شرح خطبه متقين
چنين روايت است كه يكى از ياران و اصحاب اميرمومنان على عليه السلام كه 'همام' ناميده مى شد و مردى پارسا و عبادت پيشه بود به آنحضرت گفت: اى پيشواى مومنان، سيماى پرواپيشگان و پارسايان را برايم ترسيم فرما، آنچنانكه گويا آنان را مى بينم.امام عليه السلام لختى درنگ كرد و از پاسخ سريع خوددارى فرمود و آنگاه گفت: اى همام! اطاعت پروردگار كن و از او پروا دار و به نيكى و نيكوكارى روى آر كه خدا با تقوى پيشگان و نيكوكاران است.
پاسخ كوتاه امام او را قانع نساخت و عطش درونيش همچنان باقى ماند و بدان بسنده نكرد، بطوريكه اصرار بر شنيدن پاسخ كامل، در چهره ى او خوانده مى شد.
امام كه اين آمادگى و عطش را در او ديد مهر سكوت شكست و به تفصيل پاسخ خود را با حمد و ستايش الهى و درود بر پيامبر و آل او آغاز كرد:
جهان بينى الهى
اما بعد، فان الله سبحانه و تعالى خلق الخلق- حين خلقهم- غنيا عن طاعتهم، آمنا من معصيتهم، لانه لا تضره معصيه من عصاه، و لا تنفعه طاعه من اطاعه، فقسم بينهم معايشهم، و وضعهم من الدنيا مواضعهم، فالمتقون فيها هم اهل الفضائل، منطقهم الصواب، و ملبسهم الاقتصاد، و مشيهم التواضع.اما بعد، خداوند سبحان، آنگاه كه آفريدگان را مى آفريد از طاعتشان بى نياز بود و از نافرمانيشان در امان، زيرا نافرمانى بندگان، ناچيزتر از آنست كه بر آستان باعظمت ربوبى اثر بگذارد و يا زيانى وارد كند، و نيز از اطاعت آنان نفعى عايد او نگردد.
خداوند روزى را ميان آنان تقسيم كرد و هر يك را از نظر مال و مقام در جايى كه هستند، قرار داد. پرواپيشگان در دنيا نمود كامل فضيلت و برترى اند، سخن گفتنشان بهنجار و درست، و لباسشان متعادل و مناسب، نه برده ى لباس اند و نه بى رغبت و بى اعتناى بدان، و روش آنان فروتنى است.