دعاي ختم قرآن (دعاي چهل و دوم صحيفه سجاديه «ع») قسمت دوم - دعای ختم قرآن نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

دعای ختم قرآن - نسخه متنی

محمود مهدوی دامغانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

دعاي ختم قرآن (دعاي چهل و دوم صحيفه سجاديه «ع») قسمت دوم

محمود مهدوي دامغاني

درباره حضرت امام علي بن الحسين سجاد صلوات الله عليه و علي آبائه الطاهرين، بزرگان چندان نوشته و به اندكي از ژرفاي اقيانوس وجود او نيز راه نيافته اند، از اين رو توضيحات اين بنده در اين راستا، خود مصداق شعر حافظ شيرين سخن است كه فرموده:

وصف رخساره خورشيد ز خفاش مپرس كه در اين مساله صاحب نظران حيرانند

با اين همه اجازه بدهيد روايت كوتاهي را كه طبرسي دانشمند بزرگوار در قرن ششم هجري درباره عظمت و جلالت امام سجاد(ع) آورده است براي شما بازگو كنم:

«در حضور امام صادق (ع) سخن درباره حضرت اميرالمومنين علي (ع) به ميان آمد، امام صادق (ع) فرمود: به خدا سوگند هيچ كس مانند علي (ع) نتوانست اعمال پيامبر (ص) را جزء به جزء انجام دهد، گويي همواره بهشت و دوزخ برابر ديدگانش بود. از دارايي خود كه با زحمت بازو فراهم آورده بود هزار بنده خريد و آزاد فرمود، همواره جامه كرباسي مي پوشيد و از ميان فرزندان و نوادگان او هيچ كس به جز علي بن الحسين (ع) مانند او زندگي نكرد.» [1]

و فروتني امام سجاد (ع) چنان بود كه همواره بيان مي فرمود:

چه كسي را يارا و توان آن است كه بتواند اعمال عبادي جدم علي(ع) را انجام دهد!

صحيفه كامله سجاديه مجموعه 54 دعا و مناجات از امام سجاد (ع) است و يكي از نخستين مؤلفات مكتوب شيعه در نيمه دوم سده نخست هجرت به شمار مي رود.

اين كتاب به نام دعاءالصحيفه در منابع بسيار كهن معرفي شده است. براي نمونه شيخ طوسي استاد بزرگ شيعه در سده پنجم هجري در كتاب الفهرست خود ضمن بيان احوال متوكل بن عمير چنين نوشته است:

« او از گفتة يحيي پسر زيد بن علي عليهم السلام دعاي صحيفه را روايت كرده است و اين موضوع را گروهي از راويان براي ما نقل كردند و فزون بر آنان احمدبن عبدون هم از ابوبكر دوري از برادرزاده ابن طاهر از محمدبن مطهر اين مطلب را براي ما روايت كرد.» [2]

شيخ طوسي در كتاب ديگر خود به نام مصباح المتهجد كه از برگزيده ترين كتابهاي دعاي شيعه است، برخي از دعاهاي صحيفه را به صورت كامل نقل نموده كه خوشبختانه دعاي چهل و دوم يعني دعاي ختم قرآن يكي از آنهاست. بديهي است اختلافهاي مختصر در پاره يي از كلمات، اختلاف نسخه هاست. [3]

نجاشي رجال شناس معروف شيعه در سده پنجم هجرت كه ده سال پيش از شيخ طوسي يعني به سال 450 درگذشته، روايت نقل صحيفه سجاديه را با سلسله كامل راويان آورده است. [4] ابن شهرآشوب نيز كه از حافظان نامور حديث و از لحاظ علوم رجال و تفسير نه تنها ميان شيعيان كه در نظر اهل سنت هم مقام شامخي دارد، در كتاب معالم العُلما ضمن نقل سخن غزالي و رد كردن آن مي نويسد:

