قرآن و پايان تاريخ - قرآن و پایان تاریخ نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

قرآن و پایان تاریخ - نسخه متنی

علی معموری

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
توضیحات
افزودن یادداشت جدید







قرآن و پايان تاريخ

علي معموري

بشر به‌ مقتضاي‌ حُب‌ ذات‌ و طبيعت‌ جست‌وجوگر خود همواره‌ به‌ سرانجام‌ دنيا مي‌انديشد و اكنون‌ كه‌ فقر و فساد، ظلم‌ و ستم‌، تبعيض‌ و ناجوانمردي‌، استعمار و استثمار، انحصارطلبي‌ قطب‌ سلطه‌ گر و صدها و هزاران‌ پديدة‌ نا ميمون‌ فرهنگي‌، سياسي‌ و اقتصادي‌ و اجتماعي‌ به‌ صورت‌ وحشتناكي‌ بر جوامع‌ بشري‌ چنگ‌ انداخته‌ و عرصه‌ را بر انسان‌هاي‌ آزاديخواه‌ و طالب‌ حداقل‌ حقوق‌ انساني‌ تنگ‌ نموده‌، اين‌ سؤال‌ كه‌ آيندة‌ جهان‌ و پايان‌ تاريخ‌ چگونه‌ خواهد بود از اهميت‌ ويژه‌ برخوردار است‌.

و اهميت‌ بيشتر آن‌ زماني‌ روشن‌تر مي‌گردد كه‌ به‌ اين‌ نكته‌ توجه‌ داشته‌ باشيم‌ كه‌ بشر در دوران‌ اوج‌ شكوفايي‌ علمي‌، صنعتي‌ و تكنولوژي‌ است‌ و اين‌ همه‌ رشد و ترقي‌ نه‌ تنها مشكلي‌ از بشر خسته‌ از جنگ‌ها و خونريزي‌ها، اضطراب‌ها و تشويش‌ها، نامردمي‌ها و تبعيض‌ها برطرف‌ نساخته‌، كه‌ ماية‌ تورّم‌ مشكلات‌ و تشديد دردهاي‌ او گرديده‌ است‌.

اكنون‌ بايد بگوييم‌ اين‌ حق‌ آدمي‌ است‌ كه‌ بداند بشر در سير قهقرايي‌ به‌ گرداب‌ فلاكت‌ و بدبختي‌ افكنده‌ خواهد شد يا با آينده‌اي‌ روشن‌ و عصري‌ طلايي‌ كه‌ آدمي‌ به‌ حقوق‌ انساني‌ خود مي‌رسد و به‌ سعادت‌ و فلاح‌ دست‌ مي‌يابد مواجه‌ مي‌شود. دانستن‌ هر يك‌ از اين‌ دو پاسخ‌ فقط‌ رفع‌ يكي‌ از مشكلات‌ فكري‌ او نيست‌ بلكه‌ نوع‌ جهت‌گيري‌ او را در زندگي‌ معين‌ خواهد كرد و او را از خمودگي‌ و سستي‌، يأس‌ و افسردگي‌، اضطراب‌ و پريشاني‌، انحطاط‌ و سقوط‌ خارج‌ ساخته‌ به‌ انساني‌ پرتكاپو و فعال‌، اميدوار به‌ آينده‌، صبور، مقاوم‌ و ترقي‌ خواه‌ تبديل‌ خواهد كرد.

