ناکارآمدی رویکرد رسمی در آموزش های قرآنی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ناکارآمدی رویکرد رسمی در آموزش های قرآنی - نسخه متنی

لعیا درفشه

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





ناكارآمدي رويكرد رسمي در آموزش‏هاي قرآني

شناخت و بهره‏گيري از شيوه‏هاي جديد آموزشي در سراسر دنيا به‏ويژه در كشورهاي توسعه‏يافته از جمله مباحثي است كه همواره مركز توجه دولتمردان در عرصه‏هاي سياستگذاري با هدف كارآمدكردن نظام آموزشي بوده است. شايد يادآوري اهميت اين موضوع و ميزان تأثير آن بر همه عرصه‏هاي اقتصادي، اجتماعي، فرهنگي و... سخن تازه‏اي نباشد اما آنچه مسلم است تاكنون با وجود درك ضرورت پرداختن به مشكلات مبتلابه اين حوزه، در عمل هنوز گره‏اي از كار فرو بسته اين عرصه گشوده نشده است و ناگفته پيداست كه دامنه اين مشكلات خودبه‏خود حوزه‏هاي تخصصي از جمله آموزش‏هاي قرآني نيز سريان يافته و چه‏بسا در مواردي به دليل حاكميت صبغه مذهبي بر فرهنگ عامه مردم و كاركرد ويژه آن، حتي پيچيده‏تر از ديگر عرصه‏ها رخ نموده است. هم‏چنين اين نكته را نيز بايد يادآور شد كه جست‏وجو براي يافتن شيوه‏هاي صحيح آموزش معارف قرآن را نمي‏توان جدا از ديگر نظام‏هاي آموزشي در نظر گرفت چرا كه فرايند يادگيري و آموزش در تمام زمينه‏ها و به‏ويژه در اصول اوليه از قوانيني نسبتاً ثابت پيروي مي‏كنند. در كشور ما داشتن رويكرد سنتي (رويكرد رسمي فعلي) در شيوه‏هاي آموزشي از جمله آموزش قرآن در مدارس نيز همچون همه حوزه‏هاي ديگر مانعي جدي بر سر راه ظهور و بروز استعدادها و به تبع آن باعث از ميان‏رفتن نوآوري و خلاقيت در اين زمينه شده است.

نتيجه چنين رويكردي در درجه اول از بين‏رفتن روحيه پرسشگري در دانش‏آموزان بوده است. براي مثال در كشور ما اغلب بچه‏ها تصور مي‏كنند همه آموزش‏هايي كه از طرف معلم داده مي‏شود قوانيني لايتغير و ترديدناپذيرند كه نبايد در آنها شك كرد. علت چنين امري را شايد قبل از هر چيز بايد در نحوه آموزش مربيان و شيوه‏هايي كه از سوي آنان در پيش گرفته مي‏شود جست‏وجو كرد. در حوزه آموزش‏هاي قرآني - همچون همه حوزه‏هاي ديگر - ارتباط مربيان با دانش‏آموزان ارتباطي نابرابر و از بالا به پايين است، از اين‏رو دانش‏آموزان در فرايند آموزش، نقشي منفعل و خنثي پيدا مي‏كنند. تأكيد و پررنگ‏كردن جنبه تقدس قرآن و جنبه‏هاي فرعي نظير تجويد، قرائت و... بيش از جنبه‏هاي كاربردي و عملي آن به‏وسيله مربيان، راه هرگونه تحرك، تفكر و پرسشگري را در ذهن دانش‏آموزان سد مي‏كند. برخي از كارشناسان تكنولوژي آموزشي در مورد چگونگي ايجاد روحيه پرسشگري در دانش‏آموزان بر اين باورند كه: «ما زماني مي‏توانيم روحيه پرسشگري را در دانش‏آموزان به وجود بياوريم كه بستر لازم و موجبات آن را فراهم كرده باشيم و تبعات پرسشگري را هم بپذيريم. بايد پيش از اين‏كه آدم‏ها را وادار كرد كه به شكل مكانيكي پرسشگر باشند، اين بستر را به وجود آورد. دانش‏آموزان بايد كاركردها و نقش‏هاي جديدي را در شرايط كاملاً متفاوت ايفا كنند. ساختار آموزشي صحيح، ساختار پرسشگري است و به پرسش اهميت مي‏دهد نه به پاسخ، در صورتي كه ساختار آموزشي ما در ارزشيابي فقط به دنبال پاسخ صحيح است1».