«صحيح آن است كه نخستين مؤلفان مسلمان علي (ع) و سلمان و ابوذر و اصبغ بن نباته و عبيدالله بن ابي رافع و علي بن الحسين اند كه امام سجاد (ع) صحيفه كامله سجاديه را املاء فرموده است. [5] نسخه هاي نخستين صحيفه سجاديه به خط دو تن از پسران حضرت سجاد (ع) يعني حضرت باقر(ع) و جناب زيدبن علي بوده است.» [6]

خوشبختانه شيخ تقي الدين كفعمي محدث سده نهم هجري تمام صحيفه سجاديه را در كتاب بلدالامين خود نقل كرده كه در چاپ قطعي رحلي بلدالامين بالغ بر 78 صفحه است. [7]

در اين صورت ملاحظه مي فرماييد كه در صحت صدور و نسبت آن به حضرت سجاد (ع) جاي هيچ شك و ترديدي نيست و خوشبختانه در اين راستا در اين پنجاه سال اخير چندان كارهاي مستند صورت گرفته است كه نياز به شرح و توضيح بيشتري در اين باره نيست.

بديهي است كه چنين كتاب ارزنده و سند افتخار شيعه از ديرباز مورد توجه قرار گرفته است و دانشمندان شرح ها و ترجمه هايي به زبانهاي عربي و فارسي درباره آن پديد آورده اند كه شايد كهن ترين آن شرح ابن ادريس حلي مؤلف كتاب سرائر در گذشته به سال 598 هجري است.

شارحان صحيفه سجاديه ناموراني چون فيض كاشاني و شيخ بهايي و شهيد ثاني و مانندهاي ايشان بوده اند. مرحوم شيخ آقا بزرگ تهراني در الذريعه در مجموع 57 شرح و ترجمه را براي اين كتاب الهي نام برده كه از آن ميان دو شرح و ترجمه فارسي است. [8]

پس از آن هم ترجمه ها و شرح هاي پسنديده فراهم آمده است از قبيل ترجمه هاي روان شادان فيض الاسلام و جواد فاضل و دكتر اسدالله مبشري و ديگران، كه خداوند گذشتگان را به رحمت خود بيامرزد و بر توفيق زندگان بيفزايد.

مفصل ترين شرح صحيفه سجاديه شرحي است كه سيد علي خان مدني شيرازي در گذشته به سال 1120 ق در شيراز و مدفون در حرم مطهر حضرت احمدبن موسي شاهچراغ تأليف فرموده است. اين كتاب يك بار به سال 1304 قمري در 587 صفحه به قطع رحلي چاپ شده كه چندان مُنقح نيست و خوشبختانه به تازگي در هفت جلد وزيري و حدود سه هزار و پانصد صفحه به همت جامعه محترم مدرسان قم و به شماره 481 مؤسسه نشر اسلامي چاپ و منتشر گرديده و در اين كتاب مباحث دقيق لغوي و كلامي و اعتقادي مطرح و نام اين شرح «رياض السالكين في شرح صحيفه سيد الساجدين» است.

محتواي دعاي چهل و دوم صحيفه كامله سجاديه:

مطالب و مضمون هاي اين دعاي فرخنده درباره سه موضوع اصلي مي باشد كه عبارت است از:

1ـ بيان اهميت قرآن مجيد و برشمردن پاره يي از مشخصه هاي آن.

2ـ استدعا از پيشگاه خداوند متعال براي عمل به احكام و رعايت حق قرآن آن چنان كه شايسته و بايسته است.

3ـ عرض ادب به محضر منور حضرت ختمي مرتبت و دعا براي ترفيع بيشتر مقام آن حضرت و فزون ساختن پاداشهاي آن سرور كائنات.

اينك توضيحي مختصر درباره برخي از جملات و تعبيرهايي را كه امام سجاد (ع) در متن دعا به كار برده است به خواننده ارجمند تقديم مي دارد. بديهي است جملاتي كه درباره آن توضيحي تقديم داشته فقط در خور فهم قاصر اين نگارنده برگزيده شده است و گرنه هر كلمه يي از اين دعا از بار معنايي گسترده اي برخوردار است كه بيرون از گنجايش ذهن كساني چون اين بنده است.

