نگاهی به سیره تبلیغی امام جواد(علیه السلام) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نگاهی به سیره تبلیغی امام جواد(علیه السلام) - نسخه متنی

محمد حاج اسماعیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











نگاهى به سيره‏ى تبليغى امام جواد عليه السلام








محمد حاج اسماعيلى








اهل بيت ـ امام جواد (ع)








زندگانى سراسر افتخار پيامبر اسلام و ائمه‏ى هدى - صلوات الله عليهم اجمعين - از
زواياى مختلف قابل بررسى است. روش تبليغى معصومان عليهم السلام نيز مانند ديگر
ابعاد زندگى‏شان اسوه و الگو به شمار مى‏آيد.








وقتى از اين زاويه زندگى اين بزرگان را مورد مطالعه قرار مى‏دهيم، خود را با
وظيفه‏يى سنگين رو به رو مى‏يابيم; زيرا اين نورهاى پاك لحظه‏يى از عمل به
تكليف و ابلاغ رسالت الهى غافل نبودند. در سيره‏ى تبليغى امام جواد عليه
السلام، موارد زير مهم و در خور تامل مى‏نمايد:








1. تبليغ از راه مناظره








بارزترين نوع تبليغ امام جواد عليه السلام مناظره است. مناظره‏هاى آن حضرت - كه
از نخستين روزهاى امامتش آغاز شد - وى را در تثبيت جايگاه ولايت و امامت،
هدايت‏حق‏جويان و آشكار ساختن سستى گفتار ستمگران يارى داد. آن حضرت به دو جهت
در عرصه‏ى مناظره‏هاى علمى گام نهاد.








نخست نياز شيعيان كه با توجه به سن اندك آن حضرت در پى كشف جايگاه معنوى‏اش
بودند و دوم خواست مامون و معتصم كه انديشه‏ى خوار ساختن امام و اثبات الهى
نبودن آگاهى‏هاى وى در سر مى‏پروراندند.








خلفا مى‏كوشيدند با برپا ساختن مجالس مناظره امامان شيعه را رو در روى برخى از
دانشمندان بنام زمان قرار دهند تا شايد از پاسخ پرسشى باز مانند و جايگاه
معنوى‏شان مورد ترديد واقع شود.








اهداف امام عليه السلام در مناظره‏ها








الف) اثبات امامت‏خود








امام جواد عليه السلام در اين مناظره‏ها پيش از هر چيز در پى اثبات حقانيت‏خود
بود. بر اساس گفته‏ى مورخان امام - با آن كه هفت‏سال بيش نداشت - در يكى از محافل
به سى پرسش پاسخ داد.








ب) رسوا ساختن دروغ‏پردازان








امام عليه السلام در مناظره چنان رفتار مى‏كرد كه نادرستى فضائل ساختگى خلفا
آشكار شود.








در يكى از مجلس‏ها مامون از يحيى بن اكثم خواست پرسشى مطرح كند. يحيى عرض كرد:
يابن رسول الله، بر اساس روايت‏ها جبرئيل به پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله
عرض كرد: يا محمد، خداوند سلامت مى‏رساند و مى‏فرمايد از ابوبكر بپرس آيا از ما
خشنود است؟ زيرا من از وى راضى‏ام; در اين باره چه مى‏فرماييد؟








امام عليه السلام فرمود: فضل ابوبكر را انكار نمى‏كنم، ولى آن كه اين خبر را
روايت كرده بايد به خبرى كه رسول خدا صلى الله عليه و آله در حجة الوداع فرمود
توجه كند. حضرت صلى الله عليه و آله فرمود:








لقد كثرت الكذابة على ... .








دروغ گويان بر من بسيار شده‏اند و نسبت دروغ بر من فزونى يافته است. پس هر كه بر
من دروغ بندد، خداوند نشيمن‏گاهش را از آتش پر مى‏سازد. چنانچه حديثى برايتان
آوردند، آن را به كتاب خدا و سنت من عرضه كنيد; هر چه با آن موافق بود بپذيريد و
آنچه مخالف بود رها سازيد، خداوند مى‏فرمايد:








«ولقد خلقنا الانسان ونعلم ما توسوس به نفسه ونحن اقرب اليه من حبل الوريد»








به تحقيق ما انسان را آفريديم و مى‏دانيم آنچه نفس به او وسوسه مى‏كند و ما از
رگ گردن به وى نزديك‏تريم.








