاريخ عاشورا، محمدابراهيم آيتي، ص 125ـ126.

20. سيدالشهداء، آية‏الله دستغيب ،ص 39.

/ 1