توطئه از قبل طراحى شده - آشکار شدن توطئه ‏ها از پس رحلت پیامبر اکرم (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

آشکار شدن توطئه ‏ها از پس رحلت پیامبر اکرم (ص) - نسخه متنی

یوسف بوشهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

توطئه از قبل طراحى شده

جز دلايل و قراينى كه پيشتر برشمرديم شواهدى نشان مى‏دهد كه آن ‏تصميم با توطئه قبلى صورت گرفته است و گرنه براى گروهى اندك‏ چگونه زمينه و امكان كودتايى اين چنين وجود داشته است؟! برخى ‏شواهد بر توطئه بودن آن غايله به قرار زير است:

الف- در آيه‏اى از قرآن در هشدار الهى به پيامبر(ص) چنين ‏مى‏خوانيم: «... و من اهل المدينه مردوا على النفاق لا تعلمهم...» (25) يعنى هم اينك در شهر تو مدينه از كسانى كه به ظاهر اسلام‏ آورده‏اند هستند كسانى كه بر نفاق خويش باقى‏اند - آنان كه برنفاق خو گرفته‏اند و دمى از روى حقيقت‏ به تو ايمان نياورده‏اند- غير از آن كه نفاق ايشان چنان زيركانه است كه اگر ما آنها را به تو معرفى نكنيم هيچ گاه آنان را باز نشناسى!

ب- تلاش عمر و ابوبكر براى تصدى امامت نماز به جاى پيامبر(ص) در ايام بيمارى آن حضرت. (26)

ج- گفتار امام على(ع) به عمر كه «شير خلافت را بدوش كه براى ‏تو نيز نصيبى خواهد بود. امروز زمام آن را محكم براى ابوبكردر دست گير، تا فردا در اختيار تو باشد.»(27)

د- نامه معاويه به محمد بن ابى‏ بكر و اشاره به همدستى ابوبكرو عمر بر ضد على(ع) و غصب خلافت.(28) ه- واگذارى خلافت از طرف ابوبكر به عمر و سخن عمر پس ازمضروب شدن به دست ابو لؤلؤ كه اگر ابو عبيده زنده بود، او را به ‏جانشينى برمى‏گزيدم.(29) در برخى از روايات نيز به اين زمينه‏ چينى كه ريشه در گذشته (زمان رسول اكرم-ص-) داشته تصريح شده است.(30) حوادث بعد آشكار نمود كه انتخاب خلفا در عهد هر سه خليفه براساس آن بود كه خلافت در خاندانهاى قريش به جز خاندان بنى هاشم به گردش‏ درآيد. و در اجراى اين سياست، قريشيان، اول «ابوبكر» را از تيره تيم و سپس «عمر» را از تيره عدى، و پس از او «عثمان‏» را از تيره بنى اميه، براى خلافت انتخاب كردند. خلفا بر پايه ‏همين مقصد و سياست، انصار و بنى هاشم را از صحنه سياست دورنگاه داشتند و به هيچ وجه رياست ارتش در فتوحات و حكومت‏ شهرهاى اسلامى را به آنان واگذار نكردند.


1- الكامل، ابن اثير، ج 2، ص 317.

2- الاصابه، ابن حجر، ج 8، ص 124/ تاريخ ابن اثير، ج 2، ص‏317-321/ شرح نهج البلاغه ابن ابى الحديد، ج 17، ص 177، ج 1، ص‏159.

3-ايام خلافت ابوبكر سپاه اسامه راهى شام شد و نوشته‏اند آنان پس از چهل يا هفتاد روز به مدينه باز گشتند.

4- تاريخ طبرى، ج 3، ص 186/ شرح ابن ابى الحديد، ج 1، ص‏159-162.

5- شرح نهج البلاغه، ج 9، ص 197.

