نخستين امام(ع) از ديدگاه آخرين پيامبر(ص) - نخستین امام(ع) از دیدگاه آخرین پیامبر(ص) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

نخستین امام(ع) از دیدگاه آخرین پیامبر(ص) - نسخه متنی

غلامرضا گلی زواره

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید












نخستين امام(ع) از ديدگاه آخرين پيامبر(ص)


غلامرضا گلي زواره





  • اگر نيك خواهي به هر دو سراي
    به نزد نبيّ و وصي گير جاي



  • به نزد نبيّ و وصي گير جاي
    به نزد نبيّ و وصي گير جاي





«فردوسي»


* تربيت در دامن نبوّت


در آن هنگامه‏اي كه جهان در آتش جهل، ستم و خرافات مي‏سوخت و انحطاط اخلاقي سايه شوم خود را بر سراسر گيتي افكنده‏بود، بعثت حضرت رسول‏اكرم(ص) همچون آذرخشي كوير منحط و خفقان گرفته انسانيت را روشن نمود و طليعه وحي، با فرمان قاطع «اقرأ» نمودار گشت و موجي از نور الوهيت، در حجاز جام جان مصطفاي پيامبران را لبريز از معنويت و روانش را از انوار معرفت مبتهج ساخت ؛ قرآن كريم بر قلب مبارك آن حضرت نازل گرديد تا از اين طريق، تشنگان حقيقت را به فطرت اصيل خويش بازگرداند و مسير كمال را برايشان روشن سازد.



اما، گويا خاتم انبيا به موازات اين رسالت سترگ، مسؤوليت ديگري هم بر عهده دارد و آن تربيت كودكي است كه در نهاد و وجودش استعدادي شگفت و مايه‏اي الهي نهفته است ؛ كودكي كه با حمايت هاي پرورشي و توجه ويژه، شايستگي‏هايش قابل شكوفايي مي باشد.



و بدين گونه، افتخار بزرگي نصيب حضرت علي(ع) گرديد تا در دامن آخرين فرستاده الهي تربيت گردد!



اراده خداوند بر اين بود كه اين طفل در خانه خود او، كعبه، ديده به جهان گشايد تا نشانه كمال كرامتش باشد، زيرا چنين رويدادي، براي علي(ع) مزيّتي بود كه هيچ كس ديگر در آن با او برابر نگرديد.



ابوطالب، در روز جمعه سيزدهم رجب به شتاب در كوچه‏هاي مكه مي‏دويد و فرياد مي‏زد: «اي مردم، وليّ خداوند در كعبه به دنيا آمد!»1
پدر با موجي از شادي و شعف به سوي خانه خدا مي‏دود؛ به دنبال او محمد امين وارد بيت الله مي‏گردد، علي را در آغوش مي‏گيرد، در گوش‏هايش تكبير مي‏گويد و زمزمه توحيد را با روح و روانش آشنا مي‏كند؛ آنگاه او را به سينه مي‏چسباند و به طرف منزل ابوطالب حركت مي‏كند، در حالي كه پدر و مادر طفل پشت سر ايشان حركت مي‏كردند.



«جابربن عبدالله» مي‏گويد: من از رسول خدا(ص) در باره ولادت علي(ع) پرسيدم، پيامبر فرمود: از من از بهترين نوزادي كه همچون مسيح متولد شده پرسيدي! خداي تبارك و تعالي او را از نور من آفريد و مرا از نور خود و ما هر دو نور واحديم ! آنگاه پروردگار ما را از پشت آدم در پشت هاي طاهر و ارحام مطهر منتقل ساخت . من به هر پشتي منتقل مي‏شدم، او هم با من انتقال مي‏يافت. ما پيوسته با هم بوديم تا مرا بهترين رَحِم‏ها، يعني رحم آمنه برداشت و علي(ع) را بهترين رَحِم‏ها، يعني رحم فاطمه بنت اسد برگرفت.2
تولد اين كودك براي امت اسلامي مايه رحمت بود؛ او زاده شد تا آيين اسلام را نصرت دهد، براي اعتلاي حق فداكاري كند، براي خاتم پيامبران وصي و جانشيني راستين باشد و با صلابت معنوي خويش، راه مستقيم را به طالبان حقيقت نشان دهد.



