قرآن و جری و تطبیق نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و جری و تطبیق - نسخه متنی

محمدکاظم شاکر

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

قرآن و جري و تطبيق

تبيان ـ شمار 35 ،مرداد و شهريور 78

قرآن و جري و تطبيق

دكتر محمدكاظم شاكر

«تطبيق باطل»

در تفاسير روائي، احاديثي آمده است كه گذشته از ضعف سند اغلب آنها، متن آنها نيز با اصول و قواعد عقلي و نقلي و عرفي مخالف است. ما اينگونه روايات تفسيري را مصاديق «تطبيق باطل» مي دانيم.

نقش غلاة در جعل روايات تفسيري:

مطابق آنچه تحقيق شده، بسياري از تطبيقات باطل، ساخت دست غلاه است، لازم مي دانيم قبل از ارائه و نقد و بررسي نمونه هائي از اين گونه روايات، مطالبي به اختصار، دربار غلو در دين، دروغ پردازي و جعل حديث توسط غلاه و موضع پيامبر (ص) و ائمه (عليه السلام) در برابر آنان را يادآور شويم.

طرح موضوع غلو در قرآن و سنت پيامبر (ص):

قرآن كريم در دو آيه، اهل كتاب را از غلو در دين برحذر داشته است «يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم غير الحق» 1

« يا اهل الكتاب لا تغلوا في دينكم لا تقولوا علي الله الا الحق» 2 در احاديث پيامبر (ص) نيز دربار غلو در دين مطالبي آمده است، مانند آنچه در پي مي آيد:

«شفاعت من به دو نفر نخواهد رسيد: حاكم ستمگر و غالي در دين» 3

« از غلّو در دين برحذر باشيد؛ زيرا بسياري از كساني كه قبل از شما دچار هلاكت شدند، غلّو در دين، آنها را به هلاكت افكند» 4

اي علي (عليه السلام) مثل تو در اين امت مثل عيسي بن مريم است كه گروهي در دوستي او و گروهي در دشمني او افراط كردند و قرآن مي فرمايد: و لما ضرب ابن مريم مثلاً اذا قومك منه يصدون» 5 6

« اي علي (عليه السلام)! مردم دربار تو، سه دسته مي شوند: دسته اي، دوستان، پيران تو و دسته اي ديگر، دشمنان تو هستند. دسته ي سوم، كساني هستند كه درباره ي تو غلّو مي كنند، جايگاه دو دسته ي اخير در آتش است» 7

در زمان ائمه(عليه السلام)، كساني بوده اند كه با انتساب خود به ايشان، جريان غلّو در دين را به راه انداختند. ائمه ي اهل بيت (عليه السلام) هيچگاه اين جريانات را مورد تائيد قرار نداده؛ بلكه هميشه در برابر آنها تندترين موضع گيريها را كرده اند.

موضع گيريهاي اهل بيت در برابر غلاه:

فضيل بن يسار از امام صادق (عليه السلام) نقل كرده كه فرمود: « جوانان خود را از دسترس غاليان دور نگه داريد، تا آنان را به تباهي نكشند؛ زيرا غاليان بدترين خلق خدايند به خدا سوگند، اينان از يهود و نصاري و مجوس و مشركان بدترند» 8

علي (عليه السلام) فرمود: «كفر بر چهار پايه استوار شده است؛ فسق، غلو، شك و شبه» 9 با توجه به اين روايات، شيخ صدوق مي گويد: اعتقاد ما (شيعه) دربار غلاه آن است كه آنها كافران به خدا هستند، آنها از يهود، نصاري، مجوس، قدريه 10 ، حروريه 11 و همه ي اهل بدعت بدترند» 12

از امام صادق (عليه السلام) روايت شده است كه فرمود: (كمترين چيزي كه فرد را از جرگ ايمان خارج مي كند، نشستن نزد غالي و گوش دادن به حديث اوست) 13

امام رضا (عليه السلام) فرمود: « حُب و دوستي با غلاه، برابر كينه و دشمني با ماست و كينه و دشمني با آنان، برابر دوستي با ماست. تصديق آنها، تكذيب ما و تكذيب آنان، تصديق ماست» 14