ضعف و كاستي در زمينه‏هاي پژوهشي و تحقيقي از ديگر تبعات رويكرد سنتي به موضوع آموزش در معناي اعم و در آموزش قرآن به معناي اخص است. بديهي است هنگامي كه روحيه پرسشگري تضعيف مي‏شود و ديگر نمي‏توان انتظار ظهور يك نسل پژوهشگر و اهل تحقيق را داشت و شايد بتوان گفت اين مهلك‏ترين ضربه‏اي است كه پيكره يك نظام آموزشي را تهديد و كاركردهاي واقعي و مفيد آن را خنثي مي‏كند. اين مشكل به‏ويژه در مورد آموزش معارف قرآني به دليل زمينه‏هايي كه از قبل توسط مربيان به دانش‏آموزان القا مي‏شود شكلي حادتر مي‏يابد و نتيجه‏اش اين مي‏شود كه دانش‏آموزان، قرآن را كتابي دور از دسترس، دشوار، غيرقابل‏فهم و البته بسيار مقدس مي‏يابند و تنها نكته‏اي كه از كل جريان اين نوع آموزش حاصل آنان مي‏شود اين است كه نسبت به آن دلسرد و بي‏رغبت مي‏شوند تا جايي كه به مرور به اين نتيجه مي‏رسند كه مخاطبان قرآن افرادي خاص هستند و در نهايت، خود را از ايفاي نقش پرسشگري و پژوهشگري معاف مي‏بينند. كارشناسان در اين مورد نيز معتقدند: «وقتي ما به دنبال اين باشيم كه نتيجه را مستدل كنيم و شرايط پذيرش آن را به وجود بياوريم قطعاً در چنين شرايطي ديگر فضايي براي تعامل و تفكر نداريم و وقتي آن فضا نباشد همه، خودشان را مستغني از اين مي‏دانند كه تأمل كنند كه چه چيزي درست است يا غلط... در صورتي كه وقتي فضا در شرايط پرسشگري به‏وسيله فرهنگ آموزش اثربخش ايجاد شود اساساً احساس نياز به آموختن در ما ديگر مغاير با آن استغناي قبلي است و اصلاً آرامش ما به هم مي‏خورد! چرا؟ چون احساس تكليف جديدي مي‏كنيم و به اين ترتيب نقش و كاركرد معلم و نيز انتظارات او از يك دانش‏آموز خوب هم عوض مي‏شود و بالطبع چنين بستري همه مفهوم فرهنگ پژوهش و تحقيق را داراست چرا كه در اين نوع فعاليت آنچه مهم است نتيجه نيست بلكه فرآيندي است كه طي آن ما مهارت‏هاي مهمي را مي‏آموزيم و يكي از اين مهارت‏ها هم مهارت تحقيق است2».

نتيجه سخن اين‏كه: غفلت از شيوه‏هاي كيفي جديد در بحث آموزش در حوزه معارف قرآني و صرف پرداختن به كميت‏ها و مسائل فرعي نظير تجويد، قرائت، روان‏خواني و... حاصلي جز درجازدن و حتي پسروي نخواهد داشت. نيز ترديدي نيست كه ايجاد تحول در چنين نظام ريشه‏داري با قدمتي كه دارد بي‏شك كار ساده‏اي نخواهد بود و شايد گام اول در اين راه همانا شناخت معايب، نواقص و كاستي‏هايي است كه در ابعاد مختلف دامنگير عرصه‏هاي آموزش قرآن در كشورمان شده است. در اين مسير، درانداختن "طرحي نو" نيازمند بازنگري همه‏جانبه در شيوه‏هاي رسمي رايج آموزش و نيز نيازمند عزمي جدي از سوي كارگزاران، پژوهشگران، كارشناسان و مربيان در همه عرصه‏هاي قرآني است.


1 - گفت‏وگو با دكتر محمدرضا سركارآراني درباره ساختار نظام آموزش كشور، روزنامه مشاركت، چهارشنبه، 17 فروردين 1379.

2 - همان.

/ 1