زنان و الگوگیری از شخصیتهای نمونه اسلام نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

زنان و الگوگیری از شخصیتهای نمونه اسلام - نسخه متنی

مریم معین الاسلام

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

زنان و الگوگيرى از شخصيتهاى نمونه اسلام‏

مريم معين‏الاسلام

مقدمه‏

يكى از مسايل مهم و پيچيده‏اى كه امروزه متوليان تعليم و تربيت اسلامى با آن روبه‏رو هستند، مسأله چگونگى الگوسازى از اسوه‏هاى دينى متناسب با شرايط موجود است. چرا كه به طور قاطع مى‏توان گفت كه در نظام تربيتى اسلام، يكى از عوامل مؤثر در تكون شخصيت مذهبى همانندسازى با الگوهاى برتر است.

از سوى ديگر تاريخ اجتماعى بشرى نشان داده است كه در صورت عدم وجود الگوها در يك جامعه انسانى، افراد در زندگى ظاهرى، عقلى و ايمانى خويش سر در گم و حيران مى‏مانند. زيرا كه انسان شاخصى (معيارى براى سنجش و تعيين مقدار داراييهاى ارزشى) اخلاقى و انسانى خودش ندارد و سلامت و يا بيمارى اجتماعى‏اش را تشخيص نمى‏دهد. انسان در چنين حالتى نه ميزانى براى سنجش حدود و كمالات و صفات انسانى و الهى خويش دارد و نه ميزانى براى سنجش نارسايى و كمبودهايش. و شايد گزاف نباشد اگر قايل شويم كه بحرانهاى بى‏شمار اخلاقى و ارزشى كه در قرن بيستم براى بشريت پديد آمده است، به دليل وجود همين خلاء است.

به هر حال براى جامعه‏اى كه مى‏خواهد نسلى بسازد توانمند، پويا، مؤثر، پرصلابت، داراى عشق و ايمان، بدون توجه به الگوى بى‏بديل عالم اسلام ميسر نخواهد بود. در اين نوشتار، نگارنده سعى دارد به يكى از سؤالات اساسى و مهم، اين مسأله، كه همان چگونگى الگوسازى از اسوه‏هاى دينى در عصر حاضر است خود پاسخ گويد. به اين اميد كه با طرح و رديابى اين مسأله، روزنه‏اى به دنيايى از پژوهشها و كنكاشهايى كه برآيند آن، دستيابى به مدلى از الگوگيرى را هموار نمايد. بويژه براى زنان مسلمان جامعه اسلامى‏مان، كه مهاجمان فرهنگى سعى در همانندسازى فرهنگ اين قشر فرهنگ‏ساز، با فرهنگ زنان خود دارد و مى‏كوشد تا با ارائه الگوهاى خود در استحاله فرهنگى زنان جامعه اسلامى ما توفيق يابد كه در اين صورت به نيمى از اهداف شوم خود دست يافته است، معرفى الگوهاى كامل از ضرورت بيشترى برخوردار است، اميدوارم كه تلاش در اين راستا مثمر ثمر واقع شود.

مفهوم الگوگيرى‏

الگو (رژحس‏س‏چپ) در كتاب فرهنگى علوم اجتماعى چنين تعريف شده است:

الگو به معناى مدل، گونه، هنجار.(1)

الگو به افراد انسانى كامل و رشديافته‏اى كه لياقت سرمشق بودن ديگران را دارند اطلاق مى‏گردد.(2)

الگوى تربيتى نيز كه در فرهنگ اسلامى از آن به اسوه، امام، شاهد و ولى اللَّه تعبير مى‏شود، عبارت از، شخص يا جامعه‏اى است كه مى‏تواند آيينه يا تبلور عينى يك مكتب يا نظام فكرى باشد. به همين جهت نظريه‏پردازان معتقدند كه از دو طريق مى‏توان به ساختار يك مكتب و نظام فكرى آن پى برد:

1- شناخت طرح و اصول اساسى آن در جنبه تئوريك و

2- شناخت الگوهاى عينى و عملى براى تربيت فرد.

در فرهنگ قرآنى از عالمان ربانى، حزب خدا، اولياى خدا، جانشينان خدا، اهل ذكر، نفسهاى مطمئن، راسخان در علم، عبادالرحمن، درهاى اسلام، و احياگران معارف و مبانى دينى، به عنوان الگوها و اسوه‏ها ياد شده است. عرفاى اسلام از آنان به «انسان كامل»، «پير و مرشد»، «خضر راه»، «ولى اللَّه»، «قطب»، «عقل كامل»، «مرد حرّ»، «آيينه خدانما» و ... تعبير كرده‏اند.

