تشكر از يكديگر - اسوه تقوا نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

اسوه تقوا - نسخه متنی

علی مختاری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید
ه

تشكر از يكديگر

قال الامام الرضا(ع): «مَنْ لم يشكر المُنْعِم من المخلوقين لم يشكر اللّه عزوجل؛[27] آنكه از مردمِ نعمت رسان سپاس گزارى نكند، از خداى عزيز و جليل شكرگزارى نكرده است.

گرچه نعمت دهنده اصلى خداست و همه نعمتها هم از او است، ولى از اين روايت برمى آيد كه خدا تشكر از واسطه هاى فيض و فضل خود را نيز شكر خويش مى داند و بر انجام دادنش اصرار دارد.

از امام سجاد(ع) نقل است:

يقول اللّه تبارك و تعالى لعبدٍ مِن عبيده يَوْم القيامة: أشَكَرتَ فلاناً؟ فيقول: بل شَكَرتُك يا ربِّ. فيقول: لَمْ تشكُرني إذ لَمْ تَشكُرهُ؛[28] خداى تبارك و تعالى در قيامت به بنده اى از بندگانش مى فرمايد: آيا از فلانى تشكر كردى؟ جواب مى دهد:

پروردگارا، بلكه از تو سپاسگزارى كردم. آنگاه خدا مى فرمايد: چون از او تشكر نكردى، از من هم سپاسگزارى نكرده اى.

شايد راز اين مطلب، همان نكته اى باشد كه در مقدمه اين فصل گفته شد كه اصولاً اسلام بر تشكيل جامعه اى كه روح صفا و صميميت و مهر و محبت بر آن حاكم باشد، تأكيد مى كند تا زمينه بسيارى از مفاسد منتفى شود. از طرفى، ترك تشكر، باعث بستن راه احسان و نيكوكارى مردم است و از مصاديق «منّاع للخير»[29] محسوب مى گردد، زيرا بسيارى از مردم انتظار دارند از خدماتشان تشكر شود وگرنه دلسرد مى شوند.

چراغهاى راه

حضرت عبدالعظيم به امام جواد(ع) عرض مى كند: از احاديث جدّتان برايم بگوييد. حضرت از قول اميرالمؤمنين(ع) فرمود: «... لو تكاشفتم ما تدافنتم؛ اگر بديهاى پوشيده شما بر همديگر افشا و آشكار مى شد، يكديگر را دفن نمى كرديد».

رحمت گسترده الهى، گناهان و بديها را مى پوشاند، درمجازات وعقاب تعجيل نمى كند و فرصت توبه مى دهد و براى زندگى شرافتمندانه افراد جامعه اسلامى هرگونه آبروريزى را ممنوع مى كند، به كسى اجازه غيبت، تهمت، قذف و پرده درى نمى دهد و از همه برتر، گاهى خداوند آبروى تصنعى و غير استحقاقى براى انسان فراهم مى آورد؛ همان گونه كه امام على(ع) در دعاى كميل عرضه مى دارد: «و كَمْ مِن ثناءٍ جميلٍ لَستُ أهلاً له نشرتَهُ؛[30] چه بسا ثنا و تمجيد زيبا كه برايم منتشر كردى با اينكه شايسته اش نبودم».

شايد منظور از حديث مذكور نيز همين باشد كه اگر شما از باطن همديگر باخبر مى شديد، حاضر نمى شديد به تجهيز و تدفين يكديگر بپردازيد؛ زيرا مرده را شخصى فاسق و فاجر و ... مى دانستيد.

ترجمه ديگر روايت چنين است: اگر شما از نهان همديگر آگاه مى شديد، اسرارتان را پوشيده نگاه نمى داشتيد و بر اثر كم ظرفيتى، يكديگر را بى آبرو مى كرديد.