در نخستين جمله دعا چنين مي خوانيم:

«پروردگارا! همانا كه تو خود مرا بر خواندن از آغاز تا پايان كتاب خود ياري دادي».

اين جمله به خواننده مي آموزد كه بداند انجام همه عبادات و سنن بايد به رحمت و ياري حق تعالي صورت گيرد و در واقع اين خداوند است كه به لطف خويش چراغ هدايت فرا راه بندگان خويش برمي فروزد و بنده بايد همواره به اين موضوع اقرار داشته باشد و مباد آن دم كه بنده خود را مستغني از ياري رساندن پروردگار فرض كند، و بايد در همه احوال، توكل به عنايت او كرد كه براي وصول به كمال از بهترين وسائل است، به قول حافظ شيرين سخن:

تكيه بر تقوي و دانش در طريقت كافريست راهرو گر صد هنر دارد توكل بايدش

اين جمله كه در آغاز دعا آمده است يادآور همان تضرع و فروتني است كه پدر بزرگوارش در دعاي عرفه به پيشگاه خداوند عرضه مي دارد و به شاگردان مكتب تشيع مي آموزد كه چگونه عرض نياز به حضرت بي نياز را انجام دهند. در آنجا سيدالشهداء (ع) مي گويد:

«پروردگارا! اين تو هستي كه در دل دوستان خود انوار عرفان و توحيد را به تابش مي آوري كه در نتيجه تو را مي شناسند و بر يكتايي تو اقرار مي آورند و اين تو هستي كه اغيار را از دل دوستداران خود مي زدايي تا چنان شوند كه جز تو و خواسته هاي تو را به دوستي برنگزينند.» [9]

در ديگر دعاهاي نقل شده از امام سجاد (ع) نيز همانند اين جمله فراوان ديده مي شود، مانند برخي از جمله هاي نخست دعاي ابوحمزه ثمالي كه ضمن آن بدينگونه عرضه مي دارد:

«پروردگارا! تو خود مرا به سوي خودت فراخواندي و تو خود مرا به خودت راهنمايي فرمودي.»

البته با مراجعه به متن دعاي ابوحمزه در كتاب ارزنده مفاتيح الجنان مرحوم محدث قمي (ره) مي توان به نمونه هاي ديگري نيز دست يافت.

سپس امام (ع) به بيان ويژگي هاي قرآن پرداخته و مي گويد:

«مرا بر خواندن كتابي ياري دادي كه آن را نور و گواه و حاكم بر همه كتابها كه نازل فرموده اي قرار دادي و آن را بر هر حديث و سخني كه بر پيشينيان ارزاني داشته اي برتري دادي و آن را فرقان يعني جداكننده و فرق گذارنده ميان حلال و حرام ساختي.»

اين بخش از دعا از آيات گوناگون قرآني الهام گرفته است. براي نمونه مي توان به آيه 174 سوره مباركه نساء كه خداوند ضمن آن مي فرمايد:« و انزلنا اليكم نوراً مبينا» و به بخشي از آيه 48 سوره مائده كه ضمن آن مي فرمايد:« و مهيمنا عليه» مراجعه كرد.

امام (ع) در اين فراز به برخي از نامهاي قرآن مانند كلمه فرقان تصريح و توضيح فرموده است كه مقصود از آن جدا كننده ميان حلال و حرام است. در جمله پاياني اين بخش از دعا كه مربوط به صفات و ويژگي هاي قرآن است مي فرمايد:

«هر كس خود را به دستاويز استوار عصمت قرآن پيوند زند، هرگز تباهي و درماندگي به او دست نمي يابد.»

