حجت الاسلام سيد محمد انجوي نژاد
موضوع : يوسف عاشورا - قسمت هفتم مکان : حسينيه سيدالشهداء زيبايي جهان زيبا و جهاني سازي عشق، بر محيط زماني خود قيام عاشورا تاثير داشت و توبه و ايثار و مسائلي از اين قبيل آرام آرام که به دست بني اميه به دست فراموشي سپرده شده بود را زنده کرد.و هر کسي در هر جاي جهان که بر عليه هر گونه بي عدالتي قيام مي کند گوشه اي از آن قيامش در هر مکتبي که باشد پيامي را از اباعبدالله گرفته است.احساس دردي که امام داشت باعث شد که کاري کند که در بدترين جايگاه و قتلگاه حاضر شود و همه چيز را تحمل کند تا زيباييِ عدالت و جهاد و شهادت و مناجات با خداوند و بندگي و مزه بندگي را به هر قيمتي به جهان نشان دهد.چه براي آن زمان و چه براي الان.و هم اکنون اگر جنگي شود اين جوانان ما هستند که با شعار يا حسين حمله مي کنند و از کانال امام حسين در حل مشکلات،انسان سريعتر به معبودش مي رسد . جمله اي هست از يکي از فيلسوفان غرب که در اين مسير کار کرده در بحث جهاد و بندگي : مي گويد:عجيب چراغ شگفت آوري است حسين،که هر چه باد مي وزد فروزان تر مي شود . کافران مي خواهند نور خدا را با فوت خاموش کنند لذا هر چه بيشتر مي زنند و مي کشند و زندان تاسيس مي کنند و...اين چراغ فروزان تر مي گردد. کسي که به خاطر اين مکتب ،سياه مي پوشد و 10 روز خودش را وقف اين مکتب مي کند و 2-3 روز آخر(روز تاسورا و عاشورا)اقامه عزا مي کند يقينا در ايثار هم،در جهان مرام حسيني را نشان خواهد داد . در فلسفه قمه زني ،که الان مراجع نهي کرده اند در تاريخي از بالاترين مستحبات بود.فلسفه اش اين بود که شيعه به دشمن اعلام مي کرد که تو مي خواهي چه کني آيا مي خواهي شمشير به سرم بزني؟من خودم مي زنم.يعني کسي که حاضر است خودزني کند به دشمن که برسد چه مي کند!البته الان اين کار نهي شده و کساني که با اين وجود اهل قمه زدن هستند اينان کساني هستند که به جبهه نخواهند رفت ! هدف آقا اباعبدالله در قيام عاشورا،کشتن نبود.چرا که لشکرياني از جن و ملائکه آماده بودند که تمامي سپاهيان دشمن را خاکستر کنند.اما آقا اجازه ندادند.آقا مي خواهد دست تو را بگيرد مي خواهد بگويد آرام و بيکار ننشين و اين مسير کاملا قابل دفاع،عقلاني،قرآني و علوي و کاملا مشخصه و تو بيا و در اين مسير حرکت کن.نداي جهاني که در طول تاريخ فرمودند:کل ارض کربلا و کل يوم عاشورا.يعني هر روز و در همه مکانها صداي هل من ناصر ينصرني اباعبدالله بلند است که دست تو را بگيرد . آقا رسول خدا فرمودند : اگر کسي از تو ارتباطش را قطع کرد تو برو و خودت را وصل کن . بارها شده که من و و شما به امام زمان و امام رضا پشت کرده ايم اما آنها مايي را که فرار کرده بوديم با تاري، توري ،تيري باز مي گردانند . يعني آنها مايي را که فرار کرده ايم دوباره وصل مي کنند و در رابطه با جهاني سازي توبه هم به همين صورت است.(وصل ) و بعد مي گويد بعد از اينکه به سراغش رفتي ببخش کسي را که به تو ظلم کرده است.ما به ائمه و امام و خداي خويش ظلم کرده ايم چون قدرشان را ندانستيم . و خداوند همواره ما را نجات مي دهد و اگر ازش دور شويم به سمتمان مي آيد.چه بسا کساني که دوراني را با خدا قهر بودند و خدا دنبالشان مي فرستاد. و اين چنين خصوصياتي در ميان اهل بيت پيدا مي شود.بدان که اگر امسال سال دهمي است که در خانه اباعبدللهي فکر نکن که تو کاري کردي بلکه اوست که به سوي تو آمد و تو را گرفت و به تو چسبيد و در گوشت هل من ناصر ينصرني گفت تا تو را به سمت خويش بياورد. و هر چه داريم از ائمه است .