اسوه در لغت‏نامه دهخدا چنين تعريف شده است:

اسوه، پيشوا، مقتدا، قدوه، پيشرو، خصلتى كه شخص بدان لايق مقتدايى و پيشوايى مى‏گردد.

راغب اصفهانى در كتاب مفردات معنايى اين گونه ارائه مى‏دهد و اسوه را حالتى از حالات انسانى مى‏داند كه از آن طريق آدمى پيروى مى‏كند از ديگرى در خوب و بد و سود و ضرر.

نقش اسوه‏هاى دينى در تكوين شخصيت انسان‏

عوامل متعددى در تحول و تكون شخصيت انسان مؤثر است؛ عواملى چون وراثت، فطرت، نظام سياسى، خانواده، گروه هم‏سن، مسايل فرهنگى. ولى در بين اين عوامل، مؤثرترين تأثير و نقش را الگوها دارد.

الگوها (مثبت يا منفى) از امتيازاتى برخوردارند كه مى‏توانند تمام يا بخشى از آرمانها و آرزوهاى متعلم و طالب را به طور عينى و مجسم در پيش روى او قرار دهند و بر عمق وجود آنان نفوذ كنند. يعنى الگوها گمشده انسانند كه با نبودشان شاگرد احساس خلاء و كمبود مى‏كند. او مى‏خواهد پيش از آنكه اوصاف شخصيت ربانى را بشنود او را با چشم خويش ببيند. اصلاً گرايش انسان به اسطوره‏سازى از همين نياز يا خلاء ذاتى سرچشمه مى‏گيرد.

از ديدگاه عقل بيشترين نقش در تكوين شخصيت از الگوهاى عينى است. زيرا دريافت پيام از طريق الگوها آسانتر از دريافت، از طريق عامل ذهنى و آموزشى است. ثانياً عامل عينى مؤثرتر است. يادگيرى از طريق الگو از مقوله ديدن است ولى شرح و بيان، از مقوله شنيدن. تحقيقات نشان مى‏دهد كه 80% يادگيرى از طريق ديدن صورت مى‏گيرد و فقط 13% يادگيرى از طريق شنيدن است و 7% از طريق حواس ديگر. و دقيقاً به همين دليل است كه در آموزه‏هاى دينى ما سفارش شده است: «كونوا دعاة الناس بغير السنتكم؛ دعوت‏كنندگان مردم باشيد به غير زبانتان».

به هر حال، نخستين عامل سرنوشت‏ساز در تربيت انسان الگو است. انسان همواره به الگو نياز دارد و براى شكل دادن شخصيت خود نمونه و سرمشق مى‏طلبد. اين نياز و طلب، ريشه در فطرت دارد. معرفى الگوهاى ربانى در قرآن پاسخ به همين نياز است: «لقد كان لكم فى رسول اللَّه اسوةٌ حسنة(3)»، «قد كانت لكم اسوة حسنة فى ابراهيم و الذين معه(4)»، «لقد كان لكم فيهم اسوةٌ حسنة لمن كان يرجو اللَّه».(5)

يكى از دلايل استمرار امامت و خالى نبودن زمين از حجت كه از مسلمات مذهب ماست در همين نكته نهفته است، زيرا انسان همواره به چهره‏هاى صالح و شايسته محتاج است تا با اقتداى به سيماى فكرى و اعتقادى، علمى و عملى و اخلاقى آنان درس فضيلت بياموزد و راه سعادت دنيا و آخرت خويش را بيابد.

در مجموع بايد گفت دستيابى به قرآن و اسلام ناب بدون عنايت به الگوهاى عينى ممكن نخواهد بود.

حضرت على(ع) با آن همه فضايل خود را بى‏نياز از الگو و مقتدا نمى‏بيند و در خصوص تأثير تربيت رسول اكرم(ص) در شكل‏گيرى شخصيت اخلاقى خود مى‏فرمايد: من از پيامبر اكرم(ص) به طور كامل پيروى مى‏كردم و هر روز براى من از اخلاق خود نشانه‏اى بر پا مى‏داشت و مرا به پيروى آن فرمان مى‏داد(6).

