ابلیس و فرعون، دو نمونه عینی از شخصیت های استکباری در قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ابلیس و فرعون، دو نمونه عینی از شخصیت های استکباری در قرآن - نسخه متنی

دایرة المعارف قرآن کریم، مرکز فرهنگ و معارف قرآن

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید





ابليس و فرعون، دو نمونه عيني از شخصيت‏هاي استكباري در قرآن

از دايرة‏المعارف قرآن كريم مركز فرهنگ و معارف قرآن

از ويژگي‏هاي بارز قرآن، عيني‏گرايي و ملموس‏سازي اصول و مفاهيم نظري و كلي است. بسياري از اصول و سنت‏هايي كه خداوند در سراسر قرآن به صورت كلي، تجردي و انتزاعي بيان مي‏كند، نمونه‏هاي عيني آن در داستان و قصه‏هاي قرآني تبيين و ترسيم مي‏شود. به شكل كلي‏تر مي‏توانيم بگوييم كه قرآن تنها به صورت كلي، انتزاعي و عمومي مسائل توجه نمي‏كند، بلكه آنها را به صورت مجسم و عيني بيان مي‏كند و سيماهاي مجسم و ملموس مطالب و مفاهيم را از نظر دور نمي‏دارد. گاه نخست به انديشه‏هاي كلي، انتزاعي و مجرد اشاره دارد و سپس آنها را در اشكال جزئي ترسيم مي‏كند و گاه نخست به چيزهاي محسوس و ملموس اشاره مي‏كند و گام به گام بالا مي‏رود تا آن را در يك قالب كلي بيان كند كه در اصطلاح "سنت‏هاي الهي" ناميده مي‏شود.

بنابراين در شناخت بينش و ديدگاه‏هاي قرآن پيرامون و درباره هر مسئله‏اي مي‏توان به هر دو دسته از آيات توجه كرد. رويكردي كه قرآن در بيان خويش برگزيده، بر اين روش استوار است كه مسائل را ملموس، عيني و قابل درك و فهم عمومي نمايد. گرايش به تجسيم و عينيت‏بخشي اصول و مفاهيم، قرآن را از يك كتاب ساده علمي و يا مانيفست مكتبي به كتاب هدايت تبديل مي‏كند؛ رويكردي كه از اصول بنيادين روش و شيوه‏هاي تبليغ دين در انزال كتاب‏ها و ارسال رسولان است، زيرا خداوند در همه موارد به اين مطلب توجه داشته است كه فرستادگان از نوع، قوم و همزبان با مردمي باشند كه به سوي آنان فرستاده مي‏شوند. اين هماهنگي‏ها موجب مي‏شود تا ارتباط ميان فرستادگان و مخاطبان بسيار آسان‏تر و استوارتر صورت گيرد.

در روان‏شناسي شخصيت مستكبران نيز توجه به اين اصول و رويكردهاي قرآني لازم و ضروري است. از اين‏رو ما در شناخت اين روحيه به آياتي توجه مي‏كنيم كه نمونه‏هاي عيني شخصيت‏هاي مستكبران در آن تحليل و تبيين شده است. آيات بسياري در تجزيه و تحليل شخصيت‏هاي ايشان وارد شده است تا در نهايت، تبيين درستي از آنان به دست دهد.

نگاهي به آيات و سوره‏هاي قرآن نشان مي‏دهد كه قرآن به دو نمونه عيني از شخصيت‏هاي استكباري توجه داشته و به تجزيه و تحليل شخصيتي، رفتاري، كنش‏ها و واكنش‏هاي آنها پرداخته تا تصوير درست و كاملي از آنان در اختيار خوانندگان خويش قرار دهد. اين دو نمونه بسيار كامل، ابليس و فرعون است.

همانندي‏هايي كه ميان انسان و جن وجود دارد موجب مي‏شود تا شناخت ابليس به عنوان يك مستكبر كامل و عيني، ما را در شناخت مستكبران و انديشه‏ها و رفتارهاي ايشان ياري كند. از اين‏رو در شناخت و تصوير و ترسيم كامل از مسئله استكبار و مستكبران، اين نمونه‏ها را نبايد ناديده گرفت؛ بلكه بايد به تجزيه و تحليل شخصيت ابليس و انديشه‏ها و رفتارها و كنش‏ها و واكنش‏هايش به‏طور جدي توجه كرد تا از اين رهگذر به شناختي دقيق از اين واژه دست يافت و آن را به درستي تبيين كرد.

