بیشترتوضیحاتافزودن یادداشت جدیدكلياتى در بحث اعجازحسين جوان آراسته فلسفه اعجاز از مباحث مربوط به علم كلام , در بخش پيامبرشناسى است , و ارتباطى با بحث هاى علوم قرآنى ندارد.بنابراين پاسخ به اين سؤال كه چه نيازى به معجزه است و چرا پيامبران بـه اعـجـاز روى مـى آوردنـد, خـارج از حـوزه علوم قرآنى است .در اين جا فقط به اين نكته اشاره مـى كنيم كه يكى از راه هاى شناسايى پيامبران راستين از مدعيان دروغين , اعجاز بوده است .زيرا اعـطـاى چـنـيـن قدرتى ازسوى خداوند بر انجام كارهايى كه در توان هيچ بشرى نبوده است به كسانى كه ادعاى دروغين نبوت دارند به گمراهى مردم و اغرا به جهل ايشان مى انجاميد.و اين با هدف رسالت كه هدايت و سعادت مردم است منافات مى داشت .اعجاز در لغتدر لـغـت بـراى ايـن واژه سه معنا ذكر گرديده است كه عبارتند از: فوت و از دست دادن , ناتوان يافتن و ناتوان نمودن .قاموس مى گويد: اعـجـزه الشى ء: فاته وفلانا: وجده عاجزا وصيره عاجزا, يعنى آن چيز از او فوت گرديد.اعجز فلانا, يعنى او را ناتوان يافت و يا ناتوان نمود.اعجز فى الكلام : ادى معانيه بابلغ الاساليب , يعنى مطالب را با رساترين شيوه بيان نمود.راغب در مفردات گويد: ريـشـه و اصـل واژه عـجز, تاءخر از چيزى و وقوع آن به دنبال امرى است ولى در عرف به معناى قصور و ناتوانى از انجام كار, متداول گرديده است .مـراد وى از اين بيان آن است كه معناى اصلى عجز همان تاءخر است , ولى چون افرادضعيف و نـاتـوان مـعـمـولا متاءخر از ديگران و به دنبال آنان مى باشند, اين لغت مترادف باضعف استعمال مى گردد.اعجاز و معجزه در اصطلاحالـمـعـجـز الامر الخارق للعادة , المطابق للدعوى المقرون بالتحدى .اين بيان طريحى هـمـان تـعـريـف اصطلاحى از اعجاز و معجزه است .معجزه امرى است خارق العاده كه مطابقت با ادعاى نبوت داشته همراه با تحدى است .آية اللّه خوئى در تعريف اعجاز مى گويد: اعـجـاز كـارى اسـت كـه پـيامبران برگزيده الهى كه مدعى منصب نبوت ازجانب خداوند, ارائه مـى نمايند به طورى كه خرق نواميس طبيعى نموده ,ديگران از آوردن مانند آن ناتوان باشند و آن چيز كه معجزه ناميده مى شود,خود شاهدى بر صدق ادعاى آنان است .بهترين معجزه (فلسفه تنوع معجزات )بهترين معجزه , معجزه اى است كه مشابه صنعت و فن رايج در زمان خود باشد.زيرا دانشمندان هر فـن بـا اشـراف و احاطه اى كه به رموز و جزئيات و اصول كارخويش دارند, بهتر از ديگران قادر به تشخيص و تصديق معجزات پيامبران خواهندبود.بـه هـمـيـن جـهت و با توجه به شرايط محيطى هر پيامبر, حكمت الهى ايجاب نموده است كه هر پيامبرى به معجزه اى خاص , نظير آنچه در عصر و محيط خويش رايج است , مجهز گردد.در زمـان حضرت موسى (ع ) كه دوران رواج جادوگرى است , خداوند معجزه اى چون عصا و يد بيضا به او مى دهد و ساحران كه تفاوت جادوگرى و اعجاز را بهتراز ديگران مى دانند, درمى يابند كـه كـار موسى (ع ) قابل معارضه و مقابله نيست .به همين خاطر است كه ساحران اولين گروهى هـستند كه پس از ديدن معجزه موسى (ع )به او ايمان مى آورند.باز به همين دليل است كه نيرنگ فـرعـون براى فرار از شكست خويش ـكه به آنان مى گويد: موسى استاد شما در جادوگرى بوده اسـت (595) آهـرچـنـد در افـراد معمولى , مؤثر و كارگر افتاد, ولى بر خود ساحران هيچ گونه تاءثيرى در پى نداشت .در عصر مسيح (ع ) وقتى طب در ميان يونانيان رواج پيدا مى كند و پزشكان دريونان و مستعمراتش مـثل فلسطين و سوريه طبابت هاى اعجاب آور انجام مى دهند,معجزه حضرت عيسى (ع ) در مقام پيامبر برگزيده الهى بيناكردن كوران , درمان امراض غير قابل علاج و بلكه احياى مردگان است .