من صيد بي مهارم تو در کمندم کرده اي
هر وقت زمين خوردم حسين از جا بلندم کرده اي
هر وقت زمين خوردم حسين از جا بلندم کرده اي
هر وقت زمين خوردم حسين از جا بلندم کرده اي
عقل و انصاف
جايگاه خودت را در مقابل امام حسين و زينب و باب الحوائج و خداي خويش اول بسنج و اعمالت را مقايسه کن ببين که چقدر بدهکار خداوند هستي!انصاف داشته باش زيرا به محض آمدن انصاف، انسان خوبيها را مي بيند و اميدوار مي شود. و از آنطرف هم گناهان را مي بيند و خوف وجودش را فرا مي گيرد و طلبکار نمي شود . گفته شده شخصي بنام عابد بني اسراييل هر روز،روزيش را از خداوند مي گرفت.يک روز هيچ غذايي از عرش براي او نيامد روزه گرفت . افطار که شد ديد باز هم غذايي نيامد با آب و علف افطار کرد. روز دوم و سوم هم به همين ترتيب ،سپري شد و چون غذايي نيامد روزه گرفت. و با علف و آب تحمل کرد.بعد از 3 روز از فرط گرسنگي به راه افتاد ورفت سراغ يک يهودي. که دو تا،قرص نان به او داد.در راه بازگشت سگي را در مسيرش ديد که پارس مي کرد و به طرفش مي رفت چاره اي نديد تکه اي از نان را جدا کرد و به سگ داد.ديد باز اين سگ دست بردار نيست تکه اي ديگر به اوداد. اما سگ باز به دنبالش مي رفت و مدام پارس مي کرد تا اينکه تمام قرص نان را به صورت تکه تکه به سگ داد. اما سگ همچنان دست بردار نبود. اينجا بود که عابد به زبان خودش گفت:عجب سگ بي حيايي هستي.بعد از 3 روز که من چيزي نخورده بودم و تمام نان را به تو دادم تو هنوز پارس مي کني و طلبکاري.سگ در آن هنگام بود که به زبان انسان گفت:بي حيا منم يا تو؟؟ مني که اگر 6 روز هم در خانه اين يهودي غذايم ندهند به در خانه کس ديگري نخواهم رفت. و تو بعد از 3 روز رفتي و در خانه دشمن خدا را زدي . مايي که هرگاه دلي،مالي و مقامي را از خداوند مي خواهيم توقع داريم سريعا در اختيارمان قرار دهد و در غير اينصورت اولتيماتوم هم به خدا مي دهيم که اگر ندهي از مسير گناه مي رويم در حالي که اينها بايد از نفس دل کنده شود و گرنه اين اشکها و مناجاتهاي امشبت تنها تا فردا صبح مهمان تو خواهند بود . موانع توبه
1. سرور گناه
تا عشق و لذت گناهان قبلي در قلبت باشد توبه واقعي نکرده اي. بايد چنان باشي که حتي از فکر کردن به گناه منزجر شوي که در مقابل چه وجودي و به چه قيمتي اين گناه را انجام دادم.از خودت شرمنده باشي . 2. اظهار گناه
حق نداري گناهت را براي هيچکس اظهار کني و حق نداري حتي گناهت را براي کسي تعريف کني.چرا که جلوي توبه بعدي تو را مي گيرد.حتي از اظهار گناه هم بايد توبه کني . 3. الگوي گناه
تا در مقابل چشمانت گنهکاراني هستند که آنها را دوست داري فايده ندارد چرا که محبت اين شخص فرهنگش را هم به تو منتقل مي کند . 4. سهل شمردن گناه
طرف يک گناهي رو انجام ميده بعد که ازش مي پرسند چرا؟ميگه برو بابا .برو ببين مردم چه کارهايي که نمي کنند حالا من اين گناه رو کرده باشم!چه بسا ممکن است گنهکاري چند تا قتل انجام داده باشد اما بخشيده شود و يک نفر گناه صغيره اي را مرتکب شود اما چون گناهش را کوچک شمرده است خداوند هرگز او را نبخشد ! 5. فکر دنيايي نسبي موقتي