فرعون، نمونه ديگري است كه قرآن از شخصيت مستكبران ارائه مي‏دهد. نگاهي به آيات و سوره‏هاي قرآن، اهتمام فراوان قرآن را در تبيين شخصيت فرعون و آل‏فرعون از زواياي گوناگون نشان مي‏دهد تا به اين ترتيب نمونه عيني كاملي از مستكبران ارائه داده باشد. از اين‏رو حضور اطرافيان و ملأ و مترفان قوم در كنار فرعون، موضوعيت ويژه‏اي مي‏يابد و در مواضع گوناگون از اعمال، انديشه‏ها و بينش‏هاي ايشان پرده بر مي‏دارد تا بدين‏وسيله شناخت و تبيين كاملي از مستكبران و روش‏هاي فردي و جمعي آنان ارائه شود.

از آنجايي كه فرعون به‏عنوان يك شخصيت استكباري به نوع انسان نزديك‏تر و تصويرپردازي از چهره، انديشه و رفتار او براي جامعه انساني مفيدتر و ملموس‏تر است و نيز از آنجا كه جستار حاضر، توان و كشش تحليل همه زواياي شخصيت‏هاي مذكور را ندارد، در اينجا تنها به شخصيت فرعون و آل او توجه مي‏شود تا به اين ترتيب به تبيين شخصيت‏هاي استكبار و ويژگي‏هاي ايشان نزديك‏تر شويم.

در قرآن از كساني كه كارگزار و هم‏انديشه فرعون بودند با تعابير قوم، ملأ، جند، جنود و آل‏فرعون ياد شده كه مفهوم متقارب و مصداق واحدي دارند.

اخلاق و رفتار مستكبران

در قرآن اخلاق زشت و رفتار ناهنجار مستكبران گزارش شده و زواياي آن به تفصيل تبيين شده است. نقش و تأثير اين‏گونه رفتارها در انحطاط و سرانجام شوم جامعه‏ها و ملت‏ها از جمله علل اهتمام قرآن به بررسي و تبيين اعمال و سرنوشت آنان است.

1 - اصولاً مستكبران در رفتارشان هيچ‏گونه ادب، اصول اخلاقي و هنجارهاي شناخته شده را رعايت نمي‏كنند. در گفت‏وگوها، مخاطب خويش را خوار مي‏دارند و به اصول ارزشي او اهانت مي‏كنند؛ اين رفتار زشت و زننده را حتي در مواردي كه در تنگنا و فشار هستند و دست نياز به سوي مخاطب دارند، اعمال مي‏كنند. اين ويژگي برخاسته از خصلت استكباري، خودبزرگ‏بيني و خود برتربيني ايشان است.

به عنوان نمونه فرعون با آن‏كه نياز شديدي به حضرت موسي(ع) دارد تا عذاب‏هاي الهي را از ايشان و قوم او بردارد با غرور و حالت استكباري مي‏گويد: يا موسي ادع لنا ربك بما عهد عندك: «اي موسي! پروردگارت را به عهدي كه نزد تو دارد براي ما بخوان!»(اعراف/134).

2 - انكار و عناد از ديگر ويژگي‏ها و خصلت‏هاي مستكبران است. از اين‏رو با آن‏كه به حقانيت چيزي رسيده‏اند با اين‏همه از روي لجاجت، از در انكار وارد مي‏شوند و حقيقت را فداي لجاجت و عناد خود مي‏كنند. خداوند درباره فرعون مي‏گويد كه با آن كه فرعون و گروه او از موقعيت والاي موسي(ع) و قدرتمندي خدا آگاه و با تجربه و به كرات آن را دريافته بودند؛ با اين حال در لجاجت با وي كوتاهي نمي‏كردند؛ فلما جاءتهم ءاياتنا مبصرة قالوا هذا سحر مبين، و جحدوا بها و استيقنتها أنفسهم ظلما و علوّا فانظركيف كان عاقبه المفسدين، و لقد ءاتينا داود و سليمن علما و قالا الحمدلله الذي فضلنا علي كثير من عباده الموءمنين: «هنگامي كه آيات روشنگر ما به سوي آنان آمد گفتند: اين سحري آشكار است و با آن كه دل‏هايشان بدان يقين داشت، آن را از روي ستم و تكبر انكار كردند. پس بنگر كه فرجام فسادگران چگونه بود»(نمل/13-15).