سپس بخش ديگري از دعا كه مي توان آن را بخش دوم به شمار آورد آغاز مي شود و امام (ع) اينگونه از بارگاه خداوند مسألت مي كند:

«اينك كه ما را به خواندن قرآن ياري دادي و مشكلات لفظي ما را با پسنديدگي عبارات قرآني مرتفع فرمودي عنايت خود را به حد كمال بر ما ارزاني دار و ما را از آنان قرار بده كه حق قرآن را آن چنان كه شايسته است مراعات كنيم و در مقابل آيات محكم آن فرمان تو را با اعتقاد و تسليم گردن نهيم و به متشابهات و دلايل روشن آن اقرار آوريم.»

و آنگاه حضرتش چنين ادامه مي دهد:

«بار خدايا! تو قرآن را بر پيامبرت محمد ـ كه درود خدا بر او و آل او باد ـ به صورت مجمل فرو فرستادي و آنگاه علوم شگفت آن را به صورت كامل بر او الهام فرمودي و علم آن را همراه با تفسير و بيان آن، به ما ميراث دادي، و ما را بر كساني كه از علم و دانش قرآن آگاه نيستند برتري دادي و تو ما را بر اين كار توانا فرمودي و بر كساني كه اين توانايي را ندارند فضيلت بخشيدي.»

آنچه كه امام سجاد (ع) در اين جملات اظهار فرموده و نشاني از الطاف مخصوص خداوند متعال بر بندگان برگزيده خود از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام است، همان است كه در قرآن مجيد نيز به آن تصريح شده است. خداوند در سوره سي و پنجم سوره فاطر يا سوره ملائكه ضمن آيه هاي سي و يكم و سي و دوم چنين مي فرمايد:

«والذي اوحينا اليك من الكتاب هوا لحق مصدقاً لما بين يديه ان الله بعباده خبير بصير، ثم اورثنا الكتاب الذين اصطفينا من عبادنا فمنهم ظالم لنفسه و منهم مقتصد و منهم سابق بالخيرات باذن الله ذل هو الفضل الكبير»

«و آنچه از كتاب [آسماني] به تو وحي كرده ايم، حق است و همخوان با آنچه [از كتب آسماني، كه] پيشاپيش اوست؛ بيگمان خداوند به [احوال] بندگانش آگاه بيناست، سپس كتاب آسماني را به بندگان خود كه برگزيده بوديمشان، به ميراث داديم؛ و از ايشان [بعضي] ستمكار در حق خويش، بعضي از ايشان ميانه رو؛ و بعضي از ايشان پيشتاز در نيكوكاري ها به اذن الهي است؛ اين همانا فضل بزرگ است.»

هر چند سه آيه بعد از اين دو آيه نيز در ارتباط با اين دو آيه است، ولي آنچه كه مورد نياز و شاهد مدعاي ماست همين دو آيه است كه در كمال روشني مطلب را بيان كرده است.

در تفاسير غير شيعه فضيلت ارث بردن كتاب براي عموم مسلمانان ميسر دانسته شده و اين موضوع در تفاسير عرفاني با تفصيل بيشتري طرح شده است و اين مرحمت را از كرامتهاي ويژه خداوند متعال نسبت به اين امت دانسته اند. به عبارات زير بنگريد:

«هيچ كس از مولي اين شرف و كرامت نيافت كه اين امت يافت رقم اصطفائيت بر همه كشيد » [10]

«عطيه قرآن بي جست و جوي مؤمنان به محض عنايت ملك منان بديشان رسيد و بيگانگان را در ميراث دخل نيست، دشمنان نيز؛ و بهره هاي اهل قرآن متفاوت است: زين بزم يكي جرعه طلب كرد و يكي جام» [11]

اما در تفاسير شيعه و روايات نقل شده از اهل بيت عصمت و طهارت عليهم السلام اين موضوع بدينگونه عموميت ندارد به ويژه كه نمي توان كسي را كه سابق به خيرات است، با آن كس كه مقتصد و به اصطلاح ميانه رو است، و با آن كس كه ظالم به خويشتن است يكسان و در مرتب برابر دانست و مي دانيم كه خداوند متعال انبياء بزرگوار را از لحاظ فضيلت يكسان و همسنگ قرار نداده و با كمال وضوح فرموده است:

