روابط انسانها، يا به دليل طبيعت و فطرت اجتماعى و يا به دليل نياز، مدنى و اجتماعى است، اگر بين افراد انسان اخلاق حسنه حاكم باشد، محيط زندگى بهشت وگرنه دردآور و دوزخى بيش نخواهد بود. اسلام به حُسن روابط اجتماعى بسيار اهميت مى دهد. با نگاهى به فهرست ابواب احاديث جلد دوم كتاب شريف اصول كافى و كتاب الجهاد و كتاب العشرة وسائل الشيعة و ديگر كتابهاى روايى، اين نكته به خوبى نمايان مى شود. اگر بين مردم يك جامعه صفا و صميميت و محبت و خيرخواهى حاكم باشد، زمينه بسيارى از گناهان فردى نيز نابود خواهد شد؛ همان گونه كه بين والدين و فرزند ـ از آن بابت كه محبت حاكم است ـ زمينه اى براى غيبت، تهمت، حسادت، كارشكنى، خيانت و ... پديد نمى آيد؛ زيرا گناه نظير بيمارى و ميكروب است كه در محيط آلوده بيشتر رشد مى كند. در آثار روايى حضرت عبدالعظيم نيز نكات سازنده و ارزنده شايانى به چشم مى خورد؛ چنان كه در سيره عملى آن حضرت نيز جز تمجيد و ثنا چيزى ديده نمى شود. در اينجا به نمونه هايى اشاره مى شود.