سیمای رسول خدا(ص) از منظر نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

سیمای رسول خدا(ص) از منظر نهج البلاغه - نسخه متنی

محمود جوهری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید











سيماي رسول خدا از منظر نهجالبلاغه

مهندس محمود جوهري

خلقت پاكيزه پيامبر

علي عليه السّلام چنين گواهي ميدهد :

وَ اَشهَدُ أنّه عدلٌ عَدَل، و حكَمٌ فصَلَ، و أشهَدُ أنّ محمّداً عبدُهُ و رسولُه و سَيّدُ عِبادِه، كُلَّما نسَخَ اللهُ الخلقَ فِرقَتَينِ جَعَلَهُ في خَيرِ هما. لم يُسهِمْ فيه عاهِرٌ، و لا ضَرَبَ فيه فاجِرٌ.

و من گواهي ميدهم كه قضاوت خدا عادلانه است و حكومتش قاطعانه، و نيز گواهي ميدهم محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم بنده و فرستاده خدا و برگزيده و سرور بندگانش است.

هر پدري كه خواست از دنيا برود و فرزنداني داشت، خداوند نطفه محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم را در فرزند بهتر قرار دارد به گونهاي كه در انتقال نطفة محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم نه جنايتكار نقشي داشت و نه معصيت كار سهمي پيدا نمود.

و قرآن نيز اين معنا را تأييد ميكند، آنجا كه ميفرمايد :

وَ تَقَلُّبَكَ في الساجدين 1
او خدايي است كه به دوران انتقال نطفة تو در اهل سجود از اصلاب شامخه به ارحام مطهّره آگاه است.

امامان باقرين عليهما السّلام در توضيح اين آيه فرمودهاند كه منظور اصلاب پيامبران است، يكي پس از ديگري از حضرت آدم عليه السّلام ، تا آنكه رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم متولّد گرديد. 2
و اين چنين است كه امام علي عليه السّلام در وصف رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم فرمود :

«او از شجرة پاكيزة پيامبران آفريده شده و از مشكات درخشاني كه نور هدايت درستكاري از آنان تابناك بوده، انتخاب گشته است. او از مركز سرزمين مكّه و از دل بطحاء و از ميان چراغهاي فروزاني كه در تاريكيها راهنماي سرگشتگان است، برگزيده شده، او از سرچشمههاي حكمت كه همه داراي دين و شريعت بوده و ديگران علم و حكمت را از آنها ميآموختند، گزينش شده است». 3
بدينسان خلقت همة پيامبران پاكيزه بوده و آفرينش آنها از نطفههاي پاك و مطهّر بوده است، و رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم از همين سلسة پاك نهاد، آفريده شده است. اين معنا در موضعي ديگر نيز در كلام امام علي عليه السّلام آمده است:

فاستَودَعَهم في أفضل مُستَودَع، و أقرَّهم في خَيرِ مستقرّ، تناسخَتْهُم كرائم الاصلاب الي مُطهَّراتِ الارحام، كُلَّما مَضي مِنهم سَلَفٌ، قام مِنهم بدين اللهِ خَلَفٌ .

خداوند نطفة پاك پيامبران را در بهترين جايگاه به وديعت گذارد، و در بهترين مكان آنها را مستقر ساخت و از صلب كريمانة پدران، به رحم پاك مادران منتقل نمود. هر زمان كه يكي از آنان بدرود حيات ميگفت، ديگري براي پيشبرد دين خدا به پا ميخواست.

حتّي أفضَتْ كرامَةُ الله سبحانَه و تعالي'' محمّدٍ، صلّي الله عليه و آله و سلّم ، فأخرجَهُ مِن أفضَلِ المعادِن مَنبِتاً، و أعَزَّ الارماتِ مَغرِساً، مِن الشجرَةِ التي صَدَعَ مِنها أنبيائه، و انتَجَبَ منها اُمَنائَه.

تا آنكه اين منصب بزرگ به محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم منتهي شد، پس خداي نهاد اصلي وي را از بهترين معادن استخراج كرد، و نهال وجودش را در اصيلترين و عزيزترين سرزمينها غرس نمود، و شاخه هستي او را از همان درختي كه پيامبران را از آن آفريد به وجود آورد، از همان شجرهاي كه امينان درگاه خود را از آن برگزيد.