همة‌ اديان‌ الهي‌ و بيشتر مكاتب‌ بشري‌، دربارة‌ پايان‌ تاريخ‌، اظهار نظر كرده‌اند. در همة‌ پيش‌گويي‌هاي‌ مربوط‌ به‌ آخرالزمان‌، خبرهاي‌ وحشتناك‌ و نگران‌كننده‌اي‌ وجود دارد؛ ولي‌ اغلب‌ بر اين‌ امر اتّفاق‌ نظر است‌ كه‌ پايان‌ كار بشر، روشن‌ و سعادت‌آميز است‌. در تمام‌ فرقه‌ها و مذاهب‌ اسلامي‌، كم‌ و بيش‌ سرانجام‌ سعادت‌مند بشر پيش‌بيني‌ شده‌ است‌. در متون‌ زرتشتي‌ (از آيين‌هاي‌ باستان‌) به‌ صراحت‌ از دورة‌ طلايي‌ بشر در پايان‌ جهان‌ ياد شده‌ كه‌ به‌ آشوب‌ها و بلاهاي‌ بسيار مسبوق‌ خواهد بود و با ظهور واپسين‌ منجي‌ (سوشيانس‌) محقّق‌ مي‌شود. در آيين‌ هندوان‌ نيز هر دورة‌ انساني‌ به‌ چهار قسمت‌ تقسيم‌ شده‌ كه‌ قسمت‌ چهارم‌ آن‌، مظهر غروب‌ و افول‌ تدريجي‌ معنويت‌ اوّليه‌ است‌ و از آن‌، به‌ عصر ظلمت‌ ( Kali Yuga ) تعبير مي‌شود؛ سپس‌ منجي‌ بشر ظاهر شده‌ و با فروپاشي‌ جوامع‌ انساني‌ و ازبين‌ رفتن‌ شرارت‌ها، دوره‌اي‌ نو آغاز مي‌گردد. در متون‌ بودايي‌ نيز از اين‌ دوره‌، سخن‌ به‌ ميان‌ آمده‌ است‌. در اديان‌ ابراهيمي‌، بيش‌ از آيين‌ها و مكاتب‌ ديگر بر دورة‌ طلايي‌ بشر در پايان‌ تاريخ‌، تأكيد شده‌ است‌. در عهد عتيق‌، برقراري‌ سعادت‌ و عدالت‌ در سرتاسر جهان‌ پيش‌بيني‌ شده‌ كه‌ به‌ وسيلة‌ «مشيح‌» محقّق‌ مي‌شود. در عهد جديد نيز به‌ اين‌ مطلب‌ پرداخته‌ شده‌ و مكاشفة‌ يوحنا به‌ طور كامل‌ به‌ حوادث‌ ناگوار آخرالزمان‌، اختصاص‌ يافته‌ و در پايان‌ آن‌، به‌ برقراري‌ صلح‌ و آرامش‌ جهان‌ تحت‌ حاكميت‌ مؤمنان‌ اشاره‌ شده‌ است‌. در ميان‌ مكاتب‌ بشري‌، پيش‌بيني‌ «ماركس‌» از مدينة‌ كمونيستي‌ همراه‌ با كمون‌ نهايي‌ ايجاد شده‌، تصويري‌ از جامعة‌ بي‌طبقه‌ و بي‌نياز از دولت‌ را ارائه‌ مي‌دهد. پيش‌بيني‌هاي‌ «رنه‌گنون‌» (عبدالواحد يحيي‌'') از افول‌ و فروپاشي‌ تمدّن‌ مادّي‌ غرب‌ و ظهور مجدّد حقّ و حقيقت‌ كه‌ با نظر به‌ داده‌هاي‌ آيين‌هاي‌ باستان‌ و اديان‌ ابراهيمي‌ ارائه‌ شده‌ خبر مي‌دهد. نظريّة‌ پايان‌ تاريخ‌ «فوكوياما» پيروزي‌ نهايي‌ نظام‌ غربي‌ و حاكميّت‌ ابدي‌ آن‌ بر سرتاسر جهان‌ را پيش‌بيني‌ كرده‌ است‌ و نظريّة‌ «برخورد تمدّن‌ها» از «هانتينگتون‌»، جنگ‌ جهاني‌ تمدّن‌ها و نظم‌ جهاني‌ نوين‌ براساس‌ مرزهاي‌ تمدّني‌ را در پايان‌ اين‌ دوره‌ از جهان‌، پيش‌بيني‌ مي‌كند.

ديدگاه‌ كلّي‌ قرآن‌ دربارة‌ پايان‌ تاريخ‌

ديدگاه‌ قرآن‌ دربارة‌ سرانجام‌ بشر، ديدگاهي‌ خوش‌بينانه‌ بود و پايان‌ دنيا، پاياني‌ روشن‌ و سعادت‌ آميز دانسته‌ شده‌ است‌. سرانجامِ سعادت‌مند جهان‌، همان‌ تحقّق‌ كامل‌ غرض‌ آفرينش‌ انسان‌ها است‌ كه‌ چيزي‌ جز عبادت‌ خداوند نخواهد بود:

«و مَا خَلَقتُ الجِنَّ والاءِنسَ إِلاَّ لِيَعبدونَ.» (ذاريات‌(51)، 56).

عبوديّت‌ الهي‌ در سطوح‌ گوناگون‌ فردي‌ و اجتماعي‌ آن‌، براساس‌ برنامه‌ريزي‌ خداوند و در چارچوب‌ اصل‌ اختيار واقع‌ شده‌ و غالب‌ انسان‌ها از آن‌ بهره‌مند مي‌شوند:

«وَعدَ اللهُ الَّذينَ ءَامَنوا مِنكُم‌ وعَمِلوا الصَّـلِحـتِ لَيَستخلِفنَّهُم‌ فِي‌الاَرضِ... ولَُيمَكِّننَّ لَهُم‌ دِينَهُم‌ الَّذِي‌ ارتَضي‌'' لَهُم‌ و لَيُبدِّلنَّهُم‌ مِن‌ بَعدِ خَوفهِم‌أَمناً يَعبُدونَنِي‌ لاَيُشرِكونَ بِي‌ شَيئاً» (نور(24)،55).

«هُو الَّذِي‌ أَرسَلَ رَسولَهُ بِالهُدي‌'' وَدِينِ الحَقّ لِيُظهِرَهُ عَلَي‌الدِّينِ كُلِّهِ.» (توبه‌(9)،33؛ فتح‌(48)،28؛ صف‌(61)،9)

آيات‌ ناظر به‌ آيندة‌ جوامع‌ انساني‌، بر عنصر خوش‌بيني‌ در جريان‌ كلّي‌ نظام‌ طبيعت‌ و طرد عنصر بدبيني‌ دربارة‌ پايان‌ كار بشر تأكيد ورزيده‌، به‌ نوعي‌ فلسفة‌ تاريخ‌ براساس‌ سير صعودي‌ و تكاملي‌ آن‌ اشاره‌ دارد. از نگاه‌ اسلام‌، دين‌ با پشت‌ سر گذاشتن‌ مراحل‌ مختلف‌، در كامل‌ترين‌ شكل‌ خود به‌ بشر عرضه‌ شده‌:

«اَليَومَ أَكمَلتُ لَكُم‌ دِينَكُم‌ و أَتمَمتُ عَليكُم‌ نِعمَتي‌ و رَضيتُ لَكُم‌ الاءِسل''مَ دِيناً» (مائده‌(5)،3).