در مجموع بايد گفت: فقدان اسوه حسنه در طى طريق كمال، بدان معناست كه انسان اسير شيطان گشته و خلاء وجودى «اسوه حسنه» را در همه ابعاد اعم از فردى - اجتماعى با اسوه‏هاى سيئه پر سازد: «من لم يكن له شيخٌ فشيخه الشيطان».(7)

ويژگيهاى الگو

قرآن براى شخصيتهاى ربانى پنج ويژگى بنيادين را معرفى مى‏كند:

1- عشق آتشين به حضرت حق و اولياى او

2- تعقل و علم برتر

3- توانايى و قدرت برتر

4- هماهنگى بين عمل و گفتار

5- تلازم با اجتماع يا وحدت در عين كثرت‏

حضرت على(ع) در اين زمينه مى‏فرمايند:

«اولياى خدا «الگوهاى ربانى» آنانند كه به باطن دنيا مى‏نگرند، آن گاه كه مردم به ظاهر آن مى‏نگرند و به فرداى آن مى‏پردازند، آن گاه كه مردم به امروز آن سرگرمند. از آنچه كه ترسيده‏اند آنان را بميراند، ميرانده‏اند. آنچه را كه دانسته‏اند و به زودى تركشان خواهد كرد ترك گفته‏اند. بهره‏گيرى فراوان ديگران از دنيا را اندك‏خواهى و دست يافتنشان به آن را از دست دادن مى‏بينند. دشمن آنند كه مردم با آن آشتى كرده‏اند. با آنچه مردم با آن دشمنند در آشتى به سر مى‏برند. كتاب خدا به واسطه آنان دانسته مى‏شود و آنان با كتاب خدا دانا شده‏اند. كتاب به سبب آنان بر پا مى‏ايستد و آنان به سبب كتاب خدا بر پا ايستاده‏اند.»(8)

الگوهاى ربانى بر اثر معرفت و محبت به حضرت حق و انبيا و اولياى الهى محبوب حضرت حق و اولياى او واقع مى‏شوند كه نهايت آن وحدت محب و محبوب است و به حدى از كمال مى‏رسد كه روح محب، آيينه‏سان، تمام صفات و اسماء الهى را در خود منعكس مى‏نمايد.

شخصيت ربانى، قرآن مجسم و اسلام زنده است. به همين جهت دستيابى به قرآن و اسلام ناب بدون عنايت به اين الگوهاى عينى ممكن نخواهد بود.

چگونگى الگوگيرى از اسوه‏هاى دينى‏

ترديدى نيست كه شخصيت عظيم اسوه‏هاى دينى در همه زمينه‏هاى زندگى الگو و اسوه است. به گونه‏اى كه اگر همه انسانها از آن سرمشق بگيرند به طور قطع سعادت در دو جهان را به دست خواهند آورد. و با توجه به اينكه در ميان غرايز متفاوت انسان، غريزه الگوخواهى و سمبل‏طلبى از نظر تربيتى و روان‏شناسى تربيتى اهميت فراوان دارد، «انسان با غريزه الگوخواهى به شناخت و شناسايى سمبلها، سرمشقها، الگوهاى برتر روى مى‏آورد. انسان با الگوها و سمبلهايش زندگى مى‏كند، تصميم مى‏گيرد و انتخاب مى‏كند.»(9)

از اين‏رو استعمارگرانى كه به دگرگونى ارزشهاى ملتها فكر مى‏كنند ابتدا الگوها را تغيير مى‏دهند و الگوهاى دلخواه را در تمام جوانب زندگى يك جامعه مطرح مى‏سازند تا نسبت به استحاله فرهنگى و همسان‏سازى فرهنگى فرد با فرهنگ خود موفق شوند. معرفى الگوهاى معصوم از جانب پروردگار، پاسخ مناسب خالق انسانها به غريزه الگوخواهى و سمبل‏طلبى است. به همين جهت است كه مفسر و مبين بحقّ قرآن، حضرت على(ع) مى‏فرمايند:

«در زندگى فردى و اجتماعى و در تحولات سياسى و اجتماعى، در جنگ و صلح در قيام و قعود، به امامان معصوم و اهل‏بيت(ص) بنگريد، از آنها الگو بگيريد، روشهاى آنان را با روح تقليد و تمرين تكرار كنيد. در غير اين صورت مثل گوسفندى كه از گله خود جدا گشته طعمه گرگهاى گرسنه خواهيد شد.»(10)

