جمع آوری قرآن در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

جمع آوری قرآن در زمان پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) - نسخه متنی

علی نقی فقیهی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید



جمع‏آوري قرآن در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم

چكيده

در اين مقاله با استدلال عقلي به اثبات اين مدعا پرداخته شده است كه جمع‏آوري و نظم و ترتيب قرآن كريم در زمان رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم و با نظارت و تدبير او، انجام گرفته و تا پس از رحلت آن حضرت به تاخير نيافتاده است . اين دليل از چند مقدمه تشكيل شده است:

الف) خداوند حكيم قرآن كريم را نازل كرده است كه تا قيامت هادي مردم باشد .

ب) تحقق اين هدف مستلزم آن است كه قرآن كريم بدون هر نقصان و يا زيادتي باقي بماند .

ج) عدم زيادت و نقصان در قرآن كريم نيازمند آن است كه قرآن كريم، بر اساس هدايت پروردگار و با نظارت خود پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم جمع‏آوري و مترتب گرديده باشد .

حكيم بودن و عاقبت انديشي پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم اقتضاء دارد كه به چنين امر مهمي در زمان حياتش اهتمام ورزيده و آن را به بعد از حيات خود به تاخير نيانداخته باشد

كليدواژه‏ها:

جمع قرآن كريم، حكمت الهي، حكمت پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم، توقيفي بودن ترتيب قرآن كريم .

1 . مقدمه

از مهمترين موضوعات درباره قرآن‏كريم، موضوع جمع و ميان دو جلد نهادن آن است . رسول‏گرامي‏اسلام صلي الله عليه و آله وسلم از همان اوائل نزول قرآن كريم كه به صورت تدريجي، در قالب سوره‏ها و آيه‏ها، و بر اساس نيازها و شرايط اجتماعي نازل مي‏شد، دستور كتابت قرآن كريم را صادر مي‏فرمود و افرادي مانند حضرت علي عليه السلام و كاتبان ديگري، به تدريج همه قرآن كريم را نوشتند ; ولي اينكه چه زماني به صورت فعلي تنظيم و ترتيب يافت، مورد بحث مي‏باشد و دانشمندان علوم قرآني و مفسران و مورخان اهل سنت و شيعه آراء گوناگون درباره آن مطرح كرده‏اند .

اين موضوع از اهميت فوق‏العاده‏اي براي مسلمانان و دلبستگان به قرآن كريم برخوردار است ; زيرا از رهگذر آن، مصونيت و يا عدم مصونيت آن از تحريف روشن مي‏شود .

جان برتون مي‏نويسد:

بعضي از اروپائيان معاصر مانند نولدكه، گلدزيهر، جفري كه درباره تاريخ قرآن كريم سخن گفته‏اند، برآنند تا با استناد به برخي از نظريات و شواهد ذكر شده در كتب تاريخ قرآن، تحريف آن را اثبات كنند و حجيت آنرا مشكوك نمايند [1].

گروهي از محققان و دانشمندان بزرگ اسلامي از شيعه و سني به اين مساله پي برده و به نقد و بررسي شواهد و اسناد تاريخي مجعول و متناقض در اين موضوع پرداخته‏اند و با ادله و شواهد معتبر اثبات كرده‏اند كه قرآن كريم در زمان خود رسول‏اكرم صلي الله عليه و آله وسلم و با امر و نظارت آن حضرت در يك جلد به نام مصحف جمع‏آوري و تاليف گرديد . نام تعدادي از اين محققان به اين قرار است:

سيدمرتضي، نظام‏الدين نيشابوري، ابن‏حجر عسقلاني، بيهقي، ابوبكر باقلاني، خازن بغدادي، ابن‏الانباري، محمد غزالي، شيخ حرعاملي، سيد شرف الدين، ابوجعفر نحاس، شوقي ضيف، سيدجعفرمرتضي عاملي، سيدابوالقاسم خوئي، حسن حسن‏زاده آملي، سيدباقر حكيم و [. . . 2].