حضرت عبدالعظيم گويد: از امام خواستم بيشتر برايم بگويد. فرمود:

قال اميرالمؤمنين(ع): إنكم لن تسعوا الناس بأموالكم، فسعوهم بطلاقة الوجه و حسن اللقاء...؛ شما هرگز نمى توانيد با داراييهايتان مردم را به خود متوجه سازيد، پس بكوشيد آنان را با چهره گشاده و خندان و برخوردى خوش جذب كنيد، زيرا شنيدم از رسول خدا(ص) كه مى فرمود: شمانمى توانيد مردم را بااموالتان جذب كنيد؛ پس آنان را بااخلاقتان جذب كنيد.

به امام جواد عرض كردم: اى فرزند رسول خدا، بيشتر برايم بفرماييد. از قول امام على(ع) فرمود: «مَنْ عَتَب على الزمان طالَتْ مَعْتَبَتُه؛ كسى كه به زمان خود خشمگين گردد ناراحتى اش طولانى خواهد شد».

عرض كردم: اضافه بفرماييد. فرمود: قال اميرالمؤمنين(ع): «مجالَسَةُ الأشرار تُورثُ سُوءَ الظّنِ بالأخيار؛ همنشينى با افراد پست، باعث بدگمانى به خوبان است».

تمام تلاش و كوشش انسان ناشى از نيت و اهداف و اغراض اوست. شاكله تصميم و نيت هم از قلب و درون دل شكل مى گيرد. اينجاست كه آگاهيهاى پيشين، عقيده و مرام انسان، تذكرات، القائات و گزارشها، نقش مهمى در شكل دهى طرز فكر و تصميمات درونى دارند و واردات ذهنى بر تصميم قلبى اثر مى گذارد و از آنجا كه به قول معروف «از كوزه همان برون تراود كه در اوست»، اعمالِ صادر شده از جوارح و اعضاى انسان نيز ناشى از همان ديدگاه و اعتقادات انسان خواهد بود. و بدين سان، آگاهيهايى كه از راه كتاب، روزنامه و مجله و رسانه هاى سمعى بصرى و مهم تر از همه، دوستان، به انسان منتقل مى شود، سازنده طرز تفكر و جهت دهنده به سمت و سوى تلاشهاى اجتماعى انسان است.

بديهى است همنشينى با بدان، دريچه دل را به روى تبليغات، فكر و فرهنگ و خلق و خوى آنان باز كرده، پس از مدتى آن فطرت پاكى كه دست خلقت خداوندى آفريده است، از بدآموزيهاى اشرار سياه مى شود و بسان سطل زباله شياطين انس و خنّاس درمى آيد.

ثمره آگاهيهاى غلط و بد، جز بدانديشى و بدبينى به نيكان نخواهد بود و اين، آغاز سقوط از صراط مستقيم و افتادن در دام دشمنان خداست.

از حضرت امير(ع) نقل است كه زبير همواره با ما بود تا آن گاه كه عبداللّه زبير پا به عرصه سياست نهاد و پدر را منحرف كرد.

حضرت عبدالعظيم از حضرت امام جواد(ع) درخواست حديث بيشتر دارد و آن حضرت از قول امام على(ع) نقل مى فرمايد: «بئس الزاد إلى المعاد، العدوان على العباد؛ زور و ستم بر مردم، بد توشه اى است براى فرداى قيامت».

بنا بر تعاليم اعتقادى اسلام، تمام اعمال خرد و كلان و ريز و درشت انسان ماندگار است و هيچ صغير و كبيرى از پرونده حذف نمى گردد و يوم الحساب ـكه هر روزش بسان هزار سال است براى رسيدگى به همين اعمال است. در آن هول و هراس محشر، سخت ترين حالتها هجوم طلب كاران و حق داران است. همه مى دانيم كه آمرزش حقوق الهى سريع تر و آسان تر از بخشايش حق الناس است؛ زيرا آن مدّعى ندارد، ولى اينها دارد. در همين دنيا مردم تنگ نظر به دشوارى گذشت مى كنند، چه رسد به روز تغابن و تنگ دستى آخرت.