«تل الرسل فصلنا بعضهم علي بعض» [12]

مساله تفضيل در جاي جاي قرآن مجيد نه تنها درباره انسانها كه در سطوح ديگر نيز مطرح است، از جمله قرآن در خصوص ميوه ها در سوره رعد فرموده است:

«و نفضل بعضها علي بعض في الاكل!» [13]

بدين ترتيب جاي ترديد نيست كه خداوند، پيامبر عظيم الشان اسلام و عترت طاهره او ـ اميرالمومنين علي، حضرت صديقه كبري و يازده فرزند معصوم او ـ سلام الله عليهم اجمعين را بر همه انسانها از ازل تا ابد برگزيده و برتري بخشيده و علم كتاب خويش را به طور جامع به ايشان عطا فرموده است.

مناسب است در اين زمينه به برخي از تفاسير شيعي مراجعه شود كه مطلب روشن تر گردد. در تفسير فرات كوفي كه از مفسران دوره غيبت صغري است، يعني اواخر قرن سوم و اوائل قرن چهارم، چنين آمده كه ابواسحاق از محدثان بسيار ارجمند سده اول و سالهاي نخستين سده دوم مي گويد: درباره اين آيه از امام باقر (ع) پرسيدم، آن حضرت سوگند ياد كرد و فرمود:

«به خدا سوگند كه اين آيه فقط درباره ما نازل شده است و منظور از كساني كه به خيرات پيشي گرفته اند علي و حسن و حسين عليهم السلام است.» [14]

همچنين در تفسير علي بن ابراهيم قمي كه از مفسران سده هاي سوم و چهارم است، آمده:

«وارثان علم قرآن و كساني كه خداوندشان برگزيده است، ائمه دوازده گانه سلام الله عليهم اجمعين است و ظالم بر خويشتن كسي است كه منكر امامت امام معصوم باشد. [15] و منظور از مقتصد كسي است كه به امامت امام معصوم معتقد است و اقرار دارد و مقصود از سابق به خيرات امام معصوم است.»

ابوالفتوح رازي مفسر خردمند سده ششم هجري در تفسير خود در اين باره با نثر شيواي فارسي توضيح داده است و روايتي از حضرت سجاد (ع) نقل كرده است كه چون گروهي از عراقيان درباره اين آيه از ايشان پرسيدند، حضرتش سه بار فرمود:

«اين آيه درباره ما نازل شده است.» [16]

امام سجاد (ع) سپس با عرض سپاس به پيشگاه خداوند متعال كه به رحمت و لطف خويش شرف و فضل و علم قرآن را به آنان شناسانده است، باز به تضرع از خداوند مي خواهد كه آنان را از معترفان به اين موضوع قرار دهد كه قرآن را از پيشگاه خداوند و وحي منزل بدانند و در آن راه، گرفتار شك و ترديد و لغزش نشوند. بديهي است كه ائمه هدي عليهم السلام در پرده عصمت قرار دارند و اينگونه سخنان درسي قابل اهميت براي خوانندگاني چون اين بنده است كه توجه كنيم ارزش اصلي تسليم به اين مسأله است كه قرآن وحي منزل مي باشد و چنين نباشيم كه خداي ناخواسته درآن باره شك و شبهه يي به خود راه دهيم.

و بدينگونه دعا در راستاي بيان تقاضاهاي امام (ع) ادامه پيدا مي كند و ان گرامي بسياري خير و سعادت اين جهاني را در پناه قرآن از خداوند مسألت مي كند، آنگاه متوجه هنگام مرگ و دشواري هاي انتقال از اين عالم به عالم ديگر مي شود و از درگاه حق درخواست مي نمايد كه آن راه را آسان كند به ويژه هنگامي كه جان به حنجره و گلوگاه مي رسد و هيچ افسوني سودمند نمي افتد و فرشته جان ستان از فراز پرده هاي پوشيده بر ديگران، با جام مرگ آشكار مي شود و هنگام كوچ به خانه آخرت و گور و توقف در آن تا هنگام رستخيز فرا مي رسد، و تاريكي و ظلمت گور و لحد ما را در بر مي گيرد!

