وصيتنامه اباعبدالله الحسين‏عليه‏السلام - اسوه های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه های تربیتی و اخلاقی در نهضت حسینی - نسخه متنی

سید حسن مدرسی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

وصيتنامه اباعبدالله الحسين‏عليه‏السلام

امام حسين‏عليه‏السلام در خطبه‏هايى به پايمال شدن قوانين الهى و پيدايى مفاسد اجتماعى تصريح مى‏كند و اصلاح امت جد بزرگوار و تحقق فريضه الهى امر به معروف و نهى از منكر را در جامعه مى‏خواهد. «وى در وصيتنامه‏اى به محمدبن حنفيه مى‏نويسد: «انى ما خرجت اشرا ولابطرا و لامفسدا و لاظالما وانما خرجت لطلب الاصلاح في امة جدى اريد ان آمر بالمعروف وانهى عن المنكر» در بين راه هر چه خبرهاى مايوس‏كننده‏تر از كوفه مى‏رسيد خطبه‏اى داغتر از خطبه قبلى مى‏خواند... از آن جمله است: آيا نمى‏بينيد قوانين الهى پايمال مى‏شود؟ آيا نمى‏بينيد اين همه مفاسد پيدا شده و احدى نهى نمى‏كند و احدى هم بازنمى‏گردد؟ در چنين شرايطى يك نفر مؤمن بايد از جان خود بگذرد و لقاى پروردگار را در نظر بگيرد» [17]امام زندگى با ستمگران را مايه ملامت و مردن را شهادت در راه حق مى‏بيند و سكوت در برابر حاكم جابر را گناهى نابخشودنى مى‏شمارد... و براى جلوگيرى از نقض و جابجايى احكام الهى و حفظ حرمت‏خون مسلمانان خود را سزاوارتر از ديگر افراد مى‏شناسد. و «مى‏گويد: «وانا احق من غيري‏» و من از تمام افراد ديگر براى اين كه دستور جدم را عملى سازم شايسته‏ترم. وقتى انسان حسين‏عليه‏السلام را با اين صفات و خصايص مى‏شناسد مى‏بيند حق است و سزاوار است كه نام او زنده بماند.» [18]و اين كه هر انسان آزاده‏اى حسين‏عليه‏السلام را دوست مى‏دارد به خاطر اين است كه وى خود را در راه حق و عدالت و اجتماع انسانى فدا كرد.

جلوه‏هايى از حقيقت اسلام

رفتار امام در هر زمينه بيانگر ارزشهايى نظير: انسانيت، جوانمردى، شفقت و محبت‏بود لذا وقتى از دور متوجه حركت نيروى مهاجم مى‏شود، با اين كه از موقعيت و فرصت مناسبى برخوردار است‏به روش پدر بزرگوار خود على‏عليه‏السلام در صفين عليه آنان حركتى انجام نمى‏دهد و در مسير انسان‏دوستى و جوانمردى و محبت تا آن جا پيش مى‏رود كه تشنگى سپاهيان مزاحم را تحمل نمى‏كند در سيراب كردن افراد و روش سيرآب شدن اسبان مراقبت مى‏نمايد. «در كربلا در نهايت‏شدتها و فشارها نيز مراقب است كه ابتداى به جنگ نكند» [19]چنان كه به هنگام مواجهه با «حر» در پاسخ يكى از همراهان كه به وى پيشنهاد مى‏كند براى از ميان بردن اين مانع وقت مناسبى است مى‏گويد: «وظيفه من در حال حاضر جنگ نيست.» [20]اندرز و خيرخواهى ياران امام در دل غافل سپاهيان كوفه سودى نمى‏بخشد و آنان به زشتى كار خود واقف نمى‏گردند و شب عاشورا فرا مى‏رسد.

شب عاشورا

در شب عاشورا بعد از اتمام حجتها، آنان كه در راه حق و اعتلاى كلمه توحيد و احكام قرآن يك دل و يك جهت‏شدند ماندند و وفادارى خود را اعلام كردند و چنين گفتند: «ما هرگز از تو جدا نخواهيم شد، ما هرگز از راه حق كه تو پيشواى آن هستى روى برنخواهيم تافت و تا رمقى در تن داريم از حريم تو دفاع خواهيم كرد» [21]آرى آنان كسانى بودند كه حقانيت راه حسين‏عليه‏السلام را از صميم جان دريافته بودند و براى وصول به محبوب دقيقه‏شمارى مى‏كردند. «آنان هم شجاع بودند و هم مؤمن هم نظامى بودند و هم عابد... دستى به اوراق قرآن داشتند و دستى به دسته شمشير.» [22]حسين‏عليه‏السلام وقتى آنان را از نتيجه ظاهرى جنگ، يعنى كشته شدن باخبر ساخت، همگى غرق در شادى شدند و خدا را سپاس گفتند و پاسخى سزاوار كه بيانگر شوق و شور و عشق به شهادت بود، به امام خود دادند «تا آنجا كه جوان سيزده ساله امام حسن مجتبى‏عليه‏السلام مى‏گويد: شهادت براى من از عسل شيرين‏تر است.» [23]شب عجيبى بود وقتى هدف براى جمعى دردمند، معتقد و مخلص روشن است و ثمره تلاشها و از خودگذشتگيها اميدواركننده، صفا و صميميت و عشق را به ارمغان مى‏آورد و حال نيازمندى افزايش مى‏يابد و راز و نياز به درگاه بى‏نياز رنگى و حالى و هوايى ديگر به خود مى‏گيرد.

/ 10