اظهار نظر يك غربي تازه مسلمان شگفتي هاي قرآن كريم 5
نويسنده: پروفسور گري ميلر نويسنده: حامد دردشتيان اين حقيقت كه قرآن كريم معجزه جاويد و اثباتكننده حقانيت و اصالت دين مبين اسلام است، مستلزم نو به نو بودن ميوه اعجاز اين شجره طيبه است. اساساً، معجزه چيزي است كه اثبات آن هرگز محتاج دفاع متعصبانه نبوده، ولي نيازمند استدلال و برهان مبين است، آنهم از موضعي در نهايت متانت و تحمل، چرا كه آن كتاب، خود مبين است، به منظور تبيين حقيقت آمد، و لذا نيازي به دست و پا زدنهاي ما و... ندارد.منطبق بر سيرة قرآن عزيز، كه خود به طرح انواع اتهامات عليه خود، پيامبر، واسطه انتقال پيام و... ميپردازد و با نهايت متانت و قويترين استدلال پاسخگو ميشود، ما خود را مجاز به محاجه، گفتمان قرآني و پاسخ به اتهاماتي نظير دروغگويي نسبت به پيامبر گرانقدر اسلام ميبينيم.زيبايي مقاله ذيل فقط محدود به اين نميشود كه هر دو بعد بهروز بودن اعجاز قرآن، و نيز دفاع از پيامبر اكرم (ص) و قرآن كريم را مشتمل ميشود، بلكه حلاوت كشف ابعاد شگرفي از اعجاز قرآن كه فقط در زمان حال خود را عيان ساخته و نيز دفاع بسيار منطقي و مجابكننده يك تازه مسلمان نوانديش غربي را نيز در پي دارد.مضافاً، از آنجا كه اين مقاله محصول كاوش بخش اينترنت هفتهنامه گلستان قرآن در آن شبكه جهاني است، خدمتگزاران قرآني را به شناخت و تأمل افزونتر به ماهيت پديده سرنوشتساز اينترنتي و نقش بيبديلي كه ميتواند در تبليغ و ترويج معارف قرآن با زبان و جلوههاي بهروز آن ايفا كند، رهنمون ميشود.به دليل حساسيت موضوع مربوط به قرآن، در ترجمه اين مقاله از روش ترجمه مطلق اجتناب، و سعي شده تأكيدهاي نويسنده (كه در ترجمه از زبان انگليسي به فارسي معمولاً براي رواني مطلب تغيير مييابد) حتيالمقدور حفظ شود؛ اگرچه دقت و زحمت بيشتر خواننده را برميانگيزد. بديهي است انتشار اين مقاله به معناي عاري بودن آن از برخي خطاهاي جزئي احتمالي نيست.بخش هايي از اين تحقيق در شماره هاي گذشته به نظرتان رسيد و ادامه اش را در اين شماره ميخوانيد . سه نمونه زير از بين موضوعاتي كه قرآن در رابطه با آنان جملات درستي ارائه داده است، مجموعاً تبيين مينمايد كه قرآن چگونه به غلبه كردن بر احتمال ادامه ميدهد. در سوره شانزدهم قرآن اشاره مينمايد كه زنبور عسل ماده، خانه را براي به دست آوردن غذا ترك ميكند (سوره نحل، آيه 9-68). حال، يك نفر شايد در مورد آن حدسي بزند و بگويد: «اين زنبوري كه شما در حال پرواز در اينطرف و آنطرف ميبينيد ميتواند نر باشد يا ميتواند ماده باشد، من فكر ميكنم حدس خواهم زد كه ماده باشد.» البته اين براي درست بودن داراي شانس يك از دو ميباشد. همچنان كه واقع شد سخن قرآن درست از آب درآمد. اما همچنين اين نيز واقع شد كه اين، آنچه اغلب مردم در زمان نزول قرآن باور داشتند نبود. آيا شما ميتوانيد فرق بين يك زنبور ماده و يك زنبور نر را بگوييد؟ خوب، تشخيص آن مستلزم وجود يك متخصص است، اما اينكه زنبور نر هرگز خانه را براي گردآوري غذا ترك نميكند، كشف نشده بود. حتي در نمايشنامه «هنري چهارم» شكسپير برخي از شخصيتها درباره زنبورها بحث و اشاره ميكنند كه زنبورها سرباز هستند و داراي يك پادشاه ميباشند. اين آن چيزي است كه مردم در زمان شكسپير ميدانستند كه زنبورهايي كه در حال پرواز در اطراف ديده ميشوند، نر هستند و به خانه باز ميگردند و پاسخگوي يك پادشاه هستند. معذلك، اين همواره اشتباه بوده است. واقعيت اين است كه آنها ماده هستند و پاسخگوي يك ملكهاند. اينك تحقيقات 300 سال اخير صرف شد تا كشف گردد كه ماجرا از اين قرار است.بدين ترتيب، بازگشت به فهرست حدسهاي درست قرآن درباره موضوع زنبورها داراي بخت 50، 50 از صحت بوده است و اين احتمال يك در دو ميباشد.اضافه بر موضوع زنبورها، قرآن همچنين در خصوص خورشيد و طرز مسافرت آن در فضا، بحث ميكند. مجدداً يك فرد ميتواند در مورد اين موضوع حدس بزند. وقتي خورشيد در فضا حركت ميكند، در آنجا دو گزينه وجود دارد: ميتواند درست مانند سنگي كه شخصي پرتاب ميكند در فضا سفر كند، يا ميتواند مطابق با محور خودش حركت كند. قرآن، اين دومي را بيان ميكند كه بهعنوان نتيجه حركت، خودش حركت ميكند. بدين منظور، قرآن شكلي از لغت «صباحا» را براي توصيف حركت خورشيد در فضا، به كار ميبرد. مثال زير براي اينكه يك درك جامع از معاني ضمني اين كلمه عربي بهطور شايسته در اختيار خواننده قرار گيرد، ارائه شده است.اگر انساني در آب است و كلمه سباحا در اشاره به حركتش به كار رفته است،ميتوان فهميد كه او در حال شناكردن است، حركتي مبتني بر اراده خودش و نه بهعنوان نتيجه يك نيروي مستقيماً وارده بر او، لذا وقتي اين كلمه در اشاره به حركت خورشيد در فضا بهكار رفته است، مبين آن نيست كه خورشيد در ميان فضا بدون كنترل در نتيجه پرتاب يا نظاير آن درحال حركت است. اين بسادگي چنين معنا ميدهد كه خورشيد طي سفرهايش درحال پيچيدن و چرخيدن است. اكنون، اين آن چيزي است كه قرآن تصريح ميكند. اما آيا اين مسأله سادهاي براي كشف بود؟ آيا هر انسان عادي ميتواند بگويد خورشيد درحال پيچيدن است؟ فقط در زمانهاي اخير بود كه تجهيزات براي نشان دادن تصوير خورشيد بر روي يك ميز- به نحوي كه فرد ميتوانست بدون بستن چشمهايش بدان بنگرد- آماده شد و در خلال اين فرايند، كشف شد كه نه تنها بر روي خورشيد سه لكه وجود دارد بلكه اينكه اين لكهها هر 25 روز جابجا ميشوند. اين جابهجايي بر چرخش خورشيد به دور محور خودش دلالت كرده است و در نتيجه ثابت ميكند كه همچنان كه قرآن در 1400 سال قبل بيان كرد، خورشيد طي سفرش در فضا براستي ميچرخد.در بازگشتي دوباره به موضوع حدسهاي درست، احتمال درست حدس زدن در مورد هر دو موضوع- جنسيت زنبورها و حركت خورشيد- يك در چهار است!