اينکه طرف تفکرش اين باشد که دنيا جايگاهي است که هر چه باشد بايد بهش برسه .اينها بگويد من فقط نقد قبول مي کنم.بعضي وقتها از دينم مي زنم،ايثارم رو فدا مي کنم، از عبادتم کم مي کنم و حتي بعضي وقتها آبرويم را مي دهم تا به اون لذتي که مي خواهم برسم. در حالي که به عواقبش فکر نمي کنه و چنين شخصي تا تفکرش به اين شکل است صحبت از توبه کردنش به سخره گرفتن خداست.اينجاست که شخص بايد موازنه کند که مي ارزد يا نمي ارزد !! اما مراحل توبه
الف:علم
آمد خدمت رسول خدا و عرض کرد يا رسول الله: من گناه بزرگي را مرتکب شده ام پيامبر فرمودند:توبه کن . قل يا عبادي الذين اسرفوا علي انفسهم لا تقنطوا من رحمه الله . ان الله يغفر الذنوب جميعا ....... اي کساني که در گناه، اسراف کرديد از رحمت خداوند هيچگاه نااميد نشويد و توبه کنيد که تمامي گناهانتان را مي بخشم . بلال سياه حبشي رفت و برگشت.گفت:ببخشيد وقتي من گناه مي کردم خداوند من را مي ديد؟آقا فرمودند:بله.درجا در مقابل رسول الله صيحه اي زد و از دنيا رفت . پس علم به گناه. اينکه خداوند ما را مي بيند.ترسي از جهنم در کار نيست . طرف مي بيني 35-40 سالشه يادش رفته در 15-17 سالگي چه مي کرده.و آيا شرم اين قضيه مارو از طمع به خداوند باز نمي دارد؟ ب:حال
اينکه قلبت و وضعيت روحيت آماده باشد.از اينکه مثل ساير افراد باشي رنج ببري و سعي کني خودت رو بکشي بالا . ج:عمل
کساني که تنها عمل مي کنند و بعد گريه مي کنند اينها چون دو مرحله قبل را انجام نداده اند موقتي مي شود.بنابراين همزمان با صحبت کردن من بهش فکر کن و سعي کن که مصاديقش رو پياده کني . برخي افراد فقط عمل و برخي فقط حال و برخي فقط علم را ياد گرفته اند.تو بايد انگيزه هاي دنياييت را تاجايي که مي تواني تنظيم کني.وقتي دهه محرم،در مکتب امام حسين مي نشيني بخواي نخواي جزو خواصي.از شرم وعشق و محبت به خداوند به درجه علم و حال و عمل برس.نه از فکر عقوبت در دنيا و آخرت. و نه حتي براي آبرو که خدايي نکرده آبروم نره.يا اينکه مثلا ميگه من الان 4 تا از گناهانم رو ترک مي کنم ايشالله 4 تاي بعدش سال ديگه در حالي که کاش مي دانست که گناه خيلي زود تکثير مي شود. ويروسي مي شود . گناه بايد از ريشه زده شود . اقسام تائبين
اولين گروه :صاحبان نفس مطمئنه
اول کساني که ابواب معاصي را سد مي کنند. اينها گناهان بزرگ را ترک مي کنند مگر لغزش.پاش مي لغزه دوباره توبه مي کند . نجم / 32 : الذين يجتنبون کبائر الاثم و الفواحش الا لمم . فشار گناه باعث لغزشش شده دوباره توبه مي کنند.خداوند مي فرمايند:هر چه مي تواني در ترک گناه اراده داشته باش و من کمکت مي کنم . ماهايي که در اين زمانه همه داريم سرپرتگاه راه مي رويم پايمان لغزش کرد و به دره افتاديم خداوند دستمان را مي گيرد و بلندمان مي کند.و اينها کساني هستند که مجاهدت مي کنند،حسابرسي روزانه دارند و بعد از لغزشها بلافاصله توبه مي کنند و صحبت خدارا قشنگ مي شناسند و از خداوند نااميد نمي شوند و براي هيچ کاري جز به خداوند نيازي ندارند . دومين گروه :صاحبان نفس لوامه
منشا آن شهوت است . يعني حب به دنيا،حب به غذا،حب به مقام و....که منشاش شهوت است و اين نفس سرزنشون مي کنه.حسنشون اينه که موقع گناه شرمگينند. وعلامتشان اينست که بعد از ارتکاب به گناه هم شرمگين و ناراحتند.خداوند مي فرمايد ما دست اينها را هم مي گيريم. البته اينها يک مشکلي دارند و اونم اينکه آخر عمرشان کجا باشند در حال گناه و يا در حال توبه در توصيف اين قضيه حاج ملا مهدي نراقي مي فرمايد : فرض کن رفتي به مسجدي تا وضو بگيري و براي وضو قبلش چادر يا کتت رو روي سکو گذاشته اي.بعد که برمي گردي يک بچه 2-3 ساله اي ميگه آقا،خانم يک عقربي رفت لاي کتتون يا چادرتون.آيا بدون اينکه آن را چک کني حاضري کت يا چادرت را بپوشي؟ ميگه اينها با چه جراتي گناه مي کنند و توبه مي کنند و اميد دارند که در آن لحظه در گناه نيستند!؟ سومين گروه :صاحبان نفس مسوفه
