مشورت در سیره پیامبر (ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مشورت در سیره پیامبر (ص) - نسخه متنی

محمدجواد حیدری خراسانی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

«فَلا وَ رَبّكَ لايُؤمِنُونَ حَتّي يَحْكُمُوكَ فيما شَجَرَ بَيْنَهُمْ ثُمَّ لا يَجدُوا في اَنْفُسِهِم حَرَجاً مِمّا قَضيتَ وَ يُسلِّمُوا تَسْليماً.»27

نه به خدايت سوگند، ايمان نمي‏آورند تا تو را در اختلافهاي خويش حاكم كنند؛ سپس در دلهاي خود از آنچه حكم كرده‏اي، ملالي نيابند و كاملاً تسليم گردند.

6ـ نمونه‏هايي از مشاوره نبي اكرم(ص)

در اينجا نمونه‏هايي از مشاوره‏هاي نبي اكرم (ص) و جانشينانش را نقل مي‏كنيم:

الف ـ مشاوره در امور فرهنگي و مسائل نظامي

1ـ از نمونه‏هاي برجسته سيره مشاوره پيامبر (ص) جنگ بدر است كه در باره اصل جنگ، تعيين مكان نبرد و اسيران جنگ با ياران خود مشورت كرد و فرمود: «اشيروا اعليّ ايّهاالنّاس.» اي مردم آراء خود را برايم بگوئيد.

جنگ بدر در سال دوم هجري روي داد. به پيامبر گزارش رسيد كه كارواني از قريش اموال فراوان به طرف شام مي‏برد. حضرت به منظور مقابله به مثل از مدينه خارج شد، به تعقيب كاروان پرداخت و به آن دست نيافت. كاروان قريش به شام رفت، پس از مدتي گزارش دادند كه كاروان قريش در حال باز گشت است. پيامبر(ص) با 313 تن در ماه مبارك سال دوّم براي مصادره اموال قريش، در مقابل اموال مصادره شده مسلمانان ؛ از مدينه خارج شد، نيروي كمكي مكه با تجهيزات كامل براي كمك با كاروان قريش حركت كرد. پيامبر(ص) اصحاب خود را گرد آورد و در مورد اينكه آيا دشمن را تعقيب كنند يا با گروه نظامي قريش رو به رو شوند و يا به مدينه باز گردند، با آنان مشورت كرد: «فاستشار الناس و اخبرهم عن قريش.»

در اين جريان نخست ابوبكر بر خاست و نظر خويش را مبني بر جنگ با دشمن اعلام كرد. سپس عمر نظري مشابه نظر او داد. آنگاه مقداد برخاست و گفت: «اي رسول خدا، آنچه خداوند برايت مقرر فرموده عمل كن؛ ما با تو هستيم. به خدا سوگند، ما آنچه را كه بني اسرائيل به موسي گفتند به تو نمي‏گوئيم كه «فَاَذْهَبْ اَنْتَ وَ رَبُّكَ فقاتلا انّا ههنا قاعدون»؛ تو با پروردگارت برويد و خودتان جنگ كنيد كه ما اينجا نشسته و منتظريم. ما مي‏گوييم: تو و پروردگارت برويد و بجنگيد و ما هم به امر شما جنگ مي‏كنيم.

رسول خدا(ص) مقداد را ستود، در حقش دعا كرد و باز فرمود: «اشيروا عليّ ايهاالنّاس.» و مقصود حضرت، انصار بودند زيرا از طرف آنان، اكثريت بودند و از طرفي در عقبه با پيامبر(ص) پيمان دفاعي بسته بودند. پيامبر(ص) مي‏خواست

نظر آنان را در اين خصوص بداند. سعد ابن معاذ برخاست نظر خويش را مبني بر حركت رسول خدا(ص) و اطاعت مطلق از وي است و جنگ با دشمن اعلام كرد.

سخنان سعد، انبساطي در رسول خدا(ص) ايجاد كرد و او را خشنود ساخت. پس فرمود: «به راه افتيد و بشارت باد شما را كه خداوند (پيروزي بر) يكي از اين دو گروه را به من وعده داده است. (يا تصاحب كاروان و يا پيروزي بر قريش) سوگند به خدا، گويا هم اكنون جاي كشته شدنشان را پيش روي خود مي‏بينم.»28

رسول خدا (ص) با به كارگيري اين جلسه مشورتي از منزل «ذفران» حركت كرد؛ از گردنه‏اي كه موسوم به «اصافر» بود، گذشت؛ به سوي قريه‏اي كه در پايين گردنه قرار داشت، سرا زير شد؛ نزديك بدر فرود آمد و به كسب اطلاعات پرداخت.

در دشت بدر آبهاي مختلفي بوسيله چاههايي كه در آن حفر شده بود، وجود داشت و به همين جهت محل توقف كاروانهابود، مسلمانها زودتر از قريش كنار چاهها فرود آمده بودند، واقدي مي‏گويد:

پس از فرود آمدن در كنار اولين چاه، پيامبر(ص) از اصحاب خود مشورتي خواست و فرمود: «اشيروا عليّ في المنزل» نظر مشورتي شما در باره اين مكان چيست؟ 29 حباب بن منذر بر خاست و نظر خويش را مبني بر عدم مناسبت اين مكان براي نبرد با دشمن اعلام كرد و گفت: «اكنون كه فرمان خاص در مورد اين مكان نرسيده و صرفاً تدبير جنگي است، دستور دهيد تا آخرين چاه، كه به دشمن نزديك است، پيشروي كنيم و در آنجا اردو بزنيم.30

رسول خدا(ص) فرمود: «رأي صواب همان است كه گفتي.31 در اين داستان به مشاوره اصحاب نيز با نبي‏اكرم (ص) اشاره شده است.

