دعا در قرآن (4)
بر بال اشتياق
در نوشتارهاى پيش سخن از «اركان دعا» بود. در اين گفتار نيز سخن را در ركن ديگرى از آن پى مىگيريم. 3- اعتقاد به اجابت
براى تحقق هر امر در رديف ديگر علل، وجود غايت و غرضى معقول از مهمترين عوامل است كه از آن به «علتغايى» تعبير مىشود. در تحقق دعا نيز همچنان كه به قلبى سوزان و دلى دردمند و آگاه نسبتبه احتياج و درماندگى خود در برابر خداى قادر متعال، نياز هست - و گرنه دعاى حقيقى صورت نمىگيرد - اعتقاد به اجابت دعا از اركان مهم دعاست، به گونهاى كه بدون اين باور يا ضعف آن، نه فرد انگيزهاى در خود مىبيند تا بدين كار مبادرت ورزد و نه اميد اجابت مىرود. گاهى برخى گرفتار مشكلى هستند و براى رفع آن تا از پيشگاه خداوند بزرگ استغاثه و درخواست كمك مىكنند ولى به موجباتى كه پس از اين خواهيم گفت، آن خواسته محقق نگشته يا به تاخير مىافتد، و از اينروى دست از طلب برداشته، از دعا فاصله مىگيرند و دلسرد مىشوند و در ساير مشكلات نيز، از روى اعتقاد و باور، عرض حاجتبه پروردگار جهان نمىكنند و بانوميدى مىگويند خدا كه به ما توجهى ندارد، پس به چه انگيزهاى دعا كنيم؟ اعتقاد و باور قلبى و صحيح به اجابت دعا از ناحيه پروردگار نقش اساسى در اجابت دعا دارد و همين موضوع مقاله حاضر است. قرآن و اجابت دعا
قرآن كريم در مقام محكوم كردن كفار كه حوايجخود را به بتان عرضه مىكردند و به آنها استغاثه مىبردند اينچنين مىفرمايد: «ان تدعوهم لا يسمعوا دعائكم و لو سمعوا ما استجابوا لكم»اگر آنها را بخوانيد سخن شما را نمىشنوند و اگر به ندايتان گوش دهند از برآوردن حاجتهاى شما ناتوانند. در اين آيه خداى متعال براى نشان دادن گمراهى مشركان و متوجه كردن آنها به خطاى بزرگشان، به متزلزل ساختن مهمترين ركن دعا كه اعتقاد به اجابت است و در خيالهاى باطل آنان نسبتبه معبودهايشان جاى گرفته، مىپردازد و از اين راه وجدانهاى خفته آنان را بيدار مىكند. در چندين جاى ديگر قرآن كريم همين مضمون را بيان كرده در آيات ديگرى اين اجابت را به خود نسبت مىدهد و عملى شدن آن را تنها از ناحيه خود ممكن دانسته و بدان وعده داده است. براى مثال مىفرمايد: «و اذا سالك عبادى عنى فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان فليستجيبوالى و ليؤمنوا بى لعلهم يرشدون». هرگاه بندگان من از تو درباره من بپرسند، پس من بدانها نزديكم و نداى درخواستكننده را پاسخ مىدهم هرگاه مرا بخواند. پس دعوت مرا لبيك گويند و به من ايمان آورند به اميد اينكه هدايتيابند. و باز مىفرمايد: «و قال ربكم ادعونى استجب لكم ...» پرووردگار شما گفت مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم.» در مواردى هم به بيان برخى دعاهاى مستجاب شده پرداخته، از اين راه نمونههاى عملى دعا را ارائه مىكند. براى مثال مىفرمايد: «اذ تستغيثون ربكم فاستجاب لكم انى ممدكم بالف من الملائكة مردفين»آنگاه كه پروردگارتان را به كمك خواستيد پس او اين دعوت را مستجاب و شما را با هزار فرشته كه پى در پى فرود آمدند يارى كرد. بنا بر نقل قرآن مجيد هنگامى كه حضرت «يونس بنمتى» بر قوم خود خشم گرفت و از ميان آنها هجرت گزيد و سپس در شكم ماهى گرفتار آمد در آن ظلمت و سياهى شب و دريا و شكم آن حيوان با تضرع و استغاثه گفت: «لاالهالا نتسبحانك انى كنت من الظالمين» (هيچ معبودى جز تو نيست، تو پاك و منزهى همانا من از ستمكارانم.)بعد مىفرمايد: «فاستجبناله و نجيناه من الغم و كذالك ننجى المؤمنين». ما دعاى او را اجابت كرديم و از گرفتارى رهايى داديم و اينگونه مؤمنان را نجات مىبخشيم. عوامل مؤثر در اعتقاد به اجابت 1- ايمان به ربوبيت الهى
