چشم پاك و گوش بر فرمان
غضوا ابصارهم عما حرم الله عليهم و وقفوا اسماعهم على العلم النافع لهم.ديدگانشان را از حرام مى پوشانند، و گوشهايشان را بر دانش سودبخش مى گشايند و به گوش جان مى نيوشند.
خودساختگان عاشق
نزلت انفسهم منهم فى البلاء كالتى نزلت فى الرخاء، و لو لا الاجل الذى كتب الله لهم لم تستقر ارواحهم فى اجسادهمه طرفه عين شوقا الى الثواب و خوفا من العقاب.در هنگامه ى مصيبت و بلا، چونان زمان نعمت و رفاه، جانشان لبريز از ايمان و آرامش است و اگر نبود اجل مقرر الهى بر آنان، حتى يك لحظه هم جانشان در جسمشان تاب نمى آورد و به عالم قدسى پرواز مى كرد، از بس كه مشتاق ثواب الهى و ترسان از عذاب خداوندند.
رابطه متقابل معرفت و اخلاص
عظم الخالق فى انفسهم فصغر ما دونه فى اعينهم، فهم و الجنه كمن قد رآها فهم فيها منعمون، و هم و النار كمن قد رآها فهم فيها معذبون، قلوبهم محزونه و شرورهم مامونه و اجسادهم نحيفه و حاجاتهم خفيفه و انفسهم عفيفه.عظمت آفريدگار در عمق جانشان شكوفا شده، پس غير او در ديده شان صغير و حقير آيد، آنان بر قله بلند معرفت و حضور نشسته اند، گويا بهشت را مى بينند و از آن برخوردارند و نيز شاهد دوزخ و دوزخيان درحال عذابند،
دلهاشان غمگنانه، زندگيشان مهربانانه، بدنهايشان تكيده و نيازشان خفيف و ساده و جانشان پارسا،
از دام اسارت دنيا رستند
صبروا اياما قصيره اعقبتهم راحه طويله، تجاره يسرها لهم ربهم، ارادتهم الدنيا فلم يريدوها، و اسرتهم ففدوا انفسهم منها.
چند روزى بردبارى كنند و در بروى حرام بندند، ولى راحت و لذت طولانى را به دست آوردند. چه تجارت سودآورى خداوند بر ايشان فراهم آورده است. دنيا به سراغشان رود و با چهره زيباى خود، آنان را به گناه دعوت كند، ولى پارسايان فريب نخورده و به ناز و كرشمه ى آن عجوزه ى هزار داماد، توجه نكنند .
دنيا خواسته تا آنان را اسير كند ولى تقوى پيشگان خود را از دام و چنگال آن آزاد سازند.