سب و شتم پیامبر نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سب و شتم پیامبر - نسخه متنی

حسین حقانی زنجانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




سب و شتم پيامبر...؟!




مکتب اسلام ـ سال 33 ـ شماره 8 ـ آبان 72 ـ شماره 392






حسين حقاني زنجاني







يکي از موارد قطعي کفر و ارتداد در اسلام موردي است که کسي به پيامبر گرامي اسلام دشنام بدهد و او را سبّ و شتم نمايد، و حتي اهانت به آن حضرت را روا دارد چنين کساني از ديدگاه فقهاء اسلام از شيعه و سني به موجب احاديث معتبر قطعي، کافر محسوب شده، حکم ارتداد را دارند و از اينرو هم فقهاي اسلامي صريحاً فتوي داده اند که چنين کساني واجب القتل هستند و در اجراء حکم اصولاً نيازي به حکم حاکم نيز ندارند، چنان که مرحوم شهيد اول در متن لمعه در باب حدود در فصل سوم ص 241 صريحاً مي نويسد:





«س ابُّ النَّبِىِّ وَ اَحَدُ الاَئِمَّةِ عليهِمُ السَّلام يُقتَلُ وَ لَو مِن غَيرِ اِذنِ الاِمام» کسي که پيامبر يا يکي از ائمه عليهم السلام را سب و شتم نمايد، قتل او واجب است گر چه اذنِ امامِ وقت در مورد آن وجود نداشته باشد.





حکم فقهاء دليل محکم روائي دارد، رسول خدا فرمود:





«مَن سَمِعَ اَحَداً يَذكُرُنِى بِسُوءٍ فَالو اجِبُ عَلَيهِ اَن يَقتُلَ مَن شَتَمَنِى وَ لا يَرفَع إلىَ السُّلطانِ.»





(اگر کسي بشنود که کسي از من بدگوئي کرده، مرا سبّ و شتم مي نمايد بر او واجب است که او را بکشد و اين قتل و علت قتل نياز به مراجعه به حاکم ندارد.





نظير اين روايت، روايت ديگري است از مرحوم شيخ حرّ عاملي در وسائل الشيعه ج 18، ص 554 که آن را نقل کرده است، مراجعه کنيد.





روي همين حکم قطعي اسلام است که امام راحل فتواي قتل سلمان رشدي هندي کافر را داده، او را مهدورالدم اعلام فرمودند و وظيف هم مسلمانان است که در صورت امکان و دسترسي به او، او را به جزاي اعمال خويش برسانند!





در حقيقت چنين کساني مرتدّ محسوب مي شوند و قتل مرتد نيز در فقه اسلام واجب است، زيرا او در حقيقت از اسلام برگشته و نه تنها به آنچه از پيامبر رسيده منکر شده است، بلکه به خود پيامبر نيز عاقّ شده و با آن حضرت بغض و کينه و عداوت دارد.





محمد بن مسلم از امام باقر ـ ع ـ از شخص مرتد و حکم او سئوال کرد، امام در پاسخ چنين فرمود:





«مَن رَغِبَ عَنِ الإسلامِ وَ كَفَرَ بِم ا أنزَلَ عَلى مُحَمَّدٍ ـ ص ـ بَعدَ اِسلامِهِ فَلا تَوبَةَ لَهُ وَ قَد وَجَبَت قَتلُهُ وَ ب انَت مِنهُ اِمرَأَتُهُ وَ يُقَسَّمُ م ا تَرَكُهُ عَلى وُلدِهِ» کسي که از اسلام برگردد و به آنچه که بر محمد ـ ص ـ نازل گرديده، منکر شود در حالي که قبلاً مسلمان بوده است توب او قبول نيست و قتل او واجب و لازم است، زن او بايد از او جدا گردد، و مال و ثروت او نيز بايد بين فرزندان و وُرّاثش تقسيم شود.





تذکر اين نکته در اينجا لازم است که ارتداد در ميان اقسام کفر از همه آنها شديدتر مي باشد و حکم آن نيز در فقه اسلام بسيار با اهميت تر تلقي شده است و در احاديث پيشوايان اسلام به عنوان شديدترين فقر و نيازمندي معرفي گرديده است.





زيد بن صوحان عبدي از علي ـ ع ـ سئوال مي کند سلط چه چيزي بر انسان غالب تر و قوي تر مي باشد؟





حضرت مي فرمايد: تمايلات نفساني.





سپس مي پرسد: چه چيز بيشتر باعث ذلّت و خواري انسان مي گردد؟





فرمود: حرص و آز بر دنيا و مال دنيا.