در مقالات پيشين به طور مشروح پيرامون آن سخن گفتيم. 2- ايمان به نزديكى خداوند
از اعتقادات بحق و بسيار سازنده در مكتب اهل بيت عصمت(عليهم السلام) تنزيه و دور دانستن ساحت قدس الهى از هر گونه شايبه، جسميت و جهت نياز به مكان و اعتقاد به قرب الهى و فرامكان بودن وجود اوست. بر اساس تعليمات قرآنى و امامان معصوم(ع) خداوند خود خالق مكان است و بدينسان محال استبدان نيازمند باشد. او در همه جا حاضر است و هيچ نقطهاى از وجود او خالى نيست. بر اين اساس خداى متعال نزديكترين موجود به مخلوقات خود و از آن جمله انسان است. قرآن كريم با لطيفترين بيان اين حقيقت را بازگو كرده است و مىفرمايد: «و لقد خلقنا الانسان و نعلم ما توسوس به نفسه و نحن اقرب اليه من حبل الوريد». ما انسان را آفريديم و به خاطرات نفسانى او آگاهيم و ما از رگ گردن - كه رشتههاى آن به همه اعضاى بدن كشيده شده است - نزديكتريم. مرحوم علامه طباطبايى در تفسير اين آيه مىنويسد: «اين بيان، ساده كردن موضوع براى درك ذهن است تا موضوعى كه فهم آن براى عوام دشوار است دريافتحقيقت آن آسان شود وگرنه مساله قرب الهى بسيار بالاتر از اين است. خداى متعال است كه نفس را آفريد و آثارى برايش قرار داد. پس او واسطه بين انسان و نفس او و بين نفس او و آثار آن است. او از هر چيزى كه فرض شود حتى از خود انسان بدو نزديكتر است.» قرآن كريم در جاى ديگر مىفرمايد: «ان الله يحول بين المرء و قلبه»، «همانا خداى متعال بين انسان و قلب او حايل و واسطه است.» بنابراين دافعه وجود الهى در همه جا و نيز بين شخص و قلب او گسترده است و او نسبتبه مخفىترين اسرار و نيات و خواستههاى بشر آگاه است. در آيهاى ديگر مىفرمايد: «... و نحن اقرب اليه منكم و لكن لا تبصرون» ما به شخص در حال مرگ از شما نزديكتريم ولى شما اين را نمىبينيد. اين باور و احساس موجب مىشود كه انسان درمانده و محتاج در لطيفترين و ظريفترين حالات خود، در هر مكان و موقعيتى كه قرار گيرد هيچ گاه و براى لحظهاى خود را از آفريدگار خود جدا نبيند و بىآنكه بين خود و ذات مقدسش كوچكترين فاصلهاى ببيند و براى ارتباط و اتصال با او كمترين مانعى در سر راه خود بيابد در لحظات سخت و دشوار رو به سوى او آورد و سامان يافتن كارش را از او بخواهد. از همينرو قرآن كريم در مقام وعده اجابت، ابتدا خداى متعال را وجودى «قريب» و سپس «مجيب» توصيف مىكند. در آيهاى مىفرمايد: «... فانى قريب اجيب دعوة الداع اذا دعان ...» و زمانى مىفرمايد: «فاستغفروه ثم توبوا اليه ان ربى قريب مجيب» پس از خدا آمرزش بخواهيد و به سوى او باز گرديد و توبه كنيد . همانا پروردگار من نزديك است و آنچه بخواهيد اجابت مىكند.
بىدلى در همه احوال خدا با او بود
او نمىديد و از دور خدايا مىكرد
او نمىديد و از دور خدايا مىكرد
او نمىديد و از دور خدايا مىكرد