شخصيت عرفاني و اخلاقي پيامبر (ص) (3) - شخصیت عرفانی و اخلاقی پیامبر (ص) (3) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

شخصیت عرفانی و اخلاقی پیامبر (ص) (3) - نسخه متنی

محمدرضا امین زاده

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نور علم ـ شماره 25، اسفند 66

شخصيت عرفاني و اخلاقي پيامبر (ص) (3)

محمدرضا امين زاده

محمد(ص) اولين کسي که با خدا ميثاق بست

اين مقال را با سخني از امام سجاد، زين العابدين علي بن الحسين(ع) آغاز مي‌کنيم:

اَلْحَمْدُ لِلِهِ اْلاوَّل بِلا اَوَّلٍ كانَ قَبْلَهُ، وَ الاخِرِ بِلا اٰخِرِ يَكُونُ بَعْدَهُ، الَّذى قَصُرَتْ عَنْ رُؤْيَتِهِ اَبْصارُ الْناظِرينَ وَ عَجَزَتْ عَنْ نَعْتِهِ اَوْهامُ الْواصِفينَ، اِبْتَدَعَ بِقُدْرَتِهِ الْخَلَقَ اِبْتِداعاً وَ اْخَتَرَعَهُمْ عَلى مَشِيَّتِهِ اِخْتِراعاً ثُمَّ سَلَكَ بِهِمْ طَريقَ اِرادَتِهِ وَ بَعَثَهُمْ فىِ سَبيلِ مَحَبَّتِهِ لا يَمْلِكُونَ تَأخيراً عَمّا قَدَّمهُمْ وَلا يْتَسَطَعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ...[1]

جهان هستي با آنچه در آن هست, فعل خداوند متعال مي‌باشد و خداوند، علت مفيض موجودات بوده و موجودات، مفاض و معلول حضرت باري تعالي هستند.

رابطه معلول با علت و مفاض با مفيض، رابطه وجودي است و بدين جهت، وجود معلول، وجود فقري است، وجودش عين فقر و نيازمندي است نه اين که وجودي است که صفت فقر را داشته باشد، آنچنان که وجود فاعل هستي، عين غني و بي‌نيازي است، بنابر اين وجود مخلوقات، تمام ربط به خداي متعال است و چنين وجودي در همان راهي حرکت کرده و در جهتي راه مي‌پيمايد که موجدش او را در آن جهت به راه انداخته است، و طبق اين قاعده که فاعل، محبّ و فعل، محبوب است، فعلش را براي خود مي خواهد(ولذا جهت فعل به سوي فاعل خواهد بود، چنانکه مبدأ فعل هم فاعل است، از او و به سوي او) خداوند متعال موجودات را که فعل او هستند و آنها را از روي اراده و مشيت و محبت خود آفريده در جهت محبت خويش برانگيخته است و موجودات دو قسمند:

1. برخي بدون واسطه محبوب او هستند.

2. بعضي با واسطه محبوب اويند.

آن موجودي که بدون واسطه آفريده شده، محبوب بي واسطه خدا است و آن موجوداتي که با واسطه فيض آفريده شده‌اند با واسطه، محبوب خدايند، و حضرت امير(عليه السلام) در روايتي مي‌فرمايد:

كانَ اللهُ وَ لا شَىْءَ مَعَهُ، فَاوََّلُ ما خَلَقَ، نُورَ حَبِيبِهِ مُحَّمََّدٍ(صلي الله عليه و اله)...وَالْحَقّ تَبارَكَ وَ تَعالى يَنْظُرُ اِلَيْهِ وَ يَقُولُ: يا عَبْدِى‌اَنْتَ الْمُرادُ وَ الْمُريدُ وَ اَنْتَ خِيَرَتى مِنْ خَلْقى، وَ عِزَّتى وَ جَلالى لَولاكَ لَما خَلَقْتُ الْاَفلاكَ مَنْ اَحَبَّكَ أحْبَبْتُهُ...[2]

و فعل در جهت فعل بودنش و با توجه باحتياجش ، تخلف از فاعل و اراده او نمي‌تواند داشته باشد، زيرا که فاعل، ربّ و صاحب اختيار او است و مربوب و مخلوق با تمام وجود، سخنش اين است که تحت تسلّط ربّ و خالق مي‌باشد، و اگر بتوانيم کلمه ميثاق را در اينجا بکار ببريم بايد بگوئيم: تسليم بودن موجود ممکن در برابر وجود و کمال مطلق(بنابر اين فرض که ممکن، وجود مستقلي در قبال وجود مطلق، داشته باشد) ميثاق تکويني بين فعل و فاعل فعل است، بدين گونه که:

لا يَمْلِكُونَ تَاخيراً عَمّا قَدَّمَهُمْ اِلَيْهِ وَلا يَسْتَطِيعُونَ تَقَدُّماً اِلى ما اَخَّرَهُمْ عَنْهُ.[3]

و بر اين اساس، همه موجودات مقهور و مسبّح اويند و به حمد او اشتغال دارند:

وَ اِنْ مِنْ شَىْءٍ الاّ يُسَبّحٌ بِحَمْدِهِ وَلكِنْ لا تَفقَهُونَ تَسبيحَهُمْ.[4]

سَبَّحَ لِلهِ ما فى السَّمواتِ وَ ما فى الَارضِ.[5]

و تسبيح، تنزيه و نفي هر نقص و حاجتي از ساحت قدس و کمال الهي است.[6]

ممکنات که تسبيح خداي متعال مي گويند او را از هر نقص و عيب و حاجتي مبرا مي‌کنند و وجود خويش را که عين الربط است ناقص مي‌بينند، لذا با حمد و ستايش او، به فيضِ بي کرانِ او نزديک مي‌گردند، و از نقص به سوي کمال، قدم برمي‌دارند و به جهت محبت و عشق آنها به الله، مستغرقند در ملاحظه جلال ازلي، و واله‌اند در مشاهده جمالِ لم يزلي، معشوقي جزء مبدأ اعلي، و محبوبي جز علت اولي ندارند... زيرا که نزد صاحبان بصيرت، هر مفيضي، مطلوب حقيقي است از براي مفاض خود و هر علتي محبوب ذاتي است از براي معلول خود، بدين جهت، سفليات، طالب علويات، کائنات طالب مبدعات و همه به حسب فطرت و جبلّت، طالب خير اقصي و مبدأ اعلي مي‌باشند.[7]

/ 5