در اين مقاله سعي مي‏شود از منظر عقل به اين مساله نگريسته شود ; لكن قبل از ورود به اصل بحث ذكر نكاتي چند ضروري مي‏نمايد:

1 . قرآني كه امروزه در دست ما مسلمانان است، همان قرآني است كه بر پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله وسلم نازل شده و با تواتر به ما رسيده است و اين مورد اتفاق علماي اسلام است . به تعبير دانشمند بزرگ معاصر، شهيد مطهري، قرآن كتاب منحصر به فردي است كه قرنها بر آن گذشته بدون آنكه تحريفي در آن راه يافته باشد . در مورد قرآن كريم مسائلي از اين قبيل كه انتساب فلان سوره بدان مشكوك است‏يا فلان آيه در فلان نسخه هست و در فلان نسخه نيست، وجود ندارد . قرآن كريم بر نسخه و نسخه‏شناسي پيشي گرفته است . جاي كوچكترين ترديدي نيست كه آورنده همه اين آيات موجود حضرت محمدبن‏عبدالله صلي الله عليه و آله وسلم است و هيچ كسي نمي‏تواند ادعا كند يا احتمال بدهد كه نسخه ديگري از قرآن كريم وجود داشته يا دارد . هيچ مستشرقي هم پيدا نشده كه بخواهد قرآن‏شناسي را از اينجا شروع كند [. . . 3]. سر اين مطلب آن است كه تمام آيات قرآن كريم به تواتر نقل شده است .

2 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم از همان اوائل نزول تدريجي قرآن‏كريم، فرمان كتابت آن را صادر كرد و براي اين منظور افرادي را به نام «كتاب وحي‏» برگزيد و خود آن حضرت بر اصل كتابت، نحوه نگارش و مواضع آيات در سوره‏ها نظارت داشت .

3 . كتابت قرآن كريم در نسخه‏هاي متعددي صورت مي‏پذيرفت و در اختيار تازه مسلمانان قرار مي‏گرفت و از اين رهگذر مشركان و كفار نيز از قرآن كريم و محتواي آن اطلاع مي‏يافتند و به اسلام گرايش پيدا مي‏كردند .

داستان اسلام آوردن عمربن‏خطاب شاهدي گويا بر اين امر است:

در سال ششم بعثت، بعد از اينكه حمزه، سه روز بود كه اسلام آورده بود، عمر شمشير برداشته به منظور كشتن پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به طرف خانه ارقم نزديك كوي صفا، كه پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در آنجا بود، به راه افتاد ; در راه به فردي از قبيله خود (قبيله‏بني‏عدي) به نام نعيم‏بن‏عبدالله نحام برخورد . وي از عمر پرسيد: كجا مي‏روي؟ گفت: مي‏خواهم بروم، محمد را به قتل برسانم . نعيم بن‏عبدالله گفت: اگر او را بكشي، بني‏عبدمناف تو را خواهند كشت . سپس به وي گفت: تويي كه خواهر و شوهر خواهرت اسلام را پذيرفته‏اند و از تو مخفي كرده‏اند، چگونه مي‏خواهي محمد را به قتل برساني؟ ! عمر با برآشفتگي به سوي خواهر و شوهرش رفت كه ناگاه دريافت‏خباب‏بن‏ارت از روي نسخه‏اي سوره طه را به آنها آموزش مي‏دهد . آنها با آگاهي يافتن از آمدن عمر خباب را در صندوقخانه پنهان كردند و نسخه را نيز مخفي ساختند . عمر وارد شد ; گفت: اين صداها چه بود كه من شنيدم؟ گفتند: چه صدايي؟ عمر گفت: من مي‏دانم كه شما دين محمد را پذيرفته‏ايد و در اين حال با تازيانه‏اي بر شوهر خواهرش، سعيدبن‏زيد زد . فاطمه همسر سعيد جلو رفت كه عمر را از زدن شوهرش مانع شود . عمر به او ضربه‏اي زد . او به گريه افتاد و گفت: آري، ما مسلمان شده‏ايم و به خدا و رسول او ايمان آورده‏ايم ; هر كاري مي‏خواهي انجام ده . عمر از كرده خود پشيمان شد و با لحن ملايمي گفت: آنچه را كه مي‏خوانديد، به من بدهيد تا ببينم محمد چه آورده است . خواهر آن را به او داد و او آنرا خواند و از فصاحت و بلاغت آن در شگفت‏شد . تصميم گرفت پيش پيامبر برود و مسلمان شود و اين كار را كرد [4].