پس از درخواست بيشتر، اين جمله را از امام على(ع) نقل مى فرمايد: «قيمة كلّ امرى ءٍ ما يُحْسِنُه؛ ارزش هر كس به اندازه چيزى است كه آن را خوب مى داند و در آن مهارت دارد.

گويند نظامى شاعر در نصيحتى به فرزندش گفت اگر پالان دوزِ ماهرى باشى، بهتر است از آنكه خياط بدى باشى. اگر كسى حتى در مشاغل عادى و متوسط، به مهارت و خوبى خوشنام و مشهور شود، بهتر از كسى است كه مراحل عالى را هم طى كرده،ولى كارش رونق ندارد.

نيز از امام على(ع) نقل مى فرمايد: «المرُ مَخبؤ تحتَ لسانِه؛ مرد در زير زبان خود پنهان است».

شخصيت، روحيات و هنرها، ملموس و مجسّم نيست تا مثل ظواهر با نگاهى ديده شود و هر كدام، به نوعى در زمينه ها و مناسبتهايى بروز مى كند. يكى از آينه هاى نشان دهنده درون، زبان است. گرچه اهل ريا و نفاق و حيله و دروغ مى كوشند تا ظاهرى زيبا و متفاوت با باطن خود را به نمايش بگذارند، ولى باز هم دير يا زود نهانشان عيان مى گردد و گفته اند: «في تقلُّب الأحوال يُعْرَفُ جواهر الرجال»، «و كلُّ إناءٍ بالّذي فيه يترشحُ؛ از كوزه برون همان تراود كه در اوست».

به هر حال، بهتر است انسان هر چه بيشتر عنان زبانش را در اختيار بگيرد تا از گناهان و لغزشهاى زبانى در امان بماند، از طرفى، قلب را نيز سرگرم و مشغول نسازد تا لحظه اى آسوده خاطر به ياد خدا افتد.

اگر خطورات شيطانى، مانع حضور قلب و صفاى دل مى شود،بهتر است با ترنم به اذكار و اوراد و تلاوت قرآن كريم، نفسِ چموش را لگام زند و به سوى معنويات سوق دهد.[31]

از امام جواد درخواست كردم بيشتر بگويد. فرمود: «... قال اميرالمؤمنين(ع): التدبير قبل العمل يؤمنك من الندم؛ تدبير و دورانديشى قبل از شروع كار، مانع پشيمانى تو است».

گفتم: بيشتر بفرماييد. اظهار داشتند: «قال اميرالمؤمنين(ع): من وَثِقَ بالزمانِ صُرِعَ؛ كسى كه به روزگار خود اعتماد كند، محكم به زمين خواهد خورد».

گفتم: زيادتر بيان فرماييد. فرمود: «قال اميرالمؤمنين(ع): قِلّة العِيال إحدى اليسارين؛ كم اهل و عيالى، يكى از دو آسانى است».

گفتم: بيشتر بفرماييد. بيان داشت: «قال اميرالمؤمنين(ع): مَنْ دَخَلَهُ العُجب، هَلَك؛ هر كه دچار خودپسندى شود، نابود خواهد شد».

خواستم اضافه فرمايد. فرمود: «قال اميرالمؤمنين(ع): مَنْ أيقن بالخَلَف جادَ بالعطيّة؛ هر كه يقين داشته باشد، خدا جاى انفاقها را پُر مى كند و به مالش بركت مى دهد، خوب بذل و بخشش مى كند».

عرض كردم بيشتر بفرماييد. فرمود: «قال اميرالمؤمنين(ع): مَن رضِىَ بالعافية ممّن دُونَه رُزِق السّلامَة ممّن فوقَه؛ هر كه در فكر عافيت و تندرستى و آسايش زيردستانِ خود باشد، از طرف فرادستان خود آسايش ببيند».

در پايان، حضرت عبدالعظيم به حضرت امام جواد(ع) عرض مى كند: از اين سخنان كمال بهره را بردم و همين اندازه برايم بس است.[32]

/ 14