و همواره‌ با انتقال‌ از جامعه‌اي‌ به‌ جامعة‌ ديگر شكوفاتر مي‌گردد:

«مَنْ يَرتدَّ مِنكُم‌ عَن‌ دِينِه‌ فَسوفَ يأتِي‌ اللّهُ بِقَومٍ يُحِبُّهم‌ و يُحِبّونَه‌» . (مائده‌(5)،54) خداوند از پيامبران‌ گذشته‌، پيمان‌ گرفته‌ كه‌ به‌ پيامبر خاتم‌(ص‌) ايمان‌آورده‌، به‌او ياري‌ رسانند (آل‌ عمران‌(3)،81) بنابراين‌، تمام‌ نبوت‌ها و شرايع‌ پيشين‌، مقدمه‌ و پيش‌ درآمد شريعت‌ ختميّه‌اند. از ظاهر برخي‌ آيات‌، چون‌:

«والسَّـبقونَ السَّـبقونَ * أُولــئِكَ المُقرَّبونَ... * ثُلَّةٌ مِن‌ الاَوَّلينَ * وَ قَليلٌ مِن‌ الاَخِرين‌» (واقعه‌(56)،10 - 13 و 14).

و نيز بعضي‌ روايات‌ برمي‌آيد كه‌ پيشينيان‌ از مردم‌ آخرالزمان‌، فضيلت‌ و مرتبة‌ بالاتري‌ داشته‌اند؛ امّا اهل‌ تفسير، سبقت‌ گرفتگان‌ را پيامبران‌ و اصحابشان‌ دانسته‌ و سبقت‌ را فضيلتي‌ براي‌ اقوام‌ گذشته‌ نشمرده‌اند؛ زيرا طبيعي‌ است‌ كه‌ اصحاب‌ پيامبر(ص‌)، نسبت‌ به‌ تمام‌ پيامبران‌ ديگر و اصحابشان‌ بسيار كم‌تر باشند؛ البته‌ رواياتي‌ نيز حاكي‌ از نسخ‌ آية‌ مزبور نقل‌ شده‌ كه‌ درست‌ به‌ نظر نمي‌رسد؛ و به‌ دليل‌ سطح‌ بالاي‌ معرفت‌ مردم‌ آخرالزمان‌ معجزات‌ حسّي‌ اقوام‌ گذشته‌، جاي‌ خود را در اسلام‌ به‌ معجزة‌ عقلي‌ و علمي‌ (قرآن‌) داده‌ و وحي‌ قرآني‌، با سخن‌ از قرائت‌ و علم‌ و قلم‌، آغاز مي‌شود:

«اِقرَأ بِاسمِ رَبِّكَ الَّذِي‌ خَلَقَ * خَلَقَ الاءِنس''نَ مِن‌ عَلَقٍ * اِقرَأ و رَبُّكَ الاَكرَمُ * الَّذِي‌ عَلَّمَ بِالقَلمِ * عَلَّمَ الاءِنس''نَ ما لَم‌ يَعلَم‌». (علق‌(96)، 1 - 5).

و قرآن‌، از دورة‌ ماقبل‌ اسلام‌، به‌ عنوان‌ عصر جاهليت‌ در مقابل‌ عصر علم‌ و خرد ياد مي‌كند:

«الجَـهِليَّةِ الاُولَي‌''» (احزاب‌(33)،33).

از اين‌ رو، طبق‌ روايات‌، سورة‌ توحيد و شش‌ آية‌ آغازين‌ سورة‌ حديد، براي‌ اقوامي‌ در آخرالزمان‌ نازل‌ شده‌ كه‌ در كاوش‌هاي‌ ديني‌، از اقوام‌ پيشين‌ ژرف‌انديش‌تر و دقيق‌ترند. در روايات‌ متعدد ديگر نيز دورة‌ آخرالزمان‌ و مردم‌ آن‌، به‌ رغم‌ وقوع‌ فتنه‌ها و آشوب‌هاي‌ بسيار، بهترين‌ زمان‌ و بهترين‌ مردم‌ شناسانده‌ شده‌اند؛ بنابراين‌، ميان‌ ديدگاه‌ خوشبينانة‌ اسلام‌ دربارة‌ پايان‌ تاريخ‌ و ظهور آفت‌هاي‌ اجتماعي‌ بسيار در آن‌ دوره‌، هيچ‌ گونه‌ تنافي‌ وجود ندارد. برخي‌ از پيامبران‌ نيز به‌ دليل‌ فضيلت‌ مردم‌ آخرالزمان‌، از خداوند خواسته‌اند كه‌ نام‌ و راهشان‌ در ميان‌ آنان‌ جاويد بماند. (شعراء(26)،84) قرآن‌، امت‌ پيامبر را معتدل‌ترين‌ و در نتيجه‌ كامل‌ترين‌:

«و كَذ''لِكَ جَعلن''كُم‌ أُمَّةً وَسَطاً» (بقره‌(2)،143) .