عترَتُه خيرُ العِتَر، و اُسرَتُه خيرُ الاُسَر، و شجرتُهُ خيرُ الشَّجَر، نبتَتْ في حَرَمٍ و بَسَقَتْ في كرمٍ، لَها فروعٌ طِوال، و ثَمَرٌ لا يُنال، فهو إمامُ مَن اتّقي''، و بصيرَةُ مَن اهتَدي''، سِراجٌ لَمَعَ ضَوْؤُه، و شِهابٌ سَطَعَ نورُه، و زَندٌ بَرَقَ لَمعُه . 4
عترت او بهترين عترتها، خاندانش بهترين خاندانها و درخت وجودش از بهترين درختان بود، در حرم امن الهي روئيد، و در آغوش خانوادة بزرگواري رشد نمود كه شاخههاي بلندي دارد و دست فرومايگان به ميوههاي آن نرسد. او پيشواي پرهيزكاران و وسيلة بينائي هدايت خواهان است، چراغي است نورش درخشان، ستارهاي است فروزان و آتش افروزي است كه بارقهاش زبانه ميكشد.

آنچنان كه خداوند در پاسخ ابراهيم عليه السّلام فرمود :

لا يَنالُ عَهدي الظالمين.

اين مقام رفيع به ستمگران ذريّة تو نخواهد رسيد و فرومايگان از آن بهرهاي نخواهند برد.

بهترين سرمشق

فَتَأَسَّ بنَبيّكَ الاَطْيَبِ الاَطْهَر صلّي الله عليه و آله و سلّم فَإنَّ فيه أُسوَةً لِمَنْ تَأسّي'' و عَزاءً لِمَن تَعَزّي'' و أحَبُّ العباد الي اللهِ المُتَأسّي بنَبيّه و المُقْتَصُّ لاِ ثرِه.

از پيامبر پاك و پاكيزهات صلّي الله عليه و آله و سلّم پيروي كن، زيرا راه و رسمش سرمشقي است براي آن كس كه بخواهد تأسّي جويد و نسبت او انتسابي است عالي براي كسي كه بخواهد منتسب گردد، و محبوبترين بندگان نزد خداوند كسي است كه از پيامبرش سرمشق گيرد و قدم به جاي قدم او گذارد.

اين سخن امام علي عليهالسّلام نيز برگرفته از اين آية شريفه است :

لقد كان لكم في رسول الله اُسوةٌ حَسَنةٌ لِمَن كان يرجواللهَ و اليوم الا´خِر و ذكر اللهَ كثيراً. 5
البته شما در مورد رسول خدا سرمشق نيكويي داريد، براي آن كس كه به پاداش خدا و روز رستاخيز اميدوار باشد و بسيار ياد خدا كند.

چنين كسي محبوب خداست، چرا كه آيه شريفه قرآن دوستي خداوند را در تبعيّت و پيروي از پيامبرش ميداند كه آمرزش گناهان را نيز در پي دارد. بنگريد :

قل إن كنتم تحبّون الله فاتبعوني يُحببكم الله و يغفر لكم ذنوبكم و الله غفورٌ رحيم. 6
بگو اي پيامبر، اگر خدا را دوست داريد، مرا پيروي نماييد تا خدا شما را دوست بدارد و گناهان شما را ببخشد كه خداوند آمرزنده و مهربان است.

پيامبري كه اشرف پيامبران است، راه و رسمش نيز بهترين و نيكوترين سرمشق خواهد بود. اين معنا را نفس پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم كه عزيزترين فرد نسبت به اوست، يعني اميرمؤمنان عليه السّلام در كلامي چنين فرموده است:

... و اقتَدَوا بِهَدْيِ نبيّكم، فانّه أفضلُ الهَدْي و استَنُّوا بسُنَّتِه فإنَّها أهَدي السُّنَن 7
... هان اي مردم، به راهنمايي پيامبرتان اقتدا كنيد، زيرا بهترين هدايتهاست و به روش و سنّت وي عمل نماييد، چرا كه بهترين فرمانها و نيكوترين روشهاست.

و نيز آن جناب فرمود :

سيرتُه القصد، و سنَّتُه الرُّشد، و كلامُهُ الفَصْل، و حُكمُه العدل. 8
راه و رسم او معتدل و روش او صحيح و متين، و سخنانش روشنگر حق از باطل، و داوري و حكمش عادلانه است.

و باز ميفرمايد:

إعمَلوا رَحِمَكُمُ اللهعلي أعلامٍ بيّنةٍ، فالطريقُ نَهجٌ يدعو الي دار السلام و أنتم في دارٍ مُستَعْتَبٍ علي مَهَلٍ و فَراغٍ، و الصُّحُفُ منشورَة، و الاقلامُ جاريَةٌ و الابدان صحيحةٌ، و الالسُنُ مُطلَقَةٌ، و التَوبَةُ مَسموعَة، و الاعمال مقبولة. 9
خدا شما را رحمت كند، بر طبق نشانههاي روشن و سيره و سنت واضح او عمل كنيد كه راه روشن است و شما را به خانه امن و امان فرا ميخواند.