اما آنچه كه در اين نوشتار ما در صدد پاسخگويى به آن هستيم اين است كه چگونه با اين الگوهاى معصوم، همانندسازى نماييم و با توجه به شرايط موجود چگونه الگوسازى نماييم. بويژه زنان جامعه چگونه مى‏توانند از وجودهاى كم‏نظيرى چون حضرت فاطمه زهرا(س)، حضرت زينب(س) و يا شخصيتهاى عظيمى مثل حضرت فاطمه معصومه كريمه اهل‏بيت، الگوگيرى نمايند و بتوانند با آنان همانندسازى نمايند.

روان‏شناسان اجتماعى در دو دهه به تبعيت از باندورا، نظريه‏پرداز برجسته يادگيرى اجتماعى در بررسيهاى علمى خود به اين نتيجه رسيده‏اند كه آموزش و يادگيرى اجتماعى از طريق الگوها فرآيندى پيچيده است كه حداقل دو شرط در تحقق آن دخالت دارد:

1- اكتساب و اختيار رفتارها و عادتهاى آنها

2- پذيرش رفتار الگوها به عنوان الگوى رفتارى و حركت در مسير آنها و تكرار رفتارشان‏

براى الگوسازى از الگوهاى دينى بايد ببينيم آنها چه قدمهايى را برداشته و چه باورهايى داشتند. به بيان ديگر كشف دقيق و مشخص راههايى كه آنها رفتند كه به اين عمل در اصطلاح مدل‏سازى مى‏گويند.

پايه‏گذاران علم مدل‏سازى، جان‏گريندر (ژححرخحژاً)، زبان‏شناس برجسته جهان و ريچارد بندلر (ژحذحرچا)، رياضى‏دان، دريافتند كه براى الگوسازى بايد از رفتار الگوها مدل‏سازى نمود. آنان معتقدند كه براى الگوسازى بايد سه عنصر اساسى را همانندسازى كرد:

الف: در نظام عقيدتى شخص (ذحس‏ژش‏ت خ‏حخذحا) يعنى آنچه الگو باور دارد. بنابراين اگر نظام عقيدتى شخصى را مدل‏سازى نماييد، اولين قدم را برداشته‏ايد، تا مانند او عمل كنيد و در نتيجه به همان هدف برسيد.

ب: قالب فكرى، شيوه سازمان دادن به افكار و انديشه‏هاست.

ج: اعمال جسمانى: طرز تنفس، ژستها، تغييرات قيافه، ...

به طور كلى مدل‏سازى يعنى بررسى راههاى رفته ديگران.

دستاورد اين بحث اين است كه اگر انسان مى‏خواهد فردى قدرتمند، بزرگ و پيروز و سرنوشت‏ساز باشد و احياناً آرزو دارد كه تحولات عظيمى را در جامعه خود و يا در جهان ايجاد نمايد بايد از افراد نيرومند، تحول‏آفرين و انقلابى الگوبردارى نمايد و خود را در زمينه اعتقادات، قالبهاى فكرى و همچنين حالتهاى جسمانى و رفتارى با آنها همانندسازى و هماهنگ نمايد.

نكته جالب توجه اين است كه، تعليمات اسلام مجموعاً در سه بخش متمركز است:

الف: بخش اعتقادات (نظام عقيدتى)

ب: بخش احكام‏

ج: بخش اخلاقيات (كيفيت و روابط اجتماعى مسلمان را سامان مى‏دهد. اخلاق ويژه هر فرد را مى‏توان قالب فكرى او دانست.)

در الگوسازى از اسوه‏هاى دينى اگر انسان بتواند اين سه عنصر اساسى را در الگو مدل‏سازى نمايد در الگوسازى موفق خواهد بود. به بيان ديگر اگر دقيقاً به نظام عقيدتى و باورهاى الگو دسترسى پيدا كند و آنها را به خوبى بشناسد و علاوه بر آن دسترسى دقيق و صحيح بر قالبهاى فكرى حاكم بر او و رفتارها و حالات جسمانى و اخلاقى الگو پى ببرد و بتواند آنها را به خوبى تشخيص دهد و بشناسد، آن زمان است كه مى‏تواند مدل‏سازى نمايد. يعنى اگر گامهايى را كه او برداشته به خوبى بشناسد و او هم سعى كند با شوق و علاقه آن گامها را دقيق و صحيح بردارد، مى‏تواند همانندسازى نمايد و در الگوگيرى موفق شود و به همان اهدافى كه الگو رسيده او هم مى‏تواند برسد.