آيات متعددي حكايت از آن دارد كه قرآن كريم به صورت مكتوب، در مرآي و منظر مشركان و كفار نيز قرار داشته است، از جمله:

الف . قال الذين كفروا ان هذا الا افك افتراه و اعانه عليه قوم آخرون، فقد جاءوا ظلما و زورا، و قالوا اساطير الاولين اكتتبها فهي تملي عليه بكرة و اصيلا [فرقان / 5- 4] ; كافران گفتند: اين قرآن جز دروغي كه او بر خدا بسته است، نيست و ديگران هم به او كمك كرده‏اند . اين كلام كافران، ظلم و نسبت ناحقي است و هم آنان گفتند: اين افسانه‏هاي پيشينيان است كه مكتوب كرده است . آن صبح و شام بر او املا مي‏شود .

از اين آيه به خوبي استفاده مي‏شود كه كافران قرآن كريم را به صورت مكتوب مي‏ديدند و آن را مي‏خواندند ; لذا در صدد بر مي‏آمدند كه انتساب آن را به خدا تكذيب كنند تا مردم به آن گرايش نيابند .

ب . وقالوا لولا نزل هذا القرآن علي رجل من القريتين عظيم [زخرف / 31] ; كافران گفتند: چرا اين قرآن بر بزرگي از مكه يا مدينه نازل نشده است؟

درباره اين آيه، آورده‏اند كه كافراني چون وليدبن مغيرة مخزومي، ابوجهل، عاص‏بن‏وائل و جماعتي ديگر در حالي كه با پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم مناظره مي‏كردند، گفتند كه چرا خدا اين قرآن را بر فردي از رؤساي قبايل مكه و مدينه نازل نكرده‏است [5]. به نظر نگارنده، عبارت هذا القرآن به قرآن مكتوب اشاره دارد .

ج . در آيات تحدي از كفار و مشركان و آنان كه قرآن كريم را به عنوان كتاب آسماني نمي‏دانستند، خواسته شده است تا مانند آن يا ده سوره و يا حداقل مانند يك سوره بياورند و چون نتوانستند بياورند، بايد اذعان كنند كه قرآن كريم معجزه و كلام الهي است [اسراء / 88 ، هود / 13 و بقره / 25].

به نظر مي‏رسد، تحدي در موردي صحيح است كه آيات و سوره‏ها به صورت مكتوب در اختيار كافران باشد تا بتوانند آنرا بخوانند و درباره خصوصيات، محتوا و ظرافتهاي بلاغتي آن بينديشند وگرنه مي‏گفتند: ما چيزي در دست نداريم تا بتوانيم روي آن فكر كنيم و مانند آن بياوريم . اگر چيزي در دست ما بود، مي‏توانستيم مانند آن بياوريم ; اما اينكه آنان چنين نگفتند، دليل آن است كه سوره‏ها به صورت مكتوب در دسترس آنان بوده است و تعبير «هذا القرآن‏» كه در اين آيات بكار رفته است، مؤيد اين معناست .

4 . ترتيب آيات قرآن به همين صورتي كه امروزه در قرآن كريم وجود دارد، در زمان خود پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و با دستور و نظارت خود آن حضرت انجام گرفته است و هيچ عاملي جز وحي در تنظيم كلمات، جملات و ترتيب آيات دخالتي نداشته است . بنابراين ترتيب آيات در سوره‏ها توقيفي است و اين امري است كه به تصريح ابوجعفربن‏زبير مورد اتفاق علمايي است كه در زمينه جمع قرآن كريم بحث كرده‏اند [6].

2 . حكمت و تدبير پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم

شرح اين دليل آنست كه بر اساس شواهد عقلي و اعتقادي لزوما جمع‏آوري و تنظيم قرآن كريم بايد در زمان رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم و با نظارت و تدبير همان حضرت انجام شده باشد و امكان ندارد پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم از اين امر مهم غفلت كرده باشد تا بعد از وي، ديگران به آن بپردازند .

مقدمات اين دليل عبارتند از:

الف . خداوند حكيم از آن جهت كه هر كارش از روي حكمت و هدفدار است و هيچ كاري را بيهوده انجام نمي‏دهد، قرآن كريم را به عنوان كتاب جامع دين و شريعت اسلام براي هدفي نازل كرده است و آن اين است كه بشر از زمان نزول تا قيامت، برنامه‏زندگي خود را بر اساس آن تنظيم كند و زمينه سعادت ابدي را براي خويش فراهم سازند .