هم اكنون فرصت را مغتنم شماريد، چون در منزلگاهي هستيد كه ميتوانيد با مهلت و فرصتي كه داريد رضايت خدا را جلب نماييد. پروندهها هنوز گشوده است و قلمها آماده نوشتن، بدنها سالم است و زبانها گويا و آزاد، و توبه نيز پذيرفته است و اعمال مورد قبول واقع ميگردد.

تواضع پيامبر

امام علي عليهالسّلام وصف فروتني پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم را چنين بيان ميدارد :

و لقد كان صلّي الله عليه و آله و سلّم يأكل علي الارض و يجلس جِلسَةَ العبد، و يَخصِفُ بيده نعلَه، و يرقَعُ بيده ثوبَه، و يركَبُ الحمارَ العاري و يردِفُ خلفَه. 10
رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم روي زمينِ بدون فرش مينشست و غذا ميخورد، و با تواضع همچون بردگان جلوس ميكرد، با دست خويش كفش و لباسش را وصله ميفرمود و بر مركب برهنه سوار ميشد و حتي كسي را پشت سر خويش سوار مينمود.

زهد پيامبر

توصيف امام عليهالسّلام از وارستگي پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم اينگونه است :

قد حقّر الدنيا و صغّرها، و أهوَنَ بها و هَوَّنها، و عَلِمَ أنَّ الله زواها عنه اختياراً، و بَسَطها لِغيره احتقاراً، فَاَعرَضَ عن الدنيا بقلبه، و أمات ذِكرَها عن نفسِه، و أَحَبَّ أن تَغيبَ زينَتُها عن عَينه، لكَيْلا يتّخِذَ منها رياشاً، أو يرجُوَ فيها مَقاماً. بَلَّغَ عن رَبّه مُعذِراً، و نَصَحَ لاِ مَّتِهِ مُنذِراً، و دعا الي الجنّة مُبَشِّراً و خَوَّفَ مِن النار مُحَذِّراً. 11
محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم دنيا را به هيچ ميانگاشت و آن را در نظر ديگران بيمقدار و حقير معرّفي ميكرد. به دنيا بي اعتنا بود و آن را پست و بي ارزش نشان ميداد.

او ميدانست كه خدا دنيا را به ميل خويش از او دور گردانيده، و چون فرومايه است، آن را در نظر ديگران جلوه داده و نصيب آنان كرده است، بدين جهت رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم با ميل و علاقة قلبي خود از دنيا دوري كرده و حتي نام آن را از جان خويش بيرون رانده بود.

محمّد صلّي الله عليه و آله و سلّم دوست ميداشت كه زينت و آرايش دنيا را به چشم نبيند تا از آن لباس آراسته نخواهد، يا به مقامي چشم ندوزد و اقامت در آن را آرزو نكند. هدف او تنها اين بود كه نهايت كوشش خود را در امر تبليغ بكار بندد و امّت خويش را از عذاب الهي ترسانيده، پند و اندرزشان دهد، و به آنان مژدة بهشت دهد و از آتش دوزخ بر حذرشان دارد.

و اين آموزة قرآن بود، آنجا كه فرموده است :

لا تَمُدَّنَّ عينَيكَ الي ما مَتَّعنا به أزواجاً منهم و لا تَحزَنْ عليهم و اخفِضْ جناحَكَ لِلمؤمنين و قل إنّي انا النذير المبين. 12
اي رسول ما چشم از متاع ناقابل دنيوي كه به طايفهاي از مردم كافر (براي آزمودنشان دادهايم)، بپوش و بر اينان اندوه مخور، تو اهل ايمان را زير بال و پر علم و حكمت خود گير و با كمال حسن خُلق آنان را بپروران، و بگو من فرستاده خدايم كه براي اندرز و ترسانيدن خلق از عذاب قهر الهي با دليلي روشن آمدهام...