و بهترين‌ امّت‌:

«خَيرَ أُمَّةٍ اُخرِجَت‌ لِلنَّاسِ» (آل‌ عمران‌(3)،110).

معرفي‌ مي‌كند؛ بر همين‌ اساس‌، خوارق‌ عادت‌ در آخرالزمان‌ به‌ كمترين‌ ميزان‌ رسيده‌ و خداوند از طريق‌ سنت‌هاي‌ طبيعي‌ تاريخ‌، جوامع‌ بشري‌ را با آزمايش‌هاي‌ مختلف‌ به‌ حدي‌ از بلوغ‌، شعور و تجربه‌ مي‌رساند كه‌ زمينة‌ حكومت‌ جهاني‌ صالحان‌ مهيا شود و بر اساس‌ سنّت‌ هميشگي‌ خويش‌، مؤمنان‌ را بر همة‌ موانع‌ چيره‌ ساخته‌، به‌ فتح‌ و پيروزي‌ پايدار مي‌رساند:

«إِنَّهُم‌ لَهمُ المَنصُورونَ * و إِنَّ جُندَنا لَهُم‌ الغَــلِبون‌». (صافات‌(37)،172 و 173) .

از مجموعة‌ مباحث‌ گذشته‌ مي‌توان‌ نتيجه‌ گرفت‌ كه‌ دورة‌ اسلامي‌، همان‌ دورة‌ آخرالزمان‌ است‌ كه‌ تحقق‌ كامل‌ ديدگاه‌ مثبت‌ اسلام‌ دربارة‌ پايان‌ تاريخ‌، در عصر ظهور امام‌ مهدي‌(عج‌) به‌ وقوع‌ خواهد پيوست‌.

نشانه‌ها و رخدادهاي‌ مهم‌ آخرالزمان‌

ختم‌ نبوت‌ و نزول‌ واپسين‌ شريعت‌ كه‌ با ظهور پيامبر اسلام‌ تحقق‌ يافت‌، نخستين‌ نشانة‌ پايان‌ تاريخ‌ به‌ شمار مي‌رود؛ لذا مفسران‌، مقصود ازنشانه‌هاي‌ قيامت‌رادر آية‌ ذيل‌، بعثت‌ پيامبر(ص‌) دانسته‌اند كه‌ نسبت‌ به‌ عمر جهان‌، فاصلة‌ بسيار كمي‌ تا قيامت‌ دارد:

«فَهَل‌ يَنظُرونَ إِلاَّ السَّاعَةَ أَن‌ تَأتِيَهُم‌ بَغتَهً فَقَد جَاءَ أَشراطُها». (محمد(47)،18)

در آخرالزمان‌ وقايع‌ فراوان‌ ديگري‌ نيز پيش‌بيني‌ شده‌ كه‌ بيشتر به‌ دورة‌ پاياني‌ آن‌ (مقارن‌ با ظهور حضرت‌ مهدي‌) مربوط‌ مي‌شود:

1. بحران‌ معنويّت‌:

پيش‌ از ظهور امام‌ زمان‌(عج‌) جوّ حاكم‌ بر جهان‌، جوّ ستم‌، گناه‌ و فساد خواهد بود:

«اِقتَربَ لِلنَّاسِ حِسابُهُم‌ و هُم‌ فِي‌ غَفلَةٍ مُعرِضون‌.» (انبياء(21)، 1).

در اين‌ آيه‌، مردم‌ آخرالزمان‌، به‌ غفلت‌ و اعراض‌ از خداوند، متّصف‌ شده‌اند. در روايات‌ نيز منظور از اشراط‌الساعة‌ كه‌ در آية‌ 18 سوره‌ محمد(47) به‌ آن‌ اشاره‌ شده‌، رواج‌ بيش‌ از حدّ كفر، فسق‌ و ظلم‌ دانسته‌ شده‌ و موارد متعدّدي‌ از آن‌ بر شمرده‌ شده‌است‌.

2. وقوع‌ اختلاف‌ها و درگيري‌هاي‌ بسيار:

اختلاف‌ها و درگيري‌هاي‌ فراوان‌ ميان‌ گروه‌هاي‌ گوناگون‌ است‌:
«فَاختَلفَ الاَحزابُ مِن‌ بَينهِم‌ فَويلٌ لِلَّذينَ كَفَروا مِن‌ مَشهَدِ يَومٍ عَظِيم‌.» (مريم‌(19)، 37) روايات‌، اين‌ آيه‌ را به‌ ظهور فرقه‌هاي‌ مختلف‌ در جهان‌ اسلام‌ مربوط‌ دانسته‌اند كه‌ در آخرالزمان‌ پديد آمده‌، موجب‌ اختلاف‌هاي‌ بسيار خواهند شد. آية‌ «يَلبِسَكُم‌ شِيَعًا و يُذِيقَ بَعضَكُم‌ بَأسَ بَعض‌» (انعام‌(6)، 65) نيز به‌ وقوع‌ اختلاف‌ها و قتل‌ و كشتار در آخرالزمان‌ تفسير شده‌ است‌. بر اساس‌ روايتي‌، آية‌ «ولَنبلونَّكم‌ بشي‌ءٍ مِن‌ الخَوف‌ و الجُوع‌ و نَقصٍ من‌ الاَمو''لِ و الاَنفُس‌...» (بقره‌(2)،155) به‌ ترس‌ و ناامني‌، گرسنگي‌ و قحطي‌ و فقر و كشتار در آخرالزمان‌ اشاره‌ دارد.