ب) به اقتضاي حكمت پروردگار و تحقق هدف مذكور بايد قرآن كريم بدون هر گونه كاستي يا زيادتي در همه اعصار و قرون، نسل اندر نسل در اختيار مردم قرار گيرد و اين جز با هدايتها و تدبيرهاي لازم خداوند و پيامبرش صلي الله عليه و آله وسلم در جمع و حفظ آن و پيشگيري از تحريف نمي‏تواند باشد و از جمله اين هدايتها اين است كه قرآن كريم، پراكنده و بدون نظم و ترتيب نماند ; بلكه بر اساس نظم و ترتيب مورد نظر پروردگار منظم و مرتب شود .

خداوندتعالي، خود به مقتضاي حكمتش چنين اشاره كرده است: لا ياتيه الباطل من بين يديه ولا من خلفه تنزيل من حكيم حميد [فصلت / 42] باطل نه در حال و نه در آينده به آن راه نمي‏يابد . آن از سوي [خداي] حكيم و ستوده نازل شده است .

آيه مبين اين حقيقت است كه چون قرآن كريم از ناحيه خداي حكيم نازل شده، هيچگونه كاستي و زيادتي و تحريف كه مصاديق بطلانند، در آن راه ندارد و چون جمع‏آوري و نظم و ترتيب آيات و سوره‏ها، از بهترين تدبيرها، براي پيشگيري از تحريف و بطلان است، مسلما براي چنين تدبيري هدايتهاي لازم انجام گرفته است و خداوند پيامبرش را به نظم و ترتيب مورد نظر واقف ساخته است .

شاهد اين امر آن است كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم پس از نزول وحي به برخي از اصحابش مي‏فرمود: جبرئيل مي‏گويد كه اين آيه را بعد از فلان آيه، در فلان سوره بگذاريد [7] و ادله و شواهدي كه بر توقيفي بودن ترتيب آيات و سوره‏ها اقامه شده، نيز گواه بر هدايت و تدبير الهي در اين زمينه است [8].

ج . رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم، گذشته از آنكه مشمول هدايت و تدبير الهي است، خود حكيم، و مدبري يگانه است و مي‏داند كه قرآن كريم بايد تا قيامت، بدون هر گونه كاستي يا زيادتي باقي بماند ; زيرا بعد از او پيامبري ديگر نخواهد آمد ; بنابراين، ضروري است كه براي حفظ قرآن كريم و به هدر نرفتن زحمتهاي بيست و سه ساله‏اش تدبيري درست‏بيانديشد . او بهتر از هر سياستمداري مي‏دانست كه در آن اوضاع و احوال سياسي كه منافقان، مشركان، دولتهاي بزرگ و پيرواني از اديان ديگر مي‏خواستند، به هر صورت ممكن قرآن كريم را كه اساس اسلام است، از بين ببرند و مي‏فهميد كه پراكنده گذاشتن آن، زمينه مناسبي براي دشمنان اسلام است كه با تحريف قرآن اعتبار و حجيت آن را مخدوش سازند .

علاوه بر اين پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم متوجه بود كه بي‏نظم و ترتيب گذاشتن قرآن كريم، عدم اهتمام وي به آن تلقي مي‏شود و اين امر، در ذهن دوست و دشمن تاثير سوء رواني بجاي خواهد گذاشت . دوست، آن اهميتي را كه بايد به قرآن كريم بدهد و در صورت نياز با نثار جان از آن پاسداري كند، به آن نخواهد داد و دشمن نيز تصور مي‏كند، اينكه آورنده قرآن كريم به جمع و ترتيب آن اهتمام نورزيده، نشانه آن است كه خود به آينده‏اي درخشان، براي دين و قرآن كريم خويش اميدوار نيست . روشن است كه اين تصور باعث مي‏گردد، اميد دش من به موفق شدن براي نابودي دين و قرآن بيشتر شود و زمينه توطئه را هموار بيند و با اطمينان بيشتر به فعاليت پردازد

از اين دو نكته ضرورت تدبير پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم در جمع‏آوري و تنظيم قرآن كريم روشن مي‏گردد و با توجه به اينكه اين تدبير، در زمان خود آن حضرت عملي بوده و هيچ مشكلي را به بار نمي‏آورده است، معنا ندارد كه پيامبر حكيم اين كار بسيار ارزنده و لازم را به تاخير انداخته باشد .

پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم كه براي امور كم اهميتي نظير ثبت و تنظيم تعداد افرادي كه مسلمان مي‏شوند، جنگجويان خط مقدم، ميزان اموال بدست آمده، ميزان مصرف و پرداخت، ديون، زكات، تعداد و مساحت زمينهايي كه در جنگها به غنيمت مسلمانان در آمده و تعهدات، دفاتر و ديوان‏هايي را اختصاص مي‏دهد [9]، چگونه مي‏توان قبول كرد كه رضايت دهد به اينكه قرآن كريم، پراكنده و بدون نظم و ترتيب باقي بماند؟ با اينكه اهتمام وي به قرآن كريم بيش از هر چيز ديگر بوده است . برخي از موارد اهتمام آن حضرت نسبت‏به اين امر به شرح ذيل است .

1 . از همان آغاز نزول تدريجي قرآن كريم، براي نوشتن آيات و سور اقدام كرد و علي عليه السلام را به عنوان كاتب وحي بر اين امر مهم گماشت و بعدها از كاتبان ديگري نيز استفاده نمود [10].

2 . سعي داشت آيات و سور قرآن كريم از سخنان خودش متمايز باشد تا حتي يك حرف به آن اضافه نشود ; از اين رو به كاتبان وحي دستور مي‏داد تا غير از قرآن كريم ننويسند تا قرآن با غيرقرآن نياميزد [11].

3 . بر كتابت قرآن كريم ، خود، نظارت مي‏فرمود و حتي نوع رسم‏الخط حروف را خود مشخص مي‏كرد [12].

همچنين از كاتبان مي‏خواست تا پس از تحرير، پيش آن حضرت بازخواني كنند تا اطمينان حاصل شود كه عينا همان‏طور كه خواسته است، مكتوب گرديده است [13].

4 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم كاتبان وحي را از اينكه قرآن كريم بر سنگ يا گل ولاي (مدر) نويسند، نهي مي‏كرد [14].

5 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم مكتوبات قرآني را در نسخه‏هاي متعدد، تهيه مي‏كرد و در اختيار مسلمانان قرار مي‏داد [15] و به يادگيري، قرائت و حفظ آن تشويق مي‏نمود [16] و در اختيار مشركان و كفار نيز قرار مي‏داد تا بخوانند و از محتواي آن مطلع شوند و زمينه هدايت‏براي آنها فراهم گردد و بر متحديان نيز حجت تمام باشد و نگويند: ما چيزي از قرآن نزد خود نداريم [17].

6 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به مجرد اينكه كسي مسلمان مي‏شد، معلمي براي او معين مي‏كرد تا قرآن كريم را به او تعليم دهد [18].

7 . نيز آن حضرت معلماني را براي تعليم قرآن كريم به مردم به بلاد مختلف اعزام مي‏فرمود ; چنانكه آورده‏اند: قبل از هجرت به مدينه مصعب بن عمير و ابن مكتوم و عمار و بلال و رافع بن مالك انصاري را به تناوب به مدينه فرستاد [19] و بعد از فتح مكه معاذبن جبل را به مكه اعزام نمود و ابوموسي و عمروبن حزم انصاري و ابوعبيدة‏بن جراح و در يك سفر ديگر معاذ را به يمن فرستاد [20] و عبادبن بشر را به قبيله بني‏تميم و گروهي از معلمان را به عضل و قارة اعزام كرد [21].

8 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم براي كساني كه قرآن كريم را حفظ مي‏كردند، امتياز قائل مي‏شد و كساني را كه نسبت‏به ديگران قرآن كريم را بيشتر حفظ داشتند، به امام جماعت منصوب مي‏فرمود [22] و حتي در دفن شهداء دستور مي‏داد، آنان كه قرآن كريم را بيشتر حافظ بوده‏اند، زودتر و در جلوي قبور شهداي ديگر دفن نمايند [23].