دروغ پردازي غلاه

دروغ پردازي غلاه، تا حدي بوده است كه در روايات، غالي با نشان دروغگوي معرفي شده است، امام باقر (عليه السلام) در جواب فردي كه پرسيد غالي كيست، فرمود : «غالي كسي است كه درباره ما سخناني مي گويد كه ما دربار خويش نمي گوئيم. 15

هشام بن سالم نقل كرده است كه امام صادق (عليه السلام) دربار غلاه فرمود: « در ميان آنان، كساني هستند كه آنچنان دروغ مي گويند كه شيطان به دروغشان نياز دارد» 16

احاديث، نشانگر آن است كه غلاه به جعل و وارد كردن روايات در كتب شيعه، اهتمام زيادي داشته اند. امام صادق (عليه السلام) دربار يكي از غلاه به نام مغيره بن سعيد فرموده: مغيره بن سعيد- كه لعنت خدا بر او باد- در كتابهاي اصحاب پدرم دست برده و احاديثي را كه پدرم آنها را نگفته، در لابلاي آن كتابها قرار داده است، پس تقواي الهي پيشه كنيد و آنچه را كه با گفتار پروردگار مخالف است نپذيريد» 17 يونس بن عبدالرحمن مي گويد: در عراق عده اي از اصحاب امام باقر (عليه السلام) و تعداد زيادي از اصحاب امام صادق(عليه السلام) را ملاقات كردم و كتابهاي حديثي آنها را گرفتم و بعداً بر امام رضا(عليه السلام) عرضه كردم. ايشان بسياري از احاديث موجود در آنها را انكار كرده، فرمود:

« ابوالخطّاب كه لعنت خدا بر او باد، بر امام صادق (عليه السلام) دروغ بست، از آن زمان تا به امروز، ياران او اين گونه احاديث جعلي را در لابه لاي كتابهاي اصحاب امام صادق (عليه السلام) وارد كرده اند، بنابراين، احاديث خلاف قرآن را نپذيريد؛ زيرا سخنان ما، موافق قرآن و سنت است» 18

در حديث ديگري امام رضا(عليه السلام) فرمود: (مخالفان ما اخباري در فضائل ما و معايب دشمنان ما جعل كرده اند، تا مردم نسبت به ما بدبين شوند) 19

اقسام تطبيق باطل:

با اين توضيح دربار غلاه و نقش آنها در جعل احاديث، در اين بخش، اقسامي از تطبيق باطل را معرفي مي كنيم.

روش بيان نمونه هائي كه در هر قسم از تطبيقات ارائه مي شود بدين نحو است كه در آغاز، آيه ي مورد نظر را ذكر مي كنيم، آنگاه روايت تفسيري را مي آوريم، سپس ميزان اعتبار حديث را از جهت سند يادآور مي شويم و در نهايت متن حديث را مورد نقد و بررسي قرار مي دهيم.

- تطبيقات مخالف نص و سياق آيات قرآن:

بسياري از تأويلات روائي نص يا ظاهر و يا سياق آيات تأويل شده، مغايرت دارد، مانند مواردي كه در پي مي آيد:

«والسماء و الطارق و ما ادريك ما الطارق النجم الثاقب» 20

حديث: «مراد از سماء» علي (عليه السلام) و مراد از «طارق» روح و مراد از « نجم ثاقب» پيامبر(ص) است. 21

در سند حديث، حسن بن علي بن ابي حمزه 22 و علي بن ابي حمزه از ضعفا هستند. 23

نقد: با كمي توجه به سه آي مذكور، در مي يابيم كه خداوند، خود«طارق» را به نجم ثاقب تفسير كرده است، بنابراين «طارق» همان نجم ثاقب است و هر دو، عنوان براي يك چيز هستند؛ ولي در روايت، «طارق» به روح «نجم ثاقب» به پيامبر (ص) تفسير شده است!

«تنزل الملائكه و الروح فيها باذن ربهم من كل امر سلام هي حتي مطلع الفجر» 24

« در آن شب، فرشتگان و روح به فرمان پروردگارشان براي انجام دادن كارها فرود مي آيند»

حديث: «مراد از ملائكه در اين آيه مؤمناني اند كه صاحب دانش آل محمد(ص) هستند و مراد از روح، روح القدس، يعني فاطمه(عليه السلام) است و مراد از فجر، قيام قائم آل محمد(ص) است» 25

در سند حديث، محمد بن جمهور از غلاه است.