3. ظهور دجّال‌:

درهرسه‌ دين‌ آسماني‌ يهود، مسيحيت‌ واسلام‌
، ظهورفاسدترين‌ ومخرّب‌ترين‌ جريان‌ منحط‌ در طول‌ تاريخ‌، پيش‌ بيني‌ و از خطر آن‌ پرهيز داده‌ شده‌ است‌. دجّال‌ كه‌ تجسّم‌ كفر، فريب‌ و گمراهي‌ است در آخرالزمان‌ ظاهر شده‌، مردم‌ را به‌ پرستش‌ خويش‌ مي‌خواند. برخي‌ از مفسّران‌، تفسير آية‌ «لَخلقُ السّم''و''تِ والارض‌ أكبرُ مِن‌ خَلقِ النّاسِ» (غافر(40)،57) را به‌ ظهور دجّال‌ ناظر دانسته‌اند كه‌ درديد مردم‌، عظيم‌ترين‌ موجود جلوه‌ مي‌كند؛ در حالي‌ كه‌ خداوند، او را از بسياري‌ مخلوقات‌ ديگر كوچك‌تر مي‌شمارد. سرانجام‌ اين‌ پديده‌ به‌ دست‌ عيسي‌''(ع‌) محو و نابود خواهد شد.

4. وقوع‌ مصائب‌:

برخي‌ از آيات‌ عذاب‌ بر كافران‌ و گنه‌كاران‌ آخرالزمان‌ كه‌ نزول‌ عذاب‌ را انكار مي‌كنند؛ تطبيق‌ داده‌ شده‌ است‌:

«إن‌ أتـ''كُم‌ عَذابُهُ بَيَـتاً أَو نَهاراً مَا ذَا يَستَعجِلُ مِنهُ الُمجرِمونَ». (يونس‌(10)،50) «فَإِذا نَزلَ بِسَاحَتهِم‌ فَساءَ صَباحُ المُنذرين‌». (صافات‌(37)،177) .

با استفاده‌ از آية‌ 65 انعام‌(6)، برخي‌ از اين‌ عذاب‌ها بدين‌ شرح‌ گزارش‌ شده‌اند: صدايي‌ هراسناك‌ و دود در آسمان‌ و حاكمان‌ ستمگر:

«قُل‌ هُو القادِرُ عَلي‌'' أَن‌ يَبعَثَ عَليكُم‌ عَذاباً مِن‌ فَوقِكُم‌» ، فرو رفتن‌ برخي‌ انسان‌ها در زمين‌.

«أَو مِن‌ تَحتِ أَرجُلِكُم‌»، اختلافات‌ بسيار در دين‌، «أَو يَلبِسَكُم‌ شِيَعاً» قتل‌ و كشتار «و يُذِيقَ بَعضَكُم‌ بَأسَ بَعض‌». در اين‌ دورة‌ زماني‌، ترس‌ و ناامني‌، گرسنگي‌ و قحطي‌ و فقر و كشتار نيز بسيار رخ‌ خواهد داد:

«وَ لَنبلُونَّكُم‌ بِشَي‌ءٍ مِنَ الْخَوفِ والْجُوعِ و نَقصٍ مِن‌ الاَمو''لِ وَالاَنفُس‌....» .

5. خروج‌ سفياني‌:

بيشتر مفسّران‌، از ظهور لشكري‌ طغيانگر كه‌ در «آخرالزمان‌ در كشورهاي‌ اسلامي‌ به‌ ستم‌ و تعدّي‌ پرداخته‌، سرانجام‌ در صحرايي‌ بيرون‌ از مكّه‌، گرفتار عذاب‌ الهي‌ مي‌شوند»، خبر داده‌ و آية‌ «ولَو تَري‌'' إِذ فَزِعُوا فَلاَ فَوتَ و أُخِذوا مِن‌ مَكانٍ قَرِيب‌» (سبأ(34)،51) را دربارة‌ آن‌ لشكر دانسته‌اند. در روايات‌ شيعه‌ و سنّي‌، نام‌ رهبر اين‌ لشكر، سفياني‌ ذكر شده‌ است‌. آية‌ «أَفأَمِنَالَّذينَ مَكَروا السَّيِّـَاتِ أَن‌ يَخسِفَ اللّهُ بِهِمُ الاَرضَ... .» (نحل‌(16)، 45) نيز كه‌ توطئه‌گران‌ را به‌ فرو رفتن‌ در زمين‌ تهديد مي‌كند، بر لشكر سفياني‌ تطبيق‌ داده‌ شده‌ است‌. آية‌ «...ءَامِنوا بِما نَزَّلنا مُصَدِّقًا لِما مَعَكُم‌ مِن‌ قَبلِ أَن‌ نَطمِسَ وُجوهًا فَنَرُدَّها عَلي‌'' أَدبارِهَا» (نساء(4)، 47) نيز دربارة‌ بازماندگان‌ لشكر سفياني‌ تأويل‌ شده‌ كه‌ صورت‌هايشان‌ معكوس‌ گشته‌، پشت‌ سرشان‌ قرار مي‌گيرد.