همان طور كه در بخش قبلى نوشتار توضيح داده شد حضرت على(ع) مى‏فرمايند:

«انظروا اهل بيت نبيكم ...؛

دقيقاً نگاه كنيد به اهل‏بيت پيامبر اكرم(ص).»

حضرت توصيه مى‏كنند كه روشهاى آنان را با روح تقليد و تمرين تكرار كنيد.

زمانى كه حضرت ضرورت الگوگيرى از پيامبر اكرم(ص) را در خطبه 160 بيان مى‏نمايند مى‏فرمايند «فتأس بنبيك الاطيب الاطهر، فان فيه اسوةً لمن تأسى‏ ...؛ پس به پيامبر پاكيزه و پاك اقتدا كن، كه راه و رسم الگويى است براى الگوطلبان و سايه فخر و بزرگى است براى كسى كه خواهان بزرگوارى باشد» محبوب‏ترين بنده نزد خدا كسى است كه از پيامبرش پيروى كند، گام بر جايگاه او نهد.»

حضرت بعد از اين مقدمه شروع مى‏كنند به معرفى نظام عقيدتى حضرت رسول(ص) و سپس قالب فكرى پيامبر اكرم(ص) را بيان مى‏كنند؛ نحوه برخورد ايشان با دنيا، دوستيها و دشمنيهاى وى و نكته جالب توجه اينكه به تبيين حالات جسمانى و رفتارى حضرت رسول(ص) مى‏پردازند و چه زيبا از اين حالات سخن مى‏گويند: او روى زمين مى‏نشست و غذا مى‏خورد، ساده مى‏نشست، با دست خود كفش خود را وصله مى‏زد جامه خود را با دست خود مى‏دوخت، بر الاغ برهنه مى‏نشست.

حتى از پرده درب اتاقِ حضرت نيز سخن مى‏گويند.

اين نحوه بيان مولاى متقيان حضرت على(ع) از پيامبر اكرم(ص) به عنوان «اسوه حسنه» دقيقاً نشان‏دهنده اين مطلب است كه اگر كسى اراده كرده كه فردى را به عنوان الگو بپذيرد ابتدا بايد خودش بخواهد فردى را به عنوان الگو بپذيرد. اگر خواست فرد بود آن گاه براى الگوسازى از اين شخصيت بزرگ همان طور كه روانشناسان و متخصصان تعليم و تربيت مطرح كردند بايد كاملاً نظام عقيدتى و فكرى و همچنين حالات جسمانى و رفتارهاى او را به خوبى بشناسد و به دقت بداند تا به تعبير حضرت على(ع) بتواند گام بر جايگاه قدم او نهد. شناسايى دقيق و كامل گامهايى كه او برداشته براى تأسى، از ضرورتهاى اساسى است تا بتواند به خوبى مدل‏سازى نمايد.

در جمع‏بندى نهايى بحث بايد گفت كه اگر زنان ما اراده كردند و خواستند كه الگوهاى حسنه و برترى از زنان برجسته و تاريخ را به عنوان الگو براى خود برگزينند، براى الگوسازى بايد ابتدا نظام عقيدتى و قالبهاى فكرى الگو را به خوبى بشناساند و بعد هم با حالات جسمانى و رفتارهاى الگو به صورت نمودار زير آشنا شوند تا بتوانند قدم بر جاى قدم الگو نهند و در اين صورت است كه مى‏توانند به سعادت دنيا و آخرت برسند.


1) آلن، بيرو، فرهنگ علوم اجتماعى، ترجمه باقر ساروخانى، ص‏260 - 261.

2) شعارى‏نژاد، فرهنگ علوم رفتارى، ص‏257.

3) احزاب، آيه 21.

4) ممتحنه، آيه 4.

5) ممتحنه، آيه 6.

6) نهج‏البلاغه، خطبه 192.

7) لطايف معنوى، ص‏60.

8) نهج‏البلاغه، حكمت 432.

9) انسان و سمبلهايش، پروفسور پونگ.

10) كافى، ج، ص‏183.

ماهنامه پيام زن ـ شماره 124ـ تير 1381

/ 1