نقد: درباره ي محتواي اين حديث نكات زير قابل توجه است:

الف- تفسيري كه در اين روايت از ملائكه و روح ارائه شده، برخلاف معناي ظاهر از همه ي آياتي است كه در آنها دو اصلاح آمده است.

ب- در هنگام نزول اين آيه، حضرت فاطمه(عليه السلام) در زمين بوده اند، بنابراين نزول ايشان معني ندارد !

ج- نزول مؤمنان در شب قدر به چه معناست؟! بويژه آنكه در زمان نزول آيه، چنين افرادي هنوز وجود خارجي نداشته اند!

د- اگر مراد از «ليله» در آغاز سوره، شب است وحدت سياق اقتضا مي كند كه مراد از «فجر» صبح باشد.

«عم يتساءلون عن النبا العظيم الذي هم فيه مختلفون» 26

حديث: مراد از «نبأ» علي (عليه السلام) و ولايت ايشان است. 27

در سند رواياتي كه در اين تفسير آمده، محمد بن فضيل 28 و عبدالرحمن بن كثير 29 و ابراهيم بن اسحاق نهاوندي 30 از غلاه و جاعلان حديث هستند.

نقد: درباره ي تفسير ارائه شده در حديث، نكاتي قابل توجه است.

الف- آيه ي« الذي هم فيه مختلفون » 31 حكايت از آن دارد كه خبر مذكور (نبأ عظيم) مورد بحث و گفتگو و اختلاف نظر در ميان كفار و مشركان بوده است. به طور قطع، در آن زمان مسأله ي ولايت علي (عليه السلام) مورد بحث و گفتگو و اختلاف نظر نبوده است!

ب- آيات بعدي همگي درباره ي آفرينش و بازگشت زندگي به مردگان است كه معلوم مي كند مراد از «نبأ» قيامت است.

ج- در ضمن اين روايات جمله اي به علي(عليه السلام) نسبت داده شده كه امكان ندارد آن حضرت آن را گفته باشند و آن جمله اين است: ما لله آيه هي اكبر مني و لا لله نبا اعظم مني (خداوند آيه اي بزرگتر از من و خبري عظيم تر از من ندارد) مگر آنكه علي (عليه السلام) را از هم مخلوقات خداوند حتي پيامبر اكرم (ص) بالاتر بدانيم! كه اين همان چيزي است كه از اعتقادات غلاه و صوفيه است. 32

«فلا اقسم باخنس الجورا الكنس و الليل اذا عسعس و الصبح اذا تنفس . انه لقول رسول كريم» 33

حديث : مراد از «خنس» قائم آل محمد(عج) است كه از نظرها غايب مي شود. 34

در سند برخي از رواياتي كه اين تفسير را از آيه ي شريفه ارائه داده است، جعفر بن محمد بن مالك وجود دارد كه دربار او گفته اند: (وي ضعيف،غالي و جاعل حديث بوده و تمام عيوب راويان ضعيف در او جمع بوده است!) 35 و بسياري ديگر از راويان اين روايات، مجهول هستند.

نقد: دربار اين تفسير، نكاتي قابل توجه است:

الف- سوگندهاي اين سوره براي تأكيد بر حقانيت نبوت و قرآن است چگونه ممكن است براي اثبات آن به مسأله اي مثل غيبت امام زمان كه خود فرع نبوت است سوگند ياد كرده شود؟!

ب- مواردي كه سوگند بدانها ياد شده، بايد براي مردم آن زمان آشنا باشد، آيا مسأله غيبت امام زمان براي آنها آشنا بوده است؟!

«سنفرغلكم ايها الثقلان» 36

حديث: مراد از «ثقلان» كتاب خدا و اهل بيت(عليه السلام) است. 37

در سند رواياتي كه اين تفسير را ارائه داده، محمد بن عيسي يقطيني 38 غالي و ابان بن عثمان 39 ، فاسد المذهب وجود دارند.

نقد: دربار اين تفسير نيز نكاتي قابل توجه است:

الف- هركسي با نگاهي سطحي به آيات سور «الرحمن» درمي يابد كه در سراسر اين سوره، انسان و جن مورد خطاب هستند، آياتي چون «خلقا لا نسان» 40 و «خلق الجان » 41 قبل از اين آيه و آي « يا معشر الجن و الانس » بعد از اين آيه، بر اين امر صراحت دارد.

