حج در کتاب خداوند (4) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

حج در کتاب خداوند (4) - نسخه متنی

محمد علوی مقدم

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

از طرفي، قرآن مجيد وقوف به عرفه را از فرايض حجّ دانسته است; زيرا خدا در آيه بعدي (199 بقره) گفته است: « ثُمَّ أَفِيضُوا مِنْ حَيْثُ أَفاضَ النّاسُ...» كه به صيغه امري بيان شده است، با آوردنِ حرف عطفِ «ثمّ» كه بر تراخي دلالت مي كند و مستلزم وجود در آن مكان و توقّف در آن سرزمين است.10

عَرفات، جمع عرفه است و سرزمين مخصوص نزديك به مكّه به عرفات نامور است و روز نهم ذي حجّه را نيز روز عرفه گويند. در وجه تسميه آن، تفسير الخازن11 از قول عطاء نقل كرده كه جبرئيل مناسك را به ابراهيم نشان مي داد و از او مي پرسيد: عرِفتَ؟ او هم پاسخ مي داد: عرفتُ. و لذا آن مكان را «عرفات» گفتند. و عرفات محلّ آگاهي است; همانطور كه مَشعر جايگاهِ شعور است كه يكي را پليد و ديگري را پاك، يكي را آزادي خواه و ديگري را ستمگر مي كند.

مَشعر (بر وزن مفعل) از مادّه «شعاره»، به معنايِ علامت است; زيرا آن جا نشانه اي است براي عبادت. آنجا سرزمين شعور و خودآگاهي است. اوّل بايد شعور باشد تا آدمي به شناخت برسد. «سمّي المشعر الحرام; لأنّه مَعْلمٌ للعبادة ». 12

به مشعر «مزدلفه» هم مي گويند، از مادّه «ازدلف» ايْ; دَنا = نزديك شد; «لأنّ النّاس يدنو بعضهم من بعض».13

نويسنده كتاب «مسالك الأفهام» نوشته است: گر چه در وجه تسميه عرفات (اين سرزمين وسيع) جهات گوناگوني ذكر شده و تمام وجوه در جلد دوّم صفحه 204 مسالك الافهام بيان گرديده است، ولي بهتر آن است كه بگوييم: اين سرزمين وسيع كه جذبه روحاني و معنويِ عجيبي دارد، محيط بسيار آماده اي است براي معرفت پروردگار و شناسايي ذاتِ پاكِ او و مشعر را هم از آن جهت مشعر گويند كه آنجا، مَعلَم و نشانه اي است از اين مراسم پرشكوه حجّ; «سمّيت مشعراً لانّه معلمٌ للحجّ...».14

وچه خوب است كه انسان ها در آن حالتِ روحاني و در آن شب تاريخي و هيجان انگيز (شب دهم ذي الحجّه) انديشه و فكر و شعورِ تازه اي در درونشان به وجود آيد و حالت آگاهي در آنان پيدا شود. مگر نه اين است كه كلمه «مشعر» از ماده «شعور» است.

/ 18