کساني که دائما مي گويند که بعدا بر مي گرديم.در روايت داريم که وقتي خداوند باب توبه را باز کرد شيطان فرياد کشيد و تمام قبيله اش از شيطانهاي ديگر را جمع کرد. که خداوند بابي به نام توبه را باز کرده که آدميزاد هر آنچه گناه کرده باشد گويي نکرده و خداوند تمامش را مي بخشد.يکي از اين شيطانها گفت من راهي به ذهنم مي رسد و آن اينکه بابي بنام تسويف راه بيندازيم که حالا بعدا توبه کن.اينکه اگر الان توبه کني شايد باز بر اثر فشار بخواهي اين گناه را انجام دهي و ... لذا مي فرمايند:واي بر اهالي تسويف يعني اينکه اينها در مسير جهنمند.کسي که در دام تسويف افتاد تامرگ سوف سوف ميکند تا زمان مرگش که عزراييل مي آيد و ديگه دير شده . بنابراين سعي کنيد که اگر گناهي مرتکب شديد توبه کنيد و از اينکه فردا نتوانيد خودتان را کنترل کنيد نترسيد که خداوند کمکتان مي کند . دلايلي که انسان به سمت گناه مي رود !!
1. لذت نقد معصيت
هنر انسان در اينست که لذت نسيه را بخرد و لذت نقد را بدهد.چرا که ما شيري نيستيم که هر حيواني را ديديم بدريم.و انسان زيرک و اهل فکر کسي است که لذت نقد را به اميد لذت نسيه(در آخرت)فراموش مي کند . 2. عدم توجه به عقوبت لذت
عقل يک لحظه مهار ميشه و به عقوبتش فکر نمي کنه . ائمه زماني دستمان را مي گيرند که دستمان را به سمتشان دراز کرده باشيم.نه اينکه دستمون رو پشت سرمون برده باشيم . 3. اميد افراطي و آسان گيري خارج از انصاف
اينکه يکدفعه چشم باز کني و ببيني که دم در جهنمي.بعد هم ميگه که فکر نمي کردم خداوند اينکارو کنه و مارو بسوزونه!آخه تويي که خيلي راحت گناه مي کردي و توبه هم نمي کردي بيخود مي کني اينگونه فکر مي کردي ! 4. عدم باور به ضرر گناه و عدم تحقيق از عصر
باورش نميشه که گناه مضره و فکر مي کنه که شيرينه . فکر مي کنه که گناه نه به دنياش آسيبي مي رسونه و نه به آخرتش.فکر مي کنه که مسير بعدي زندگيش خراب نميشه و در مسيرهاي بعدي شکست نمي خوره و اينکه تو برزخ مي تواند جواب دهد.اصلا باور نمي کند که گناه به او آسيب مي رساند. وجواني که با هزاران آرزو به خواب مي رود نمي داند که اين لذت 5-10 دقيقه اي چه بلاهايي بر سر آرزوهايش آورده 5. عدم توجه به اعضاء و جوارح و ساده گرفتن انها
گوش و بيني و چشم و زبان و دست و پا اعضا و جوارحي هستند که عملکرد بسزايي دارند.مي بيني طرف ميگه آقا مگه چيه يه چهار تا کلمه رو که رو هم بذاريم ميشه يه جمله و اين جملات صوتي رو منعکس مي کنند که چندان هم مهم نيست.لذا خيلي راحت حرف مي زنه. خيلي راحت دروغ ميگه. خيلي راحت تهمت مي زنه.يکي از بزرگان علم اخلاق فرمودند:از هر 100 گناه آخرالزمان،98 تاش مال زبانه.ميگه آقا نظرت راجع به فلاني چيه؟اخلاقش خوبه؟پول داره نداره؟ايثار داره؟کلامش با عملش مطابقت داره؟خانم فلاني کيه؟خونشون کجاست و....!آخه يکي بگه اين سوالات چيه که راجع به مردم مي کنيد؟چرا تجسس مي کنيد در کار ديگران ؟چرا در مورد مردم نظر ميديم؟ به آميرزا جواد آقا گفتند نظرتون در مورد فلاني چيه؟ گفت:من 60 سالمه هنوز خودمو نشناختم راجع به مردم برم نظر بدم؟ زبونتون رو حفظ کنيد واسه چي تجسس مي کنيد؟سخنراني و مداحيت رو گوش کن برو .به بقيش چکار داري؟جدا اين گناه زبان،چقدر گناه بي لذتي است.هر موقع بيکار شدي يه تسبيح دستت باشه به جاي اينکه پشت سر اين و اون صحبت کني ذکر بفرست سبحان الله بگو.حرف مفت مي زني چکار؟ بنابراين تمرين سکوت کنيم . و اگر حرف زدن خيلي خوب بود آقا اباعبدالله شب عاشورا صحبت مي کردند در حالي که ايشان فقط ذکر مي گفتند.و حيف که چقدر بعضي وقتها به خاطر کنترل نکردن زبانمان چقدر پاکي و زيبايي روحمان را از دست مي دهيم 6. سوء استفاده از ستاريت خداوند
مدام پرده روي گناهانمون مي گذاره اما به جاي اينکه خجالت زده بشيم پرو ميشيم.يکي از علماء فرمودند:مي خواين بدونين آدمين يا نه؟(اگر تمام اعمالش را بصورت جنس دربيارن و روي يک طبق قرار دهند و بگذارن روي سرش که دور شهر بچرخونه از هيچ کس خجالت نکشه.که اگر غير از اين باشد ما شرمنده خداييم . 7. عدم توجه به فضيلت توبه
آيت الله کسايي داماد علامه اميني نقل مي کند : در تبريز طلبه بودم و اونجا خادمي داشت که ذاکر و باتوجه بود.يک نور و بهجتي هميشه در صورتش ديده ميشد.مي گفت خيلي بهش علاقه داشتم. ايثار مي کرد،غذا براي طلبه ها درست مي کرد،ظرفهاي غذارو مي شست،حتي زير پاي طلبه ها رو جارو مي کرد.تعريف مي کرد که نيمه شبي رفتم برم براي تجديد وضو،ديدم از اتاق کوچک بسيار محقرانه نور عجيبي داره مي زنه بيرون و اين نور،نور چراغ نيست از تمام جرم ديوار ها داره نور مي زنه بيرون. که خيلي مشخص نيست و غير عاديه.ميگه خيلي تعجب کردم ديدم صداي صحبت 2 نفر داره مياد.گوشم را بردم جلو که چي دارن ميگن ديدم نور رفت و صدا قطع شد.در زدم که چه خبره؟از تو آجرا نور مي زد بيرون!اين خادم تبريزي مي گفت:آقا امام زمان اينجا بودند.هفته اي يکي دوبار ميان وميرن..و بعد ازم خواهش کرد که اين صحبت رو تا پس فردا جمعه به هيچکي نگم.گفتم:به يه شرط.اونم اينکه بگويي که چه کردي؟خيلي آرام و خونسردانه جواب داد:گناه نکردم همين! لغزش دارم اما گناه نمي کنم.بعد از ظهر جمعه شد و ديگه اجازه داشتم که به بقيه بگم. تا رفتم که به بقيه بگم که اين خادم چه آدم نوراني و قابل احترامي است و دورش بگرديد ديدم طلبه ها دارند جنازه اش را مي برند .! قدردان بودن لطف خدا
بدانيم که هر چه داريم از لطف خداست و تمامش را مديون خداييم چه زيبا مي فرمايد علامه حسن زاده آملي : از روي آفتاب و ماه و ستارگان شرمنده ام حتي از روي شيطان هم شرمنده ام مي دونيد که شيطان قسم خورد که همه را گمراه کنه بجز مخلصين . ازين وجه شرمنده ام حتي از روي شيطان که همه در کار خود استوارند و اين سست عهد ناپايدار !!!! و حتي شيطان هم در عهدش سست نبود.اما من !؟ امام صادق فرمودند : لو تکاشفتم ما تدافنتم !؟ اگر پرده ها را برداريم شما حتي حاضر نيستيد که جنازه هاي يکديگر را دفن کنيد ! چه زيبا در گلستان باب 2 سعدي مي گويد : يکي از بزرگان را به محفلي اندر ستودند و در اوصاف جميلش مبالغه نمودند . سر بر آورد و گفت : من آنم که دانم !؟ شخصم به چشم عالميان خوب منظرست وز خبث باطنم سر خجلت فتاده پيش .
طاووس را به نقش و نگار که هست خلق
تحسين کنند و او خجل از پاي زشت خويش !
تحسين کنند و او خجل از پاي زشت خويش !
تحسين کنند و او خجل از پاي زشت خويش !