ب- اگر مراد از «ثقلان» قرآن و اهل بيت (عليه السلام) باشد، بايد آي بعد از اين آيه نيز خطاب به قرآن و اهل بيت (عليه السلام) باشد كه مي فرمايد: «فباي آلاء ربكما تكذبان» 42 به راستي ممكن است قرآن و اهل بيت(عليه السلام) هم نعمتهاي خدا را تكذيب كنند؟!

«ثم انهم لصالوا الجحيم ثم يقال هذا الذي كنتم به تكذبون» 43 حديث : مراد از «هذا الذي» در اين آيه، علي (عليه السلام) است و اين از تنزيل قرآن است 44 (و نه از تأويل آن)

در سند حديث محمد بن فضيل غال است.

نقد: آيات قبل از اين آيه، صراحت دارد بر اينكه مورد تكذيب، روز قيامت است:«ويل يومئذ للمكذبين الذين يكذبون بيوم الدين» 45 بنابراين تأويل مذكور در حديث، مخالف نص قرآن كريم است.

« و ما امروا الا ليعبدوالله مخلصين له الدين حنفاء و يقيموا الصلوه و يوتوا الزكوه و ذلك دين القيمه» 46

حديث: مرا از «دين القيمه» حضرت زهرا (س) است. 47

در سند حديث، عمرو بن شمر 48 آمده كه غالي و ضعيف است.

نقد: «ذلك» اشاره به مطالبي است كه در قسمت قبلي همين آيه بدانها امر شده، كه عبارتند از:

عبادت خالصانه براي خدا و داشتن دين خالص، اقام نماز و پرداخت زكات اينها اساس دين استواري است كه خداوند مردم را به رعايت آنها مأمور كرده است.

اينها نمونه هايي بود از تأويلات يا تطبيقاتي كه به روشني با نص و سياق آيات تأويل شده مغايرت داشت. از اين نمونه در تفاسير روائي، فراوان يافت مي شود كه براي جلوگيري از تطويل كلام، به همين مقدار بسنده مي كنيم.


1 -مائده 72

2 -نساء 171 اي اهل كتاب در دين خود غلو نكنيد.

3 -محمد باقر مجلسي، پيشين 25؛ 268، حديث 11 به نقل از قرب الاسناد 31 و خصال 1؛33

4 -ر. ك. احمد بن شعيب نسائي سنن النسائي بي چا، بيروت دارالكتب العليمه، بي تا مناسك، 217، محمد بن يزيد بن ماجه، پيشين مناسك 63 ،احمد بن حنبل، پيشين 1؛ 215و347.

5 -زخرف 57

6 -محمد باقر مجلسي پيشين 25؛283 حديث 34 به نقل از احمد بن حنبل

7 -همان 25؛ 246 و 365.

علي (عليه السلام) خود نيز فرمود: هلک في رجلان محب غال و مبغض قال. دو تن به خاطر من تباه شدند: دوستي که اندازه نگاه نداشت و دشمني که بغض مرا در دل کاشت. نهج البلاغه، پيشين، ص381، کلمات قصار 117.

8 -محمد باقر مجلسي پيشين 25؛365 حديث 6 به نقل از امالي طوسي 54.

9 -محمد بن يعقوب كليني، پيشين 2؛391، حديث 1.

10 -قدّريه به گروهي گفته مي شود كه معتقدند: سر رشته اختيار به دست انسان است، طاعت و معصيت و خير و شر فعل بندگان است نه به قضاست و نه به قدر اراده و مشيت و خواست خدا با انسان كاري ندارد ر.ك. محمدجواد مشكور، پيشين 356.357.

11 -به خوارج نهروان گفته مي شود كه بعداً از صفين در « حرورا» محلي در نزديكي كوفه گرد آمدند و از آنجا روي به نهروان نهادند ر.ك. همان 152.

12 -محمد باقر مجلسي، پيشين343:25 حديث 25 به نقل از تصحيح الاعتقاد 63ـ 66

13 -همان8:5 حديث 9

14 -همان 25؛266 حديث 8 به نقل از عيون الاخبار 81و82

15 -محمد بن يعقوب كليني، پيشين 2؛75 محمد باقر مجلسي پيشين 67؛101

16 -محمد باقر مجلسي266:25ـ به نقل از کشي191ـ192.