بعد مي پرسد: «ايُّ فَقرٍ اَشدُّ؟ ق الَ الكُفرُ بَعدَ الإيم انِ» نيازمندي چه چيز براي انسان شديدتر است؟ مي فرمايد: کفر بعد از ايمان.(يعني ارتداد).





زيرا طبع هم انسانها براساس خداشناسي و توجه به خالق و آفريدگار خويش قرار دارد، حال اگر از اين فطرت طبيعي و عقلي خالي باشد، طبيعي است که فقيرترين افراد بوده، شديدترين آنها مي باشد بخصوص اين که در اسلام زاده شده و در خانواد مسلمان به دنيا آمده، پدر و مادر و افراد فاميل او همه مسلمان بوده و مسلمان زائيده شده است، ولکن از اين اصل و اساس طبيعي خويش روي گردانيده است، او ديگر قابل اصلاح نيست و لذا توبه او پذيرفته نيست و او ديگر تبديل به يک موجود فاسد و مفسد گرديده، بايد ريش او کنده شود، حاکم وقت بايد او را بکشد و اموال او بين ورّاث تقسيم گردد و زن او نيز بايد از او جدا گردد، اين است نتيج ارتداد فطري!





مطابق روايات زيادي برائت و بيزاري و بغض و انکار جانشينان رسول خدا ـ ص ـ نيز از مصاديق کفر و ارتداد مي باشد، چون اينها هستند که وارثان علم نبوي و مجريان واقعي احکام اسلامي و حجت هاي بر حق خداوند بر مردم و جوامع انساني مي باشند، و اگر اين نشانه ها براي مردم در روي زمين در مسير زندگي انسانها نباشند، انسان ها جاده هاي منتهي به حق و حقيقت و سعادت و پيروزي را گم مي کنند و بي راهه مي روند و به گمراهي و ضلالت و شقاوت مي افتند.





محمد بن مسلم مي گويد خدمت امام صادق ـ ع ـ بودم از ايشان سئوال کردم چگونه مي بيني حال کساني را که امامي از امامان الهي را منکر باشند(يعني منکر امامت و وصايت باشند).





در پاسخ فرمود:





« مَن جَحَدَ اِم اماً مِن اَئِمَّةٍ وَ بَرِىءَ مِنهُ وَ مِن دِينِهِ فَهُوَ كافِرٌ وِ مُرتَدٌّ عَنِ الإسلام لاَنَّ الإمامَ مِنَ اللهِ وَ دِينِهِ وَ مَن بَرِىءَ مِن دِينِ اللهِ فَدَمُهُ مُب احٌ فِى تِلكَ الح الِ الاّ اَن يَرجِعَ اَو يَتُوبَ اِلى اللهِ فِيم ا ق الِ.»





يعني کسي که امامي از امامان معصوم را منکر شود و برائت از او بجويد، او کافر بوده، مرتد مي باشد زيرا امام مربوط به خدا و دين خدا مي باشد و کسي که از دين خدا برائت بجويد خون او در اين هنگام حلال مي باشد مگر اين که از ارتداد برگردد و به سوي خداوند از آنچه که گفته است، توبه کند.





روي همين جهت است که انکار ولايت علي ـ ع ـ در اخبار و احاديث معتبر به عنوان کفر ناميده شده است، و در قرآن نيز از برخي از آيات که کفر بکار رفته و باعث حبط اعمال شمرده شده به معناي انکار ولايت و وصايت علي ـ ع ـ توجيه گرديده است جابر بن عبدالله انصاري از ابي جعفر امام باقر ـ ع ـ از تفسير اين آيه شريفه سئوال کرد:





«وَ مَنْ يَكْفُرْ بِالاِيمانِ فَقَدْ حَبِطَ عَمَلُهُ»(سور مائده، 5).





حضرت فرمود: مراد از ايمان، ايمان به ولايت علي ـ ع ـ مي باشد اگر کسي ولايت و وصايت به حق علي ـ ع ـ را منکر باشد اعمال او نزد خداوند مقبول نبوده و از اثر ساقط مي گردد و جزو زيان کاران محسوب مي شود.





زيرا با شک و ترديد بلکه بالاتر، انکار و جحود و خدائيّت خداوند و پيامبران و اوصياء او که حجتهاي او براي مردم در زمين هستند هيچ عملي نافع و سودمند نيست.





امام باقر ـ ع ـ فرمود: لا ينفع مع الشک و الجحود عمل هيچ عملي همراه شك به خداوند و انکار و او و رسولش و اوصياء به حق او، نافع و مفيد نيست.





/ 1