و در جايي ديگر نيز تأكيد ميكند :

ولا تمدَّنَّ عينَيْكَ الي ما متَّعنا به أزواجاً مِنهم زَهَرةَ الحيوة الدنيا لِنَفْتِنَهم فيه و رِزقُ رَبِّكَ خيرٌ و أبقي، و أمُر أهْلَكَ بالصلوةِ و اصْطَبِر عليها، لا نَسئَلُكَ رِزقاً نحن نرزُقُك و العاقبة للتقوي''. 13
اي رسول ما ! هرگز به متاع ناچيزي كه به قومي كافر و جاهل در جلوة حيات دنيوي فاني و به انگيزه آزمايش به ايشان دادهايم، چشم آرزو مگشا كه رزق خداي تو بسي بهتر و پايندهتر است، تو اهل بيت خود را به نماز و طاعت خدا امر كن و خود نيز بر آن صبور باش، ما از تو روزي كسي را نميطلبيم، بلكه ما به تو و ديگران روزي ميدهيم و آگاه باش كه عاقبت نيكو ويژه پرهيزكاري و پارسايي است.

و پيامبر صلّي الله عليه و آله و سلّم نيز چنين كرد، و هرگز به متاع دنيا چشم آرزو ندوخت و كار را به حدّي رساند كه امام علي عليهالسّلام وي را چنين توصيف نمود :

بيش از حداقلِ نياز از متاع دنيا استفاده نكرد و به آن تمايلي نشان نداد. پهلويش از همه لاغرتر و شكمش از همه گرسنهتر بود. دنيا به وي عرضه شد تا آنچه را ميخواهد انتخاب كند، اما او از پذيرش آن امتناع ورزيد. او از آنچه مبغوض خداوند است، آگاهي داشت، از اين رو خود نيز آنها را منفور ميشمرد و آنچه خداوند آن را حقير شمرده بود، او نيز حقير ميدانست. اينك اگر در ما چيزي جز محبّت آنچه مورد غضب خدا و رسول اوست و بزرگداشت آنچه خداوند و پيامبرش آن را كوچك شمردهاند نباشد، همين خود براي مخالفت ما با خدا و سرپيچي از فرمانش كافي است. 14
به راستي اگر دنيا و زخارف آن نزد خداوند ارزشمند بود، پروردگار عالم آن را براي بهترين بندگان خود ميپسنديد و آنان را نسبت به بهرهوري هرچه بيشتر از دنيا ترغيب ميكرد.

اينچنين است كه اميرمؤمنان عليه السّلام به پيروانش توصيه ميكند كه :

و لقد كان في رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم كافٍّ لك في الاُسوة، و دليلٌ لكَ علي ذمّ الدنيا و عَيبها و كثرة مخازيها و مساويها، اِذ قُبضَتْ عنه أطرافُها و وُطِّئَتْ بغيره أكنافُها و فُطِم عن رِضاعها، و زُوِيَ عن زَخارفها. 15
كافي است كه روش پيامبر را سرمشق خويش قرار دهي و او را در مذمّت و بي ارزشي دنيا و ديدن عيوب و كثرت رسواييها و بدي هايش راهنماي خود بداني، چه اين كه دنيا از او گرفته شد و براي ديگران آماده گشت، از نوشيدن لذتهاي آن منع گرديد و از آرايشهاي آن دور گردانده شد.

و آنگاه كه پردهاي را بر در اطاقش ديد كه روي آن تصويرهايي بود، همسرش را ندا داد و فرمود :

غيّبيه عنّي فانّي اذا نظرتُ اليه، ذكرتُ الدنيا و زَخارِفَها. 16
آن را از نظرم پنهان كن! كه هرگاه چشمم به آن ميافتد، دنيا و آرايشهاي آن را به ياد ميآورم.

آنگاه امام عليهالسّلام در ادامه ميفرمايد :

فأَعرَضَ عن الدنيا بقلبه، و أمات ذكرَها من نفسه، و أحبَّ أن تغيبَ زينَتُها عن عينه، لكيلا يتّخذَ منها رياشاً و لا يَعتَقِدَها قراراً، و لا يرجو فيها مُقاماً، فَأخرجَها من النفس، و أشخصَها عن القلبِ، و غَيَّبها عن البَصَر و كذلك مَن أبغَضَ شيئاً أبغضَ أن ينظُرَ اليه، و أن يُذكَر عندَه.17
او با تمام قلب خويش از آرايش و زيور دنيا دوري كرده ، و ياد آن را در وجودش ميراند، او سخت علاقمند بود كه زينتهاي دنيا از چشمش پنهان گردد، تا از آن لباس زيبايي تهيه نكند و آن را قرارگاه هميشگي نداند، و اميد اقامت دايم در آن نداشته باشد. از اين رو آن را از روحش بيرون راند و از قلبش دور ساخت و از چشمش پنهان نمود. آري، چنين است كسي كه امري را منفور ميدارد، نگاه كردن و ياد آوردن آن را نيز منفور ميشمارد.