مورخان نوشته‏اند: يك سال قحطي بزرگي در مكّه رُخ داد . در آن زمان ابوطالب داراي هزينه سنگين و عائله زيادي بود. حضرت محمد(ص) به عموي ديگر خود ـ عباس ـ كه از ثروتمندترين افراد بني‏هاشم بود پيشنهادكرد كه «هر كدام از ما يكي از فرزندان ابوطالب را به خانه خود ببريم تا از فشار مالي او كاسته شود!»
هر دو نزد ابوطالب رفتند و موضوع را با او در ميان نهادند، وي پذيرفت . در نتيجه عباس، جعفرطيار(ع) و رسول اكرم(ص)، علي(ع) را به خانه خود بردند و علي(ع) در خانه آن حضرت بود تا آنكه خداوند او را به نبوت مبعوث فرمود.3
در واقع، محمد(ص) نهالي بود كه خداوند از علم و ادب خود پرورشش داد و علي(ع) نهالي بود كه با دانش و آداب رسول الله تربيت شد؛ آنگاه هر دو برومند و بارور و معطر شدند، اولي براي نبوت و دومي جهت امامت برگزيده شد!



اين نزديكي و اُنس با محمد(ص) در زندگي، گذشته از افتخار بزرگي كه نصيب حضرت علي(ع) كرد، در جلب محبت و عواطف رسول خدا(ص) نسبت به آن حضرت موءثر بود، چنانچه علاقه علي(ع) را نسبت به خاتم رسولان منعكس مي‏سازد.



«فضل بن عباس» مي‏گويد از پدرم(عباس) پرسيدم: رسول اكرم(ص) كداميك از فرزندان پسر خود را بيشتر دوست مي‏داشت؟ گفت: علي بن‏ابي‏طالب را ! گفتم: از پسران آن حضرت پرسيدم؟ او افزود: پدرم به من گفت: رسول خدا(ص) علي را از همه بيشتر دوست مي‏داشت و از همه آنها نسبت به او مهربان‏تر بود؛ هيچ گاه نشد كه علي را در طفوليت از خود جدا كند، مگر در سفري كه با خديجه بود. سپس به سخنان خود ادامه داد و خاطر نشان ساخت: ما هيچ پدري را نسبت به فرزند، مهربان‏تر از رسول اكرم(ص) نسبت به علي نديديم ! و هيچ فرزندي را فرمانبردارتر نسبت به پدر خود، از علي در ارتباط با حضرت محمد(ص) مشاهده ننموديم !4
«زيد» فرزند علي‏بن حسين(ع) از پدرش روايت كرده كه آن حضرت فرمود: حضرت علي(ع) در دوران كودكي، در دامان پيامبر مي‏نشست ؛ رسول خدا گوشت و خرما را مي‏جويد و چون نرم مي‏شد، در دهان او قرار مي‏داد!



از «جبيربن مطعم» نيز روايت شده است كه گفت: در ايام كودكي در مكه بوديم، پدرم خطاب به ما مي‏گفت: آيا محبت اين نوجوان(علي) را نسبت به محمد و فرمانبرداري وي را از محمد بيش از پدر خودش مشاهده مي‏كنيد؟! 5
در حديث ديگري آمده است كه رسول اكرم(ص) در باره علي (ع) فرمود: علي از من است و من از او هستم ! 6
حضرت علي(ع) خود در يكي از خطبه‏هايشان، از مهر محمدي و عواطف نبوي ـ كه عظمت علوي را آشكار مي‏كند ـ چنين ياد مي‏كند: «و شما منزلت مرا نزد رسول خدا به سبب خويشاوندي نزديك و مرتبه ويژه‏ام مي‏دانيد: در هنگامي كه كودك بودم، مرا در دامن خود مي‏پروريد و به سينه مي‏چسبانيد و در بسترش به آغوش مي‏كشيد و تنش را به تن من مي‏ماليد، در حالي كه من عطر آن جناب را احساس مي‏كردم، حضرت خوردني‏ها را در دهان خود جويده به دهانم مي‏گذاشت .



خداوند از وقتي پيامبر از شير گرفته شد، بزرگترين فرشته خود را ملازم او قرار داد تا شب و روز او را به راه بزرگواري هدايت نمايد . من به راه خوي‏هاي نيك جهان، به دنبال او مي‏رفتم، همچون شتري كه در پي مادرش مي‏رود، و او هر روز از خوي‏هاي خود بر من نشانه‏اي مي‏افراشت و مرا به پيروي از خود دستور مي‏داد؛ حضرت هر سال مدتي را در كوه حرا مي‏گذراند در حالي كه غير از من كسي او را مشاهده نمي‏كرد، در آن زمان اسلام در خانه‏اي جز خانه رسول اكرم و خديجه و من كه سومي بودم راه نيافته بود. من نور وحي را مي‏ديدم و بوي نبوت را استشمام مي‏كردم.»7
در فضيلت و مرتبت والاي اين انسان والا همين بس كه نهالش را خداوند در خانه رسول خويش نشاند و پيامبرِ خود را مسؤول پرورش او قرار داد تا شكوفا گردد و ميوه‏اي پر فيض و بركت و مشحون از علم و حكمت و آغشته به مهر و محبت دهد.



/ 7