اين مقدمه را که 219 صفحه است در واقع ميتوان يک تحقيق مستقل درباره سيره نويسي در اسلام و کساني که اهتمام به اين کار ورزيده اند، بخصوص ابن اسحاق و کساني که از وي استماع خبر کرده اند دانست. تحقيق درباره ابن هشام و اثر او و همچنين مترجم فارسي اين اثر رفيع الدين اسحاق همداني و افراد خاندان او و نيز شيوه وي در ترجمه، و شرح مبسوط نسخه هاي اين اثر از جمله مطالبي است که در اين مقدمه ذکر شده است. در خاتمه مصحح از کتابي سخن گفته است که خلاصه سيرت رسول الله است و يک نسخه خطي از آن نيز که به سال 694 تحرير شده موجود است. ظاهراً مؤلف اين خلاصه محمدبن عبدالله بن عمر است و گويا وي ترجمه رفيع الدين اسحاق را در هفت باب تلخيص کرده است تا به قول خودش «فايده آن عام تر باشد.» توفيق مصحح را در تصحيح و چاپ اين اثر نيز از خداوند خواستاريم. 1. انجيل ها در مسيحيت في الواقع نوعي زندگينامه يا به عبارت ديگر سيره است و نبايد آنها را به عنوان کتاب آسماني، نظير قرآن، تلقي کرد. اصولاً وحي که در اسلام به صورت کتاب است در مسيحيت به صورت انسان است، يعني مسيح- سلام الله عليه- که کلمة الله است خود عين وحي است. 2. در رباط. به سال 1396 ه. ق. دکتر اصغر مهدوي بر اثر تحقيقاتي که درباره شاگردان ابن اسحاق کرده است به اين نتيجه رسيده که «لااقل هشت روايت به صورت مجموعه مدون از اخبار منقول از ابن اسحاق وجود داشته که راويان بلافصل و شاگردان مشهورش فراهم آورده بوده اند.» ر. ک. مقدمه، ص عط. 3. علاوه بر اينها، زندگينامه هايي که صوفيه نوشته اند، مانند سيرت الشيخ الکبير ابو عبدالله ابن الخفيف الشيرازي تأليف ابو الحسن ديلمي، و اسرار التوحيد تأليف محمد بن منور، و تحفة اهل العرفان درباره شيخ روزبهان بقلي شيرازي، به طور کلي به روش سيره نويسي نوشته شده است.