9 . آن حضرت قرائت مشخصي از قرآن كريم را به مردم آموزش مي‏داد و آنان را از اختلاف در قرائت‏باز مي‏داشت و از آنان مي‏خواست قرآن كريم را تنها به همان قرائتي كه به آنها آموزش داده شده، قرائت كنند و چنانچه اختلافي را در قرائت قرآن مشاهده مي‏كرد، اندوهگين مي‏شد ; چنانكه عبدالله‏بن مسعود نقل مي‏كند ما بر سر قرائت آيه‏اي اختلاف كرديم . پيش پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم رفتيم . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم از اندوه چهره‏اش برافروخته شد و فرمود: امم پيشين هم با همين نوع اختلافها خود را به هلاكت افكندند ; سپس علي عليه السلام رو به ما كرد و گفت: رسول خدا صلي الله عليه و آله وسلم شما را امر مي‏كند كه بر طبق قرائت آموزش داده شده، قرآن را قرائت كنيد [24].

10 . پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم همانطور كه آيات به تدريج نازل مي‏شد، جايگاه آنها را در سوره‏ها، طبق نظم و ترتيبي كه خداوند تعالي براي آنها معين كرده بود، مشخص مي‏كرد و دستور مي‏داد كه در كتابت، دقيقا رعايت‏شود [25].

اينها و دهها موارد ديگر، از اهتمام فوق‏العاده رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم به قرآن كريم حكايت دارد و گوياي اين حقيقت است كه آن حضرت آيات و سور قرآن كريم ، را پراكنده و بدون نظم و ترتيب رها نكرده است ; بلكه آنها را منظم، در بين دو جلد طوري كه آغاز و پايانش مشخص بود، جمع كرده و به صورتي كه اكنون در دست ماست و براي آيندگان تا قيامت‏خواهد بود، در اختيار مردم قرار داده است .

هرگز روا نيست كه تصور شود پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم جز اين را تدبير كرده باشد . شرف‏الدين از علماي برجسته اسلام مي‏گويد: «پيامبري كه به حكمت‏بالغه معروف و خاتم‏انبياست و راهنماييها و تدبيرهايش صرفا به خاطر خدا و حفظ كتاب او و هدايت‏بندگان است و تدبر و تيزبيني او نسبت‏به عواقب امور براي همگان روشن، و نسبت‏به آينده امت اسلامي حساس است و تدبيرهاي محتاطانه انجام مي‏داده است، امكان ندارد كه قرآن، اين معجزه ابدي رسالت را پراكنده و بدون نظم و ترتيب رها گذارد و از اين جهان برود» [26].

3 . پاسخ به دو سؤال

1 . برخي گفته‏اند: اين استدلال همانطور كه در عنوان مقاله آمده است، يك استدلال عقلي است و جمع‏آوري و نظم و ترتيب قرآن كريم، موضوعي تاريخي است و با دليل عقلي اثبات نمي‏شود [27].

در پاسخ مي‏گوئيم: اولا، جمع‏آوري قرآن كريم، صرفا يك موضوع تاريخي نيست ; زيرا مسائلي از قبيل توقيفي بودن ترتيب آيات و سور، حجيت و اعتبار قرآن كريم، حكمت و تدبير و مديريت رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم را در بردارد كه همه آنها اعتقادي محسوب مي‏شوند و نه تاريخي .

ثانيا، چه اشكالي دارد كه موضوعي تاريخي از طريق تحليل و استدلال عقلي مورد بررسي قرار گيرد؟ بي‏ترديد وقوع يا عدم وقوع بسياري از وقايع نقل شده در تاريخ، با تحليل عقلي روشن مي‏شود و از اين طريق مي‏توان، به صحت‏يا جعلي بودن اخبار مربوط به آن پي برد .

ثالثا، برخي از قضاياي تاريخي اين گونه‏اند كه گرچه روز و ماه و سال و شرايط آنها از نظر نقل تاريخي معلوم نيست، ولي اصل آن قضيه از نظر عقلي مسلم است ; مانند مرگ يك رجل سياسي يا مذهبي يا علمي در قرون گذشته، كه گرچه سال و ماه و روز آن روشن نيست، اما شكي در وقوع آن نمي‏توان داشت . قضيه جمع‏آوري و ترتيب و تنظيم آن توسط پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نيز گرچه روز و ماه آن از نظر تاريخي معلوم نيست، ولي اصل آن بر اساس تحليل عقلي امري مسلم است .