بدين ترتيب، با استفاده از يكي از اصول و مباني مديريت و رهبري حكيمانه و عمل به اصل اساس مشورت و بهره‏گيري از روشهاي نظامي بجا و روح ايمان، مسلمانان با وجود نيروي كم در مقابل نيروي بسيار دشمن به پيروزي چشمگيري دست يافتند و اسيران بسيار گرفتند. پيامبراسلام(ص) در باره اسيران و امور ديگر مربوط به جنگ نيز بارها با اصحاب خود مشورت فرمود.

مشاوره شيوه عملي رسول خدا(ص) در جنگهاي مختلف بود كه به نمونه‏هاي ديگري اشاره مي‏كنيم.

2ـ در نبرد احزاب يا خندق نيز همين شيوه به كار رفت.32 و حضرت رسول (ص) با اصحاب خود، جلسه مشورتي تشكيل داد.

3ـ در پيكار بني قريظه، در مورد كيفيت و كميت جنگ با يهوديان مدينه، مشورت كرد.33

4ـ در پيكار نبي نضير، در بر خورد با يهوديان مدينه، نيز چنين كرد.34

5ـ در روز حديبيّه نيز در موضوعهاي مختلفي به مشورت پرداخت.35

6ـ در فتح مكه، هنگامي كه آمدن ابوسفيان به حضرت گزارش شد، مشورت كرد.36

7ـ در غزوة طائف، پس از محاصره آنها، پيامبر اسلام (ص) با اصحاب خود مشاوره كرد و سپس تصميم گرفت.37

8ـ در غزوة تبوك، در امور مختلف، با اصحاب خود به مشورت پرداخت؛ «اشيروا عليّ» فرمود و نظرهاي صائب و آراي صحيح و نوين اصحاب را مورد ستايش قرار داد.38

9ـ در جنگ احد در باره اينكه سپاه اسلام در مدينه مستقر شود يا بيرون رود؛ با اصحاب مشورت كرد و با اينكه خود موافق نبود نظر اصحاب را پذيرفت.39

اين نمونه‏ها و دهها نمونه ديگر، حاكي از مشاوره نبي اكرم(ص) در امور جنگ بود.

ب ـ مشاوره در امور غير نظامي و مسايل غير جنگي

مورخان دهها نمونه ديگر از مشورتهاي نبي اكرم(ص) در امور غيرنظامي و مصالح غير جنگي در عرصه‏هاي مختلف فرهنگي، اقتصادي، سياسي، اجتماعي و امور فردي و خانوادگي و غيره نقل كرده‏اند. اين موارد بيانگر آن است كه شورا و مشورت به عنوان يك امر اساسي در مسائل مديريت و حكومت و فرماندهي منحصر نيست؛ بلكه در همه شئون مربوط به امت راه دارد و ثمرات درخشاني در پي خواهد داشت. برخي از اين موارد عبارت است از:

1ـ پيامبر(ص) در باره كساني كه به عايشه تهمت زدند، با اصحاب خود مشورت كرد و نظر آنها را خواست. مورخاني چون ابن اسحاق، واقدي، بخاري، مسلم، احمد بن حنبل، ترمذي، بيهقي و ديگران اين جريان را به طور مبسوط آورده‏اند و ضمن اشاره به امور جلسات مشورتي نبي اكرم(ص) با اصحاب، تأكيد كرده‏اند كه نبي اكرم(ص) در اين حادثه با حضرت علي‏بن ابيطالب(ع) و اسامة بن زيد به طور ويژه مشورت كرد.40 مفسران اهل سنت نيز در ذيل آيات 11 تا 16 سوره نور كه مربوط به «إفك» (تهمت عظيم) است، مطالب مبسوطي در باره تهمت به عايشه آورده‏اند و به مواردي از مشورت نبي اكرم(ص) با اصحاب و مشورت اصحاب با حضرت اشاره كرده‏اند41 كه جاي نقد و بررسي دارد و مفسران شيعي به نقّادي مطالب مفسران اهل سنت پرداخته‏اند.42

2ـ پيامبر(ص) در مورد اعزام افراد براي تبليغ و اداره امور يك منطقه و اعطاي مسئووليت به افراد به منظور فرمانداري و استانداري و مديريت و حكومت بخشي از مناطق تحت اداره خويش با اصحاب مشورت مي‏كرد.43

اصحاب آن حضرت نيز، با پيروي از اين سنت نيكو، نه تنها با رسول‏اكرم(ص) در امور مختلف به مشورت مي‏پرداختند؛ بلكه با همديگر نيز مشورت مي‏كردند. پژوهشي در باره روش‏شناسي مشاوره نبي‏اكرم(ص) با اصحاب و بالعكس و همين طور مشاروه‏هاي مسلمانان در صدر اسلام نيازمند مقاله مستقل و جامعي است.44

آنچه گذشت، بخوبي نشان مي‏دهد كه پيامبر اسلام(ص) با وجود آنكه معصوم بود و از نظر فكر و تدبير و تصميم‏گيري به مشورت نياز نداشت، براي احياي اين سنت و آموزش و پرورش امت، پيوسته با اصحاب خويش مشورت مي‏كرد.

/ 5