سير زندگانى عبدالعظيم و مهاجرتش از زادگاه و ديار آبا و اجدادى و دست شستن از نعمتها و امتيازهاى وطن و ايثار و فداكاريهاى فراوان در راه خدا، انسان را به ياد ياران مخلص پيامبر(ص) مى اندازد كه براى خدا هجرت كردند و با دست خالى و پاى برهنه و دل كندن از كسب و كار و خانه و زندگى در جمع خويشان و گزينش آينده اى پرخوف و خطر، نقد جان بر كف اخلاص نهادند و دل در گروِ محبت خدا نهادند. راستى اگر ايمان و محبت خدا نبود، چگونه قابل تصور بود كه ايشان خود را به آب و آتش زند و از مدينه به عراق و از آن جا به رى برسد. اينك نگاهى به برخى از روايات مسند حضرت عبدالعظيم مى اندازيم. قال رسول اللّه(ص) للناس و هم مجتمعون عنده: أحبّوا اللّهَ لِما يَغْدُوكم به مِن نِعَمة، و أحبّوني للّه تعالى، و أحبّوا قرابتي لي؛[20] به خدا عشق بورزيد، زيرا هر روزه به شما نعمت مى دهد و مرا براى خدا دوست بداريد و به نزديكانم براى من محبت كنيد. اين روايت، تفسير آيه هاى شريفه قرآنى در باب محبت است؛ مانند: «قُلْ إِنْ كُنْتُمْ تُحِبُّونَ اللّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللّهُ»[21] و آيه شريفه «والَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبَّّا لِلّهِ».[22]
پرتويى از مناجات موسى با خدا
اين روايتِ مسند حضرت عبدالعظيم در سيره دلدادگان وادى عشقِ الهى بسيار آموزنده است. وى از حضرت جوادالأئمه، از پدرانش از امام باقر(ع) نقل مى كند: موسى بن عمران در مكالمه اش با خداى عزيز و جليل پرسيد: إلهي، فما جزاء من قام بين يديك يصلّى؟؛ پاداش كسى كه در پيشگاهت به نماز بايستد چيست؟. خداوند فرمود: اُباهي به ملائكتي راكعاً و ساجداً و قائماً و قاعداً، و من باهَيتُ به ملائكتي لم اُعذّبه؛ به حالتى كه در ركوع و سجود و قيام و قعود دارد، بر ملائكه ام مباهات و افتخار مى كنم و به هر كه من مباهات كنم، عذابش نمى كنم. موسى پرسيد: إلهي، فما جزاءُ من كفّ أذاه عن الناس و بَذَل معروفه لهم؟؛ چيست پاداش كسى كه آزارش را از مردم بازدارد و خوبيها و خيراتش را بر مردم ارزانى دارد؟. قال: يا موسى،تناديه النار يوم القيامة لا سبيل لي عليك؛ پاسخ داد اى موسى، روز قيامت آتش ندايش كند من به هيچ وجه به تو دسترسى ندارم. پرسيد: الهى، فما جزاء من ذكَرَكَ بلسانه و قلبه؟؛ چيست پاداش آن كسى كه با دل و زبان به ياد تو باشد؟. فرمود: يا موسى،اُظِلُّهُ يومَ القيامة بظلّ عرشي و أجعلُه في كنفي؛ روز قيامت او را در سايه عرشم و در كنف حمايت خودم قرار مى دهم. پرسيد: الهى، فما جزاء من تلا حكمتك سرّاً و جهراً؟؛ چيست پاداش كسى كه حكمت تو را در عيان و نهان تلاوت كند؟. فرمود: يا موسى،يَمُرُّ على الصراط كالبرق؛ بسان برق از پل صراط بگذرد. پرسيد: الهى،فما جزاءُ مَنْ صبر على أذى الناس و شَتْمِهم فيك؟؛ پاداش كسى كه در راه رضاى تو بر آزار و بدزبانى مردم صبر كند چيست؟. فرمود: يا موسى،اُعينه على أهوال يوم القيامة؛ بر هول وهراس قيامت ياريش مى كنم. پرسيد: الهى، فما جزاء مَن دَمَعَت عيناه مِن خَشْيَتِك؟؛ پاداش كسى كه از خوف و خشيت تو اشك بريزد چيست؟. پاسخ داد: يا موسى،أقي وجْهَهُ من حرّ النّار و اُومنه يوم الفزع الأكبر؛ چهره اش را از گرماى آتش نگه مى دارم ودر روزقيامت كه فزع اكبر و دهشتناك است، او را امان مى دهم. پرسيد: الهى، فما جزاء من ترك الخيانة حياءً منك؛ كسى كه به جهت حيا و خجالت از تو، خيانت به ديگران را رها كند، چه پاداشى دارد؟. فرمود: له الأمان يوم القيامة؛ در روز قيامت در امن و امان است. پرسيد: الهى، فما جزاء مَنْ صلّى الصلوات لوقتها؟؛ چيست پاداش كسى كه نمازها را در وقتش بخواند؟. فرمود: أعطيه سُؤلَه و أبيحُه جنّتي؛ خواسته اش را مى دهم و بهشتم را حلالش مى كنم. پرسيد: الهى، فما جزاء من صام شهر رمضان يريد به الناس؛ چيست پاداش روزه گير رياكار؟ فرمود: يا موسى،ثوابُه كَثَواب مَنْ لم يَصُمهُ؛[23] ثوابش مثل كسى است كه ماه رمضان را روزه نداشته است.