3 - خودپسندي از ديگر خصلت‏هاي شخصيت مستكبران است. اين ويژگي بنيادي‏ترين خصوصيت اخلاقي ايشان را شكل مي‏دهد زيرا بسياري از رفتارهاي ناهنجار فردي و اجتماعي در اين خصوصيت و ويژگي ريشه دارد. خاستگاه رفتارهاي ضدارزشي ايشان چيزي جز خودبزرگ‏بيني و خودپسندي نيست. همين خصلت است كه موجب مي‏شود تا نعمت‏هاي خداداد را از آن خويش برشمارند و فراواني نعمت و بركت را برپايه وجودي خود بدانند؛ رشد اقتصادي و فراواني نعمت‏هايي كه گاه به‏عنوان عذاب به آنان و جامعه ارزاني مي‏شود تا به امهال و استدراج گرفتار آيند و در رفاه به سختي گرفته شوند، همه را در خود جست‏وجو مي‏كنند و به خويشتن مي‏بندند: فاذا جاءتهم الحسنة قالوا لنا هذه و ان تصبهم سيئة يطّيّروا بموسي و من معه ألا انما طائرهم عندالله ولكن اكثرهم لايعلمون:«اگر فراواني و نعمت به آنان مي‏رسيد، آن را حق خود دانسته نه اين كه از جانب خدا بدانند و مي‏گفتند: فراواني نعمت هماره در كشور ما بوده و اين حق ماست. آنان اين نعمت‏ها را از جانب خدا نمي‏دانستند تا سپاس آن را به جاي آورند1»(اعراف/131). و هرگاه به ايشان عذاب‏هايي مانند خشكسالي نازل مي‏شد، موسي و قوم وي را به بديمني و بدشگوني متهم مي‏كردند2.

4 - كاخ‏سازي و خوش‏نشيني: از آيه 137 اعراف برمي‏آيد مستكبران از نظر شخصيت چنان‏اند كه همواره مي‏كوشند برتري خويش را به رخ ديگران بكشند و به هر نحوي شده آن را به ديگران نشان دهند. از اين‏رو از همه ابزارهايي كه چنين امكاني را فراهم مي‏آورد استفاده مي‏كنند. يكي از ابزارهاي خودنمايي ايشان، كاخ‏سازي و برپايي بناها و ساختمان‏هاي بي‏نظير و بلند و باشكوه است تا با نمايش چنين شكوهي، خودبزرگ‏بيني‏شان را ارضا كنند. خوش‏نشيني از ويژگي‏هاي شخصيتي مستكبران است. خداوند در قرآن مي‏فرمايد:...يصنع فرعون و قومه و وما كانوا يعرشون: «فرعون و قومش كاخ‏هاي بزرگ و باشكوه مي‏ساختند»(اعراف/137).

5 - رفتارهاي اجتماعي ايشان نيز كم از رفتارهاي ناهنجار فردي‏شان ندارد؛ از اين‏رو در رفتار اجتماعي نيز كه برخاسته از خوي و خصلت استكباري آنهاست به هر نحوي خوي و خصلت باطني و استكباري خويش را آشكار مي‏سازند.

بهره‏كشي و استضعاف ديگران: وأورثنا القوم الذين كانوا يستضعفون مشارق الارض و مغاربها التي باركنا فيها و تمّت كلمات ربك الحسني علي بني‏اسراييل بما صبروا و دمّرنا ما كان يصنع فرعون و قومه و ما كانوا يعرشون(اعراف/137).

شكنجه و نسل‏كشي:

واذ نجيناكم من ءال فرعون يسومونكم سوء العذاب يذبحون ابناءكم و يستحيون نساءكم و في ذلكم بلاء من ربكم عظيم(بقره/49).

پيمان شكني:

فأرسلنا عليهم الطوفان والجراد والقمّل والضفادع والدم ءايات مفصلات فاستكبروا و كانوا قوما مجرمين، ولما وقع عليهم الرجز قالوا يا موسي ادع لنا ربك بما عهد عندك لئن كشفت عناالرجز لنؤمنن لك و لنرسلن معك بني اسراييل(اعراف/133و134).

اختناق و مبارزه با حق و عدالت‏خواهي: من عمل سيّئة فلا يجزي الا مثلها و من عمل صالحا من ذكر او انثي و هو مؤمن فاولئك يدخلون الجنة يرزقون فيها بغير حساب(مؤمن/40).

تهمت و افترا به ديگران: وقالو يا أيّه الساحر ادع لنا ربك بما عهد اننا لمهتدون(زخرف/49).

اصلاح‏طلبي دروغين و متهم‏كردن ديگران به استبداد و فساد:

و قال الملأ من قوم فرعون اتذر موسي و قومه ليفسدوا في‏الارض و يذرك و ءالهتك قال سنقتّل ابناءهم و نستحيي نساءهم و انا فوقهم قاهرون3 (اعراف/127).

استهزا و تمسخر حق‏طلبان از ديگر خصوصيات اخلاق اجتماعي مستكبران است كه قرآن به توضيح و تبيين آن پرداخته است: فلما جاءهم باياتنا اذاهم منها يضحكون(زخرف/47).

قرآن با بيان نمونه‏هاي ملموس از زندگي فرعون و آل‏فرعون شخصيت استكباري ايشان را به نقد و بررسي مي‏نشيند و تأثيرات سوء رفتار و بينش ايشان را بر جامعه و فرجام بد ملت يادآوري مي‏كند.


1 - مجمع البيان، ج4، ص719.

2 - كشف الاسرار، ج3، ص710.

3 - و نيز ن‏ك: همان سوره، آيه 110.

/ 1