و لقد كان في رسول الله صلّي الله عليه و آله و سلّم ما يَدُلُّكَ علي مَساوي الدنيا و عيوبها اذ جاع فيها مع خاصّته، و زُوِيَت عنه زَخارِفُها مع عظيم زُلفَته، 18
به راستي در زندگي رسول خدا صلّي الله عليه و آله و سلّم اموري است كه تو را به عيوب و كاستيهاي دنيا واقف ميسازد، چه اين كه او و نزديكانش در آن گرسنه بودند، و با اينكه منزلت و مقام عظيمي در پيشگاه خداوند داشت، امّا خداوند زينتهاي دنيا را از او دريغ فرمود.

سپس اميرمؤمنان عليه السّلام با چنين استدلالي راه هر گونه بهانهاي را بر پيروانش ميبندد و ميفرمايد :

بنابراين هر كس با عقل خويش بايد بنگرد كه آيا خداوند با اين شيوه، پيامبر خود را گرامي داشته يا به او اهانت نموده است؟ اگر كسي بگويد: او را تحقير كرده كه به خدا سوگند، اين دروغ محض است، و اگر بگويد او را گرامي داشته، بايد بداند خداوند ديگران را كه زينتهاي دنيا را به آنها عطا نموده، گرامي نداشته است، چه اينكه دنيا را براي آنها گسترده اما از نزديكترين خاصّان خويش، دريغ داشته است. آري كسي كه بخواهد نيكبختي واقعي پيدا كند، بايد به اين فرستادة خداوند اقتدا و تأسي نمايد، گام در جاي گامهايش نهد و از هر مدخلي كه او داخل شد، وارد شود، كه اگر چنين نكند، از هلاكت ايمن نخواهد بود. 19
... فما أعظَمَ مِنَّةَ اللهِ عِندنا حين أنعَمَ علينا به سَلَفاً نتَّبِعُه، و قائداً نَطَأُ عَقِبَه. 20
پس چه بسيار بزرگ است منّت و احسان خدا به ما ! از اينكه نعمت وجود پيامبر را به ما ارزاني داشته كه براي ما پيشروي است تا پيروي اش كنيم و پيشوايي است كه گام در جاي پاي او نهيم.

چنانچه خداوند نيز بدين احسان و منت، مؤمنين را گوشزد نموده فرموده است:

لقد مَنّ الله علي المؤمنين اذ بعث فيهم رسولاً من أنفسهم يتلوا عليهم آياته و يُزكّيهم و يُعلِّمُهُم الكتاب و الحكمة و إن كانوا من قبلُ لفي ضلال مبين. 21
اينك از زبان همان امام همام عليه السّلام خداي را بر اين منّت سپاس ميگوييم و از او چنين ميطلبيم :

پروردگارا ! در ساية لطف خود براي آن بزرگوار منزل با وسعتي بگشاي؛
و از فضل و كرمت چندين برابر پاداشش ده !

خداوندا ! كاخ پرشكوه او را از هر بنايي برتر، و مقام او را در پيشگاه خودت گرامي دار؛
آفريدگارا ! نورش را كامل گردان، و پاداش رسالتش را پذيرش شفاعت و قبول شهادت وگفتار وي قرار بده، او كه داراي منطق عالمانه و طريقي بود كه جدا كننده حق از باطل بود؛
بار خدايا ! بين ما و پيغمبرت در جائي كه نعمتش جاويدان، زندگياش خوش، آرزوهايش مطلوب، و خواستههاي آن بر آمده است، در كمال آرامش، و در نهايت اطمينان، همراه با مواهب و هداياي با ارزش خويش جمع گردان ! 22








1-سوهر شعراء آيه 219.

2- تفسير كنز الدقائق ج 9 ، ص 516.

3- نهج البلاغه خطبه 107.

4- نهج البلاغه خطبه 93.

5- سوره احزاب ، آيه 21 .

6- سوره آل عمران ،آيه 31.

7- نهج البلاغه خطبه 109.

8- نهج البلاغه خطبه93.

9- نهج البلاغه خطبه 93.

10- نهج البلاغه خطبه 159.

11- نهج البلاغه خطبه 108.

12- سوره حجر آيات 88 و 89 .

13- سوره طه ، آيات 131 و 132.

14- نهج البلاغه خطبه 159.

15- نهج البلاغه خطبه 159.

16- نهج البلاغه خطبه 159.

17- نهج البلاغه خطبه 159.

18- نهج البلاغه خطبه 159.

19- نهج البلاغه خطبه 159.

20- نهج البلاغه خطبه 159.

21- سوره آل عمران ،آيه 164.

22- نهج البلاغه خطبه 71.

/ 1