در عـصر ظهور اسلام , آنگاه كه فنون ادب در ميان عرب به اوج خود مى رسد وخطيبان و اديبانى كـه از فـصـاحـت و بـلاغـت بـيـشـترى برخوردارند, به عنوان خداوندان سخن مورد تشويق قرار مـى گـيرند و بازارهايى معين براى عرضه اشعار نغز و زيباى آنان به وجود مى آيد و تقدير از آنان تا بدان جا مى رسد كه هفت قصيده از بهترين اشعار آنان كه با آب طلا نوشته شده است , بر خانه كعبه آويـزان مـى گردد, پيامبر اكرم باسلاحى قدم در اين كارزار مى گذارد كه همه ارباب سخن را به حيرت وا مى دارد.آنچه او عرضه مى كند در همان هياءت و قالبى است كه آنان خود را در آن سرآمد روزگارمى دانستند.آرى , عظيم ترين معجزه پيامبر اسلام (ص ) يك كتاب است .در اصـول كافى روايتى از امام هشتم (ع ) نقل گرديده است كه حضرت در پاسخ به فلسفه اختلاف مـعـجـزات پـيامبرانى چون موسى (ع ) و عيسى (ع ) و محمد(ص )فرموده است : دليل اين اختلاف غلبه پيامبران بر فنون رايج در عصر خويش بوده است (596) .ويژگى هاى ديگر قرآنعلاوه بر ويژگى فوق العادگى و هماهنگى قرآن نسبت به فن رايج در محيطشبه جزيره عربستان , ايـن كـتاب آسمانى , نسبت به معجزات پيامبران گذشته ازامتيازات خاصى برخوردار است كه به اختصار ذكر مى گردد.1. فرهنگى و تربيتى (عقلى ): معجزات ساير پيامبران نظير شفاى مريضان وزنده نمودن مردگان و غـرق فـرعونيان و... تنها براى اثبات حقانيت آنان بود و ديگرجنبه هدايتگرى و تربيتى نداشت .در حـالـى كه قرآن با روح و روان انسان ها سروكاردارد و افكار بشرى را با عالى ترين انديشه هاى الهى تغذيه مى نمايد و به حق مى توان قرآن را كتابى فرهنگ آفرين به حساب آورد.2. جـاودانگى : قرآن تنها معجزه پايدار و جاودانه است و از اين ويژگى برخورداراست كه لزومى به همراهى آورنده اش با خود ندارد و در هر دوره و عصرى خودگوياى حقانيت خويش است .3. قـابـليت دسترسى : معجزات پيامبران الهى فقط براى مردم زمان خود آن هم عده اى محدود و گـاه مـعدود قابل رؤيت بوده است .اما دسترسى به قرآن براى همگان ميسر است .به عبارت ديگر قـرآن , محدوديت زمانى و مكانى معجزات ديگر را ندارد.هر كسى مى تواند در هر زمان اين معجزه را در كنار خود داشته باشد.راغب در اعجازالقرآن گويد: مـعـجـزاتى كه پيامبران آورده اند دوگونه بوده است : حسى و عقلى .حسى همان است كه با چشم ديـده شـود, مانند ناقه صالح , طوفان نوح و عصاى موسى .معجزات حسى براى همگان چه عوام و چـه خـواص قـابـل درك اسـت .ولى امكان اشتباه ميان معجزه حقيقى و امورى نظير جادوگرى و...وجود دارد كه جز عالمان به اين امور چه بسا قدرت تشخيص ندارند.درك مـعـجزه عقلى جز براى عقول برتر و انديشه هاى دقيق تر امكان پذيرنيست .خداوند به جهت تـنـك مـايـگى بنى اسرائيل اكثر معجزات آنان راحسى و به جهت ذكاوت و فهيم بودن امت اسلام بيشتر معجزاتشان راعقلى قرار داده است (597) .گزيده مطالب 1. يكى از راه هاى شناسايى پيامبران راستين از مدعيان دروغين , اعجاز آنان بوده است .2. واژه اعـجـاز در مـعانى فوت , ناتوان يافتن و ناتوان نمودن به كار رفته است .گرچه ريشه اصلى عجز به معناى تاءخر است .3. اصـطـلاحا معجزه كارى است خارق العاده , هماهنگ با دعوى نبوت همراه باتحدى و مصون از معارضه , كه شاهدى بر صداقت پيامبر در ادعاى خويش است .4. بهترين معجزه , آن است كه با صنعت و فن رايج زمان خويش , سنخيت ومشابهت داشته باشد.5. تنوع معجزات چون عصا و يد بيضا براى موسى (ع ), احياى مردگان ازسوى عيسى (ع ) و آوردن قـرآن تـوسـط محمد مصطفى (ص ) به تناسب شرايطمحيطى و موقعيت فنى و علمى هر عصرى صورت گرفته است .6. عـلاوه بـر ويژگى فصاحتى و بلاغتى قرآن كريم , امتيازات ديگر اين كتاب برمعجزات پيامبران ديـگـر عـبـارتند از: امتيازات فرهنگى و تربيتى (عقلى بودن ),جاودانگى و قابليت دسترسى براى همگان .درسنامه علوم قرانى