6- مسند احمد ابن حنبل، ج 1، ص 356/ طبقات ابن سعد، ج 2، ص‏217، 242، 245/ تاريخ طبرى، ج 3، ص 192 و 193. ابن ابى الحديد در تاييد نظر شيعه مى‏گويد: مى‏توان احتمال داد كه فرا خواندن اسامه از اردوگاه و جلوگيرى از حركت ‏سپاه وى ‏توسط برخى از همين حاضران پيرامون بستر پيامبر، به قصد اعمال ‏برخى از اغراض انجام گرفته باشد. (شرح نهج البلاغه، ج 12، ص 82-90.)

7- شرح ابن ابى‏الحديد، ج 2، ص 20/ المراجعات، ص 275 و 276/ ملل و نحل شهرستانى، مقدمه چهارم، ص 29.

8- الطبقات الكبرى، ج 2، ص 243 و 244، چاپ بيروت.

9- صحيح بخارى، ج 8، ص 9، و ج 4، ص 85/ مسند احمد، ج 1، ص‏425/ الطبقات الكبرى، ج 2، ص 244.

10- سوره نجم، آيه 3 و 4.

11- الطبقات، ج 2، ص 271 و 272/ ابن كثير، ج 5، ص 243/ حلبى،ج 3، ص 390 و 391.

12- سيره ابن هشام، ج 4، ص 305/ تاريخ طبرى، ج 3، ص 200-203/ طبقات ابن سعد، ج 2، ص 265-270/ انساب الاشراف بلاذرى، ج 1، ص‏581.

13- شرح ابن ابى‏الحديد، ج 1، ص 162-159.

14- الطبقات الكبرى، ابن سعد، ج 2، ص 242، 245.

15- سيره ابن هشام، ج 4، ص 305/ ابن ابى الحديد، «زمانى كه‏ عمر از مرگ رسول خدا مطلع گرديد از شورش و انقلاب مردم درمساله امامت‏ به هراس افتاد. او مى‏ترسيد انصار يا ديگران رشته‏ حكومت را به دست گيرند. به ناچار مصلحت را در اين ديد كه مردم را به هر نحوى كه ممكن است‏ ساكت و آرام كند، به خاطر همين بود كه ‏گفت آنچه را گفت، و مردم را در شك و ترديد نگاه داشت تا حريم‏ دين و دولت محفوظ ماند. همه اينها بود تا زمانى كه ابوبكررسيد.» (شرح نهج البلاغه، ابن ابى الحديد، ج 1، ص 129).

16- صحيح بخارى، ج 8، ص 86 به بعد/ المغازى واقدى، ج 2، ص‏113/ سنن ابن ماجه، ج 2، ص 130.

17- تاريخ طبرى، ج 1، ص 181.

18- الاستيعاب، ج 1، صص 172.21.

19- تاريخ طبرى، ج 3، ص 205.

20- الجمل، شيخ مفيد، ص 59/ لامنس با استناد بر مطالب تاريخ ‏ابن فرات نوشته است اين گروه سه نفره (ابوبكر،عمر،ابوعبيده) ازهمكارى بنى اسلم مطمئن شده بودند. (ص 142، حاشيه 7)

21- تاريخ طبرى، ج 3، ص 222.

22- از گروه بيعت نكردگان، سعد بن عباد رئيس قبيله خزرج كه ‏از بيعت ‏با ابوبكر سر باز زد، هيچگاه در نماز او حاضر نشد. در روزگار خلافت عمر به زخم تير از پا درآمد. جز سعد، على(ع) و بنى هاشم و چند تن ديگر از صحابه نيز تا مدتى از بيعت ‏با ابوبكر سر باز زدند.

23- طبقات ابن سعد، ج 3، ص 212/ تاريخ طبرى، ج 3، ص 223/ الامامه، ج 1، ص 16.

24- سيره ابن هشام، ج 4، ص 308/ تاريخ طبرى، ج 3، ص 205.

25- سوره توبه، آيه 101.

26- مسند احمد، ج 1/ تاريخ طبرى، ج 3، ص 190.

27- ابن ابى الحديد، ج 6، ص 11.

28- مسعودى، مروج الذهب، ج 3، ص 21 و 22.

29- ابن سعد، ج 3، ص 413.

30- مسند احمد، ج 1، ص 110.




/ 8