17 -همان2؛249-250 حديث62.

18 -محمد باقر مجلسي2؛249-250 حديث 62.

19 -همان 26؛ 239 حديث 1 به نقل از عيون الاخبار 168و 196.

20 -طارق 1-3 سوگند به آسمان و به طارق و تو چه مي داني كه طارق چيست؟ ستاره اي درخشنده.

21 -علي بن ابراهيم قمي، تفسير القمي چاپ سوم قم مؤسسة دار الكتاب 1404 ق. ذيل آيات مورد بحث.

22 -ابو محمد حسن بن علي بن ابي حمزه بطائني واقفي مذهب و ضعيف است علي بن حسن بن فضال دربار او گفته است وي ملعون و كذاب است و من يك دوره تفسير از او نوشتم كه نقل آن را جايز نمي دانم رك محمد بن علي اردبيلي، پيشين .

23 -ر ك همان.

24 -قدر 4-5 در آن شب فرشتگان و روح به فرمان پروردگار براي انجام دادن كارها فرود مي آيند.

25 -سيد هاشم بحراني، پيشين ذيل آيه حديث 24.

26 -نبأ 3-1 از چه چيز مي پرسند؟ از آن خبر بزرگ كه در آن اختلاف مي كنند.

27 -رك محمد بن يعقوب كليني پيشين 207:1 حديث 3و418:1 حديث 34و308 محمد بن حسن طوسي تهذيب الاحكام 3؛146.

28 -محمد بن فضيل ازدي از امام كاظم و امام رضا(ع) روايت كرده است وي را از ضعفاء و غلاه شمرده اند محمد بن علي اردبيلي پيشين.

29 -عبدالرحمن بن كثير هاشمي از امام باقر و صادق (ع) روايت كرده است وي را ضعيف و جاعل حديث دانسته اند ر.ك همان.

30 -ابواسحاق ابراهيم نهاوندي در حديث ضعيف و در دين متهم به غلو است و به هيچ يك از احاديث او نمي توان اعتماد كرد ر.ك محمد بن علي (ع) اردبيلي پيشين

31 -نبأ3.

32 -رك معروف الحسني تصوف و تشيع صفحه 304.

33 -تكوير 15-19 سوگند به ستارگان بازگردانده، سيركنند غايب شوند و سوگند به شب چون تاريك شود و سوگند به صبح چون بدمد كه اين سخن بزرگوار است.

34 -سيد هاشم بحراني، پيشين، 4؛433.

35 -رك محمد بن علي اردبيلي، پيشين

36 -الرحمن 31 اي جن و انس به حساب شما خواهيم رسيد.

37 -سيد هاشم بحراني پيشن4؛267.

38 -محمد بن عيسي بن عبيد بن يقطين از اصحاب امام هادي بشمار است وي را ضعيف و داراي مذهب غلاه دانسته اند رك محمد بن علي بن اردبيلي، پيشين.

39 -ابان بن عثمان بجلي از امام صادق و امام كاظم روايت كرده است وي ناووسي مذهب است در قبول يا عدم قبول روايت وي اختلاف نظر وجود دارد رك همان

40 -رحمن،3

41 -رحمن، 15

42 -رحمن، 33

43 -مطففين، 16-17 پس ايشان به دوزخ در آينده و آنها را گويند: اين است آنچه دروغش مي شمرديد.

44 -سيد هاشم بحراني. پيشين 40 ذيل آيه 17 سوره مطففين ـ حديث از امام رضا (ع)نقل شده است.

45 -مطففين 10-11 واي بر تكذيب كنندگان آنان كه روز جزا را دروغ انگاشتند.

46 -بينه 5 و آنها جز به اين امر مأمور نشدند كه خدا را بپرستند در حالي كه در دين و اخلاص مي وزند و نماز گزارند و زكات دهند اين است دين درست و راست.

47 -سيد هاشم بحراني. پيشين 4؛489

48 -ابوعبدالله عمر بن شمر بن يزيد جعفي از امام صادق (ع) روايت كرده است وي بسيار ضعيف و جاهلي حديث دانسته اند ر. ك محمد بن علي اردبيلي، پيشين

/ 1