نويسنده: محمد جواد طبسي در بين ياران پيامبر بزرگوار اسلام صلي الله عليه و آله گروهي اندك، به سبب ويژگيهايشان، بر ديگر ياران آن حضرت برتري داشتند. ايمان قوي، تقوا و بردباري در برابر مشكلات، حضور مستمر در جبهه هاي نبرد، عشق و ارادت كامل به اهل بيت پيامبر صلي الله عليه و آله و پيروي از رهبري علي عليه السلام پس از پيامبر صلي الله عليه و آله بخشي از اين ويژگيهاست. ابوايوب انصاري با داشتن اين خصلتها در بين ياران پيامبر صلي الله عليه و آله از جايگاهي والا برخوردار است.اين چهره فداكار و مخلص، كه از اولين روزهاي ورود پيامبر صلي الله عليه و آله به مدينه، خانه و زندگي ساده اش را به آن حضرت تقديم كرد، به شدّت مورد احترام و عنايت شخص پيامبر صلي الله عليه و آله ، علي عليه السلام و اصحاب و تابعين بود؛ به گونه اي كه پيامبر براي مادرش دعا كرد و چشمان نابينايش شفا يافت.(1)هنگامي كه اميرمؤمنان عليه السلام زمام امور مسلمانان را به دست گرفت، عطاي او را پنج برابر افزايش داد.(2)وقتي ابن عباس تمام دارايي اش را، كه در منزل داشت، به احترام كاري كه ابوايوب در باره پيامبر صلي الله عليه و آله انجام داده بود، به وي واگذار كرد. ميزان اين انفاق را حدود چهل هزار نگاشته اند.(3)
نام و نسب
نامش خالد بن زيد بن كليب بن ثعلبة بن عبد عوف بن غنم بن مالك بن النجّار بود؛(4) و ابوايوب انصاري شهرت داشت و از قبيله خزرج شمرده مي شد. مادرش هند دختر سعيد بن عمروبن إمرئي القيس بود.(5)
1 - نخستين ميزبان پيامبر صلي الله عليه و آله
منابع تاريخي نشان مي دهد كه هنگام ورود پيامبر صلي الله عليه و آله به مدينه تمام طوايف و قبايل از آن حضرت خواستند بر آنها وارد شود. اما رسول اكرم صلي الله عليه و آله مهار شتر را بر گردنش افكند و فرمود: اين شتر خود مأمور است و مي داند مرا كجا پياده كند.شتر در ميان انبوه استقبال كنندگان حركت كرد و در كنار خانه ابوايوب انصاري، كه فقيرترين افراد مدينه بود، نشست. پيامبر صلي الله عليه و آله پياده شد. جمعيت بسيار اطراف حضرت را گرفتند. هركس با اصرار وي را به خانه خود فرا مي خواند. در اين ميان، مادر ابوايوب انصاري وسايل سفر پيامبر صلي الله عليه و آله را به خانه اش برد. پيامبر صلي الله عليه و آله ، كه همچنان در محاصره جمعيت بود، فرمود: وسايل من چه شد؟عرض كردند: مادر ابوايوب آن را به خانه اش برد.پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: المرء مع رحلة؛ انسان همراه وسائل سفرش خواهد بود.به اين ترتيب حضرت وارد منزل ابوايوب شد.(6) و تا زماني كه مسجد و حجره مبارك را نساخته بود، درخانه وي سكونت داشت.(7)
خاطراتي از خانه ابوايوب انصاري
خانه ابوايوب داراي دو طبقه بود. از همان ابتداي ورود پيامبر صلي الله عليه و آله ، ابوايوب كراهت داشت كه در طبقه بالا زندگي كند. از اين رو، به پيامبر صلي الله عليه و آله عرض كرد: پدر و مادرم فدايت باد، طبقه بالا را مي پسندي يا زيرين را، چون مايل نيستم بالاتر از شما قرار بگيرم.پيامبر صلي الله عليه و آله فرمود: باتوجه به رفت و آمد ديگران، همكف برايم مناسبتر است.ابوايوب مي گويد: بدين جهت، من و مادرم در طبقه بالا زندگي كرديم. هرگاه به وسيله دلو و طناب از چاه آب مي كشيديم، مراقب بوديم مبادا قطره اي ازآن به رسول اكرم پاشيده شود. هنگام بالا رفتن، به گونه اي مي رفتيم كه صداي پاي ما به گوش او نرسد، هنگام سخن گفتن كاملاً آرام سخن مي گفتيم؛ وقتي پيامبر صلي الله عليه و آله در بستر مي آرميد، حركت نمي كرديم تا صداي پاي ما سبب سلب آسايش آن حضرت نشود. وقتي غذايي مي پختيم، در اتاق را مي بستيم تا دود پيامبر را نيازارد.روزي ظرف آبي افتاد و آب آن ريخت. مادرم از جاي برخاسته، تنها پارچه موجود در خانه را بر آب افكند و آن را جمع كرد تا قطره اي از آن، به طبقه پايين نرسد.(8)