2 . نيز گفته‏اند كه اهتمام پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم به قرآن كريم چيزي نيست كه قابل انكار باشد ; به همين جهت مي‏پذيريم كه ثبت آيات ضمن سوره‏ها در زمان خود آن حضرت انجام گرفت، ولي اين اهتمام منافات ندارد با اينكه جمع سوره‏ها و ترتيب آنها پس از رحلت پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم و توسط اصحاب صورت پذيرفته باشد [28].

در پاسخ گفته مي‏شود: اولا، با توجه به اينكه دشمنان اسلام در صدد بودند، قرآن كريم را كم و زياد و تحريف كنند، به تاخير انداختن جمع‏آوري آن با حكمت و تدبير رسول‏اكرم صلي الله عليه و آله وسلم سازگاري ندارد .

ثانيا، ضمانتي وجود ندارد كه ترتيب قرآن كريم را همانگونه كه رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم خود به امر و هدايت پروردگار مي‏تواند صورت دهد، به اصحاب واگذارد ; زيرا بر فرض كه همه اصحاب از نظر امانتداري و تقوا برجسته باشند و منافقاني در بين آنها نباشند، مسلما مصون از خطا نمي‏توانستند باشند و احتمال تحريف در قرآن كريم همچنان باقي بود .

ثالثا، براي اينكه اصحاب پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم نظم و ترتيب مورد نظر پروردگار را در قرآن كريم پياده كنند، بر پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم لازم بود كه نوع ترتيب و نظم صد و چهارده سوره را به اصحاب مي‏آموخت و براي اين امر وقت زيادي را اختصاص مي‏داد ; بيش از وقتي كه براي جمع‏آوري و نظم و ترتيب قرآن كريم، با نظارت خود آن حضرت لازم بود . تدبير حكيمانه اين است كه خود حضرت به اين مهم اقدام كند و آن را به تاخير نيندازد .

رابعا، گوينده اين سخن خود پذيرفته است كه در زمان پيامبر صلي الله عليه و آله وسلم سوره‏ها مشخص شده و آيات در ضمن سوره‏ها نظم و ترتيب حاضر را يافته بود . حال سؤال مي‏شود كه مرتب كردن صدو چهارده سوره كه همه آياتش هم مشخص شده، چقدر زمان مي‏برد كه پيامبر صلي الله عليه و آله آن را به سالهاي پس از رحلت‏خود موكول نمايد؟ ! بر هيچ عاقل و حكيمي زيبنده نيست كه چنين كند تا چه رسد به رسول اكرم صلي الله عليه و آله وسلم كه عقل كل است و حكيم‏تر از او در بين مخلوقات وجود ندارد .

1. Burton john the collection of the Guran, Cambridge University prss, 1919, 213P .

2 . ر . ك: سيوطي، عبدالرحمن ; الاتقان في علوم القرآن، دار مكتبة الهلال، بيروت، 1 / 64- 62 و عاملي، سيدجعفر مرتضي ; حقائق هامة حول القرآن الكريم، نشر اسلامي، 1410 ق، ص 63 و رافعي، مصطفي صادق: اعجازالقران و البلاغة النبويه 32 و صبحي صالح ; پژوهشهايي درباره قرآن و وحي، ترجمه شبستري، 115 و طبرسي، فضل بن حسن ; مجمع‏البيان في تفسير القرآن، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 1، ص 15 .

3 . ر . ك: مطهري، مرتضي ; آشنايي با قرآن 1 / 13 و 12 .

4 . ر . ك: ابن هشام، السيرة‏النبوية، دارالتراث، القاهره 1 / 370- 365 وابن‏سعد، الطبقات الكبري، دارصادر، بيروت 3 / 1 القسم‏الاول، 194 .

5 . ر . ك: طبرسي، الاحتجاج 1 . /

6 . ر . ك: سيوطي، پيشين 1 / 60 .

7 . ر . ك: سيوطي، (پيشين) ص‏62- 61 .

8 . ر . ك: همان، ص 63- 62 .

9 . ر . ك: احمدي، علي بن حسين، مكاتيب الرسول، دارالمهاجر، بيروت، ج 2- 1، ص 21و22، 491- 507، 509، 535- 557، و ابن هشام، پيشين، ج 2، ص 343 و . . .