خوانندگان گرامي توجه دارند كه موضوع گور و وحشت لحد چنان بيم انگيز است كه امام سجاد (ع) بخشي از نيايشهاي خويش در اسحار ماه رمضان را نيز به اين موضوع اختصاص داده و مي فرمايد: چرا نگريم بر ظلمت گور؟! و باز مي دانيم كه از دعاهاي مؤكد بر كوه صفا و در حال احرام، پناه بردن به حق تعالي از ظلمت قبر است.

سپس بخش سوم كه در واقع بخش پاياني دعاست شروع مي شود كه ضمن آن امام (ع) برتر ساختن مقام شامخ نبوي را از پيشگاه خداوند استدعا مي كند كه شايد فرازهايي از آن از دعاي دوم صحيفه كامله سجاديه كه مخصوص صلوات بر آن حضرت است، شيرين تر به نظر آيد و به ما مي آموزد كه چگونه براي حضرت ختمي مرتبت از خداوند رفعت مقام طلب كنيم.

خوانندگان گرامي توجه خواهند فرمود كه با وجود دعايي اين چنين متعالي و ارزشمند كه توضيحي بسيار مختصر درباره آن تقديم شد، بسا حيف است در روزهاي پاياني ماه مبارك رمضان و پس از ختم قرآن كريم از تلاوت آن غفلت شود. خداوند به احسان و كرم خود ما را از معتقدان و خوشه چينان خرمن دانش و كمال اهل بيت عصمت و طهارت سلام الله عليهم قرار دهد، آمين.

[1] - به ص 153 اعلام الوري، طبرسي چاپ 1312 ق تهران مراجعه فرماييد.

[2] - به ص 262 ذيل شماره 579 الفهرست چاپ اسپر نگر به اهتمام مرحوم دكتر محمود راميار، مشهد 1351 ش مراجعه فرماييد

[3] - به ص 261 مصباح المتهجد چاپ عباسقلي سهم الملك مراجعه شود.

[4] - به ص 426 ذيل شماره 1144 رجال نجاشي چاپ مؤسسه نشر اسلامي 1407 ق مراجعه شود.

[5] - به ص 2 متن معالم العلماء چاپ نجف مراجعه فرماييد.

[6] - به ص 30 مولفو الشيعه في صدر الاسلم، مرحوم صدر چاپ بغداد بدون تاريخ مراجعه شود.

[7] - صفحات 424 - 502 بلدالامين چاپ اسلاميه تهران.

[8] - به صفحات 245 - 259 ج 12 الذريعه مراجعه شود.

[9] - براي آگهي بيشتر به دنباله دعاي عرفه در كتاب اقبال سيد بن طاووس مراجعه فرماييد.

[10] - به ص 194 ج 8 تفسير كشف الاسرار ميبدي چاپ مرحوم علي اصغر حكمت مراجعه شود.

[11] - به ص 347 ج 7 تفسير روح البيان شيخ اسماعيل حقي بروسوي 1331 قمري عثمانيه مراجعه شود.

[12] - براي مثال و آگهي از اين بحث به ص 382 ج 1 تفسير كشاف زمخشري چاپخانه آفتاب مراجعه فرماييد.

[13] - براي آگاهي بيشتر به ص 218 ج 6 تفسير تبييان شيخ طوسي مراجعه فرماييد.

[14] - به ص 349 تفسير فرات چاپ محمد كاظم 1410 ق تهران مراجعه شود.

[15] - به ص 208 ج 2 تفسير قمي مراجعه فرماييد.

[16] - به تفسير آيه 31 سوره فاطر در چاپهاي مختلف مراجعه فرماييد به ويژه چاپ مرحوم شعراني.

/ 1