با بازگشت به چهارده قرن پيش تصور كنيم كه مردم احتمالاً چيز زيادي درباره مناطق زماني نميدانستند. عبارات قرآني درباره اين موضوع به طور قابل ملاحظهاي شگفتانگيز هستند. اين مفهوم كه يك خانواده درحاليكه خورشيد طلوع ميكند مشغول صرف صبحانهاند، درحاليكه خانواده ديگري دارند از هواي فرحبخش شبانگاه لذت ميبرند، حقيقتاً حتي در دوران جديد موضوع متحيركنندهاي است. براستي 14 قرن قبل، يك انسان نميتوانست بيش از 30 كيلومتر در روز طي كند، لذا مثلاً سفر از هند به مراكش، بياغراق ماهها وقت از او صرف ميكرد و احتمالاً هنگامي كه او در حال صرف شام در مراكش بود، با خود ميانديشيد «اكنون در خانهام در هند، دقيقاً در حال صرف شام هستند.» اين بدان خاطر است كه او نميفهميد كه در فرايند سفر، از ميان منطقه زمان گذشته است. تاكنون به اين علت كه اين كلمه از الله، داناي مطلق ميباشد، قرآن چنين پديدهاي را به رسميت شناخته و تصديق ميكند. در يك آيه جالب بيان ميكند هنگامي كه پايان تاريخ فرا رسد و روز قيامت برپا شود، همه چيز در يك لحظه به وقوع ميپيوندد و لاجرم برخي مردم در هنگام روز و برخي مردم را در هنگام شب فرا ميگيرد.به همان ترتيب كه فكر چنين كشفي به چهارده قرن پيش باز نميگردد، اين مسأله به وضوح مبين خرد متعالي الله و دانش قبلي او نسبت به وجود مناطق زماني ميباشد. مشخصاً، اين پديده چيزي نيست كه براي چشمان شخصي معلوم باشد، يا نتيجه تجربه انساني باشد. اين حقيقت به خودي خود به مثابه يك مدرك، گواه اصالت قرآن است. با بازگشت به موضوع حدسهاي درست منطبق با هدف مثال موجود، اين احتمال كه شخصي درباره هر سه موضوع فوق- جنسيت زنبورها، چرخيدن خورشيد و وجود مناطق زماني- حدس صحيحي بزند، يك در هشت ميباشد.بديهي است كه شخص ميتواند بدين ترتيب ادامه دهد و جلوتر و جلوتر برود، فهرست حدسهاي درست را طولانيتر و طولانيتر كند؛ و البته اين احتمالات با هر افزايش در موضوعاتي كه فرد بتواند حدس بزند، بلندتر و بلندتر خواهد شد.اما هيچكس نميتواند مطلب زير را انكار كند:اين احتمال كه محمد(ص)- يك بيسواد- بدرستي درباره هزاران و هزاران موضوع حدس زده باشد و حتي يك بار اشتباه ننموده باشد، آنقدر بزرگ است كه نظريه نويسندگي قرآن توسط وي، بايستي كاملاً از سر بيرون رود، حتي از سوي سرسختترين دشمنان اسلام!براستي، قرآن منتظر اين نوع از هماوردطلبي ميباشد. بيترديد، اگر شخصي به فردي در هنگام ورود به يك سرزمين خارجي بگويد: «من پدرت را ميشناسم، او را ملاقات كردهام.» احتمالاً اين مرد كه از آن سرزمين است، نسبت به عبارت فرد تازهوارد شك ميكند و ميگويد: «شما هماكنون به اينجا آمدهايد. چگونه توانستيد پدر من را بشناسيد؟» در نتيجه از وي خواهد پرسيد: «بگو آيا پدر من بلند، كوتاه، تيره و يا سفيد است؟ شبيه كيست؟» بديهي است اگر اين مسافر به پاسخ دادن درست به سؤالات ادامه دهد، شككننده چارهاي نخواهد داشت جز اينكه بگويد: «من گمان ميكنم شما پدر مرا ميشناسيد. نميدانم چگونه او را ميشناسيد، اما گمان ميكنم كه چنين است!»اين وضعيت منطبق با قرآن است كه اظهار ميكند ناشي از فردوي است كه همه چيز را آفريده است. پس هر فرد حق دارد بگويد: «مرا متقاعد نما! اگر خالق اين كتاب واقعاً منشأ زندگي و همهچيز در آسمانها و زمين است، پس او بايد درباره اين و درباره آن و غيره، بداند.» و الزاماً، هر فرد پس از تفحص در قرآن اين حقايق را كشف خواهد كرد. مضاب بر اين، ما همگي چيزهايي را به يقين ميدانيم، اما همه ما تخصصهاي لازم را براي تحقيق كردن در مورد اينكه قرآن چه چيزهايي را تأييد ميكند نداريم. ايمان فرد به موازات اينكه به بررسي و اثبات حقايق موجود در قرآن بپردازد، افزون ميگردد و فرد به اين فكر خواهد افتاد كه همه زندگيش را آنچنان بنا كند. خداي من (الله) همگان را به اين حقيقت رهنمون گردد.
متمم
يك مهندس در دانشگاه تورنتو كه علاقهمند به روانشناسي بود و مطالعاتي بر روي آن داشت، تحقيقش را به پيش برد تا پاياننامهاي در تأثير بحثهاي گروهي نگاشت. مقصود تحقيق وي يافتن اين بود كه چگونه اغلب مردم هنگامي كه در گروههاي دو، سه، ده و غيره براي گفتوگو جمع ميشوند، بهتر به نتيجه ميرسند. بر اساس نمودار يافتههاي وي، مردم بيشترين نتيجه را هنگامي اخذ ميكنند كه در گروههاي بيش از دو نفر گفتوگو كنند. البته، اين كشف مطلقاً وراي انتظارات وي بود، اما اين توصيه بسيار قديمي داده شده در قرآن است: «بگو، من از شما يك چيز ميخواهم، كه براي خدا قيام كنيد ] اين حقيقت را بيازماييد [ ، دونفره و يكنفره و پس بينديشيد...» (سوره سبا، 34، آيه 45)علاوه بر اين، هشتاد و نهمين سوره قرآن به شهري به نام «ارم» (شهري از ستونها) اشاره ميكند، كه در تاريخ باستان ناشناخته بوده است و تا آنجايي كه مورخان به آن پرداختهاند، ناشناخته بوده است. به هر حال، دسامبر 1978 نشريه جغرافيايي ملي، اطلاعات جالبي را ارائه كرد كه خاطرنشان ميساخت در سال 1973 شهر البا ( Elba ) در سوريه از زير خاك بيرون آورده شد.شهر كشفشده 43 قرن قدمت داشت، اما اين شگفتانگيزترين بخش موضوع نبود. محققان در كتابخانه البا سندي مشتمل بر مشخصات همه شهرهايي كه البا با آنها تجارت داشت يافتند. باور كنيد يا باور نكنيد، در اين فهرست شهري وجود داشت به نام «ارم». مردم البا با مردم ارم تجارت داشتهاند.در خاتمه از شما ميخواهم در عبارت زير با دقت تأمل فرماييد:«و آنها ميگويند، چرا از سوي خدايشان نشانههايي (آياتي) بر او نازل نشده است؟ بگو آيات نزد الله است، و من تنها هشداردهنده آشكارم. اما آيا اين براي ايشان كافي نيست كه ما اين كتاب (يعني قرآن) را بر تو نازل كرديم تا بر آنها تلاوت شود؟ در حقيقت، در آن رحمت و اندرز است به مردمي كه ايمان آورند.» (سوره عنكبوت، 29، آيه 51-50)Golestan Quran Weekly, Serial 129, No 85