6. نداي‌ آسماني‌:

بنابر روايات‌ شيعه‌، جبرئيل‌ نخستين‌ كسي‌ است‌ كه‌با امام‌زمان‌(عج‌) بيعت‌ كرده‌ و با صدايي‌ بلند به‌ گونه‌اي‌ كه‌ به‌ گوش‌ همة‌ جهانيان‌ برسد، اين‌ آيه‌ را تلاوت‌ مي‌كند:

«أَتي‌'' أَمرُ اللّهِ فَلاَ تَستَعجِلُوهُ؛ فرمان‌ خدا رسيد؛ پس‌ ديگر شتاب‌ مكنيد». (نحل‌(16)، 1) .

آية‌ «وَاستَمِع‌ يَومَ يُنادِ المُنادِ مِن‌ مَكانٍ قَريبٍ * يَومَ يَسمَعونَ الصَّيحَةَ بِالحَقِّ ذ''لِكَ يَومُ الخُروجِ» (ق‌(50)،41و42) نيز به‌ اين‌ حادثه‌، تأويل‌ شده‌ است‌.

7. ظهور منجي‌ بزرگ‌ بشر:

مهم‌ترين‌ رخداد آخرالزمان‌، ظهور دوازدهمين‌ امام‌ شيعيان‌ براي‌ رهايي‌ انسان‌هاست‌: «جَاءَالحَقُّ و زَهقَ البـ''طِلُ إِنَّ البـ''طِلَ كانَ زَهوقًا.» (اسراء(17)، 81) اين‌ آيه‌ كه‌ از پيروزي‌ چشمگير حق‌ بر باطل‌ سخن‌ مي‌گويد، در روايات‌ به‌ ظهور مهدي‌(عج‌) تأويل‌ شده‌ است‌. آية‌ 148 بقره‌(2). آية‌ «أَينَ ما تَكونُوا يَأتِ بِكُمُ اللّهُ جَمِيعًا» نيز بر ياران‌ نخستين‌ مهدي‌(عج‌) كه‌ خداوند آنان‌ را گرداگرد حضرت‌ حاضر مي‌سازد، تطبيق‌ داده‌ شده‌ است‌ . آية‌ «فَإِن‌ يَكفُربِها هـ''ؤُلاَءِ فَقَد وَكَّلنا بِها قَومًا لَيسوا بِها بِكـ''فرين‌» (انعام‌(6)،89) نيز چنين‌ است‌.

8. نزول‌ عيسي‌'' (ع‌) :

يكي‌ از رخدادهاي‌ آخرالزمان‌، فرود آمدن‌ عيسي‌(ع‌) از آسمان‌ است‌: «و إِنَّه‌ لَعِلمٌ لِلسَّاعَةِ فَلاتَمتَرُنَّ بِها» (زخرف‌(43)، 61)، «وإِن‌ مِن‌ أَهلِ الكِتـ''بِ إِلاَّ لَيُؤمِنَنَّ بِه‌ قَبلَ مَوتِهِ.» (نساء(4)، 159) مفسّران‌ با استفاده‌ از اين‌ آيات‌، ظهور دوبارة‌ عيسي‌''(ع‌) در آخرالزمان‌ راپيش‌بيني‌ كرده‌اند و در روايات‌ نيز تصريح‌ شده‌ كه‌ وي‌ در بيت‌المقدّس‌ به‌ نماز جماعت‌ امام‌زمان‌(عج‌) اقتدا و در جنگ‌هاي‌ ايشان‌ نيز شركت‌ خواهد كرد. براساس‌ اين‌ تفسير، فرود آمدن‌ عيسي‌''(ع‌) از آسمان‌، يكي‌ از نشانه‌هاي‌ نزديكي‌ قيامت‌ شمرده‌ شده‌ و از ايمان‌ آوردن‌ همة‌ اهل‌ كتاب‌ به‌ حضرت‌ عيسي‌''(ع‌) در آخرالزمان‌ كه‌ يكي‌ از فرماندهان‌ امام‌زمان‌ به‌ شمار مي‌رود، خبر داده‌ شده‌ است‌.

9. خروج‌ جنبنده‌اي‌ از زمين‌:

قرآن‌ با رمز و ابهام‌ از خروج‌ جنبده‌اي‌ حكايت‌ مي‌كند كه‌ هنگام‌ رويگرداني‌ مردم‌ از معنويّت‌ ،از زمين‌ خارج‌ شده‌، با مردم‌ سخن‌ مي‌گويد. «و إِذا وَقعَ القَولُ عَلَيهِم‌ أَخرَجنا لَهُم‌ دابَّةً مِنَ الاَرضِ تُكَلِّمُهُم‌ أَنَّ النَّاسَ كَانوا بِـَايـتِنا لاَ يُوقِنون‌». (نمل‌/27، 82) در تفاسير، مطالب‌ بسياري‌ دربارة‌ اين‌ موجود شگفت‌ بيان‌ شده‌ كه‌ تا حدّ بسياري‌ غير واقعي‌ و بي‌اساس‌ به‌ نظر مي‌رسد و در ظاهر برگرفته‌ از منابع‌ اسرائيلي‌ است‌.

