تعيين روز عرفه كه نهم ذىحجه است مىتواند ما را در تشخيص دقيق تاريخ وفات پيامبر(ص) كمك نمايد، و اين يكى از شاخصههاى مهم اين بحثبه شمار مىآيد، چون نظر مشهور و معروف اهل سنت، بلكه اجماع آنان بر اين است كه عرفه، روز جمعه بوده است. [12] اين امر ظاهرا به دليل روايتى است كه از خليفه دوم، عمر، دراينباره بيان شده است. [13] پس با مبنا قرار دادن اين امر، مىتوان جميع اقوال اهل سنت را درباره تاريخ وفات پيامبر(ص)، مورد بررسى قرار داد. از طريق شيعه نيز رواياتى از امامان(ع) نقل شده است كه عرفه را روز جمعه دانستهاند، [14] ولى هيچ يك از اين روايات از لحاظ سند صحيح نيستند; [15] افزون بر اين، با روايات صحيحهاى كه روز غدير را مشخص مىكنند، در تعارض مىباشند، زيرا اگر عرفه، يعنى نهم ذىحجه، جمعه باشد، ديگر هيجدهم ذىحجه، جمعه و يا پنجشنبه نخواهد بود. [16]
واقعه سوم
زمان نازل شدن آيه اكمال و فاصله آن تا وفات پيامبر(ص) :
مشهور و معروف نزد اهل سنت درباره نزول آيه اكمال، اين است كه اين آيه در روز عرفه كه روز جمعه بوده نازل شده است [17] و فاصله آن تا وفات پيامبر(ص) 81 روز است. [18] اما از ديدگاه شيعه، با توجه به رواياتى كه در اين زمينه وجود دارد، [19] در مجموع مىتوان گفت: اين آيه و آيه تبليغ، به تمامه يا جزء به جزء، در چندين مرتبه بر پيامبر(ص) نازل شده و پيامبر(ص) پس از نازل شدن قسمت آخر آيه، يعنى: «و الله يعصمك من الناس»، [20] در غديرخم مردم را جمع نمودند و رسالت الهى خويش را در معرفى حضرت على(ع) به عنوان جانشين خود، انجام دادند. از نظر شيعه، هيچ ترديدى در نزول آيه اكمال در غدير نيست، ولى امكان نزول قبلى آن را نيز نفى نمىكنند. شيخ مفيد دراينباره مىگويد: «قبلا دراينباره بر پيامبر(ص) وحى نازل شده بود، ولى وقت ابلاغ آن معين نگرديد و هنگامى كه به غديرخم رسيدند، آيه تبليغ نازل شد». [21] بنابراين، از نظر شيعه، مخالفتى در اصل نزول آيه اكمال در عرفه نيست، ولى بحث در اين است كه از ديدگاه شيعه، عرفه نمىتواند در روز جمعه بوده باشد، زيرا با جمعه بودن غدير سازگار نيست.
واقعه چهارم
روز غديرخم :
واقعه غديرخم كه به هنگام مراجعت پيامبر(ص) از حجةالوداع رخ داد، از ديدگاه شيعه از جمله مهمترين مسائل تاريخ اسلام است، زيرا در آن واقعه، پيامبر اسلام(ص) از طرف خداوند مكلف شد تا على(ع) را به جانشينى خود معرفى كند و پيامبر(ص) نيز دستور توقف در آن منطقه را داده و پس از خطبهاى طولانى فرمودند: «من كنت مولاه فعلى مولاه» يا «من كنت مولاه فهذا على مولاه». طرق نقل روايات اين واقعه آنقدر زياد است كه مىتوان گفت فراتر از حد تواتر است. [22] با اين وجود، اكثر كتب تاريخى اهل سنت (كه ما از آنها به عنوان منابع اصلى بهره مىگيريم) با اينكه تمام جزئيات وقايع حجةالوداع را ذكر كردهاند ، [23] ولى اشارهاى به اين واقعه عظيم نكردهاند! در اين ميان، تنها ابن كثير در «البدايه و النهايه»، [24] به بحثيك طرفهاى دراينباره پرداخته است و بنا به نظر وى، واقعه غديرخم، در 18 ذىحجه و در روز يكشنبه بوده است، كه ظاهرا وى روز يكشنبه را با توجه به محاسبه و قراردادن روز عرفه در جمعه، به دست آورده است. درباره تعيين روز غديرخم بايد گفت: شكى نيست كه واقعه غديرخم در 18 ذىحجه سال دهم هجرى اتفاق افتاده است، ولى اينكه در چه روزى بوده، بنا به رواياتى كه دراين باره وجود دارد، از دو حال خارج نيست: يا پنجشنبه بوده است و يا جمعه; چنانكه در روايتى كه از ابوسعيد خدرى - به طرق مختلف - نقل شده است، روز پنجشنبه به عنوان روز واقعه غديرخم معرفى گرديده است. [25] علامه امينى نيز در كتاب الغدير، روز واقعه غديرخم را پنجشنبه ذكر كرده است. [26] اما در صحيحه ابنابى عمير از امام صادق(ع) نقل شده است كه: واقعه غديرخم در 18 ذىحجه كه روز جمعه بوده، اتفاق افتاده است. متن آن حديث چنين است: «و يوم غدير افضل الاعياد و هو الثامن عشر من ذىالحجه و كان يوم الجمعة». [27] بديهى است روايت صحيحه، كه واقعه غديرخم را در روز جمعه مىداند، به جهت رجحان سندى مقبول است. پس به نظر ما، روزى كه واقعه غديرخم در آن اتفاق افتاده روز جمعه بوده است.