10 . ر . ك: همان، ص 24- 21 و معرفت، محمدهادي، تاريخ قرآن، سمت، 1375، ص 27 .

11 . ر . ك: عاملي، سيدجعفر مرتضي، پيشين ص 79 .

12 . ر . ك: مجلسي، محمدباقر، بحارالانوار، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 92، ص 34 .

13 . ر . ك: هيثمي، علي‏بن ابي‏بكر، مجمع‏الزوائد و منبع الفوائد، دارالكتاب العربي، بيروت، 1967م . ج‏1، ص‏152

14 . ر . ك: ابطحي اصفهاني، محمدباقر، جامع‏الاخبار و الآثار عن النبي صلي الله عليه و آله وسلم و الائمة‏الاطهار، مؤسسه المهدي، قم، ج‏1، ص 440 .

15 . ر . ك: ابن‏هشام، پيشين، ج 1، ص 370- 365 .

16 . ر . ك: حنبل، احمد ; مسند، دارالفكر، بيروت، ج 5، ص 324، زركشي، محمدبن عبدالله، البرهان في علوم القرآن، دارالكتب العلمية، بيروت، ج 1، ص 463، طبرسي، پيشين، ج 1، ص 16 .

17 . ر . ك: ابن كثير، اسماعيل بن عمر، البداية و النهاية، مكتبة‏المعارف و مكتبة‏النصر، بيروت ج‏1، ص 80- 79، و رياض، 1966 م . وابن سعد، پيشين، ص 194 .

18 . ر . ك: احمد حنبل، پيشين، ج 5، ص 324 و هندي، المتقي بن حسام‏الدين، كنزالعمال في سنن الاقوال والافعال، مؤسسة الرسالة، هند، 1381 ه . ق، ج 2، ص 324 .

19 . ر . ك: ابن‏هشام، پيشين، ج 2، ص 42، و طبري، محمدبن جرير، تاريخ‏الطبري، انتشارات جهان، تهران، ج 1، ص 1214، و بلاذري، احمدبن يحيي، انساب الاشراف، دارالمعارف، مكة، ج 1، ص 257 .

20 . ر . ك: كاند هلوي، محمد يوسف، حياة‏الصحابة، دارالكتاب العربي، بيروت ج 4، ص 47 و 44، و كتاني، عبدالحي، نظام‏الحكومة النبوية المسمي التراتيب الاداريه، داراحياء التراث العربي، بيروت، ج 1، ص 44 .

21 . ر . ك: ابن حجر عسقلاني، احمدبن علي، تهذيب التهذيب، دارصادر، بيروت، ج 5، ص 90، لاند هلوي، پيشين ج 1، ص 46 ، ج 2، ص 178 و ر . ك: حاكم نيشابوري المستدرك علي الصحيحين، دارالمعرفة، بيروت، ج 3، ص 222 .

22 . ديار بكري، حسين، تاريخ الخميس في احوال انفس نفيس، مؤسسه شعبان، بيروت، ج‏1، ص 451 .

23 . ابن هشام، السيرة‏النبويه، دارالفكر، مصر، ج 3، ص 98 .

24 . طبري، جامع‏البيان في تفسيرالقرآن، دارالمعرفه، بيروت، ج 1، ص 10- 9 . و هندي، پيشين، ج 2، ص 339، شماره 4183

25 . سيوطي، پيشين، ج 1، ص 62 و زركشي، پيشين، ج 1، ص 297- 296 و احمدبن حنبل، پيشين، ج 1، ص 57 و 69 و زرقاني، محمدعبدالعظيم، مناهل العرفان في علوم القرآن، داراحياء الكتب العربية، بيروت، ج 1، ص 347، و حاكم نيشابوري، پيشين، ج 2، ص 221 و 330 .

26 . ر . ك: عاملي، سيدجعفر مرتضي، پيشين، ص 75 به نقل از شرف‏الدين، اجوبة مسائل موسي جارالله، مطبعة‏النعمان، نجف اشرف، ص 31 .

27 . معرفت، محمدهادي، التمهيد في علوم القرآن، ج 1، ص 285 .

28 . معرفت، همان، ص 286 .

/ 1