10. هجوم‌ يأجوج‌ و مأجوج‌:

قومي‌ وحشي‌ و فاسد با تخريب‌ سدّ ذوالقرنين‌، در اندك‌ زماني‌ سرتاسر جهان‌ را پر از ظلم‌ و فساد خواهد كرد تا آن‌ كه‌ بنابر روايات‌، در عصر ظهور مهدي‌، به‌ طور كلّي‌ از بين‌ خواهد رفت‌: «حَتَّي‌'' إِذا فُتِحَت‌ يَأجوجُ و مَأجوجُ و هُم‌ مِن‌ كُلِّ حَدَبٍ يَنسِلون‌.» (انبياء(21)،96) برخي‌، يأجوج‌ و مأجوج‌ را يكي‌ از نژادهاي‌ انساني‌، با صفات‌ ظاهري‌ خاص‌ يا موجوداتي‌ خارق‌العاده‌ دانسته‌اند كه‌ از پشت‌ مانعي‌ مادّي‌ خارج‌ شده‌، به‌ كشتار مردم‌ و تخريب‌ منابع‌ طبيعي‌ خواهند پرداخت‌. برخي‌ ديگر نيز آنان‌ را نمادي‌ از يك‌ تمدّن‌ مادّي‌ مخرّب‌ شمرده‌اند كه‌ سدّ معنويِ ساخته‌ شده‌ به‌ دست‌ پيامبران‌ را منهدم‌ و حيات‌ طبيعي‌ و معنوي‌ را بر كرة‌ زمين‌ تهديد خواهد كرد؛ در هر حال‌، بيش‌تر مفسّران‌ با استناد به‌ آية‌ «وَ تَرَكنَا بَعضَهُم‌ يومَئِذٍ يَموجُ فِي‌ بَعضٍ و نُفِخَ فِي‌الصُّورِ فَجَمَعن''هم‌ جَمعًا» (كهف‌(18)، 99) كه‌ بنابر قول‌ مشهور، به‌ هجوم‌ آنان‌ اشاره‌ داشته‌ و بي‌درنگ‌ از قيامت‌ سخن‌ به‌ ميان‌ آورده‌، آن‌ را از نشانه‌هاي‌ متّصل‌ به‌ قيامت‌ شمرده‌اند و سخن‌ از بازگشت‌ برخي‌ اقوام‌ گذشته‌ را هنگام‌ خروج‌ يأجوج‌ و مأجوج‌ مربوط‌ به‌ قيامت‌ دانسته‌اند: «و حَرَ''امٌ عَلي‌'' قَريَةٍ أَهلَكن''ها أَنَّهُم‌ لاَيَرجِعونَ * حَتَّي‌'' إِذا فُتِحَت‌ يَأجوجُ و... .» (انبياء(21)، 95 و 96) برخي‌ ديگر، اين‌ حادثه‌ را به‌ استناد روايات‌ بسيار، به‌ دوران‌ ظهور مربوط‌ دانسته‌ و اشاره‌ به‌ بازگشت‌ برخي‌ اقوام‌ را به‌ مسألة‌ «رجعت‌» ارتباط‌ داده‌اند.

11. رجعت‌:

در آخرالزمان‌ برخي‌ از نيكوكاران‌ و بدكاران‌ زمان‌هاي‌ گذشته‌، دوباره‌ زنده‌ مي‌شوند. «وَ يَومَ نَحشُرُ مِن‌ كُلِّ أُمَّةٍ فَوجاً مِمَّن‌ يُكَذِّبُ بِـَايـ''تِنا.» (نمل‌(27)، 83) اين‌ آيه‌ فقط‌ به‌ برانگيخته‌ شدن‌ عدّه‌اي‌ از مكذّبان‌ و نه‌ همة‌ آن‌ها اشاره‌ كرده‌؛ بدين‌ جهت‌، روايات‌ و مفسّران‌ شيعه‌، ميان‌ مصداق‌ اين‌ آيه‌ و قيامت‌، تفاوت‌ قائل‌ شده‌ و آيه‌ را به‌ آخرالزمان‌ مربوط‌ دانسته‌اند كه‌ عدّه‌اي‌ از نيكوكاران‌ و بدكاران‌ اعصار گذشته‌، زنده‌ شده‌، هر يك‌ نتيجة‌ دنيايي‌ اعمال‌ خويش‌ را خواهد ديد. مرگ‌ و زندگي‌ دوباره‌: «رَبَّنا أَمَتَّنا اثنَتَينِ و أَحيَيتَنَا اثنَتَينِ» (غافر(40)، 11)، عذاب‌ پيش‌ از عذاب‌ بزرگ‌: «و لَنُذيقَنَّهُم‌ مِنَ العَذابِ الاَدنَي‌'' دُونَ العَذابِ الاَكبَر» (سجده‌(32)، 21)، ظهور بندگان‌ پيكارجو پيش‌ از قيامت‌: «فَإِذا جاءَ وَعدُ أُولـ''هُما بَعَثنا عَلَيكُم‌ عِباداً لَنا أُولِي‌ بَأسٍ شَديد» (اسراء(17)،5)، ميثاق‌ پيامبران‌ با خداوند براي‌ ايمان‌ آوردن‌ و ياري‌ رساندن‌ به‌ پيامبراسلام‌: «و إِذ أَخَذَ اللّهُ مِيثـ''قَ النَّبِيّينَ... لَتُؤمِنُنَّ بِه‌ و لَتَنصُرنَّهُ» (آل‌عمران‌(3)،81) و منّت‌ الهي‌ بر مستضعفان‌ تاريخ‌: «و نُريدُ أَن‌ نَمُنَّ عَلَي‌ الَّذينَ استُضعِفوا فِي‌ الاَرضِ و نَجعلَهُم‌ أَئِمَّةً و نَجعَلَهُم‌ الو''رِثين‌.» (قصص‌(28)،5) همگي‌ به‌ رجعت‌، تفسير و تأويل‌ شده‌اند؛ با اين‌ حال‌ در تفسير آيات‌ پيشين‌، آراي‌ ديگري‌ نيز گفته‌ شده‌ است‌.