روايتى كه شما ذكر كرديد، نشان مى‏دهد خشنودى يا ناخشنودى ابوبكر بر حضرت حق
پوشيده بود و اين نزد عقل محال و ممتنع است‏»








2. تبليغ عملى عليه حكومت مامون








مامون امام عليه السلام را بسيار احترام مى‏نهاد و دخترش ام الفضل را، به رغم
مخالفت‏هاى گوناگون به عقد وى درآورد. اين برخوردها هرگز امام را به دستگاه
خلافت‏خوش‏بين نساخت. او خليفه را ستمگر مى‏شمرد و انديشه‏ى مخالفت‏با آن را
در سر مى‏پروراند. بنابر اين، در نخستين فرصت‏به بهانه‏ى حج‏سمت مدينه رهسپار
شد و در آن ديار اقامت گزيد. حسين مكارى مى‏گويد: هنگامى كه حضرت محمد تقى عليه
السلام نزد خليفه جايگاهى والا داشت، وارد بغداد شدم و به ديدار وى شتافتم. چنان
مى‏انديشيدم كه حضرت ديگر به مدينه باز نخواهد گشت. چون اين امر را به خاطر
آوردم، امام عليه السلام سر فرو افكند. اندكى بعد سربلند كرد و در حالى كه رنگ
مباركش زرد شده بود، فرمود: حسين، نان جو و نمك نيم‏كوب در حرم رسول الله صلى
الله عليه و آله از آنچه مشاهده مى‏كنى برايم بهتر است.








3. پديد آوردن حوزه‏ى علمى








پرورش دانش پژوهان روشن‏بين نيز در شمار روش‏هاى تبليغى امام نهم عليه السلام
جاى دارد. آن حضرت ضمن پاس‏دارى از حوزه‏يى كه امام صادق عليه السلام بنيان
نهاده بود، دويست و هفتاد شاگرد تربيت كرد كه گروهى از آنان نيز از شاگردان امام
هشتم شمرده مى‏شدند.








4. اعزام نماينده








امام نهم عليه السلام براى خنثا ساختن تبليغات شوم بنى عباس و ارائه‏ى اسلام
راستين به مردم، نمايندگانى به مناطق مختلف گسيل مى‏كرد. اين نمايندگان،
كارگزاران امام عليه السلام شمرده مى‏شدند و در مراكزى چون اهواز، همدان،
سيستان، بست، رى، بصره، واسط، بغداد، كوفه و قم زمينه‏ى اتحاد شيعيان و پيوند
آن‏ها با معصوم را فراهم مى‏آوردند.








امام عليه السلام همچنين به پيروانش اجازه مى‏داد درون دستگاه حكومت نفوذ كنند
و پست‏هاى حساس را در دست گيرند. «محمد بن اسماعيل بن بزيع‏» و «احمد بن حمزه
قمى‏» از اين فرصت‏بهره بردند و با رسيدن به موقعيت‏هاى ممتاز حكومتى در مسير
خدمت‏به دين و دين‏داران گام برداشتند.








«حسين بن عبدالله نيشابورى‏» حاكم «بست‏» و «سيستان‏» و «حكم بن عليا اسدى‏»
حاكم «بحرين‏» نيز از ياران حضرت شمرده مى‏شدند و خمس دارايى‏شان را نزد وى
گسيل مى‏كردند.








پى‏نوشت‏ها:











































































































4



































منتهى الآمال، شيخ عباس قمى، انتشارات هجرت، ج‏2، ص‏577 .








ق / 16 .








سيره‏ى پيشوايان، مهدى پيشوايى، انتشارات توحيد، ص‏552 .








منتهى الآمال، ص‏582 .








امام الجواد من المهد الى اللحد، سيد محمد كاظم قزوينى، ص‏89 .








سيره‏ى پيشوايان، ص‏559 .



























/ 1