12. صلح‌ و آرامش‌ پايدار در سرتاسر جهان‌:

پس‌ از پيروزي‌ حضرت‌ مهدي‌(عج‌) و يارانش‌، آرامش‌ و معنويّت‌ بر جهان‌ حاكم‌ خواهد شد: «وَعَدَ اللّهُ الَّذينَ ءَامَنوا ... وَ لَيُبدِّلَنَّهُم‌ مِن‌ بَعدِ خَوفِهِم‌ أَمناً... .» (نور(24)، 55)، «إِنَّ الاَرضَ لِلّهِ يُورِثُها مَن‌ يَشاءُ مِن‌ عِبادِهِ و العـاقِبَةُ لِلمُتَّقين‌» (اعراف‌(7)،128)، «و قـ''تِلوهُم‌ حَتَّي‌'' لاَتَكونَ فِتنةٌ و يَكونَ الدِّينُ كُلُّهُ لِلّه‌» (انفال‌(8)، 39)، «لِيُحِقَّ الحَقَّ و يُبطِلَ البـاطِلَ.» (انفال‌(8)، 8) اين‌ آيات‌ و آيات‌ ديگر كه‌ از ميراث‌بري‌ صالحان‌ و مستضعفان‌ و جانشيني‌ آنان‌ در زمين‌ ياد مي‌كند (انبياء(21)،105؛ اعراف‌(7)، 137؛ قصص‌(28)، 5) همگي‌ بيان‌گر اين‌ واقعيّتند كه‌ سرنوشت‌ اين‌ جهان‌، پس‌ از جهادي‌ الهي‌ به‌ امامت‌ امام‌زمان‌(عج‌)، سرانجام‌ به‌ دست‌ مؤمنان‌ افتاده‌ و جهانيان‌ همگي‌ در ساية‌ حكومت‌ حضرت‌ در صلح‌ و معنويّت‌ به‌ سرخواهند برد. افزون‌ بر اين‌، تحقّق‌ كامل‌ آيات‌ «وَ لَه‌ أَسلَمَ مَن‌ فِي‌السَّماواتِ و الاَرضِ» (آل‌عمران‌(3)، 83) و «يُحيِ الاَرضَ بَعدَ مَوتِها» (حديد(57)،17) و «اليَومَ يَئِسَ الَّذينَ كَفروا مِن‌ دِينِكُم‌ فَلاتَخشَوهُم‌ وَ اخشَون‌» (مائده‌(5)، 3) و «يَومئذٍ يَفرُح‌المؤمِنونَ * بِنَصرِاللّهِ...» (روم‌(30)، 4و 5) نيز در اين‌ دورة‌ زماني‌ دانسته‌ شده‌ است‌. در آن‌ هنگام‌، همة‌ نعمت‌هاي‌ آسمان‌ و زمين‌ بر آن‌ها نازل‌ و از آسايش‌ و سعادت‌ كامل‌ بهره‌مند خواهند شد: «لَفَتحنَا عَليهِم‌ بَركـتٍ مِنَ السَّماءِ والاَرضِ....» (اعراف‌(7)، 96) چون‌ اين‌ مردم‌ در ساية‌ حكومت‌ حضرت‌ مهدي‌ به‌ بالاترين‌ حدّ رشد و بلوغ‌ مي‌رسند، بدين‌ ترتيب‌، خلافت‌ انسان‌ بر زمين‌ به‌ كامل‌ترين‌ حدّ خود خواهد رسيد؛ در عين‌ حال‌، وجود مقدّس‌ امام‌ معصوم‌ (امام‌ مهدي‌ يا امامان‌ ديگر هنگام‌ رجعت‌) تا قيامت‌ در دنيا حضور داشته‌، جامعة‌ انساني‌ هيچ‌گاه‌ از حضورشان‌ بي‌نياز نمي‌شود.

* برگرفته‌ از دائرة‌ المعارف‌ قرآن‌ كريم‌. با سپاس‌ از مركز فرهنگ‌ و معارف‌ قرآن‌ كه‌ اين‌ مقاله‌ را در اختيار مجله‌ قرار دادند.

/ 1